مشکلات «اتحادیه اروپا» فقط از وجود ترامپ ناشی نمی‌شد

اروپا نمی‌داند با غول‌های سابق چه‌ کند


 ‌یوشکافیشر
وزیر خارجه آلمان در سال‌های 1998 تا 2005
 ‌‌مترجم: وصال روحانی
حکومت دردسرساز دونالد ترامپ پایان یافته و فرض موجود این است که اروپایی‌ها دارند نفس می‌کشند و از چنگ اهریمن گریخته‌اند اما مشکلات خود آنها هم کم نیست.
اینک «اتحادیه اروپا» نمی‌داند با سه همسایه برجسته خود که یا هم‌اکنون از غول‌های جهانی هستند یا پیشتر یک «بزرگ» انگاشته می‌شدند چگونه سرکند؛ یکی از آنها روسیه‌ای است که همیشه یک قطب بوده، دیگری ترکیه‌ای که برپایه اظهارات تند و اقدامات جاه‌طلبانه رجب طیب اردوغان بزرگتر از چیزی به‌ نظر می‌رسد که واقعاً هست و سوم بریتانیایی که جدایی‌اش از «EU» زمینه‌ساز یک بحران داخلی شده که از رواج کرونا خوش خیم‌تر نبوده است.
ولادیمیر پوتین همچنان اصرار دارد که روسیه یک ابرقدرت غیرقابل انکار است، اما جولان او کجا و اقتدار اتحاد جماهیر شوروی در زمان شوروی سابق کجا؟ در مورد ترکیه نیز اگر به شرح اتفاقات در دوران عثمانی توجه کنیم ادعاهای اردوغان در مورد «وزنه» بودن کشورش امری غیر قابل باور می‌شود. با این حال EU مجبور است با باورها و انگارهای این سه‌کشور و نظایر آنها در‌خصوص سهم فراوان‌شان در گردش امور قاره کنار بیاید و این امر وقت و انرژی زیادی را به هدر می‌دهد. «EU» می‌تواند روی حمایت امریکا در جنگ سرد و غیر‌آشکار که با روس‌ها دارد حساب کند، بخصوص در حال حاضر که جوبایدن معتدل جانشین ترامپ افراطی شده است. اما مشکلات این اتحادیه زمانی بیشتر می‌شود که در نظر بگیریم اکثر اعضای این نهاد اروپایی پس‌از بپاخیزی بریتانیا و تحقق نصف و نیمه برگزیت پرچم بپاخیزی و استقلال‌طلبی را حداقل نیمه افراشته کرده‌اند و بدتر و جالب‌تر اینکه در عین استقلال‌طلبی خواهان ادامه دریافت کمک‌های متنوع «EU» هم هستند.  ترکیه از زمین و زمان می‌نالد اما با همه مشکل دارد و نه تنها پاسخگوی جنگ‌های قدیمی خود نیست، حتی طاقت تحمل قبرس را هم ندارد. اتحادیه اروپا در دوران زمامداری پرتنش ترامپ او را متهم به پایه‌گذاری کاستی‌های بسیار برای این نهاد می‌کرد اما واقعیت امر این است که چه در آن زمان و چه در حال حاضر بیشتر با اعضای خود اصطکاک دارد و نه با امریکایی که هیأت حاکم قبلی‌اش می‌گفت نیازی به همکاری با این نهاد اروپایی ندارد، زیرا پول کلان امریکایی‌ها را به بهانه‌های مختلف می‌گیرند و هیچ چیز پس نمی‌دهند.  «EU» از اواسط دهه 2000 مشغول خاموش کردن آتش درونی سران ترکیه بوده که خواب جهانگشایی و تبدیل شدن به یک عثمانی دوم را می‌دیده‌اند و لااقل آنگلا مرکل صدراعظم آلمان فراموش نکرده است که چگونه با کمک ژاک‌شیراک رئیس‌جمهوری فقید فرانسه جلوی چنان زیاده‌خواهی‌هایی ایستاد. امروز مشخص‌تر شده است که دور شدن از EU هیچ بهره‌ای برای ترکیه ندارد و اردوغان حتی در منطقه خویش نیز یک حاکم مطلق نیست، زیرا روسیه و ایران چنین اجازه‌ای را به این کشور نمی‌دهند. «EU» تحت هر شرایطی با انگلیسی‌ها به یک اجماع خواهد رسید و زبان روس‌ها را هم می‌فهمد اما نمی‌داند با ترکیه‌ای که اتباعش در اینجا و آنجا و در پهنه اروپا و بویژه آلمان پخش شده‌اند، چه بکند؛ برخی می‌گویند تا زمانی که اردوغان سکاندار ترکیه است این ابهام پا برجا می‌ماند و باید منتظر جانشین او بود تا اوضاع بهبود یابد. اما همین مسأله نیز نشان می‌دهد که «EU» با مشکلاتی درگیر است که عدم همراهی سال‌های اخیر امریکا با آنان نقش چندانی در خلق آنها نداشته است.
*‌ منبع: Project Syndicate

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7561/4/568808/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها