درباره نمایش «اسموکینگ روم» به کارگردانی سعید زارعی
آن زبان که از یاد ما رفت
محمدحسن خدایی
منتقد تئاتر
تلاش سعید زارعی در مقام کارگردان و مهدی زندیه در جایگاه نویسنده، بیشوکم مربوط است به جایگاه زبان در جهان پساصنعتی امروز. اگر اصطلاح «اسموکینگ روم» را اشارهای استعارهای بدانیم برای فضایی موقت که شهروندان برای لحظهای فراغت به آنجا سر زده و دور از اجتماع انسانی، امکان این را مییابند که سیگاری دود کنند و اگر دوست داشتند گپی کوتاه با دیگران بر سر مسائل مهم یا بیاهمیت بزنند، اما دیرزمانی است با آنکه امکان سفر بیش از گذشته مهیا شده و میتوان به غرب و شرق عالم رفت، شوربختانه برای انسان معاصر، درک و شناخت «دیگری» چندان که باید گسترش نیافته. چراکه تکثر زبانی انسانها مانعی انکارنشدنی است از برای فهم دیگری. حتی اگر امکانات تکنولوژیک این مسیر دشوار را تا حد زیادی هموار کرده و ارتباطات انسانی را گسترش داده باشد. با آنکه مکان در اینجا بر موقتی بودن روابط و کوتاه بودن استقرار آدمها اشاره دارد، اما غیاب زبان مشترک، دایمی بودن عدم مفاهمه را نشان میدهد.
سعید زارعی میان جایگاه بازیگر یا کارگردان بودن، در نوسان است. اسموکینگ رومی که او تدارک دیده شبیه قفسی است که وقتی مسافران فرودگاه به آن سری میزنند، ناتوان از سادهترین ارتباطات انسانیاند. فیالواقع استانبول به مثابه یک متروپلیس چند فرهنگی، مکانی است که تروریستها سعی دارند به آن ضربه زنند. وقتی تهدید بمبگذاری به شکل عمومی اعلان شده و مسأله بقا اهمیت مییابد، ناگهان تکثر زبانی و مانع بودناش از برای مفاهمه، کنار گذاشته شده و دشمن مشترک باعث همدلی و رأفت میان مسافران اتاق اسموکینگ روم میشود. فرض اجرا این است که تهدیدات تروریستی در فرودگاه استانبول میتوانسته در شهرهای دیگر جهان هم اتفاق افتد. بنابراین ارجاع به آن واقعه تاریخی، به شکل پیدا و پنهان، اشاره به وضعیت اینجا و اکنون ما هم هست. در آخر وقتی بازیگران، تصویر زیبایی از پرواز یک هواپیما را میسازند، ناگهان سعید زارعی در مقام کارگردان، اجرا را متوقف کرده و بر بیثمر بودن آن در تغییر شرایط اعتراف میکند. این اخلاقیترین کنشی است که گروه اجرایی در قبال نمایشی که بر صحنه آورده، اتخاذ میکند. اسموکینگ روم خطابی جهانی دارد و نقدی است بر وضعیت این روزهای جهان. اما نکته اینجاست که تمامی لهجهها، گویشها و زبانها، با بازیگرانی ایرانی اجرا شده که اغلب تجربهای از اروپایی یا آفریقایی بودن را ندارند. شاید بتوان در آینده با بازیگرانی از سرتاسر دنیا به اجرایی تازه مبادرت ورزید، اما تا همین جا هم میتوان دغدغهمندی این گروه تازه نفس را ستود اگر چه که همچنان میتوان بر فرمی که در قبال بازنمایی یک جهان پسا برج بابلی اتخاذ کردهاند، انتقاد داشت. امید است سعید زارعی و گروه جوانی که با او همکاری کردهاند، بیش از گذشته به وضعیت انضمامی ما بپردازند و از یک منظر محلی، سودای جهانی شدن داشته باشند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه