نیازهای آموزشی در اینستاگرام مرتفع نمیشود
هما جدیکار
مدرس و کارگردان تئاتر عروسکی
بحث آموزش و مشکلاتش با توجه به شرایطی که برای سیستم آموزشی و دانشگاهی ما در دوران کرونا بهوجود آمد و باعث تعطیلی این مراکز شد، طبیعتاً با مشکلی بسیار بیش از پیش روبهرو شد که قطعاً میتوان گفت آسیبهایی بسیار برای فضای آموزشی و تئاتری ما به بار آورده است. در این دوره برخی معتقد بودند که میشود با برگزاری کلاسها و کارگاههایی آموزشی در فضاهای مجازی این خلأ را جبران کرد اما به عقیده من چنین بحثی تا حدود زیادی قابلیت تحقق به شکلی استاندارد که در محیطهای آکادمیک وجود دارد را نخواهد داشت. بحث در موضوع آموزش، تنها مبادله یکسری اطلاعات و دادههای صرف نیست بلکه آنچه رابطه نزدیک میان شاگرد یا هنرجو و استاد شکل میگیرد چیزی فراتر از اینهاست. خود من به دلایل شرایطی که در این چند ماه پیش آمد کلاسهای خودم را به حداقل رساندم و فقط در یک محیط کوچک با هنرجوهای بسیار کم، در حد 5 نفر، جلساتی را برگزار کردیم تا خدای ناکرده اتفاقی نیفتد. سؤال من اما اینجاست که به فرض، از طریق اینستاگرام، هنرجو یا علاقهمند عروسکسازی چطور میتواند جنس پارچه یا متریال را درک کند آنهم بدون آنکه آن را لمس کند و از نزدیک حرکت دست استاد را با جزئیات ببیند و به ذهن بسپارد. پس بدون شک، شاید برگزاری کارگاههای آنلاین و چیزهایی مشابه این ممکن است در بسیاری موارد و زیرمجموعههای نادر بتواند پاسخگوی بخش کوچکی از نیاز جامعه باشد اما هرگز نمیتواند به شکل کلان و درست آن برآورده کننده نیازها باشد. بسیاری میگویند تعریف آنچه ما از آموزش میدانیم با تعریفی که دیگران از آموزش ارائه میدهند متفاوت است. خیر چنین چیزی نیست. آموزش یعنی انتقال یک آگاهی و علم به طرفی دیگر با شرط و شروط کافی و لازمه یکی از این شرط و شروط بستر مناسب برای انتقال معنی و شرط دیگرش، مدرس مجرب و باعلم و دانش است. در این راه هم استادان بسیاری حضور دارند که سعی کردند در این مدت، هر کاری که از دستشان برمیآید انجام بدهند اما همه این بزرگواران میدانند که بهعنوان مثال نمیشود ساخت عروسک بهصورت حرفهای و آموزش مواد را به یک هنرجو از یک قاب اینستاگرامی کوچک ارائه داد و چنین کاری فقط میشود از سر باز کردن یک مسئولیت بدون اینکه متوجه باشیم این کار هیچ ما به ازای مثبتی نخواهد داشت. نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که آموزش در کشور ما یک مسأله حیاتی است که پیش از کرونا هم گیر و گرفتاریهای فراوانی داشت و آسیبهای بسیاری، که با آمدن کرونا و تعطیلی همان مراکز آموزشی مثل دانشگاهها هم از این آسیبها شکلی جدیتر به خود گرفت و باید فکری اساسی و عمیق و راهبردی برای آن داشت و نه فقط به این فکر کنیم که برای خالی نبودن عریضه کاری انجام دهیم. مدیران فرهنگی در هر جای این کشور باید بخواهند استادانی که دلسوزانه در این راه قدم برمیدارند و از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند تا مبادا قشر فرهیخته و علاقهمند به هنر نمایش بیپشتوانه بمانند، به شهرهای مختلف بروند یا حداقل با برگزاری جلسات آموزشی، در قالب سخنرانی و انتقال تجربه به هنرجویان و علاقه مندان به تئاتر و حتی حرفهایهای تئاتر، ارتباط داشته باشند تا این ارتباط گسسته نشود. این مدت هر جا نگاه کرده و سر به هر صفحه اینستاگرامی میزنیم میبینیم یک نفر (حالا با جایگاههایی که واقعاً بسیاریشان در حد مدرس نبودند) مشغول آموزشهای تئاتری بودند که واقعاً، آموزش چنین چیزهایی مثل بازیگری یا کارگردانی در ورکشاپهای حضوری هم سخت و هم نفسگیر است چه برسد به آنکه بخواهیم اینها را از طریق اینستاگرام و... منتقل کنیم؟ آخر مگر میشود کسی از طریق شرکت در کارگاههای مجازی، یک عروسکساز موفق شود؟ چطور میشود او را با جنس موادی که باید لمس شوند آشنا کرد یا چطور میشود حرکات بدن را به هنرجویی که میخواهد بازیگر شود آموزش داد؛ آن هم بدون این که استاد کنارش باشد تا از نزدیک حرکات او را زیر نظر داشته باشد. پس به عقیده من، آنچه گفته شد دغدغه من و درد دلی است که مدتهاست ذهن من را مشغول کرده و همچنان امیدوارم این شرایط بزودی برطرف شود تا در آینده ما شاهد همنفسی و حضور در کنار هنرجو باشیم و از امکانات و تکنولوژیهای موجود در کنار سنت آموزش چهرهبهچهره و نفس به نفس استفاده کنیم؛ چون آنچه امروز اتفاق میافتد زودگذر و مقطعی و البته ناکامل و ناکافی است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه