تظاهرات مردمی، نمود امر سیاسی در بستر تغییر نظم جهانی
احمد نادری
استاد دانشگاه تهران
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در رویکردی فراجناحی و در قامت یکی از کهنترین نهادهای انقلابی و اسلامی در تاریخ جمهوری اسلامی همواره در تلاش بوده است تا در فضای ملتهب منطقهای و فرامنطقهای با تشخیص سره از ناسره گام در راهی پرخطر نهاده و در مقابل شانتاژهای تبلیغاتی و توطئههای استکباری در داخل و خارج ایستاده و امور تبلیغی جمهوری اسلامی ایران را مدیریت و راهبری نماید. مهمترین مأموریت و اساسیترین چشمانداز این نهادِ کهن و انقلابی این است که با بزرگداشت مراسم و مناسبتهای انقلاب اسلامی همواره در جهت ترویج آرمانهای انقلاب سال 57 حرکت کرده و با تأسی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) از کم رنگ شدن این اهداف و آرمانها جلوگیری نماید. برای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی حضور مردم در صحنه و برپایی مراسم و مناسبتها بهصورت مردمی و خودجوش همواره در اولویت اول بوده و از آن بهعنوان یکی از شاخصهای اساسی مقبولیت عمومی انقلاب اسلامی در جامعه پاسداری کرده است، چرا که حفظ مشروعیت و مقبولیت سیاسی در جوامع مدرن همواره یکی از دغدغههای محوری دولت - ملتهای جدید بوده و نظامهای سیاسی از آن بهعنوان پشتوانهای برای اعلام قدرت در فضای سیاسی استفاده کردهاند.
فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیز در چهار دهه گذشته فارغ از تمام فراز و نشیبهای موجود در قالب تظاهرات و راهپیماییهای مردمی از حرکت در مسیر دموکراسی غربی خودداری کرده و شکل دیگری از مردم سالاری مبتنی بر خواست و اراده مردم ارائه کرده است. جمهوری اسلامی برخاسته از یک خواست مردمی است و این خواست مردمی در یک فرآیند در ابتدا انقلابی و پس از آن دموکراتیک انتخابی تا به امروز بهعنوان یکی از نظامهای زنده و پرتکاپو به حیات خود ادامه داده است. از اینرو نقش و جایگاه مردم در این نظام بسیار مهم دیده شده است و همین مردم بودهاند که با وجود دشمنیهای چهل ساله نظام سلطه، با پشتیبانی از جمهوری اسلامی تا به امروز نظام را حفظ کرده و به آن استمرار بخشیدهاند.
نقش آفرینی مردم در استمرار و اعطای مقبولیت به نظام، در صور و شکلهای گوناگونی تحقق یافته است. از حوزه زندگی روزمره و مشارکت در امور مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بگذریم، در حوزه امر سیاسی میتوان مشارکت مردم را در دو حوزه جدی مشاهده کرد: حوزه مشارکت سیاسی در امر انتخابات و دیگری حوزه تظاهرات و راهپیماییها. از آنجا که تحلیل امر سیاسی در حوزه انتخابات مجال دیگری را میطلبد، لذا از این موضوع صرفنظر میکنیم. اما آنچه موضوع بحث کوتاه ما در اینجاست، بحث نمود امر سیاسی در حوزه تظاهرات و راهپیماییهاست. به نظر میرسد میتوان نمود امر سیاسی را در تظاهرات و راهپیماییها بهصورت عریان مشاهده کرد.
از آنجا که اسلامیت یکی از مؤلفههای دوگانه مهم نظام اسلامی در کنار جمهوریت است و اساساً مردم ایران مسلمان هستند، کنشهای غیر رسمی مسلمانان در حوزه غیر رسمی نیز بعضاً یا معنای سیاسی مییابد یا اینکه قابلیت تفسیر سیاسی مییابند. نمونههای این گونه نمودهای غیر رسمی را میتوان در راهپیماییهایی که در اعتراض به سیاستهای نظام سلطه صورت میگیرد، یا اخیراً راهپیمایی اربعین یافت. اعتراضهایی که بسیاری از آنان بهصورت خودجوش صورت میگیرد و بنمایههای مذهبی دارد، صورتهای کنشی غیر رسمی دارد که اگرچه «کارکرد آشکار» و مستقیم آنان در حوزه سیاست رسمی تعریف نشده است، اما در حوزه «کارکردهای پنهان»، کاملاً در حوزه سیاسی جمهوری اسلامی جای داشته و به نوعی بازتولید قدرت نرم برای نظام محسوب میشوند. راهپیماییها و تظاهراتی که در ایران برگزار میشود نیز یکی از نمودهای امر سیاسی است که نظام سلطه سعی داشته است آن را نادیده بگیرد و تظاهراتها در واقع نقش حافظه سیاسی جمعی مردم ایران را برعهده دارند و نوعی سیستم بازتولید حافظهای تلقی میشوند و این سیستمهای حافظهای برای بازتولید جمهوری اسلامی بسیار ضروری و حیاتیاند و لذا بازتولید نظام از خلال همین انتقال سیستم حافظهای انجام میگیرد که در این چهار دهه شاهد امتداد بیوقفه و تسری یافتن به نسلهای سوم و چهارم بودهایم.
از این رو، نقش این تظاهرات و راهپیماییها را نباید دست کم گرفت. تظاهرات و راهپیماییها علاوهبر نقش جامعهپذیری سیاسی و بازتولید حافظهای سیستم در حوزه فضای داخلی ایران، نقشی جدی نیز در فضای بینالملل و در سیاست بینالمللی دارد و آن، بازنمود نقش مردم در پشتیبانی از نظام و در نتیجه افزایش قدرت و جایگاه نظام است. در واقع، از سویی کشورهای قطب سلطه با رصد این تحولات، ارزیابیهای خود را در برآورد قدرت نرم نظام و پشتیبانی مردمی آن، بر مبنای واقعیت بنا میکنند و از سویی، کشورهایی که عضو این نظام نبوده یا مقابل آن هستند، اولاً جایگاه ایران را در تقابل با نظام سلطه جدی میبینند و ثانیاً این تقابل میتواند به الگوسازی منجر شود و آنان میتوانند نظام اسلامی ایران را بهعنوان الگویی مقاوم انتخاب کنند و از آن الهام بگیرند. درمجموع، آنچه جمهوری اسلامی را بهعنوان نظامی خاص در دنیا مطرح کرده و منجر به تقابلی تمام عیار میان نظام سلطه و این موجودیت نسبتاً جدید در فضای بینالملل شده است، فضای ایدئولوژیک آن است. تقابل ایدئولوژیک میان این دو قطب، که به تعبیر هانتینگتون ناشی از اعتقاد به دو نظام ارزشی جهانشمول و رقیب است، توانسته است نوعی از فضای قدرت- مقاومت را در سیاست بینالملل به وجود آورد که در کنار به پاخیزی قطبهای جدیدی همچون چین و روسیه، آینده نظم جهانی را رقم خواهد زد و این آینده قطعاً نوعی نظم چند قطبی(Multipolar) خواهد بود و جمهوری اسلامی ایران یکی از بازیگران جدی نظم چندقطبی بینالملل در آینده نزدیک خواهد بود و در این قدرتیابی و فرآیند بازتولید قدرت، تظاهرات و راهپیماییهای مردمی نقش بسزا و چشمگیری دارند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه