نگاهی به حضور بازیگران در قامت مجری به بهانه پخش برنامه «همرفیق»

شمشیر دولبه


مازیار معاونی
منتقد
نشستن هنرمندان عرصه ‌های متعدد هنری بر مسندی که قاعدتاً باید در اختیار مجریان حرفه‌ای و تمام وقت برنامه‌های تلویزیونی باشد اتفاق تازه‌ای نیست، تأملی بر تاریخچه برنامه‌های تلویزیونی چه در سطح بین‌المللی و چه در سطح تلویزیون خودمان، نمونه‌های متعددی را به ذهن می‌آورد که شهرت و محبوبیت یک بازیگر، پیشنهاد سازندگان برنامه‌های موسوم به «تاک شو» به او و بالطبع کنار گذاشته شدن مجریان حرفه‌ای را که اجرا شغل تمام وقت و محل درآمد و معاش آنها به حساب می‌آید به دنبال داشته است. مصادیق بسیارند؛ از مورگان فریمن و برندی مکسیل در سطح سینما و تلویزیون امریکا گرفته تا مقیاس داخلی و چهره‌هایی نظیر زنده یادان منوچهر نوذری و بهرام زند، که به ترتیب اجرای مسابقه‌های «هفته» و «حافظه برتر» را بر عهده داشتند جوانترهایی همچون «افشین زینوری»، و «سعید شیخ‌زاده»، که در سابقه کاری شان اجرای برنامه‌های شناخته‌شده‌ای به چشم می‌خورد و حتی میانسال‌هایی چون «فریدون جیرانی»، «بهروز افخمی» و «محمد حسین لطیفی» که بارها در مقابل دوربین تلویزیون به عنوان مجری یک برنامه تخصصی سینمایی ظاهر شده و می‌شوند ولی هیچ کس آنها را در وهله نخست به عنوان مجری به جای نمی‌آورد.
این تاریخچه از آن جهت به میان آمد که برای مواجهه با موضوع، پیشینه و پیش‌فرض‌های درستی داشته باشیم و به دام هیجان و احساسات نیفتیم. ظرف دوره زمانی دو سه ساله اخیر افزایش کم‌سابقه میزان حضور هنرمندان (و در اکثریت قریب به اتفاق موارد) ستارگان دنیای بازیگری در مقام مجری تاک‌شوها و مسابقات تلویزیونی که به کم‌کاری مجریان حرفه‌ای، از دور خارج شدن و سخت‌تر شدن امرار معاش آنها و حتی عدم اعطای فرصت به فعالان عرصه اجرا برای کسب تجارب بیشتر در این حوزه انجامیده است سوگیری‌های منفی شدیدی را متوجه تصمیم‌گیران این جایگزینی‌ها کرده است، مخاطب این قبیل برنامه‌ها که فرامتن‌هایی چون دشواری اقتصادی سال‌های اخیر و معضل اجتماعی نابرابری‌های موقعیت‌های شغلی و درآمدی را هم در پس ذهن خود دارد مطمئناً به شیوه‌ای شدیدتر به آنچه غصب جایگاه سنتی مجریان تلویزیونی تلقی می‌کند واکنش نشان می‌دهد، بسیار بیشتر از واکنشی که با احتمال بسیار کم در به کارگیری هنرمندان قدیمی‌تر در مقام مجری بروز می‌داد چرا که به هر حال آنها هم با ورود به حوزه اجرا به دایره تخصصی کاری و امرار معاش یک مجری حرفه‌ای و تمام وقت پای گذاشته بودند. در گذشته اگر به عنوان مثال زنده یاد منوچهر نوذری را که یک صداپیشه حرفه‌ای عرصه دوبله و رادیو محسوب می‌شد، برای مدت زمان چند سال متوالی به جای یک مجری تمام وقت برای اجرای یک مسابقه هفتگی در نظر می‌گرفتند علاوه بر محبوبیت کسب شده او از فعالیت در دیگر عرصه‌های هنری، روی جنبه‌هایی همچون خلاقیت ذاتی، چشمه جوشان طنز و... هم حساب باز می‌کردند و همین‌ها بود که احساس غصب موقعیت حرفه‌ای حتی در میان مجریان حرفه‌ای آن دوره زمانی را هم آنچنان برنمی‌انگیخت ولی آیا در بازه زمانی کنونی به این مؤلفه‌ها در حد و اندازه‌های لازم توجه می‌شود و آیا انتخاب یک بازیگر به جای یک مجری شناخته شده و کاربلد، ارزش افزوده قابل توجهی را به برنامه می‌افزاید؟ به نظر طرح پرسش‌هایی این چنینی در ذهن مخاطبین خسته از مشکلات اقتصادی است که به واکنش‌های هیجانی و همه را به یک چشم دیدن و زیرسؤال بردن کل مقوله حضور بازیگران در مقام مجری منجر می‌شود وگرنه بر کسی پوشیده نیست که بازیگران و صداپیشگان به واسطه تجارب کار در مقابل جمع (چه بر صحنه تئاتر و چه در مقابل چشم عوامل ضبط آثار نمایشی) و سایر تجربه‌هایی که در حوزه بدن و بیان و مخاطب کسب کرده‌اند از میزان صلاحیت نسبی برای قرارگرفتن در مقام یک مجری برخوردار هستند ولی آیا همه آنها می‌توانند همچون زنده‌یاد نوذری و یا مهران مدیری (که در «دورهمی» چشمه طنز و حضور ذهن خارق‌العاده‌اش غیر قابل‌انکار است) به برنامه مورد نظر مایه‌هایی را بیفزایند که در صورت عدم به کارگیری آنها از برنامه دریغ می‌شد؟ مجری/ بازیگران مسابقاتی چون «برنده باش»، «پنج ستاره» و «کودک شو» چه امتیاز مهم و قابل توجهی را برای این برنامه‌ها به ارمغان آوردند که در صورت به کارگیری یک مجری حرفه‌ای، اتفاق نمی‌افتاد؟ با همین معیار می‌توان به برنامه در حال پخش «همرفیق» از یکی از پلتفرم‌های شناخته شده نگاه کرد البته با این پیش‌فرض که شهاب حسینی پیش از آغاز فعالیت جدی بازیگری خود به عنوان مجری برنامه «اکسیژن» در هیأت مجری شناخته شده و پس از آن هم چند باری در قالب برنامه‌های گفت‌و‌گو محور دیگری چون «سایه روشن»، ویژه برنامه هر شبی دهه فجر در سال هشتاد و هفت (شبکه تهران) و چندین برنامه دیگر این فعالیت را ولو با قطع و وصل‌هایی پی گرفته و انتقاد پرتاب شدن ناگهانی به مقوله اجرا بر او وارد نیست اما اینکه ارزش افزوده «هم رفیق»با اجرای او چه بوده مقوله دیگری است. در هشت قسمتی که از آغاز پخش این برنامه گذشته بجز بعضی از شوخی‌هایی که خطوط قرمز بازتر نمایش خانگی اجازه انجام آنها را به مجری می‌دهد مؤلفه متمایز و شاخص دیگری در اجرای حسینی دیده نشد، ایجاد جو صمیمی، گفت‌و‌گوی روان، خاطره بازی و گشاده رویی در قیاس با برنامه‌های خشک و رسمی دهه‌های پیش، در تمام تاک‌شوهای امروزی به کار گرفته می‌شود و امتیاز جدیدی نیست که بتوان استفاده از آن را به حساب حسینی گذاشت، حتی برقراری اتمسفر دلنشین قسمت چهارم برنامه که به وضوح از قسمت‌های پیشین و پسین خود نخست جذاب‌تر و پرکشش‌تر بود و نه تنها همان قسمت که کلیت تاک‌شوی «همرفیق» را هم تا حدود زیادی از افتادن ضرباهنگ و از دست رفتن بیننده نجات داد باید مرهون حضور گرم مرضیه برومند و حرف‌های فاطمه معتمدآریا دانست و نه مجری برنامه که خود او هم مبهوت و منکوب کاریزمای برومند شده بود.
با اینکه می‌توان به شهاب حسینی که افزون بر اجرا کارگردانی کار را هم بر‌عهده داشته به واسطه بی‌توجهی در شیوه نشستن روی صندلی و خم شدن بیش از حد که توازن و زیبایی تصویری را به هم زده و یا مالش مداوم دست‌ها به هم که حواس بیننده را از واقعیت در حال اتفاق آن لحظه از برنامه پرت کرده خرده گرفت و با اینکه می‌توان دامنه این ایراد را به استفاده از موسیقی راک گسترش داد که طرفدارانش به نسبت موسیقی پاپ بسیار کم‌شمارتر هستند و به نظر نمی‌رسد برای یک تاک‌شو با میهمانان نوستالژیک و با مخاطبان عام به (مفهوم گسترده) گزینه مناسبی باشد ولی در عین حال، منطقی و منصفانه نیست که هنرمندی را که تجارب موفق در هر دو عرصه بازیگری و اجرا داشته به همان چوبی راند و با همان شدت و حدتی مورد نقد قرار داد که دیگر ستاره‌های اشغال کننده جایگاه مجریان حرفه‌ای از آن بی‌بهره نمانده‌اند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7557/19/568309/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها