ضرورت اقناع مردم در رعایت پروتکل های بهداشتی
عالیه شکربیگی
(جامعه شناس)
چرا مردم در دهمین ماه همهگیری کووید19 پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند؟ چرا در این موضوع یک شهروند مسئول نیستند؟ پاسخ به سؤالهای فوق از جوانب مختلف، قابل بررسی است، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد وسیاست هر کدام زاویه پنهان ازرفتار مردم در برابر رعایت/عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی در دهمین ماه همهگیری کووید19 را در بر دارند که تلاش میکنم در این نوشتار به آن پاسخ گویم. در ابتدا به این نکته مهم اشاره مینمایم که، حفظ فاصله اجتماعی و قرنطینه شخصی دو راه مؤثر برای کاهش شیوع بیماری کووید۱۹ است، اما از استرالیا تا امریکا، از اروپا تا ایران و اندونزی و... خیلیها با وجود آگاهی به این اقدامات توجه نمیکنند. چطور باید مردم را قانع و ترغیب کرد که دست به چنین کارهایی بزنند و در رعایت پروتکلهای بهداشتی بکوشند؟
قابل ذکر است، در بعضی از نقاط دنیا، شیوع ویروس کرونا، اماکن عمومی را به خانه ارواح تبدیل کرده است. در نقاط دیگر اما زندگی با همان شدت و حدت سابق ادامه دارد و در مواردی حتی بیشتر نیز شده است. سؤال این است که چرا؟ بهنظر میرسد عوامل مختلف ذیل در خصوص این رفتار مردم دخیل بوده است.
باید به این موضوع توجه داشت که صرفاً با توصیه نمیشود قانون را اجرا کرد باید برای رعایت نکردن اصول بهداشتی در سفرهای درون شهری در مترو، سفرهای جادهای، بازار، حملونقل و تجمعها، جریمه در نظر گرفته شود، واگر اجرای قانون مدنظر باشد، همانطوری که در بسیاری از کشورها جواب داد، شاید بشود رفتار مردم را درمقابله با کرونا اصلاح کرد.
در ایران، بعضی از افراد خود را آگاه به همه امور میدانند و معتقدند که شیوه برخورد با این ویروس را میدانند. میگویند ما خود میدانیم چگونه کنترل کنیم، نیاری به ماسک و رعایت پروتکلهای بهداشتی نداریم و این ناشی از همان ضعف تاریخی ایرانیان در «منیت محوری رفتاری» است که خود را آگاه در همه امور میدانند و با این کار، هم جان خود و هم دیگران را به خطر میاندازند، لذا باید اینگونه افراد را در هرشغلی که هستند، محدود و جریمه کرد.
فقدان توانمندی بسیاری از مردم در تهیه ماسک و مواد ضدعفونی کننده خود داستانی از فقر معیشتی مردم ایران در این روزهای کرونایی دارد. لذا خوب است، به افراد کم درآمد مبالغی برای گذران زندگی و تهیه ماسک و لوازم مورد نیاز برای رعایت پروتکلهای بهداشتی پرداخت شود.
سیاستگذاری برای کنترل ویروس کرونا باید فارغ از بده بستانهای سیاسی انجام شود، در حالیکه در ایران بر طبق بده بستانهای سیاسی و مالی و... امر سیاستگذاری صورت میگیرد و این رفتار نهاد حکمرانی باعث نوعی دلزدگی در میان مردم در عدم تمایل به رعایت پروتکلهای بهداشتی شده است.
سلامت انسانها مقدم بر برگزاری هرگونه مناسبت های مذهبی و گردهماییهای سیاسی ست و جان انسانها قابل معامله در چنین مواردی نیست، در حالیکه در ایران دو رویکرد در نهادهای سیاسی و دینی در برابر رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود دارد، تفکری بررعایت طب سنتی و ضرورت نداشتن رعایت پروتکلهای بهداشتی و تفکر دیگر بر رعایت پروتکلهای بهداشتی؛ در این میان مردم سرگردانند و پیامدش فوتیهای روزانه بالا است.
کشور نیازمند برنامهریزی کشوری با ملاحظات استانی است و هم اکنون قرنطینه عمومی و تعطیلی ادارات، مدارس، دانشگاهها وسیستم حملونقل به مدت 4 تا 6 هفته میتواند از گسترش افسار گسیخته بیماری جلوگیری کند، نه دو هفته! بهعنوان مثال، وقتی تهران در وضعیت فوق قرمز قرار داشت، آیا سیاستهایی که برای توقف چرخه ویروس در این کلانشهر باید در پیش گرفت، برابر با سیاستهایی بود که در شهری مانند بابل باید پیشه کرد؟ طبعاً نه، اما در عمل ما مشاهده میکنیم که نهاد حکمرانی، قائل به یک تصمیم هم نیست، چه رسد به تصمیمها و سیاستهای خاص استانی! در نتیجه مردم تابع رفتارهای نهادهای مختلف کارگزار، روشهای مختلف در مقابله با کرونا در پیش میگیرند و ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی را در باور خود قبول ندارند.
در تمام ماههای گذشته، تلاش دولت بر عادی جلوه دادن امر کرونا در جامعه بوده است که خود این عمل، قطعیت در رعایت ماسک را برای مردم روشن نکرده است و هم اکنون در کلانشهری مانند تهران، هنوز شاهد افرادی هستیم که رعایت پروتکلهای بهداشتی را در عمل قبول نکردند. لذا، در استفاده از ماسک اجباری، رسانهها باید در جهت آموزش بسیج شوند. دولت باید بهجای عادی نشان دادن وضعیت نسبت به خطرات پاندمی هشدارهای جدی دهد و کشتارهای روزانه کرونا را دقیقاً به اطلاع مردم برساند تا مردم رعایت پروتکلهای بهداشتی را برهرامری مهم شمارند.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته، تکنولوژی در امر آگاهسازی مردم و در نتیجه رعایت پروتکلها، مؤثر بوده است، لذا خوب است از تکنولوژیهای هوشمند برای ردیابی بیماران و قرنطینه و آگاهسازی مردم و در نتیجه رعایت پروتکل ها توسط آنها استفاده شود. در قسمت پایانی این یادداشت، باید به حاشیه نشینی و افرادی که از طریق متروها از مناطق حاشیهای سوار مترو و وسایل حملونقل میشوند بدون رعایت هیچگونه پروتکلی و اساساً ناقل ویروس کرونا، وقتی به آنها میگویی، چرا ماسک نزدی؟ میگوید: من به پایان خط رسیدم، شما از من چه توقعی دارید؟ و اینگونه است که این چرخه ویرانگر پاندمی، همه را در گیر میکند و حتماً باید برای مناطق حاشیهای، کودکان کار، سیاستی بهکار گرفته شود که این افراد برای کار راهی خیابان نشوند و غذای رایگان در این مناطق بههمراه بستههای بهداشتی توزیع شود.
با رعایت موارد فوق و در چنین شرایطی میتوان امیدوار بود که در چرخه گردش ویروس، گسستی ایجاد و در این میان تابآوری پرسنل درمان و خدمات پزشکی افزایش پیدا کند و حقوق و یارانه و سایر امور مالی این مبارزان خط سلامت و بهداشت مورد توجه جدی مسئولان قرار گیرد.
در چنین شرایط تاریخی و بحران زایی که ایران درگیر چنین ویروسی است، تبیین استراتژی خیلی دقیق و هوشمندانه دارای اهمیت است، بنابراین باید از ظرفیت همه مراکز تحقیقاتی و پزشکی در آگاهسازی و کنترل این ویروس استفاده شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه