تلهتئاتر، تئاتر را نجات خواهد داد
هادی مرزبان
کارگردان تئاتر
در دهههای هفتاد و هشتاد، تلهتئاتر به دلیل توجهی که مدیران آن زمان تلویزیون به خواست و دغدغه هنرمندان نشان دادند بالاخره با شکل و شمایلی درست و استاندارد از تلویزیون پخش میشد و همین تلهتئاترها باعث شد بسیاری به تئاتر علاقهمند شوند و اتفاقاً همین مخاطبان جدی این دههها هم امروز بخشیشان جزو هنرمندان خوب تئاتر ایران هستند؛ نکتهای که وجود دارد و باید به آن اشاره کرد این است که در آن دههها مسلماً این تلهتئاترها در شرایطی از تلویزیون پخش میشد که تئاتر صحنهای هم داشت کار خودش را میکرد و مخاطب خود را داشت اما این برنامههای تلویزیونی باعث شد تئاتر به درون مردم، به صورت تودهای گسترده راه پیدا کند. امروز این ضرورت از آن روزگار بسیار بسیار بیشتر احساس میشود اما توجه بسیار کمتری هم به آن میشود. من همان ماههای اولی که کرونا باعث تعطیلیها شد با مدیرکل هنرهای نمایشی، قادر آشنا، جلسهای گذاشتم و صحبتهایی کردم. الحق میتوانم شهادت بدهم که خود آقای آشنا هم بشدت دغدغه این مسأله را داشتند و بسیار هم پیگیری کردند و مترصد به ثمر رسیدن این توافق دوباره با تلویزیون بودند. آن روز و در آن جلسه هم گفتم که ما هنرمندان نمیتوانیم نگاهی خنثی به ماجرا داشته باشیم و بگوییم خب؛ این یکی دوسال که کرونا اجازه فعالیت به گروههای نمایشی و نمایش را نمیدهد، ما هم در خانه بنشینیم و دست روی دست بگذاریم. اگر چنین کاری کنیم باید فاتحه تئاتر را بخوانیم و نسلهای آینده فقط در کتابهای تاریخ هنر، این داستان را بخوانند که روزی روزگاری در ایران تئاتر وجود داشته است. آن روز پیشنهاد دادم همین کارهایی که من و بسیاری از همکاران دیگرم روی صحنه داشتیم یا میخواستیم روی صحنه ببریم را بهصورت تلهتئاتر از تلویزیون پخش کنیم تا حداقل زنجیره و ارتباط مخاطب با تئاتر را تا جایی که میتوانیم زنده نگه داریم؛ بههرصورت اگر ما روزگاری تلهتئاتر داشتهایم و امروز حتی از پخشهای آرشیوی آن کمتر چیزی میبینیم شاید نشان از این دارد که مدیران امروزی تلویزیون اصولاً اعتقادی به تئاتر یا ما ندارند. یک روزگار نه چندان دوری کسی مثل من، گلایه میکرد که چرا فقط تئاترهای فرنگی را برای تلهتئاتر به ما پیشنهاد میدهند و همین شد که بالاخره یک کار از اکبر رادی را جلوی دوربین بردم اما امروز از این خواست و دغدغه هیچ خبری تقریباً نیست. همانطور که به نظر میرسد مدیران تلویزیونی که نامش ملی است ما را نه باور دارند و نه قبول. چنان دلم این روزها برای تئاتر تنگ شده که چند روز پیش در اینستاگرام دلنوشتهای نوشتم و ابراز نگرانی کردم از حیات آینده تئاتر. وقتی یک کشتی در دریا، در شرایط طبیعی طی طریق میکند، نمیشود گفت که کاپیتان کار شاقی کرده بلکه وقتی همان کشتی در طوفان گیر میکند شکل هدایت و راهبری و کنترل بحران کاپیتان آن کشتی به چشم میآید. این کاری است که مدیران فرهنگی باید امروز انجام بدهند و تا خیلی دیر نشده دستی بجنبانند؛ باید باور داشته باشند که با تئاتر خیلی کارهای مهمی میشود برای جامعه انجام داد و این نقش هنر، از عهده هیچ قالب و قامت دیگری بر مینمیآید. تئاتر میتواند حال جامعه را بهتر کند و هر آنچه را که میخواهیم به مردم انتقال بدهیم در دل هنر نمایش به آنها انتقال دهد. فقط میتوانم بگویم که امیدوارم بالاخره این مسأله درک شود و مدیران رسانه ملی با مدیران تئاتر کشور به توافقی برسند تا ضبط و پخش تلهتئاتر دوباره از سر گرفته شود؛ البته یکی دوهفتهای است که زمزمههایی به گوشم میرسد و یکیدو تهیهکننده هم با من تماس گرفتهاند اما متأسفانه حتی اگر این زمزمهها راه به جایی ببرد، بوروکراسیهای موجود در این راه حتماً پروسه رسیدن به هدف را طولانی خواهد کرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه