گفت‌و‌گو با و یادداشت هایی از شهرام ناظری، هادی منتظری و محمدملاآقایی روزبهانی

نیم قرن مشق عشق و عاشقی


ندا سیجانی
خبرنگار
تعلیم و تربیت دو عنصر مهمی است که در مقوله آموزشی نقش بسیار تأثیرگذاری را ایفا می‌کند. اما در مبحث هنر بویژه موسیقی به‌دلیل ظرافت‌هایی که دارد این نگاه کمی متفاوت تر است، به‌همین‌دلیل از همان ابتدای توجه و شکل‌گیری هنر موسیقی، استادان باتجربه این موضوع را مدنظر داشته و نسل ‌به ‌نسل شاگردانی تربیت کرده‌اند که هریک دارای جایگاهی با ارزش درتاریخ موسیقی ایران هستند و این رسالت همچنان ادامه دارد. استاد نصرالله ناصح‌پور یکی از همین معلمان باتجربه، دلسوز و وفادار به استاد خود است. بررسی زندگی هنری نصرالله ناصح پورنشان می‌دهد که اوهمواره کلاس درس، تربیت شاگردان، پژوهش درحوزه موسیقی و فرهنگ‌سازی را به هرفعالیت هنری دیگری ترجیح داده است. او به دور از هر حاشیه‌ای درکنارتدریس، مشغول پژوهش در موسیقی وشعر بوده و حاصل کندوکاوهایش را به‌صورت مقاله یا کتاب منتشرکرده یا به‌صورت سخنرانی و برگزاری کارگاه با علاقه‌مندان به شراکت گذاشته است. اما نزدیک به سه سال است که این استاد بزرگ به‌دلیل بیماری، کلاس‌های آموزشی خود را تعطیل کرده و اوقات خود  در خانه سپری می‌کند. او دوم آبان ماه پا به سن 80 سالگی گذاشته است و نزدیک به 60 سال از عمر ارزشمند خود را صرف تعلیم کرده است همچنان پرامید و با عشق به نسل آینده می‌نگرد. به انگیزه تولد او گفت‌و‌گویی با این خواننده، ردیف دان و مدرس آواز انجام داده‌ایم. در انجام این گفت و گو خانواده استاد، نهایت همکاری و هماهنگی را به عمل آوردند.

نصرالله ناصح پور دوم آبان ماه سال ۱۳۱۹ درمحله قدیمی اونچی میدان (محله آردفروشان) شهر اردبیل به دنیا آمد. پدرش آقا شکور از نوازندگان ساز گارمان (قارمون) بود ومادرش حوریه خانم درکنار خانه‌داری و تربیت فرزندان، سازقاوال (دایره آذری) می‌نواخت. البته نوازندگی حرفه اصلی آقا شکور نبود واز این راه کسب‌وکار نمی کرد و درآمدی نداشت و تنها به‌دلیل علاقه شخصی و شور‌وعشق به موسیقی به این هنر گرایش پیدا کرد، اشتیاقی که تا به امروز دربین مردم آذربایجان مرسوم بوده و هست. علاوه براین گرایش و علاقه‌مندی، ازسوی دیگرصدای خوب، میراثی بود که ناصح پور از خانواده پدری به ارث برده است: «پدرم صدای خوبی داشت و در برخی محافل خصوصی گارمان می‌نواخت و آواز می‌خواند. همچنین پسرعمه‌ام آقا قدرت صدای رسایی داشت و مقام‌های آذری را به زیبایی اجرا می‌کرد و همین امر سبب علاقه‌مندی بنده به آواز شد.»
درچنین خانواده‌ای ناصح‌پور با موسیقی اصیل آذربایجانی آشنا شد و پرورش یافت. این استاد انگیزه‌اش را به دوران کودکی خود مرتبط دانسته: «از کودکی با موسیقی آشنا بودم و این علاقه وانگیزه پیش‌تر درمحیط خانواده در من شکل گرفته بود. البته درکنار موسیقی، تحصیلات هم مورد توجه پدر و مادرم بود. دوره متوسطه را در دبیرستان صفوی (در شهر اردبیل) و در رشته ریاضی گذراندم و دیپلم گرفتم. در آن سال‌ها زبان خارجی که در مدارس آموزش داده می‌شد زبان فرانسه بود و بعد از دوره ما، زبان انگلیسی را جایگزین کردند که تا به امروز هم ادامه دارد درواقع من آخرین نسلی هستم که با زبان فرانسه دیپلم گرفتم. بعد از فارغ‌التحصیلی به تهران عزیمت کردم، آن زمان تقریباً ۱۹ سالم بود و تصمیم داشتم ادامه تحصیل بدهم بنابراین در امتحان ورودی دانشکده افسری شرکت کردم و اتفاقاً با نمره بالایی هم قبول شدم اما به‌دلیل مخالفت مادرم، از ادامه تحصیل در این دانشکده صرف نظر کردم و پس‌از مدتی کوتاه توانستم درآزمون «بانک تجارتی ایران و هلند» شرکت کنم و خوشبختانه قبول شدم و کارم را در همان بانک شروع کردم.»
اما این آزمون و حضور در بانک تقدیر و سرنوشت دیگری در زندگی نصرالله ناصح‌پور رقم زد: «آن دوران که در بانک ایران و هلند کار می‌کردم، یکی از مشتریان بانک استاد علی اکبرخان شهنازی بود. به یاد دارم در یکی از همان روزها و بعد از پایان ساعت کار، مشغول خواندن آواز برای همکاران بودم که از قضا استاد شهنازی هم درحال گذر از خیابان محل کارم بود که متوجه صدای بنده شد و به طرف بانک آمد و مرا متوجه حضورش در پشت در شیشه‌ای بانک کرد. به ‌سمت ایشان رفتم و گفتم بانک تعطیل است. استاد شهنازی گفت: «کار بانکی ندارم. روی صحبتم با خود شما است. صدایتان را شنیدم و آمده‌ام بگویم حیف است از این صدای خوب استفاده نکنید. می‌خواهم شما را به استادان ارزشمندی معرفی کنم تا موسیقی را به‌صورت جدی دنبال کنید...» و بعد آن روز و آن اتفاق خوشایند، استاد شهنازی من را به کلاس آقای محمود کریمی معرفی کرد و در هنرستان آزاد موسیقی ملی که ریاست آن برعهده زنده یاد محمدعلی امیر جاهد بود مشغول به فراگیری آواز شدم. البته خود استاد شهنازی و دیگراستادان همچون حسین تهرانی دراین هنرستان تدریس می‌کردند.»
نصرالله ناصح‌پور پرورش یافته نسلی است که هر یک طلایه دارموسیقی ایران هستند، بزرگانی همچون محمود کریمی، علی اکبر شهنازی و در نهایت، عبدالله دوامی. هر کدام از این شخصیت‌ها در ارائه و ترویج موسیقی تلاش‌های بسیاری انجام داده‌اند که در تاریخ فرهنگ و هنر ایران به یادگار ثبت شده است. از محمود کریمی، ردیف آوازی به‌ جا مانده‌ که در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ تهیه و تنظیم شد. این ردیف، از نمونه‌های اصیل موسیقی ایرانی است که با تلاش دکتر محمد تقی مسعودیه و با همکاری هوشنگ ظریف و رحمت‌الله بدیعی نت‌نویسی شد. علی‌اکبر شهنازی هم از نوازندگان مشهور تار و از ردیف دانان موسیقی ‌سازی است که درمدت شش سال ردیف موسیقی ایرانی را از پدرش، آقا حسینقلی فراهانی آموخت و مدتی هم از محضر درویش‌خان بهره برد. عبدالله خان دوامی هم از استادان و ردیف‌دانان بزرگ موسیقی اصیل ایرانی است. به گفته روح‌الله خالقی، دوامی استاد برگزیده نواهای ضربی و تصنیف ‌است. ناصح‌پور به مدت ۶ سال و چند ماه در محضر محمود کریمی، دوره متوسطه ردیف دوامی به روایت کریمی را فراگرفت: «عشق به موسیقی و آموختن، مرا در مسیری قرار داد که نه می‌خواستم و نه می‌توانستم از آن خارج شوم و همین امر اشتیاقم را در پیمودن این راه و تعلیم، بیشتر کرد. بنابراین تصمیم گرفتم درمحافل خصوصی هنرمندان شرکت کنم تا با دیگراستادان موسیقی آشنا شوم. به یاد دارم که در محفل استاد سلیمان امیرقاسمی با بزرگواران و استادانی چون سعید هرمزی و علی اصغر بهاری آشنا شدم و سپس ارتباط صمیمی تری با استاد هرمزی شکل گرفت و این ارتباط تا آخر عمر ایشان همواره ادامه داشت. در همان دوران در هر محفل و میهمانی که شرکت داشتم صحبت از ردیف و معلومات عمیق استاد عبدالله دوامی بود و هر بارعلاقه‌ام به دیدن و شنیدن صدای ایشان بیشتر می‌شد و بسیار مشتاق بودم درمحضر ایشان شاگردی کنم. البته از حدود ۲۰ تا ۲۷ سالگی، موسیقی را در محضر دیگر استادان تلمذ کرده بودم و بعد از آن، این اقبال را یافتم تا ردیف دوره عالی استاد دوامی را ازخودشان بیاموزم. استاد دوامی هنرمندی گوشه‌گیر بود و در آن سال‌ها در جماران زندگی می‌کرد و من توانستم از طریق یکی از دوستان منزل استاد را پیدا کنم و سرانجام روز موعود فرارسید و با چند شاخه گل رز به دیدارشان رفتم و ازعلاقه و شوق خود به ردیف و آواز گفتم و تقاضا کردم تجربیات و دانش خود را در زمینه موسیقی به بنده منتقل کنند و مرا به شاگردی بپذیرند.»
نصرالله ناصح‌پور پیش از حضور در کلاس‌های عبدالله دوامی مدت زمانی ردیف‌های‌ سازی را به تأکید علی اکبر شهنازی درکلاس‌های او گذراند که به گفته خودش در آموزش موسیقی او بسیار تأثیر‌گذار بود: «درواقع هم با ردیف‌ سازی استاد شهنازی و پدرش آقا حسینقلی آشنا شدم وهم با دوره متوسطه ردیف آقای دوامی به روایت محمود کریمی. البته دوره عالی ردیف دوامی را پیش خود استاد گذراندم و با توجه به اینکه طی روز در بانک مشغول به کار بودم، روزهای دوشنبه بعدازظهر در کلاس خصوصی استاد شرکت داشتم و با جدیت تمام کار را دنبال کردم تا اینکه موفق به جلب رضایت کامل استاد و دریافت دستخط به جای مدرک تحصیلی از ایشان شدم با این مضمون که تمامی دوره عالی ردیف آوازی را فراگرفته ام.»
 علاوه بر ناصح‌پور از دیگر شاگردان عبدالله دوامی در زمینه آواز می‌توان به محمود کریمی، فاخره صبا، مرضیه، خاطره پروانه، الهه و هما اشاره کرد و در مصاحبه‌ای که دوامی با محمدرضا لطفی انجام داده تأکید دارد مرضیه و محمود کریمی این مسیر را به‌صورت جدی‌تر پیمودند و انگیزه بیشتری هم داشتند.
نصرالله ناصح پورعلاوه بر سال‌ها تلمذ و تحقیق در محضر استادان بزرگ، یکی از چهره‌های درخشان کانون چاووش هم بود، مرکزی که علاوه بر دارا بودن جایگاه اجتماعی مهم، توانست تحول و پیشرفت بسزایی در زمینه موسیقی سنتی ایران به وجود آورد.
او آشنایی خود با محمدرضا لطفی بنیانگذار کانون چاووش را به سال‌های دور مرتبط دانست:«خیلی سال پیش بود، آن زمان لطفی ۱۸ سال داشت و تازه به تهران آمده بود.یک روز درحال گذر ازکوچه ارباب جمشید، صدای ساز و آواز از یک ساختمان، توجه‌اش را جلب کرد و به‌دنبال صدا وارد هنرستان شد. آقای میرزایی یکی از نوازندگان قدیمی و از شاگردان استاد شهنازی درحال نواختن تار بود و من در حال آوازخواندن و این دیدار، سرآغاز آشنایی من و لطفی شد. پدر محمدرضا لطفی نوازنده تار بود و همین امر سبب گرایش او به موسیقی شده بود. در آن دیدار نخست، لطفی گفت که او نیز علاقه‌مند به این ساز است و تار می‌نوازد. آقای میرزایی تارش را به لطفی داد تا برای ما بنوازد. پس از شنیدن نوازندگی لطفی به او گفتم بیا به دفتر هنرستان برویم تا در کلاس استاد شهنازی ثبت‌نام کرده و نوازندگی تار را تکمیل کند. از آن روز مسیر هنری لطفی هم تغییر کرد و بعد از آن و با تشویق بنده با استادهایی همچون عبدالله دوامی و سعید هرمزی هم آشنا شد تا با شرکت در کلاس‌های مختلف، موزیسین خوبی شود. یکی از آثار لطفی در پیش از انقلاب کتابی به‌ نام «دستگاه شور؛ ردیف استاد عبدالله دوامی» بود به نویسندگی خودش که دو صفحه گرامافون ضمیمه این کتاب است با آواز بنده که در آن صفحه‌ها لطفی جواب آواز شور را با تار نواخته و در رادیو هم تصنیف «همه شب من اختر شمارم» سروده عارف قزوینی را به‌همراه گروه شیدا و به سرپرستی محمدرضا لطفی اجرا کردم.»
نصرالله ناصح‌پور از هنرمندان تأثیرگذار موسیقی آوازی درکانون چاووش است. این هنرمند به همراه استادان محمدرضا شجریان و شهرام ناظری سال‌ها در این کانون مشغول به تدریس موسیقی بودند با این تفاوت که ناصح‌پور تمرکز و تأکیدش بیشتر بر پرورش هنرجو بوده درحالی که شجریان و ناظری بیشتر به تولید آلبوم و اجرای کنسرت می‌پرداختند: «بعد از انقلاب که کانون فرهنگی و هنری چاووش تشکیل شد، کلاس‌های آوازم را در آنجا دایر کردم البته عضو شورای عالی کانون چاووش هم بودم و دیگر اعضای شورا آقایان محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و علی اکبر شکارچی بودند و به دعوت دوستان، حسابرسی بخش مالی این کانون را هم برعهده گرفتم. اما چند سال بعد که «چاووش» بسته شد کلاس هایم را به منزل منتقل کردم. اگر اشتباه نکنم آغاز تدریس در خانه از آذر ۶۴ بود. البته علاوه بر خانه، در مشهد، فرهنگخانه مازندران واقع در شهر ساری و بعدها هم در مکتب خانه میرزاعبدالله که لطفی پس از بازگشتش از امریکا آن را راه‌اندازی کرده بود تدریس موسیقی را ادامه دادم. حدود ۱۰ سال هم در پردیس کرج دانشگاه هنر تهران به تدریس تصانیف قدیمی و جواب آواز مشغول بودم و به ندرت پیش می‌آمد کلاس هایم را تعطیل کنم. ناگفته نماند بعد از انقلاب، در هنرستان چنگ هم مدرس آواز بودم. آن زمان محمدرضا گرگین‌زاده، دکتر محمدتقی مسعودیه و پرویز منصوری، محمدرضا درویشی، علی اکبر شکارچی و دیگر هنرمندان هم در این مرکز تدریس می‌کردند. البته نحوه آموزش در «چنگ» نسبت به «چاووش» فرق داشت. در چاووش تمامی سازهایی که تدریس می‌شد سنتی بودند اما در چنگ علاوه بر سازهای سنتی، گیتار، ویولن، پیانو و دیگر سازهای غربی هم تدریس می‌کردند اما متأسفانه در همان اوایل دهه شصت آموزشگاه چنگ هم بسته شد.»
او به دورانی اشاره دارد که در آلبوم‌های یک تا دوازده که از سوی این کانون منتشر شد همکاری و حضوری نداشته است: «در دو آلبوم چاووش همکاری داشتم. بعد از شروع حمله عراق به ایران - در شهریور ۵۹-، آلبوم «سرود‌های آذربایجانی» را به آهنگسازی حسین علیزاده تولید کردیم که سال ۶۰ به بازار آمد، هدف از تولید این آلبوم دعوت از ایرانیان به اتحاد در برابر دشمن (عراق) بود. اما نام خواننده این آلبوم «ناصری» عنوان شد و تنها در محافل خصوصی و برخی افراد خواننده آن را می‌شناختند. در واقع به لحاظ موقعیت شغلی ترجیح دادم اسم بنده روی آلبوم نوشته نشود... بعد از آن، آلبوم «به یاد درویش خان» را در آذر ۶۲ به‌صورت خصوصی منتشر کردیم؛ آلبومی به یاد ماندنی با تک‌نوازی سه‌تارمحمدرضا لطفی و به همراهی تنبک ناصر فرهنگ‌فر که خواننده تصنیف «ز من نگارم» در آن آلبوم بنده بودم و درابتدا نام خواننده عنوان نشده بود اما بعدها که این آلبوم بازنشرشد اسم من  هم به‌عنوان خواننده تصنیف درج گردید. «سرودهای آذربایجانی» و «به یاد درویش خان» دو اثری بودند که در دوران چاووش کار کردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. البته پس از بازگشت لطفی از امریکا در آلبوم دیگری به‌نام «به یاد نورعلی خان برومند» آواز خواندم. در این آلبوم تعدادی از اعضای قدیمی گروه شیدا و هنرمندان جوان تری حضور داشتند با عنوان «گروه همنوازان شیدا» و سرپرست آن گروه هم لطفی بود. این آلبوم در دستگاه شور اجرا شد و اجرای دو تصنیف «شنیدم شاهی و هم ماهی» ساخته علی اکبر شیدا و «چه شورها» ساخته عارف قزوینی برعهده من بود.»
نصرالله ناصح ‌پور درتربیت و پرورش هنرجو تلاش‌های بسیاری انجام داده؛ جمشید عندلیبی (در زمینه ردیف و جواب آواز)، محمود مخدوم، صدیق تعریف، ودود موذن، سعیده سعیدی، بهرام باجلان، محمد ملاآقایی روزبهانی، عذرا زالی، پانته آ الوندی‌پور، ناصرمهرورز، رضا شاکری، محسن نامجو و احمد بیرانوند (در رشته آواز) از شاگردان مطرح او هستند که هر کدام مسیری از هنر موسیقی را انتخاب کرده و ادامه دادند. اما همان‌طور که پیش تراشاره شد ناصح‌پور دانش موسیقایی خود را بیشتر از هر استاد دیگرش وامدار عبدالله دوامی می‌داند و این شیوه را با جان و دل حفظ کرده و اشاعه داده است. او شیوه آموزشی خود در زمینه آواز را وامدار میراثداران هنر موسیقی دانست: «آن زمان که در هنرستان‌های چاووش و چنگ به کار تدریس مشغول بودم ردیف استاد عبدالله دوامی را آموزش می‌دادم اما بعد از بازنشستگی، یعنی از سال ۶۸ به بعد، آرام آرام تلاش کردم ردیف و شیوه آموزشی خودم را تکوین کرده و تدریس کنم، شیوه‌ای بر اساس ردیف‌های استادان قدیمی چون ردیف آقاحسینقلی و میرزا عبدالله و مخصوصاً ردیف استاد عبدالله دوامی و البته همراه با گوشه‌های جدید مانند «نوروز صبا» یا «عزال» که به ردیف استاد دوامی اضافه کردم. بسیاری از گوشه‌ها را هم سعی کرده‌ام با اشعار و تحریرهای جدید بازسازی کنم.»
نکته قابل توجه در هنر آوازی ناصح‌پور این است که با آنکه زبان مادری اش آذری است و همواره شاگردانش را ترغیب می‌کرد به خوانندگان مکتب تبریز مانند اقبال آذر توجه ویژه‌ای داشته باشند اما در روش تدریس خود همواره به ردیف دوامی وفادار ماند: «در آلبوم سرودهای آذربایجان و کنسرت با هابیل علی اف، موسیقی آذری که اجرا کردم مبتنی بر موسیقی مقامی و عاشیقی آذربایجان بود و چون تأثیرگذارترین استادم در زمینه موسیقی، استاد دوامی بود وظیفه خود می‌دانستم روش استادم را آموزش بدهم. البته در برخی محافل خصوصی تصانیف قدیمی آذری را می‌خواندم اما هیچ کدام از این کارها را به‌صورت رسمی ضبط نکرده و نشر و نیاز ندارد.» و  تعداد کم آثار موجب شد مردم از صدای این استاد بزرگ محروم شوند: «درست است که کارهای کمی ضبط کرده‌ام اما احساس می‌کنم بسیار اثرگذار بوده‌اند. زیرا سعی کردم در اجرای این آثار اصالت موسیقایی حفظ شود. حتی در آلبوم «نوبانگ کهن» به سرپرستی آقای حسین علیزاده سعی کردم گوشه‌های آواز را با آن اصالتی که از استاد دوامی آموخته بودم اجرا کنم. به هر روی همانگونه که بارها تأکید کرده‌ام علاقه اصلی بنده تدریس موسیقی بود و دوست نداشتم خودم را درگیر اجراهای صحنه‌ای کنم به این دلیل که نظم کلاس‌هایم به هم می‌ریخت. از طرفی تلاش کردم تا خوانندگان مستقلی را تربیت کنم و از شاگردانم همواره می‌خواستم ردیف را دقیق یاد بگیرند ولی هیچ گاه مانند من نخوانند و هر کدام یک سبک و شیوه موسیقی آوازی را دنبال کردند چرا که تأکید بنده هم این بوده که هر خواننده باید شیوه هنری خود را دنبال کند. نکته دیگر اینکه در کلاس‌هایم فقط به نحوه اجرای گوشه‌های ردیف بسنده نکرده و اوزان شعری را هم آموزش می‌دادم و علم عروض را به مدت یک سال و نیم نزد استاد هوشنگ ابتهاج آموختم. آن زمان به منزل ایشان می‌رفتم و از جلسات «اوزان شعری» نزد ایشان بسیار بهره بردم.»
از دیگر آثار ماندگار این استاد بزرگ، پژوهش در زمینه موسیقی قدیم ایران است. ناصح‌پور شرح مفصلی بر بخش موسیقی رساله دره التاج علامه قطب‌الدین شیرازی نوشته است: «این کتاب یک دانشنامه بزرگ درباره تمام علوم مطرح در ایران آن زمان است و دارای بخش‌های مختلفی بوده و موسیقی به‌عنوان فن چهارم بخش ریاضی این دانشنامه مورد بررسی علامه قرار گرفته شده است.»
 او نگاهی دیگر به نسل امروز و هنرجویان موسیقی دارد: «متأسفانه امروزه کمتر کسی به موسیقی اصیل مبتنی بر ردیف‌های استادان می‌پردازد و بیشتر خوانندگان تصانیف سنتی را با رنگ و بوی پاپ اجرا می‌کنند چرا که احتمالاً درآمد بیشتری برای آنان دارد.»
ناصح پورمدت زمانی هم در خانه موسیقی و در کانون خوانندگان سنتی حضور داشت: «بنده چند دوره عضو هیأت مدیره خانه موسیقی بودم و در آن زمان با همکاری دیگر دوستان عزیز، شعب خانه موسیقی را در برخی شهرها مانند اردبیل، گرگان، نیشابور و بروجن تأسیس کردیم. همچنین همواره در هیأت مدیره کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی بودم ودر کانون خوانندگان پس از اخذ آزمون از متقاضیان عضویت و بررسی پرونده هایشان به تعیین سطح متقاضیان پرداخته و نوع عضویت عزیزان، طبق نظر اعضای هیأت مدیره مشخص می‌شد.» ناصح پور هنرمند بزرگی است. بزرگی شخصیت او به اندازه‌ای است که هدف و آرزوی آن را نشان می‌دهد: «هدف و آرزوی بنده همواره اعتلای فرهنگی ایران بوده و هست.»

دوستی به قدمت چاووش

شهرام ناظری
خواننده پیشکسوت موسیقی ایران
آشنایی من با استاد نصرالله ناصح پوربه سال های خیلی قبل برمی گردد و با تأسیس کانون هنرى چاووش این دوستی و آشنایی شکل نزدیک تر و صمیمی تری به خود گرفت .درآغاز تأسیس این کانون، سه کلاس براى آموزش رشته آواز دایر شد که در این سه کلاس استادان ناصح پور و شجریان و بنده  مدرس آواز آن بودیم.آقای ناصح پورازشاگردان قدیمی  و باصلاحیت استاد عبدالله خان دوامى بودند. ایشان بخش زیادی ازعمر ارزشمند خود را درراه تدریس آواز ایرانی به طور صحیح به هنرآموزان صرف کرد .

عاشق فرهنگ و هنر ایران

هادی منتظری
آهنگساز و نوازنده کمانچه
آشنایی من با استاد نصرالله ناصح پوربه سال 54 برمی گردد، آن زمان به تازگی جذب گروه شیدا شده بودم و این ارتباط و دوستی شکل گرفت، البته پیش از آن در رادیو فعالیت داشتم و نام شریف آقای ناصح‌پور را از آقای لطفی شنیده بودم. زنده یاد لطفی از دوستان و یاران قدیمی آقای ناصح پوربود.تا آنکه واقعه 17 شهریوردرسال 57 رخ داد و بسیاری از هنرمندان از رادیو استعفا دادند و گروه شیدا فعالیت پنهانی خود را در منزل استاد لطفی ادامه داد و آثار بسیار درخشان و ماندگاری ساخته شد. بعد از انقلاب آقای لطفی با همراهی دوستانی چون آقای هوشنگ ابتهاج کانون چاووش را تشکیل دادند. استاد ناصح‌پور در کانون چاووش حضور بسیار پررنگی داشت و به‌دلیل اینکه از کارمندان عالی رتبه بانک بود و عشق به فرهنگ و هنر ایران و همچنین دوستی قدیمی با آقای لطفی، بدون دریافت وجهی انجام کارهای حسابداری چاووش را برعهده گرفت و بعد از آن آرام آرام کلاس‌های آموزشی در چاووش تشکیل شد و من به تدریس کمانچه و آقای لطفی تار و آقایان شجریان، ناظری و ناصح‌پور آواز تدریس کردند.  استاد ناصح پورطی سال‌ها فعالیت هنری خود با مهر و عشق به تربیت شاگردان بسیاری پرداخته است، اگرچه بعد از تعطیلی کانون چاووش این ارتباط‌ها کمتر و کمرنگ شد اما خاطرات خوش آن دوران پر مهر و هنرمندان نازنینی همچون استاد ناصح‌پور را فراموش نخواهیم کرد و برایشان آرزوی سلامتی دارم.

استادی با اخلاق و بزرگ منش

محمد ملاآقایی روزبهانی
خواننده موسیقی ایرانی
از بیش از 30 سال گذشته افتخارشاگردی درمحضراستاد نصرالله ناصح پوررا داشته‌ام  و از قدیمی‌ترین شاگردان استاد هستم که توانسته‌ام سه دوره ردیف آوازی ابتدایی، متوسطه وعالی را نزدشان بیاموزم و درپایان کار مفتخر و موفق به دریافت دست خط از آقای ناصح‌پور شده‌ام با این عنوان که ردیف عالی به‌طور کامل گذرانده شده است. استاد ناصح پوردرکناراخلاق حرفه‌ای و بزرگ منشی که در زندگی شخصی شاگردانش بسیار تأثیرگذار بود، در آموزش موسیقی بسیار جدی وسختگیر بودند و به هیچ عنوان اجازه نمی‌دادند هنرجو روش تدریس را ضبط کند چرا که براین نظر بود ضبط مباحث آموزشی بر سر کلاس توجه هنرجو را کمتر می‌کند و نمی‌تواند مفاهیم درسی را بدرستی متوجه شود و همین امر موجب شد ردیف‌های آقای ناصح‌پور را هیچ گاه فراموش نکنیم و در ذهنمان ثبت شود. اما نکته‌ای که باید درهنرو بخصوص در موسیقی آوازی به آن توجه شود نقش تأثیرگذار استادان و مدرسین در تربیت خواننده است اما متأسفانه دربین هنرمندان بیشتر مجری‌ها مورد توجه قرار گرفته‌اند و جامعه هنری به استادان و مدرسان بزرگی همچون آقای ناصح‌پور بی‌مهری و بی‌توجهی داشته‌اند و می‌باید برای چنین معلمان بزرگی، بزرگداشت‌های بیشتری برگزار می‌کردند و قدر و منزلت آنها بیشتر نگاه داشته شود. من این افتخار را داشته‌ام به غیر از آموزش ردیف استاد دوامی، مرکب خوانی و اوزان شعر و موسیقی را هم درمحضر استاد ناصح‌پور تلمذ کنم و از وجود ایشان بهره‌های بسیاری برده‌ام و وجودشان برای من غنیمت و دوست داشتنی است و برایشان آرزوی سلامتی دارم.

بـــــــرش

جای تأسف است که ردیف‌های آوازی نصرالله ناصح‌پور هیچ گاه ضبط و ثبت نشد و این امیدواری وجود دارد شاگردانش با ضبط آثار استاد خود مسیر هنری او را حفظ و ادامه دهند. ناصح‌پور در طول سال‌ها فعالیت هنری اش به‌دلیل مشغله زیاد در کلاس‌داری و پژوهش در موسیقی، در زمینه اجراهای صحنه‌ای حضور زیادی نداشت گرچه پیش و پس از انقلاب کنسرت‌هایی هم اجرا کرد. به‌عنوان مثال سال ۵۶ همراه با علی نقی افشارنیا و پشنگ کامکار در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه کنسرت به یادماندنی اجرا کرد ، اما اولین کنسرت رسمی و اثرگذار او پس از انقلاب آوازی بود با همراهی تار استاد غلامحسین بیگجه خانی و تنبک بیژن کامکار که هم در کانون چاووش برگزار شد و هم در کانون چنگ. بعد از آن کنسرتی در سالن انجمن زرتشتیان تهران به همراه آقایان طلوعی و فرج پوری برگزار کرد. در سال ۶۹ هم کنسرتی را با مجید کیانی و به یاد استاد عبدالله دوامی در تئاتر شهر تهران برگزار کردند و در بهمن ماه سال ۷۰ با هابیل علی اف نوازنده نام آشنای ساز کمانچه از جمهوری آذربایجان، کنسرتی به زبان آذری اجرا کرد که البته پیمان فرزند استاد ناصح‌پور هم به‌عنوان نوازنده تنبک در این برنامه همراه پدر بود. پس از آن، در سال ۷۵ در تورکنسرت «گروه همنوازان شیدا» به سرپرستی محمدرضا لطفی در چند شهر اروپا شرکت کرد. درضمن در دو دهه اخیر بیشتر با برگزاری سخنرانی‌ها و کارگاه‌های متعدد- چون کارگاه گوش تهران در خانه هنرمندان ایران- نتیجه پژوهش‌های خود را با علاقه‌مندان در میان گذاشت و اما آخرین اجرای او اردیبهشت سال ۹۴ و در مراسم بزرگداشت زنده یاد استاد «عبدالله خان دوامی» بود، در سالن آمفی تئاتر پروفسور حسابی در شهر تفرش که زادگاه استاد دوامی است. در آن بزرگداشت ناصح‌پور با داریوش طلایی به اجرای آواز شور و ماهور پرداختند.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7478/1/558711/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها