خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
در خطر قرار گرفتن منافع ملی
تصمیم گرفتیم بیانیهای را صادر کنیم و در ادامه پمپئو به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهد اما بحثهای زیادی درباره زمان انتشار متن این بیانیه وجود داشت و نمیدانستیم که آن را قبل از مراسم سالانه عفو بوقلمون توسط رئیس جمهوری در روز شکرگزاری یا بعد از این مراسم منتشر کنیم. متأسفم جناب ولیعهد، ولی ما هم اولویتهای خود را داریم! من همان روز با وزیر خارجه ترکیه نیز دیدار کردم که اتفاق تصادفی دیگری بود (ظاهراً بولتون به این دلیل از دیدار با وزیرخارجه ترکیه بهعنوان اتفاقی تصادفی یاد میکند که در انگلیسی اسم کشور ترکیه و اسم بوقلمون به یک شکل -Turkey- نوشته میشود). در نهایت پمپئو و ترامپ مشترکاً به سؤالات پاسخ دادند. ترامپ میخواست به هر ترتیب این وظیفه را خودش انجام دهد. این یک نمایش ترامپی تمام عیار بود که ماهیت آن برای همه بجز سناتور رَند پال روشن بود. پال در توئیتی نوشت که او فکر میکند من متن بیانیه را نوشته ام!
در چنین شرایط دشوار ژئوپلیتیکی، رویکرد ترامپ تنها رویکرد معقول و واقع بینانه بود. هیچ کس قتل خاشقجی را توجیه نکرد و افراد معدودی نسبت به اینکه این قتل یک اشتباه جدی بود، شک و تردید داشتند. پادشاهی سعودی، بن سلمان و خاشقجی را دوست داشته باشیم یا نه، منافع ملی ما در سطحی گسترده در معرض خطر بود. قطع حمایت از عربستان سعودی، بلافاصله واکنش سوء دشمنان ما در منطقه را بر میانگیخت و آنها تلاش میکردند از وضعیت موجود به ضرر ما استفاده کنند. پوتین 23 اکتبر به صراحت به من گفته بود اگر امریکا به عربستان سلاح نفروشد، روسیه این کار را خواهد کرد (فصل 6 را ببینید). ترامپ الزاماً براساس واقعیتهای ژئواستراتژیک تصمیمگیری نمیکرد بلکه تصمیمات او بر اساس تأثیر مستقیم فروش سلاح (به عربستان) در اشتغالزایی در امریکا بود و در نهایت هم در این موضوع تصمیم درستی گرفت. این رویکرد او درست منطبق با همان نتیجهگیری ای است که «جین کرک پاتریک» سفیر پیشین امریکا در سازمان ملل در مقاله نمادینش در سال 1979 تحت عنوان «حکومتهای دیکتاتوری و معیارهای دوگانه» داشت: «آرمانخواهی لیبرالی حتماً لازم نیست شبیه مازوخیسم (خودآزاری) باشد و همچنین آرمانخواهی لزوماً نباید با دفاع از آزادی و منافع ملی ناسازگار باشد.»
٭٭٭
نحوه مدیریت نیروی انسانی که نقش مهمی نیز در سیاستگذاریها دارد، بعد از انتخابات کنگره در نوامبر 2018 حکایت از تغییراتی چشمگیر و عجیب و غریب داشت. برای مثال جیمز متیس و کارکنانش ماهرانه روابط با رسانهها را تحت کنترل داشتند و متیس با دقت تمام خود را بهعنوان «ادیبی سلحشور» نزد افکار عمومی جا میزد. یکی از داستانهایی که مطمئن بودم رسانهها درباره آن چیزی نشنیده بودند ماجرایی بود که ترامپ 25 ماه مه بعد از سخنرانی در مراسم فارغالتحصیلی آکادمی نیروی دریایی و در مسیر بازگشت از آناپولیس با بالگرد اختصاصی رئیس جمهوری (مارین وان) تعریف کرد. ترامپ گفت متیس درباره یکی از مناظرههای وی با هیلاری کلینتون در انتخابات 2016 گفته بود: «این شجاعانهترین کاری بود که او تاکنون از کسی دیده بود.» این مناظره درست چند روز بعد از انتشار اخبار و گزارشهای متعدد در رسانهها درباره ویدئوی موسوم به «دسترسی به هالیوود» برگزار شد. در این ویدئو که اولین بار روزنامه واشنگتن پست آن را علنی کرد ترامپ حرفهای رکیکی در مورد زنان زده بود که بازتاب بسیار بدی داشت.اهمیت چنین جمله چاپلوسانهای در این بود که متیس بهعنوان یک مقام نظامی کارکشته آن را گفته بود. البته این احتمال هم وجود داشت که ترامپ این حرف را از خودش درآورده باشد؛ در غیر این صورت چنین لحنی نشان میداد که متیس بخوبی میداند چگونه باید چاپلوسی کند.بدون شک در تابستان سال 2018 متیس در وضعیت دشواری به سر میبرد و هر چه به پایان سال نزدیکتر میشدیم، موقعیت او ضعیفتر هم میشد. ترامپ روز یکشنبه 16 سپتامبر ساعت 45 و 9 دقیقه، با من تماس گرفت تا بپرسد آیا مقاله نیویورک تایمز را درباره متیس، مشاهده کردهام و از من خواست آن را با دقت بخوانم. گفتم بله مقاله را دیده ام. ترامپ گفت: «آن را نمیپسندم. متیس همیشه از این کارها میکند.» گفتم: «بهنظر من این مقاله بسیار در حق خانم میرا ریکاردل معاون مشاور امنیت ملی بیانصافی کرده که این امر احتمالاً بهدلیل دشمنی او با متیس در نخستین روزهای حضورش در کاخ سفید بوده است.» ریکاردل در برابر تلاشهای متیس برای استخدام دموکراتهای غیر همسو با نظرات ترامپ، مقاومت کرده بود. ترامپ پرسید، «ریکاردل به رکس (تیلرسون) نیز اجازه نداد برخی از افراد مورد نظر خود را به خدمت بگیرد، درست است؟» اظهارات ترامپ صحت داشت. او دوباره پرسید: «نظرت درباره متیس چیست؟» این سؤال دقیقاً در چارچوب سبک مدیریتی ترامپ بود و تقریباً هیچ کس هم باور نداشت چنین رفتاری باعث تقویت اعتماد و اطمینان بین زیردستان شود. او همیشه کارش همین بود. البته فقط یک احمق ممکن بود تصور کند که وقتی ترامپ از او درباره دیگران میپرسد از دیگران درباره او سؤال نکند. نصفه و نیمه پاسخش را دادم؛ پاسخی که هم مهم بود و هم درست. گفتم:متیس «درانجام ندادن کاری که نمیخواهد انجام دهد، حرفهای است» و «او فکر میکند که نظراتش خیلی خوب است.» با گفتن این جمله، سفره دل رئیس جمهوری باز شد و توضیح داد که به متیس اعتماد ندارد و از گزارشهای رسانهها درباره اینکه متیس او را دور میزند، خسته شده است. نمیخواستم این را به ترامپ بگویم اما این بزرگترین زخمی بود که از سوی «محور بزرگان» وارد میشد. آنها خود را بسیار باهوش فرض میکردند و میخواستند این را به جهان تفهیم کنند و ترامپ قدرت درک این نکته را نداشت، هر چند که محور بزرگان آن قدرها هم که فکر میکردند باهوش نبودند.
در خطر قرار گرفتن منافع ملی
تصمیم گرفتیم بیانیهای را صادر کنیم و در ادامه پمپئو به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهد اما بحثهای زیادی درباره زمان انتشار متن این بیانیه وجود داشت و نمیدانستیم که آن را قبل از مراسم سالانه عفو بوقلمون توسط رئیس جمهوری در روز شکرگزاری یا بعد از این مراسم منتشر کنیم. متأسفم جناب ولیعهد، ولی ما هم اولویتهای خود را داریم! من همان روز با وزیر خارجه ترکیه نیز دیدار کردم که اتفاق تصادفی دیگری بود (ظاهراً بولتون به این دلیل از دیدار با وزیرخارجه ترکیه بهعنوان اتفاقی تصادفی یاد میکند که در انگلیسی اسم کشور ترکیه و اسم بوقلمون به یک شکل -Turkey- نوشته میشود). در نهایت پمپئو و ترامپ مشترکاً به سؤالات پاسخ دادند. ترامپ میخواست به هر ترتیب این وظیفه را خودش انجام دهد. این یک نمایش ترامپی تمام عیار بود که ماهیت آن برای همه بجز سناتور رَند پال روشن بود. پال در توئیتی نوشت که او فکر میکند من متن بیانیه را نوشته ام!
در چنین شرایط دشوار ژئوپلیتیکی، رویکرد ترامپ تنها رویکرد معقول و واقع بینانه بود. هیچ کس قتل خاشقجی را توجیه نکرد و افراد معدودی نسبت به اینکه این قتل یک اشتباه جدی بود، شک و تردید داشتند. پادشاهی سعودی، بن سلمان و خاشقجی را دوست داشته باشیم یا نه، منافع ملی ما در سطحی گسترده در معرض خطر بود. قطع حمایت از عربستان سعودی، بلافاصله واکنش سوء دشمنان ما در منطقه را بر میانگیخت و آنها تلاش میکردند از وضعیت موجود به ضرر ما استفاده کنند. پوتین 23 اکتبر به صراحت به من گفته بود اگر امریکا به عربستان سلاح نفروشد، روسیه این کار را خواهد کرد (فصل 6 را ببینید). ترامپ الزاماً براساس واقعیتهای ژئواستراتژیک تصمیمگیری نمیکرد بلکه تصمیمات او بر اساس تأثیر مستقیم فروش سلاح (به عربستان) در اشتغالزایی در امریکا بود و در نهایت هم در این موضوع تصمیم درستی گرفت. این رویکرد او درست منطبق با همان نتیجهگیری ای است که «جین کرک پاتریک» سفیر پیشین امریکا در سازمان ملل در مقاله نمادینش در سال 1979 تحت عنوان «حکومتهای دیکتاتوری و معیارهای دوگانه» داشت: «آرمانخواهی لیبرالی حتماً لازم نیست شبیه مازوخیسم (خودآزاری) باشد و همچنین آرمانخواهی لزوماً نباید با دفاع از آزادی و منافع ملی ناسازگار باشد.»
٭٭٭
نحوه مدیریت نیروی انسانی که نقش مهمی نیز در سیاستگذاریها دارد، بعد از انتخابات کنگره در نوامبر 2018 حکایت از تغییراتی چشمگیر و عجیب و غریب داشت. برای مثال جیمز متیس و کارکنانش ماهرانه روابط با رسانهها را تحت کنترل داشتند و متیس با دقت تمام خود را بهعنوان «ادیبی سلحشور» نزد افکار عمومی جا میزد. یکی از داستانهایی که مطمئن بودم رسانهها درباره آن چیزی نشنیده بودند ماجرایی بود که ترامپ 25 ماه مه بعد از سخنرانی در مراسم فارغالتحصیلی آکادمی نیروی دریایی و در مسیر بازگشت از آناپولیس با بالگرد اختصاصی رئیس جمهوری (مارین وان) تعریف کرد. ترامپ گفت متیس درباره یکی از مناظرههای وی با هیلاری کلینتون در انتخابات 2016 گفته بود: «این شجاعانهترین کاری بود که او تاکنون از کسی دیده بود.» این مناظره درست چند روز بعد از انتشار اخبار و گزارشهای متعدد در رسانهها درباره ویدئوی موسوم به «دسترسی به هالیوود» برگزار شد. در این ویدئو که اولین بار روزنامه واشنگتن پست آن را علنی کرد ترامپ حرفهای رکیکی در مورد زنان زده بود که بازتاب بسیار بدی داشت.اهمیت چنین جمله چاپلوسانهای در این بود که متیس بهعنوان یک مقام نظامی کارکشته آن را گفته بود. البته این احتمال هم وجود داشت که ترامپ این حرف را از خودش درآورده باشد؛ در غیر این صورت چنین لحنی نشان میداد که متیس بخوبی میداند چگونه باید چاپلوسی کند.بدون شک در تابستان سال 2018 متیس در وضعیت دشواری به سر میبرد و هر چه به پایان سال نزدیکتر میشدیم، موقعیت او ضعیفتر هم میشد. ترامپ روز یکشنبه 16 سپتامبر ساعت 45 و 9 دقیقه، با من تماس گرفت تا بپرسد آیا مقاله نیویورک تایمز را درباره متیس، مشاهده کردهام و از من خواست آن را با دقت بخوانم. گفتم بله مقاله را دیده ام. ترامپ گفت: «آن را نمیپسندم. متیس همیشه از این کارها میکند.» گفتم: «بهنظر من این مقاله بسیار در حق خانم میرا ریکاردل معاون مشاور امنیت ملی بیانصافی کرده که این امر احتمالاً بهدلیل دشمنی او با متیس در نخستین روزهای حضورش در کاخ سفید بوده است.» ریکاردل در برابر تلاشهای متیس برای استخدام دموکراتهای غیر همسو با نظرات ترامپ، مقاومت کرده بود. ترامپ پرسید، «ریکاردل به رکس (تیلرسون) نیز اجازه نداد برخی از افراد مورد نظر خود را به خدمت بگیرد، درست است؟» اظهارات ترامپ صحت داشت. او دوباره پرسید: «نظرت درباره متیس چیست؟» این سؤال دقیقاً در چارچوب سبک مدیریتی ترامپ بود و تقریباً هیچ کس هم باور نداشت چنین رفتاری باعث تقویت اعتماد و اطمینان بین زیردستان شود. او همیشه کارش همین بود. البته فقط یک احمق ممکن بود تصور کند که وقتی ترامپ از او درباره دیگران میپرسد از دیگران درباره او سؤال نکند. نصفه و نیمه پاسخش را دادم؛ پاسخی که هم مهم بود و هم درست. گفتم:متیس «درانجام ندادن کاری که نمیخواهد انجام دهد، حرفهای است» و «او فکر میکند که نظراتش خیلی خوب است.» با گفتن این جمله، سفره دل رئیس جمهوری باز شد و توضیح داد که به متیس اعتماد ندارد و از گزارشهای رسانهها درباره اینکه متیس او را دور میزند، خسته شده است. نمیخواستم این را به ترامپ بگویم اما این بزرگترین زخمی بود که از سوی «محور بزرگان» وارد میشد. آنها خود را بسیار باهوش فرض میکردند و میخواستند این را به جهان تفهیم کنند و ترامپ قدرت درک این نکته را نداشت، هر چند که محور بزرگان آن قدرها هم که فکر میکردند باهوش نبودند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه