دارم دنیای او را به شما معرفی میکنم
سعید سروشراد
مرور مجموعه شعری از علی بزرگی
این همه دلهره از کجا آمده است که یک شاعر بنویسد. «در را میزنند میترسم باز کنم خودم باشم/ چرا او سرش را دو دستی تقدیم اره برقی میکند؟» این حکایت علی بزرگی است در اولین کتابش به نام"چریکی با یک دستخط" میگوید یک نفر اسم ما را کویر گذاشته است. میگوید قبرها تقویمهای سنگی هستند. این حرفها برای شما آشنا نیستند؟ بگذارید حرفم را درستتر بگویم. این فقط حکایت علی بزرگی نیست. حکایت من و شما و خیلیهای دیگر در این روزهاست. علی بزرگی فقط دارد آن را برایمان بازگو میکند. او هیچ چیز غریبی نمیگوید که ندانیم. اما دارد وضعیت ما را جلوی چشممان میآورد. به قول بزرگی«شاعران راویان قوم خودشان هستند» و چقدر خوب است که علی بزرگی مثل بعضی شاعران بزرگوار و آوانگارد برای جهانی شدن دست به دامان آشویتس و هولوکاست نشده است. مگر ما خودمان کم مصیبت داریم. بگذارید ما از کورههای خودمان بگوییم. اشتباه برداشت نکنید. نمیگویم بزرگی شاعر بدون ایرادی است. دارم دنیای او را به شما معرفی میکنم. میگویم بین ما تفاهم هست و بحث فنی و نمرهی ادبی کتاب «چریکی با یک دست خط» را میگذارم سرحوصله و... اما باید بگویم که علی بزرگی این کتاب را به عنوان اولین تجربهی مکتوبش در چهل و چند سالگی با نشر هشت کار کرده است و در این بن بست کج و پیچ گرما و کرونا بیراه نمیگوید اگر این گونه بنویسد:
باران نیامده
برف هم دوست ندارد بیاید
برای تگرگ هم پاپوش دوختهاند
تو بگو تکلیف این همه قطره چه میشود
وقتی زبان زمین دراز شده است
هیچ صدایی سبز نمیشود
از موسیقی خون
چکه
چکه
چکه میکند
کسی به استقبال دریا برود
کسی کسی کسسسسی
روی دیوار سیاه مینویسم
آن مرد زیر باران
دروغ گفت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه