عطاالله کوپال در گفت‌وگو با «ایران» از چالش‌های آموزش در تئاتر می‌گوید

حکایت مشتاقی و مهجوری‌




محسن بوالحسنی
خبرنگار
شروع و شیوع ویروس کرونا، تقریباً تمامی حوزه‌های فرهنگی و هنری را دستخوش یک‌ نوع ایستایی و از کار افتادگی کرد که همچنان نیز ادامه دارد و روزبه‌روز آسیب‌های آن بیشتر و بیشتر بدنه نه‌چندان قوی حوزه‌ای مثل تئاتر را مورد تاخت و تاز قرار می‌دهد. در این بین، فعالان این حوزه هر کدام به‌اندازه‌ای سعی کردند خلأهای موجود در این زمینه را با استفاده‌ از فناوری‌های امروزی چه در قالب تئاتر آنلاین و... و چه در حوزه آموزش‌های آنلاین پر کنند. این اتفاق‌ها در محدودیت اگرچه در اصل، اتفاقاتی بود قابل احترام اما بسیاری نیز معتقد هستند که نباید با نگاهی یکسره مثبت به آنها نگاه کرد. عطاالله کوپال، مدرس دانشگاه و کارگردان تئاتر در گفت‌وگو با «ایران» از اهمیت آموزش و شیوه‌ها و چالش‌های آن از گذشته تا امروز سخن می‌گوید.‌‌

پاندمی کرونا اگر چه آسیب‌های فراوانی به حوزه‌هایی مثل فرهنگ و هنر (بخصوص تئاتر) وارد کرد اما می‌توانست فرصت‌هایی را ایجاد کند که ما در این وضعیت به زیرمجموعه‌هایی از تئاتر فکر کنیم که اتفاقاً شاید سال‌هاست آن‌طور که باید و شاید مورد مداقه قرار نگرفته است. یکی‌ بحث آموزش در حوزه هنرهای نمایشی است. چطور می‌توانستیم این فرصت را ایجاد کنیم و آیا به عقیده شما چنین فرصت و بستری در این 9 ماه اخیر فراهم شد یا خیر؟
همه‎گیری کرونا باعث شده که دست اندرکاران تئاتر عموماً خانه نشین شوند. مهیا نبودن شرایط کار عملی، به ناگزیر اهالی تئاتر را بیشتر به سوی مطالعه و پژوهش کشانده است. این رخداد، در عمل برفرآیند آموزش تئاتر نیز تأثیر گذاشته است و اگرچه تئاتری‎ها با محرومیت از صحنه، سختی معیشت و دوری از تماشاگران و مشتاقان هنر نمایش مواجه شده‎اند، اما در عین حال، بسیاری از آموزشگاه‎های تئاتری با وجود شرایط ویژه و استثنایی، از علاقه مندان و هنرجویان هنر نمایش خالی نشده و این برای ما تئاتری‌ها بسیار دلگرم کننده است.
 اصولاً تعبیر و تعریف درست از آموزش چیست؟ در روزگاری که هر کسی با هر سطح و دانشی و صرفاً با داشتن یک صفحه اینستاگرامی پا به حوزه تدریس می‌گذارد؛ چگونه می‌شود سره را از ناسره یک مدرس و یک کارگاه خوب تشخیص داد و درباره‌اش به اعتماد و اطمینانی رسید؟
قبل از اینکه در باره‎ کیفیت آموزش تئاتر در شرایط کنونی حرف بزنم، مایلم به اختصار اشاره‎ای به پیشینه‎ آموزش تئاتر در یکصد سال اخیر در ایران داشته باشم. از هنگامی که تماشاخانه‎ مدرسه‎ دارالفنون در سال 1264 خورشیدی تأسیس شد و تئاتر به شیوه‎ اروپایی، به‌صورت جدی در ایران رواج یافت، هنرمندان تئاتر همواره این موضوع را مورد توجه قرار دادند که در کنار کار عملی و اجرای نمایش، آموزش تئاتر نیز به شیوه‎ای علمی در ایران پایه‌گذاری شود. از حدود سال 1300 خورشیدی، همه‎ گروه‎های تئاتری در کنار فعالیت‎های حرفه‎ای خودشان، برنامه‎هایی هم برای تربیت بازیگر داشتند. از جمله: کانون ایران جوان، کلوب موزیکال، تئاتر جامعه‎ باربد، تئاتر سیروس، تئاتر نکیسا، تروپ نوشین و گروه‎هایی مانند اینها نیروهای هنری مورد نیازشان را خودشان تربیت می‎کردند. اولین مرکز جدی آموزش تئاتر با عنوان کلاس‎های تئاتر شهرداری تهران با مدیریت علی دریابیگی (که در آلمان تحصیل کرده بود)، در 1315 تأسیس شد و اینگونه شد که رؤیای برپایی یک مرکز جدی آموزش تئاتر در ایران تحقق پیدا کرد. سه سال بعد در 1318 به همت سید علی نصر، هنرستان هنرپیشگی افتتاح شد و 20 سال به‌کار خود ادامه داد تا اینکه جای خود را در 1338 به هنرستان آزاد هنرهای نمایشی سپرد که به همت دکتر مهدی فروغ تأسیس شده بود و همین هنرستان پنج سال بعد در 1343 جای خود را به اولین دانشکده‎ هنرهای نمایشی ایران سپرد، به‌نام دانشکده‎ هنرهای دراماتیک، که خود من هم در آنجا تحصیل کردم و افتخار شاگردی دکتر فروغ را داشتم. بعد از تأسیس این دانشکده، آموزش تئاتر شکلی آکادمیک یافت و به استانداردهای جهانی نزدیک شد.
آن زمان هم آموزشگاه‌ها به کثرت امروز وجود داشتند؟
تأسیس آموزشگاه‎های تئاتری پیش از انقلاب، رواج چندانی نداشت. فقط می‎توانم به آموزشگاه تئاتر آناهیتا اشاره کنم که به همت مصطفی اسکویی (یکی از شاگردان عبدالحسین نوشین) از سال 1337 به‌طور رسمی کار خود را آغاز کرد و به‌عنوان یکی از مهم‎ترین آموزشگاه‎های آن دوره یا شاید تنها آموزشگاه، مطرح بود. بسیاری از بازیگران بزرگ تئاتر و سینمای ایران در این مؤسسه، آموزش دیدند. خوشبختانه پس از انقلاب با شکل‎گیری مؤسسات فرهنگی هنری، کار اصلی این گونه مؤسسات بر آموزش هنر و از جمله بر آموزش تئاتر متمرکز شد.
 می‌شود این گسترش کمی را از لحاظ کیفی نیز مثبت ارزیابی کرد؟
نگاه من به این گسترش کمی مثبت است. خب البته همان‌طور که اشاره کردید، گاهی اوقات سطح آموزش در این آموزشگاه‎ها نازل است. گاهی هم می‎بینیم کسانی با تبلیغ در یک صفحه اینستاگرامی بنای تدریس می‎گذارند و هنرجو جذب می‎کنند. اما بحث اصلی بر سر دانش و تجربه کافی مدرسان چنین کلاس‎هایی است. هر کس که در چند تئاتر بازی کرد یا در تعدادی فیلم سینمایی و سریال نقش آفرینی کرد، نمی‎تواند ادعا کند که اهلیت و قابلیت این را دارد که این هنر را به دیگران بیاموزد. استاد، به معنای واقعی در این عرصه کسی است که خود، در محضر و در نزد استاد دیگری آموزش دیده باشد. از این گذشته طی 100 سال اخیر نظریه‎های گوناگونی در سپهر دانش کلی تئاتر در جهان ظهور کرده. بنابراین بحث آموزش تئاتر از یک سو به شالوده‎های اصلی این هنر می‎پردازد و از سوی دیگر به این نکته که هر آموزشگاهی با نگرش به کدام رویکرد یا کدام سبک یا کدام روش تئاتری معاصر، به هنرجویان خود آموزش می‎دهد.
نقش و وظیفه فضاهای آکادمیک و دانشگاه‌ها در این بین چیست؟
وظیفه دانشگاه عبارت است از فرآیند آماده‎سازی دانشجو برای تبدیل شدن به فردی که توانایی تولید دانش نظری در عرصه تئاتر را داشته باشد. به‌عبارت دیگر فرق دانشجوی تئاتر در دانشگاه با هنرآموز تئاتر در آموزشگاه‎ها، در این است که دانشجوی تئاتر توانایی و قابلیت این را می‎یابد که در عرصه‎ هنرهای نمایشی پژوهش کند. اگر اکنون جای این تحقیق در دانشگاه‎ها خالی ا‎ست، نشانه‎ آن است که دانشگاه هنوز به وظیفه و رسالت اصلی خود دست نیافته است. غالباً دانشجویان دوره‎های کارشناسی ارشد هنرهای نمایشی، عرصه‎ پژوهش را صرفاً در چارچوب نوشتن پایان‌نامه‎ خود محدود می‌کنند و چه بسا این پایان‌نامه‎ها پس‌از جلسه‎ دفاع و انتقال به کتابخانه‎ دانشگاه، دیگر مورد رجوع کس دیگری قرار نمی‎گیرد، مگر آنکه آن دیگری هم بخواهد پایان نامه بنویسد و به‌عنوان منبع به این آثار مراجعه کند. این نقطه‎ ضعف دانشگاه است. یعنی در واقع دانشگاه باید علمی را تولید کند که این علم، مورد کاربرد آموزشگاه‎ها در بیرون قرار بگیرد و هر آموزشگاهی باید بی‎صبرانه منتظر یک پژوهش جدید از درون دانشگاه‌ها باشد تا آن را آزمایش کند و به کار ببندد.
 در این مدت آموزشگاه‌های متعددی قارچ‌گونه رشد کردند که واقعاً علاقه‌مندان تئاتر که اطلاع کمی دارند نمی‌دانند با این‌نام چه کنند؟ برای ساماندهی و سطح‌بندی چنین آموزشگاه‌ها و کارگاه‌هایی چه در فضای بیرونی چه در فضای مجازی چه می‌توان کرد؟
من با اصطلاح آموزشگاه‎هایی که مثل قارچ رشد کرده‌اند، موافق نیستم. اصولاً با بدبینی به این رشد کمی نگاه نمی‎کنم. اینکه تعداد آموزشگاه‎ها زیاد شده نباید موجب نگرانی ما بشود. اشکال کار در این است که کار این آموزشگاه‌های متعدد هرگز و در هیچ کجا مورد نقد قرار نمی‎گیرد. ایراد عمده در اینجا است که خروجی این آموزشگاه‌ها در هیچ کجا مورد ارزیابی کیفی قرار نمی‎گیرد.در واقع در اینجا پدیده‎ نقد، غایب است؛ وگرنه اینکه آموزشگاه‌ها کمیت بیشتری بیابند، به‌نظر من جای خوشحالی است. اما اینکه این آموزشگاه‎ها در حال حاضر، در چه سطح و کیفیتی به کار آموزش می‎پردازند، بحثی است که باید توسط مطبوعات و عموم رسانه‎ها و شبکه‎های مجازی مورد بررسی تخصصی و علمی قرار گیرد. بنابراین کثرت آموزشگاه‎های حضوری یا حالا در شرایط کرونا، آموزشگاه‎های مجازی به نظر من، اصلاً نگران کننده نیست. بحث بر سر این است که روی خروجی این آموزشگاه‌ها چقدر کار انتقادی صورت گرفته و اصولاً چه کسی باید این کار را بکند؟ من با هر گونه نظارت مرکزی و ایجاد انواع محدودیت و صدور بخشنامه‎های توأم با تهدید به تعطیلی، به‌منظور بهبود کیفی آموزشگاه‎های تئاتری مخالفم. بلکه معتقدم کار هر آموزشگاهی باید توسط متخصصان فن، مورد نقد قرار گیرد. پدیده‎ بررسی و نقد شیوه‎ آموزش در هر آموزشگاهی، به مثابه و به منزله به خطر انداختن موجودیت آن آموزشگاه و خدشه‎دار کردن امنیت حرفه‎ای آن نیست. یعنی در واقع از درون و از دل اینگونه بحث‎ها است که پیشرفت‎های علمی و حرفه‎ای حاصل می‎شود. از میان درهای گشوده است که می‌توان به افق‎های روشن چشم دوخت، وگرنه پشت درهای بسته، هیچ افقی وجود ندارد. با به کارگیری نقد روش‎‎ها و شیوه‎های آموزشی است که بی‎گمان اندیشه‎های تازه متولد می‎شود.
 آیا کلاس‌های آنلاین شرایط را برای آموزش فراگیر در سراسر ایران هموار نکرده است؟
من از یک جهت فکر می‌کنم کرونا در عرصه آموزش شرایط جدید‎ی پدید آورد. تا پیش از این تمرکز همه استادان معتبر در تهران بود. اینک که شرایط به‌گونه‎ای است که نمی‌توان کلاس حضوری برگزار کرد و اغلب آموزشگاه‎ها به این سو روی آورده‎اند که کلاس‎های خود را به‌صورت آنلاین برگزار کنند. من گاهی متوجه می‎شوم در بعضی از کلاس‎های آنلاین، از دورترین نقاط ایران شاگردانی حضور می‎یابند. البته تدریس درس‎هایی مثل نمایشنامه نویسی، داستان نویسی، ویرایش، نگارش خلاق، نقد ادبی و مانند اینها به‌صورت آنلاین کار دشواری نیست، اما در همین راستا، کار آموزش بازیگری و کارگردانی بسیار دشوارتر است. ما ناگهان با وضعیت جدیدی روبه‌رو شده‎ایم که نیازمند تجارب تازه‎ای برای آموزش است. شرایط کنونی، استادان بازیگری و کارگردانی یا طراحی صحنه را در وضعیتی قرار داد که مجبور شوند به‌صورت غیرحضوری، هنرجویان خود را هدایت کنند و به‌صورت غیر حضوری مجبور شوند به دانشجویان طراحی صحنه یک کار عملی را آموزش دهند. به‌نظر من این تجربه‎ بی‎نظیری بود. این تجربه به ما یاد داد که باید شیوه‌های جدیدی برای آموزش ابداع کنیم. راه‎های نوینی باید بیابیم تا شاگردانمان بتوانند از مسافت‎های دور به عمق خلاقیت و آفرینش تئاتری پی ببرند. آن گونه که مشاهده کرده‎ام هر یک از استادان در این راه تجربه‎های منحصر به فردی کسب کرده‎اند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7519/14/563454/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها