مرگ تخیل؛ از قصه تا فیلم
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
آن موقع که رادیو و تلویزیون نبود، باید بسنده میکردیم به قصههایی که میشنیدیم و کتابهایی که میخواندیم. اگر کتاب میخواندیم تمام فکر و ذکرمان میشد همان کتاب و با آن کتابها و شخصیتهایش روزها و هفتهها زندگی میکردیم. این خود ما بودیم که صدایی فرضی برای گفتوگوها در ذهن میساختیم و چهرهای برای شخصیتها ترسیم میکردیم. ما بودیم که فضایی ذهنی میساختیم و داستان را در جهان برساخته از ذهن شکل میدادیم. کمکم رادیو در خانهها راه باز کرد. دیگر در داستان نمیتوانستیم صدای شخصیتها را در ذهن بسازیم و بشنویم. حالا از قدرت خلاقه کاسته شده بود. ما میشنیدیم و گاهی افکتهای صوتی امکان تخیل را هم کم میکرد؛ تا اینکه رسیدیم به عصر تلویزیون. در فیلمها و کارتونهای ساده دیگر جایی برای تخیل ما نبود. داستان با روندی پیش میرفت، بازیگرانی با صدا و چهره، لباسها و فضایی مشخص جایی برای تخیل ما نمیگذاشتند و بعد انیمیشنها هم اضافه شدند و بعدها انیمهها، هرچند برخی از این آثار امکان تخیل به مخاطب میدهد و با پایان باز فرصتی برای تصمیمگیری تفکر مخاطب. در این بین گاهی جدای از کیفیت بازی و روند داستانی و اقتباسی از یک کتاب، بعضی از این آثار بیشتر به دل ما مینشست، انگار با تصویر ذهنی ما آشناتر بود و برخی توی ذوق مان میزد، نه آن چهره را در ذهن داشتیم نه آن صدا را در گوش. در دورانی که کودک و نوجوان بودیم و هیچ نداشتیم، نه برنامه خاص و شبکه خاص کودک و نوجوان، نه تنوع برنامه و نه فضاهای ارتباط جمعی، نه اینترنتی بود و... گاهی با یک فیلم، یا تصویر حس قرابت داشتیم انگار همان بود که در ذهن ساخته بودیم و گاه برعکس میشد. اما به مرور سینما و انیمیشنها شدند آفت خواندن. دور زندگی که تند شد و خواندن رمانهای قطور، وقت گیر و سخت، دیدن فیلمی از یک رمان علاقهمندان بیشتری پیدا کرد و خواندن کتاب هم محدودتر شد. فیلم و انیمیشن کمی ذائقه ما را تغییر داد و حالا تغییر شکل انیمیشنها و فیلمها و بازیهای رایانهای دغدغه بسیاری از والدین شده است. ترس والدین از تأثیر خشونت این ساختهها بر نوجوانان و کودکان به یکی از بزرگترین مشکلات والدین و کودکان تبدیل شده است. دسترسی بچهها به شبکههای مجازی و بازیها آنقدر سهل و آسان شده که گاهی والدین در ایجاد محدودیت عاجز هستند و از طرفی نوجوانی هم هیجان میطلبد و....
اما نکتهای که وجود دارد این است اگر به اندازه کافی در دوران کودکی بچهها با کتاب انس گرفته باشند و سلیقهشان ساخته شده باشد؛ در انحراف از معیارهایی که مد نظر ماست و قطعاً برای محافظت آنها، کمترین انحراف را خواهند داشت و باز هم آموزههای خانواده برسلیقه آنها تأثیر خواهد داشت. قطعاً اگر در انتخاب انیمیشنها و آشنا شدن بچهها در دوران خردسالی و کودکی با آثار برتر دقت کنیم، سلیقه بصری آنها را تقویت میکنیم، امکان گفتوگو درباره کتابهایی که میخوانند و فیلمها و انیمیشنهایی که میبینند فراهم کنیم مشکلات ما در دوران نوجوانی آنها کمتر خواهد بود. در عین حال جذابیت یک کتاب خودش میتواند عامل جذب کنندهای باشد در میان این همه مدیومهای مختلف. پس لازمه این کار هم توجه به کودکی، نیازهای کودک در دوران شکلگیری ذهن و خلاقیت اوست. اگر خوراک فکری و روحی مناسب را در زمان مناسب دریافت کرده باشد قطعاً سلیقه او متعالیتر و انتخابهای درستتری خواهد داشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه