مفاهیمی که سینمای دینی در ایران را شکل میدهند
فاصله گرفتن از کلیشههای ملالآور
فرهنگی/ «سینمای مذهبی» از آن دست تعاریفی است که با وجود تلاش برای تبیین و شناساندن آن، تعریف جامعی دربارهاش وجود ندارد. همان طور که نمیتوان به سادگی مصداقی برای «سینمای ملی» پیدا کرد، اما پیدا نشدن تعریفی روشن و واضح، درباره سینمای مذهبی به این معنا نیست که چنین آثاری وجود ندارد. سینمای مذهبی در ایران، با آنچه در دیگر کشورها بویژه هالیوود در جریان است، تفاوت دارد. اساس آنچه در سینمای مذهبی ایران حاکم است، در ستایش مفاهیم مذهبی و دینی و احترام به همه ادیان الهی و پیامبران و پیروان آنها است. سینمای ایران مملو از آثاری است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم مضامین معنوی و مذهبی را دستمایه قرار دادهاند. آثاری که مستقیم به وقایعی همچون عاشورا اشاره دارند، یا فیلمهایی که اشارههایی به رد پای باورهای اعتقادی و ایمانی در فرهنگ امروز دارند. احمدرضا درویش در «رستاخیز» مستقیم بهواقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) پرداخته است. شهریار بحرانی در «مریم مقدس»، شهرام اسدی در «روز واقعه» و مجید مجیدی در «محمد رسولالله(ص)» روایتهای دینی از زندگی شخصیتهای مذهبی دارند. اگرچه نوع روایت و قصهگویی در این آثار با هم تفاوت دارد. «مسافر ری» (داوود میرباقری) درباره عبدالعظیم حسنی است؛ فیلمی که هم باورهای شیعی را ترویج میکند هم میهنپرستانه و در ستایش قومیتها و تنوع فرهنگی ایران است. این وجه از سینمای مذهبی، رویکرد تاریخی قویتری دارد اما فیلمهایی هستند که مذهب را به جامعه امروز پیوند میزنند و در جذب مخاطب هم موفق هستند.
محمدمهدی عسگرپور در فیلم به یادماندنی «قدمگاه» ماجرای انتظار و فرهنگ شیعی را به تصویر کشیده است. فیلم او یکی از بهترین آثار مذهبی است که غیرمستقیم به موضوعی میپردازد که به سختی میتوان درباره آن فیلم ساخت. قصه رحمان (بابک حمیدیان) و چالشهای اخلاقی درباره مردمی که هرکدام حقیقت را فدای مصالح خود کردهاند و سرنوشت او را تغییر دادهاند، بخوبی بستری فراهم میکند تا مضامین مذهبی و اخلاقی در فیلم مطرح شود، البته نه به شکلی شعاری و مستقیم. در «پرواز در شب» (رسول ملاقلیپور) مستقیم به واقعه عاشورا و شهادت حضرت عباس(ع) اشاره میشود. فیلمساز، دفاع مقدس را به باورهای معنوی و مذهبی پیوند میزند و با ادای احترام به فرهنگ شهادت و ایثار، چهرهای قهرمانانه از رزمندگان ارائه میدهد. در «مهاجر» (ابراهیم حاتمیکیا) تصاویری از نیستانی در آتش و اسبی سفید میبینیم که اشارهای مستقیم به ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) است. سینمای دفاع مقدس بهدلیل پیوندی که با مذهب و مایههای دینی دارد، فصلهای پرشماری دارد که به مقدسات و فرهنگ شیعی در آن اشاره میشود.
دوباره نگاه کن
تصویر مذهب در سینمای ایران به آثاری که ظاهر مذهبی دارند خلاصه نمیشود. «هامون» ساخته داریوش مهرجویی اگر چه ظاهراً درامی است درباره وضعیت روشنفکران در جامعه ایرانی، اما لایههای عمیق مذهبی و فلسفی دارد. بحران هویت و بیقراری حمید هامون (خسرو شکیبایی) مفهومی فلسفی دارد، او در جستوجوی کشف معنای زندگی است، در این سفر پرتلاطم برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، مراد او علی عابدینی است، علی دست هامون را میگیرد، او را به مذهب، گذشته و باورهایی وصل میکند که هامون فراموش کرده است. در نهایت علی است که هامون سرگشته و تا دم مرگ رفته را نجات میدهد و به زندگی برمیگرداند. فیلم، دربرابر همه نسخههای فلسفی و مذهبی، تماشاگرش را به بازگشت به خویشتن خویش دعوت میکند.
«خیلی دور، خیلی نزدیک» (رضا میرکریمی) فیلمی عمیقاً مذهبی است. فیلم در لایه اول قصه دکتر عالم (مسعود رایگان) را روایت میکند که درگیر زندگی حرفهای و فردی خود است و از خانواده و فرزندش فاصله دارد. سفر دکتر عالم برای دیدن فرزندش، او را در مسیری برای کشف و شهود قرار میدهد. سکانس پایانی فیلم، اشارهای مستقیم به معجزه دارد و البته پیش از آن، فیلم برای این رویداد بزرگ زمینهچینی کرده است. فیلم، از تحول دکتر عالم در پس این سفر و گیر افتادن در کویر، حرفی به میان نمیآورد و اجازه میدهد تماشاگر مفهوم ایمان و معجزه را درک کند، اما به نظر میرسد مسیر زندگی او، پس از این سفر و همنشینی با شخصیتهای مختلف و پشت سر گذاشتن تجربهای شبیه مرگ، مانند قبل نباشد. طلبه جوان فیلم دیگر میرکریمی، «زیر نورماه» هم مانند دکتر عالم باید سفر میکرد تا معنای زندگی و مذهب را بیاموزد. او که برای پوشیدن لباس روحانیت دچار تردید شده بود، در آشنایی با تعدادی از مردم طبقه فرودست که درگیر مشکلات زندگی هستند، معنای خدمت به خلق (بهعنوان آموزهای دینی) را تجربه کرد. منوچهر محمدی تهیهکننده «زیر نور ماه» و بسیاری از آثار مذهبی از این دست، در «طلا و مس» در قالب یک درام اجتماعی، دوباره مضمون خدمت به خلق را مطرح کرد و سویهای دیگر از دینداری و مذهبی بودن را به تصویر کشید. سیدرضا (بهروز شعیبی) روحانی جوان «طلا و مس» همچون سید حسن در «زیر نورماه» گاهی در مسیرش دچار تردید میشود اما در فصل پایانی فیلم و جایی که او کفشهای طلبههای دیگر را جفت میکند، مفهوم خاکساری، تواضع و خدمت به خلق تجلی مییابد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه