خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
پنج گزینه نصفه و نیمه علیه اسد
ساعت یک و نیم بعدازظهر ترامپ و پنس را در اتاق ناهارخوری کوچکی که به فاصله اندکی از اتاق بیضی کاخ سفید واقع شده است، ملاقات کردم. ترامپ معمولاً اوقات زیادی را در این ناهارخوری سپری میکرد. یک تلویزیون بزرگ در دیوار مقابل میز او نصب بود که اکثراً هم روی کانال شبکه فاکس نیوز تنظیم بود. گزارشهای رسمی، مکاتبات دولتی و روزنامهها و مجلات معمولاً در این اتاق روی میز ترامپ قرار میگرفت و نه در اتاق بیضی و روی میز رزولوت. ترامپ به دنبال این بود که اکثر نیروهای نظامی امریکا را از خاک سوریه بیرون بکشد و در عوض کشورهای عربی را تشویق کند نیروهای بیشتری را به سوریه اعزام کنند و حتی هزینه نیروهای باقیمانده امریکا را نیز پرداخت نمایند. او جایگزینی نیروهای کشورهای عربی به جای سربازان امریکایی را یک تغییر راهبردی تلقی نمی کرد بلکه بیشتر به عنوان راهکاری برای پاسخ به انتقادات سیاسی داخلی میدانست، چرا که او مدتها بود به طور علنی بر قصد امریکا برای خروج از سوریه تأکید میکرد ولی هنوز این اتفاق نیفتاده بود. من گفتم که موضوع خروج نیروهایمان از سوریه را بررسی خواهم کرد. با توجه به اینکه قرار بود عصر همان روز جلسه شورای امنیت ملی با حضور همه اعضا و به ریاست شخص رئیس جمهوری برگزار شود، به ترامپ گفتم که راه ما اساساً به دلیل کار متیس و گزینههایی که برای عملیات سوریه انتخاب کرده مسدود شده است. ترامپ ظاهراً ناراحت شد ولی هیچ دستور و راهکار مشخصی ارائه نکرد.
جلسه شورای امنیت ملی سرانجام ساعت سه عصر همان روز در «اتاق وضعیت» برگزار شد و پس از 75 دقیقه بدون نتیجه پایان یافت. پاسخ پیشنهادی پنتاگون به حمله شیمیایی سوریه بسیار ضعیف تر از آن چیزی بود که باید میبود، عمدتاً به این دلیل که متیس هم بصورت غیرصادقانه عمل میکرد و هم گزینهها را بصورت انبوه و غیرشفاف به رئیس جمهوری ارائه میکرد و فرصت انتخاب واقعی را از مخاطب میگرفت. به جای اینکه بر اساس قرار قبلی گزینهها به طور روشن شامل گزینههای سبک، متوسط و سنگین باشد، متیس و دانفورد (که به نظر میرسید او هم خیلی راضی نیست و در عین حال نمی خواهد کاری بر خلاف میل وزیر دفاع انجام دهد) در عوض پنج گزینه نصفه و نیمه روی میز گذاشتند. خود من این گزینهها را فقط چند ساعت قبل از شروع جلسه شورای امنیت ملی دیدم و متوجه شدم که تحلیل سنجیده و دقیق درباره آنها برای کارشناسان شورا غیرممکن است. از همه بدتر اینکه این پنج گزینه بدرستی ارزیابی و اولویتبندی نشده بودند. دو گزینه به عنوان گزینههای با «ریسک پایین» و سه گزینه دیگر به عنوان گزینههای با «ریسک بالا» توصیف شده بودند. فقط یکی از گزینههای با ریسک پایین به عنوان گزینه آماده برای انجام عملیات و گزینه دیگری از همین گروه به عنوان تقریباً آماده عملیات معرفی شده بود. حتی در میان گزینههای جایگزین، اهداف بالقوه به شیوه ای غیرقابل فهم ترکیب شده بودند؛ انتخاب عناصر مختلف از میان پنج گزینه ارائه شده حتی باعث پیچیدگی و سردرگمی بیشتری میشد. طبیعتاً انتظار نداشتیم که همه عناصر نظامی گزینهها برای همه ما به عنوان افراد غیرنظامی کاملاً قابل فهم باشد ولی جمع کردن مجموعهای از سیب، پرتقال، موز، انگور و هلو در یک جا همان گونه که طراحان و هماهنگ کنندگان عملیاتهای نظامی بویژه عملیاتهای هستهای عادت دارند بگویند، «گنگ و غیرقابل سنجش» خواهد بود.
با اینکه ترامپ ضرورت انجام هرچه سریعتر عملیات نظامی برای نشان دادن اراده و جدیت امریکا را پذیرفته بود ولی پیشنهادات وزارت دفاع تقریباً هیچ گزینهای را برای تحقق این مهم در خود نداشت، بویژه اینکه فرانسه و بریتانیا هم به دلیل ملاحظات سیاسی داخلی خود اصرار میکردند که عملیات نظامی علیه رژیم اسد باید هرچه زودتر انجام شود. حتی اگر ترامپ یکی از گزینههای پیشنهادی پنتاگون را هم برای آغاز عملیات انتخاب میکرد ما هنوز به چند روز زمان برای اجرایی کردن آن نیاز داشتیم و این درحالی بود که تا همین جا هم تقریباً یک هفته از حملات شیمیایی سوریه در دوما گذشته بود. ما حتی اگر جدول زمانی حملات انتقام جویانه امریکا در سال 2017 را نیز تعقیب میکردیم، باید همین امروز جواب حملات شیمیایی سوریه را میدادیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه