چگونه جوانان مستعد به پدیده تبدیل میشوند؟
بهزاد اژدری
سرامیست
به خاطر طبیعت کارم بیشتر اوقاتم در کارگاهم میگذرد و از طرفی کارگاه و منزل در یک مکان مستقر است. پیش از شیوع کرونا اینگونه کار کردن جزو سبک زندگی من بود. من با بیرون از این محوطه تقریباً کاری نداشتم. برای من فضای قبل از کرونا مثل فضای کرونا بود. و من این مسأله قرنطینه را اصلاً حس نکردم. اتفاقاً بهدلیل اینکه فعالیتهای بیرونی حذف شد، مثل تلفنهایی که دائماً از ادارات و نهادهای فرهنگی به من میشد و کار از من میخواستند، همه اینها حذف شد و بنابراین من با خیال راحت تری به کارهایم پرداختم و توانستم بیشتر کارهای عقب افتادهام را سامان بدهم. آثاری را خلق کردم و این بخشی از کارهایم بود و برای همین ساخت آنها کاملاً به اتمام نرسید که بخواهم نمایشگاهی داشته باشم. اما با دعوت نمایشگاه افرند یک گالری مجازی هم برگزار کردم.
خدا رو شکر من همیشه برای فروش آثارم توفیق داشتم. البته در دوره کرونا که مسأله بحرانی است و جامعه از چند جهت دچار بحران میشود، حتی اگر هم برخی از بحرانها واقعی نباشند اما بحرانهای خیالی هستند. آدمها وقتی یک بار زیادی روی دوششان هست از فکر کردن در مورد بقیه زمینهها عاجز میشوند. به عبارتی آن بحران از فکر کردن جلوگیری میکند. بنابراین دوران کرونا برای کل دنیا وضعیت مناسبی نبود و همه را به یک حالت منجمد یا کم فعال در حوزه اقتصاد نگه داشت. من هم در این دوره درآمد خاصی نداشتم. اما بجز آن وضعیت کارم خوب است.
اما در مورد جوانانی که میخواهند وارد بازار کار هنر شوند، باید بگویم که اگر جوان مستعد و هنرمند باشد، فقط موضوع کوشش و باورش میماند که میتواند او را به یک پدیده تبدیل کند. غیرممکن است کسی مستعد باشد و اگر تلاش کند به نتیجه نرسد. اما متأسفانه فضایی که امروز وجود دارد این است که جوانان امروزی به خاطر فضایی که بر جهان حاکم است، بهدنبال خیال بهسرعت دست یافتن به هدف هستند و این نتیجه چیزهایی است که جهان امروز تزریق میکند به جوامع دیگر مثل ایران. تا مردم و جوانهایی که با فضای مجازی بیشتر سر و کار دارند، فکر کنند با یک یا دو ماه پرداختن به موضوعی میتوانند به همه اهداف زندگیشان دسترسی پیدا کنند. اینگونه نیست. مشکل نگاه و دیدگاه جوانانی است که اغلبشان استعداد هم دارند اما برای رسیدن به نتیجه مطلوب تا پایان کار نمیایستند و در واقع به نظر میآید که هدفشان از کار بیشتر سرعت رسیدن به نتایج مالی است. در حالی که اگر به خود کار برسند بعد از مدتی نتایج مالی هم به سراغشان میآید. چون کارشان با کیفیت بهتری بیرون داده شده است. بنابراین حلقه مفقوده آن تمرکز و رسیدگی کامل به پروسه کامل شدن فرآیندهای آموزشی و ساختن و پرداختن به هنر است. یعنی نصفه کار را رها میکنند و میگویند ما موفق نشدیم. به هر حال هر جایی در زندگی رقابت وجود دارد که بسیار سازنده است. و باید تلاش کنند تا بتوانند کار خوب انجام دهند. ضمن اینکه رسیدن به دیوار گالریها هم هدف نیست. من با این مسأله مشکل دارم. اینکه هنرمند به خودی خود در کار هنری به لذت و نتایجی میرسد که اصلاً در گالریها به دست نمیآید.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه