امام موسی صدر، مرد صلح و میانجیگری
صلاح فحص
نماینده جنبش امل لبنان در ایران
9 شهریور امسال 42 سال از ربودن امام موسی صدر گذشت. بهنظر میرسد که از دو بُعد زندگی و شخصیت امــام موســــــی صـــــدر میتواند محل بررسی و تأمل باشد: یکی از حیث ماجرای ربودن او و پاسخ به پرسشهایی از این دست که چرا او را ربودند؟ آیا اقدامات دولت لبنان و ایران و سران کشورهای منطقه و مجامع بینالمللی و گروههای سیاسی فعال شیعیان لبنان کافی و درخور این مسأله بوده است؟ چرا هنوز باید به زنده بودن امام صدر امیدوار باشیم؟ و دوم از حیث اندیشه و عمل امام صدر است و پاسخ به پرسشهایی از این قبیل که مؤلفههای دینشناسی امام موسی صدر چیست؟ رویکرد اجتماعی او چه محورهایی دارد؟ در عرصه سیاست چگونه گام برمیداشت؟ اولویتهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی او چه چیزهایی بودند؟ و سرانجام اینکه چرا اساساً باید به اندیشه و عمل امام موسی صدر پرداخت و آن را معرفی کرد؟
در این یادداشت کوتاه فقط از یک منظر میخواهم به اهمیت شخصیت و اندیشه و عمل امام موسی صدر بپردازم. یکی از خصوصیات او صلحخواهیاش بود. در اینجا مقصودم از صلحخواهی معنایی عام و فراگیر است. بدینمعنا که امام صدر از ابتدای حضورش در لبنان تلاش میکرد با همه اقوام و فرقهها و شخصیتهای لبنانی روابط حسنه برقرار کند. او برای رسیدن به این مقصود پیشقدم بود. بهعنوان مثال، در همان سالهای نخست حضورش مخالفانی در میان هملباسانِ خود پیدا کرد. اما برای برقراری ارتباط و تحسین روابط خود با یکیک آنان هیچ ملاحظهای نداشت. نتیجه این گشودگی و این رفتار چنان است که از همان دوران برخی مخالفانش به حامیانش بدل شدند و حتی برخی بعد از ربودنش دریافتند که نوع مواجههشان با او چندان صلاح و صواب نبوده است.
رویکرد و کنش و اهداف سیاسی و اجتماعی امام صدر بهگونهای بود که مقتضی صلح بود؛ برخلاف کنشهای برخی سیاستمداران که در زمانه جنگ به اهداف خود میرسند. از همین رو، با آغاز جنگهای داخلی اگر نگویم تنها، با قاطعیت میگویم جزو یکی دو شخصیت سیاسی بود که همه تلاشش خاموش کردن جنگ بود. در همین دوره بود که قدرت میانجیگری او تبلور یافت و توانست نقشی حساس میان نیروهای فلسطینی و سوری ایفا کند و از فتنهها و فجایعی بزرگتر از آنچه رخ داد، جلوگیری کند. او برای حاکم کردن صلح آرام و قرار نداشت. او تحمل نمیکرد انسانی اینگونه انسان را به قتل برساند. شگفت است اگر فقط به عکسها و چهره او در ابتدای سال 1975 نگاهی بیندازیم و آن را با چهره دو سال بعد، یعنی دوره جنگ دوساله، مقایسه کنیم. او خود میگوید که بیش از هفتاد بار آتشبس برقرار کرد. همین عدد تلاش خستگیناپذیرش را برای برقراری صلح نشان میدهد. خلاصه آنکه لبنان و انسان لبنانی در آتش میسوخت و امام موسی صدر هم از دیدن این صحنه آتش گرفته بود و آب میشد و سرانجام، همین تلاشها بود که جنگ را متوقف کرد. هرچند بعد از ربودنش بار دیگر آتش جنگ شعلهور شد و تا سالیان لبنانیان گرفتار او بودند.
جنگهای داخلی تنها یکی از بارزترین مثالها برای صلحخواهی امام صدر است. و الا پایان دادن به رسم خونخواهی و برقراری صلح میان خانوادههایی که دههها از یکدیگر انسان میکشتند و میانجیگریهای بینالمللی میان سوریه و فلسطینیان در چند مقطع و سوریه و مصر و حتی برخی خانوادههای سلطنتی منطقه از دیگر موارد این صلحخواهی است.
این روزها که به صحنه لبنان و نوع روابط حاکم میان کشورهای منطقه نگاه میکنم، فکر میکنم جای او خالی است. امروز شاید به شخصیتی صلحخواه و با قدرت بالای میانجیگری و چانهزنی چون امام موسی صدر نیاز داریم. کسی که همه به خیرخواهی او اعتماد و اطمینان دارند. نمیگویم و مدعی نیستم که اگر او بود امروز هیچ اختلافی نبود. اما شاید اگر او بود معادلات بهگونهای دیگر رقم میخورد. به امید آنکه هرچه زودتر از بند اسارت رها شود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه