بازگشت «روزگار جوانی»
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
دنبالهسازی در صنعت فیلم و سریال، رسمی متداول، اما استوار بر منطق است. در امریکا و کشورهایی مثل ترکیه که صاحب صنعت سریالسازی هستند و مخاطب واقعی و ارقام و آمار قابل استناد برایشان مهم و حیاتی است، معمولاً دنبالهسازی در مواردی اتفاق میافتد که اثر هم دارای کیفیت و جذابیت باشد، هم کشش برای تبدیل شدن به فصلهای متعدد بعدی داشته باشد. در ایران، اغلب دنبالهسازیها در سینما و تلویزیون با شکست مواجه شده، نمونههای موفق اندک ثابت میکند ما یا نمیدانیم برای چه اثری باید پی دنبالهسازی باشیم، یا هوش و سلیقه تماشاگر را دستکم میگیریم یا ماجراهایی پس پرده دنبالهسازی وجود دارد که از آن بیخبریم. در سینما، معمولاً فروش یک فیلم مهمترین دلیل برای تولید قسمت دوم و سوم آن است، اما اغلب دنبالهها به اندازه نمونه اول کیفیت ندارند. «نهنگ عنبر 1» (سامان مقدم)، یک فیلم تجاری مفرح بود، اما «نهنگ عنبر 2» بیشتر بر پایه لودگی استوار بود. کارگردان هرچه خلاقیت و بامزگی داشت در بخش اول خرج کرده بود و در «نهنگ عنبر 2» جز لحظاتی مفرح، با فیلمی کسالت بار مواجه بودیم. در میان انبوه سریالهایی که در این سالها به فصل دو و سه رسیدهاند، داستان «پایتخت» (سیروس مقدم) با بقیه فرق دارد و میتوان آن را نمونه موفقی از دنبالهسازی در تلویزیون برشمرد، اگرچه روند صعودی این سریال در فصل پنجم و ششم متوقف شده اما با این همه، هنوز جذاب و دیدنی است.
این روزها خبر از ساخت فصل سوم «روزگار جوانی» منتشر شده است. سریالی که اواخر دهه هفتاد از شبکه تهران پخش شد. آن روزها شبکه تهران، فضایی متفاوت و متنوع داشت. اغلب سریالهای جذاب، برنامهها و مسابقهها در این شبکه روی آنتن میرفت و تماشاگر بالایی هم داشت. «روزگار جوانی» یکی از آنها بود، شاپور قریب و اصغر توسلی (تهیهکننده) کارگردانهای این مجموعه بودند و فیلمنامه فصل اول را اصغر فرهادی نوشته بود. امتیاز فصل اول مجموعه توجه به زندگی چهار جوان شهرستانی بود که در تهران دانشگاه میرفتند و در آپارتمانی، همخانه بودند. «روزگار جوانی» تصویری تقریباً واقعی از دنیای جوانهای آن روزها، زندگی دانشجویی و گرفتاریهایش بود. سری دوم «روزگار جوانی» به اندازه سری اول با اقبال مواجه نشد و توسلی بعدها در «دختران» (با بازی آتنه فقیهنصیری، سحر ولدبیگی و حمیرا ریاضی) کوشید به نوعی موفقیت «روزگار جوانی 1» را با شخصیتهای دختر زنده کند، اما آن سریال هم به اصطلاح گل نکرد.
حالا و در اواخر دهه 90 که وضعیت سریالسازی در تلویزیون تقریباً ناامیدکننده شده، توسلی قرار است دنباله سریالی را بسازد که یکی از مهمترین ارکان موفقیتش یعنی اصغر فرهادی را ندارد، جدا از این با گذشت زمان، تیم بازیگری محبوب آن روزها، به میانسالی رسیدهاند، سلیقه و ذائقه مخاطب عوض شده است و شاید نتوان الگویی که دو دهه پیش به موفقیت و جذب مخاطب رسیده دوباره تکرار کرد. روی کاغذ و بر اساس دانش و تجربه ما، فصل سوم «روزگار جوانی» نه تنها خاطره خوب فصل اول را زنده نمیکند بلکه ممکن است ما را در حسرتی مضاعف فرو ببرد، با این همه صبر میکنیم و چشم به راه دستپخت تازه اصغر توسلی میمانیم.
روزنامهنگار
دنبالهسازی در صنعت فیلم و سریال، رسمی متداول، اما استوار بر منطق است. در امریکا و کشورهایی مثل ترکیه که صاحب صنعت سریالسازی هستند و مخاطب واقعی و ارقام و آمار قابل استناد برایشان مهم و حیاتی است، معمولاً دنبالهسازی در مواردی اتفاق میافتد که اثر هم دارای کیفیت و جذابیت باشد، هم کشش برای تبدیل شدن به فصلهای متعدد بعدی داشته باشد. در ایران، اغلب دنبالهسازیها در سینما و تلویزیون با شکست مواجه شده، نمونههای موفق اندک ثابت میکند ما یا نمیدانیم برای چه اثری باید پی دنبالهسازی باشیم، یا هوش و سلیقه تماشاگر را دستکم میگیریم یا ماجراهایی پس پرده دنبالهسازی وجود دارد که از آن بیخبریم. در سینما، معمولاً فروش یک فیلم مهمترین دلیل برای تولید قسمت دوم و سوم آن است، اما اغلب دنبالهها به اندازه نمونه اول کیفیت ندارند. «نهنگ عنبر 1» (سامان مقدم)، یک فیلم تجاری مفرح بود، اما «نهنگ عنبر 2» بیشتر بر پایه لودگی استوار بود. کارگردان هرچه خلاقیت و بامزگی داشت در بخش اول خرج کرده بود و در «نهنگ عنبر 2» جز لحظاتی مفرح، با فیلمی کسالت بار مواجه بودیم. در میان انبوه سریالهایی که در این سالها به فصل دو و سه رسیدهاند، داستان «پایتخت» (سیروس مقدم) با بقیه فرق دارد و میتوان آن را نمونه موفقی از دنبالهسازی در تلویزیون برشمرد، اگرچه روند صعودی این سریال در فصل پنجم و ششم متوقف شده اما با این همه، هنوز جذاب و دیدنی است.
این روزها خبر از ساخت فصل سوم «روزگار جوانی» منتشر شده است. سریالی که اواخر دهه هفتاد از شبکه تهران پخش شد. آن روزها شبکه تهران، فضایی متفاوت و متنوع داشت. اغلب سریالهای جذاب، برنامهها و مسابقهها در این شبکه روی آنتن میرفت و تماشاگر بالایی هم داشت. «روزگار جوانی» یکی از آنها بود، شاپور قریب و اصغر توسلی (تهیهکننده) کارگردانهای این مجموعه بودند و فیلمنامه فصل اول را اصغر فرهادی نوشته بود. امتیاز فصل اول مجموعه توجه به زندگی چهار جوان شهرستانی بود که در تهران دانشگاه میرفتند و در آپارتمانی، همخانه بودند. «روزگار جوانی» تصویری تقریباً واقعی از دنیای جوانهای آن روزها، زندگی دانشجویی و گرفتاریهایش بود. سری دوم «روزگار جوانی» به اندازه سری اول با اقبال مواجه نشد و توسلی بعدها در «دختران» (با بازی آتنه فقیهنصیری، سحر ولدبیگی و حمیرا ریاضی) کوشید به نوعی موفقیت «روزگار جوانی 1» را با شخصیتهای دختر زنده کند، اما آن سریال هم به اصطلاح گل نکرد.
حالا و در اواخر دهه 90 که وضعیت سریالسازی در تلویزیون تقریباً ناامیدکننده شده، توسلی قرار است دنباله سریالی را بسازد که یکی از مهمترین ارکان موفقیتش یعنی اصغر فرهادی را ندارد، جدا از این با گذشت زمان، تیم بازیگری محبوب آن روزها، به میانسالی رسیدهاند، سلیقه و ذائقه مخاطب عوض شده است و شاید نتوان الگویی که دو دهه پیش به موفقیت و جذب مخاطب رسیده دوباره تکرار کرد. روی کاغذ و بر اساس دانش و تجربه ما، فصل سوم «روزگار جوانی» نه تنها خاطره خوب فصل اول را زنده نمیکند بلکه ممکن است ما را در حسرتی مضاعف فرو ببرد، با این همه صبر میکنیم و چشم به راه دستپخت تازه اصغر توسلی میمانیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه