نگاهی به جشنوارههای آنلاین تئاتر و اجراها در فضای مجازی
مشتاق زیاد و سنگلاخ زیادتر
رضا مهدوی هزاوه
نویسنده و مدرس تئاتر
سالها پیش در دانشگاه آزاد اراک مدیریت دو جشنواره تئاتر دانشجویی برعهدهام بود و در دانشگاه سپهر اصفهان هم دو جشنواره دانشجویی برگزار کردم و یادداشت حاضر در واقع دیدگاه شخصی من درباره برگزاری جشنوارههای دانشجویی است. اگر بخواهم فهرستوار جشنوارههای دانشجویی را مورد آسیب شناسی قرار بدهم باید به این موارد اشاره کنم: تئاتر، مظهر گفتوگوی مبتنی بر جدل عقلانی است و البته گفتوگو باید مبتنی بر خرد و اندیشه باشد نه صرفاً احساسات و موضعگیری از پیش تعیین شده. درک این نکته برای مدیران ارشد دانشگاهها ضروری بهنظر میرسد. از طرفی دیگر، ذهن خلاق دانشجو بهدنبال جسارت در تولید محتوا و فرم است و نمیشود به دانشجو اجازه آزادی در ارائه فرم داد ولی محتوا را مدیریت کرد. وقتی سادهترین رویکردهای انتقادی تحمل نمیشود، روزبهروز فاصله دانشجو از دانشگاه بیشتر میشود. جشنوارههای موضوعی یکی از اشکالات جدی نظام تصمیمگیری است. این نکته برمیگردد به این ذهنیت که از نظر مدیران ارشد، هنر، صرفاً «سفارشی» است. از روزگاران پیش، بین طرفداران نظریه هنر ملتزم و متعهد با مخالفان این رویکرد دعوا بوده و هنوز هم هست و کسی مثل «ژان پل سارتر» هم البته به این بحث پرداخته است. در کنگرهای که سارتر با همین موضوع برگزار کرد، اوژن یونسکو سخنان جالبی مطرح کرد. یونسکو گفت ادبیات و هنر، مبتنی بر کارکرد نیست. مثلاً یک ساختمان ممکن است در یک حکومت لائیک، کارکرد خوشگذرانی داشته باشد و اگر حکومت عوض شود، همان ساختمان، کارکرد دیگری پیدا میکند. او نتیجه میگیرد که کارکردها در طول زمان تغییر پیدا میکنند اما ماهیت واقعی آجرهای ساختمان عوض نمیشود. هنرناب همان آجر است. در بخشی دیگر با بررسی متون نمایشی در چند جشنواره دانشجویی دریافتم مضامین خاصی مورد توجه بیشتری است از جمله: گرایش به بدبینی و احساس عدم تعلق به هویت فرهنگی و نگاه طنز به مسائل جدی جامعه. گاهی خود متون چندان گرایشی به این مضامین ندارد اما شیوه میزانسن و کارگردانی، اجرا را به این سمت و سو هدایت میکند. در این میانه نقش جامعهشناسان و روانشناسان بسیار برجسته میشود. تاکنون تحلیلی از چند و چون دلایل گرایشهای جدید فکری به عمل آمده است؟ نکته مشخص اینجاست که هنرمند ضریب حساسیتش بالاست. نازک نارنجی نیست اما زود هم از دست «ناصحان مشفق» خسته میشود. ناصح اگر ناصح باشد به جای سخن زائد، طولانی و متحجرانه، گاهی سکوت میکند.
در مدتی که کرونا عالمگیر شده جشنوارههایی (چه دانشجویی و چه غیر دانشجویی) بهصورت مجازی برگزار شده که بهدلیل عجولانه بودن، راهاندازی این جشنوارهها اشکالات زیادی هم داشته و دارند و در حال حاضر هر کسی میتواند با راهاندازی یک صفحه اینستاگرام جشنواره برگزار کند. تعدادی از این آثار را در سایتها و شبکههای مجازی دیدم. در یکی از همین جشنوارهها دقت بیشتری کردم چون داور آن جشنواره بودم. ارزیابیام از این آثار این گونه است: سرسری گرفتن تولید، ایدهها عموماً خلاقانه نبود و از طرفی دیگربی توجهی به آکسسوار صحنه و میزانسن؛ که همه اینها نشانگر این است که از دید خالق اثر، موضوع جدی نیست و دغدغهای در کار نیست. انگاری خود خالق اثر از پیش میداند هنر در عالم مجازی ماندگار نیست و میراست. ظرف یکی دو ساعت متن تمرین میشود و در اتاق پذیرایی اجرا میشود. مهم هم نیست که پس زمینه مثلاً پنجرهای رو به دریا باشد یا کاغذ دیواری با نقش آهو! دانشجو خسته و دلمُرده است. حکایتی از «شرح تعرف» نوشته اسماعیل مستملی بخاری را ذکر میکنم: «یکی از درویشان چنین گوید که در بادیه میرفتم، مردی را دیدم با مرقعی و عصایی و رکوهای. گفتم: از کجا میآیی؟ گفت: از آندلس. گفتم: به کجا میروی؟ گفت: چین. به چه نیاز؟ دیدار دوست. دور است راه. دور است برای کاهل دلمُرده، بسیار نزدیک است برای مشتاق.» اگر و اگر شرایط مهیا باشد برای آفرینش، راه، چندان دور نیست. مشتاق زیاد؛ سنگلاخ اما زیادتر است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه