«اضطراب سلامت» و «جامعه نگران» چه مصائبی را برای بشر امروز به وجود آورده است؟
انسانِ سردرگم؛ جامعه بیمعیار
دکتر سیدجواد میری
جامعهشناس و دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی
امروز، بهدنبال شیوع ویروس کرونا، در وضعیت نامشخصی هستیم؛ هنوز نمیدانیم کجا قرار داریم، بسیاری از تحلیلگران، وقتی میخواهند وضع کنونی را، چه در ایران چه در خارج از کشور، تحلیل کنند از وضعیت امروز با عنوان «وضعیت کرونایی» یا «وضعیت پساکرونایی» یاد میکنند. اینگونه نامگذاریها نشان میدهد که ما از منظر فلسفی، جامعهشناختی و الهیاتی هنوز نتوانستهایم وضع موجود را تفسیر کنیم. خود این ناتوانی در صورتبندی نظری، نشان از یک مسأله دارد و آن مسأله این است که تحلیلگران، فیلسوفان و جامعهشناسان ما هنوز نتوانستهاند از دایره فهم اپیدمیولوژیستها فراتر روند. اپیدمیولوژیستها کسانی هستند که در مورد بیماریهای عفونی و ویروسها تحقیق میکنند. آنان بررسی میکنند که یک ویروس چه تغییراتی را در ارگانیسم بدن انسان ایجاد میکند؛ به این نوع از صورتبندی، «صورتبندی مدیکال» یا «صورتبندی پزشکی» گفته میشود. «صورتبندی مدیکال» گفتمان جدیدی را در جامعه ایجاد کرده است. این گفتمان بهدلیل اینکه ریشه در ساحت پزشکی دارد، فیزیک انسان را معیار قرار داده و «امر اجتماعی» را که ذاتاً یک امر پیچیده و تفسیرپذیر است به فیزیک انسان تقلیل میدهد.
کسانی که امروز تلاش میکنند وضع موجود را بر اساس معیارهای اپیدمیولوژیک تفسیر کنند، یقیناً نمیتوانند فراتر از تفسیر مدیکال که فینفسه یک تفسیر تقلیلگرایانه است، پیش روند؛ چرا که انسان را به فیزیک و ارگانیسماش، تقلیل میدهند. درست است که انسان موجودی بدنمند است اما مادامی که انسان خود را به بدنمندی محدود کند، «مدنیت» توقف پیدا میکند. زمانی مدنیت شکل میگیرد که قدرت استعلا و فراروندگی در انسان و در جامعه انسانی ظهور و بروز پیدا کند. واقعیت این است که این وضعیت عدم صورتبندی و تفسیرناپذیری نوعی احساس «اضطراب» و «عدم امنیت وجودی» برای بشر امروز ایجاد کرده است.
اگر به تاریخ تحولات اندیشه بشر نگاه کنیم، درمییابیم که هرگاه انسان با امری که هیچ فهمی از آن نداشته، روبهرو شده است، از «قوه خیال» خود بهره گرفته و به جای فهم واقعیت امور، توهمی از آنها را صورتبندی کرده است. واقعیت این است که امروز هم، چون فهمی از وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم، نداریم بهطور مرتب به واسطه اخبار و یادداشتهای مختلف بر اضطراب جامعه میافزاییم و اینجا بیش از هر جای دیگری مسئولیت اجتماعی جامعهشناسان انتقادی و فیلسوفان انتقادی برجسته میشود که بکوشند وضعیت امروز را تبیین مفهومی و صورتبندی نظری کنند.
در این فضا، این پرسش مطرح میشود که آیا اساساً از یک زاویه دیگری، غیر از «گفتمان مدیکال» میتوان، وضع موجود را تبیین کرد؟ واقعیت این است که وضع موجود یا آنچه با عنوان «وضعیت نرمال» میشناسیم ماحصل صورتبندی و تحولات عظیم جهان بعد از قرن هفدهم و هجدهم میلادی است که به بسط استعمار در جهان و رشد امپریالیسم منجر شد و از کل این عصر میتوان تحت عنوان «دوره جدید» یاد کرد. سرمایهداری و تحولات قرن هفدهم و هجدهم، با تمام بیعدالتیها، جنگها و نزاعهای آن، نوعی صورتبندی نرمال به جهان داده بود.
اما امروزه ما وارد عرصه دیگری (پساجدید) شدهایم. در این دوران یعنی «عصر پساجدید» بزرگترین معضل و مسأله بشر این است که «امر نرمال» چیست؟ اضطراب سلامت جزئی از بلاتکلیفی انسان در تعریف وضعیت نرمال در عصر پساجدید است و این بلاتکلیفی در بسیاری از ساحتهای دیگر نیز بروز کرده است. بهعنوان مثال، انسان پساجدید نمیداند آموزش و پرورش و آموزش عالی را چگونه صورتبندی کند؟ امر بهداشت را چگونه باید مدیریت کند؟ در عصر پساجدید مفهوم «نرمالیته» از ما گرفته شده است. اریک فروم در کتاب «جامعه سالم» عنوان میکند که یکی از مشکلات بزرگ انسان، «چیستی امر نرمال» است که طی آن انسانها دچار اضطرابهایی میشوند.
در عصر ماقبلِ پساجدید، یعنی در دوران سرمایهداری، ما یک مفهوم نرمالیته داشتیم؛ یعنی میگفتیم این وضع نرمال است که این وضعیت نوعی احساس اطمینان و امنیت وجودی به افراد میبخشید. در واقع، منطق زندگی روزمره، یک چارچوب نرمالی داشت. اما امروزه و در عصر پساجدید این منطق فرو ریخته است و خود این امر، یعنی نداشتن معیار برای وضع نرمال، اضطراب ایجاد میکند؛ «اضطراب سلامت» تنها بخشی از آن عدم امنیت وجودی است.
در این فضا، قدرتهای واپسگرا و اقتدارگرا از این عدم حس اطمینان بشر برای انقیاد او بهره میبرند و تلاش میکنند در وضع پساجدید ساختاری را شکل دهند که در این ساختار دیگر نه نامی از آزادی و نه نامی از رهاییبخشی، نه نامی از عدالت و نه نامی از توزیع عادلانه فرصتها باشد. اگر در عصر ماقبلِ پساجدید حداقل ایدهها و ایدهآلهایی بود، در عصر پساجدید دیگر ایدهها هم از جامعه بشری برای مدت طولانی رخت بربستهاند. به همین دلیل است که امروز، یکی از رسالتهای بزرگ و مهم فیلسوفان انتقادی و جامعهشناسان انتقادی در تمام جهان این است که از تبدیل شدن «امر اجتماعی» به «امر مدیکال» جلوگیری کنند و بکوشند تا صورتبندی و تفسیری از وضع پساجدید بدهند که لغزش به سمت گفتمان اپیدمیولوژیکی نکند.
مشکل ما امروز فقط یک ویروس نیست. آنچه که امروز باعث شده اضطراب در خانه وجود انسان مأوا کند، ریشه در عدم صورتبندی مفهومی از وضعیت نرمال دارد. «امر نرمال» امروز گم شده است. ما نمیدانیم نرمال یعنی چه؟ به اداره و دانشگاه، بیاییم یا نیاییم؟ اگر بیاییم ممکن است دچار بیماری شویم، اگر نیاییم کارمان را چه کسی انجام دهد؟ اساساً منطق زندگی روزمره بهم ریخته و متلاشی شده است.
در موقعیت پساجدید انسان دچار اضطراب و دچار ترس است؛ این دقیقاً همان چیزی است که دکتر شریعتی در کتاب «شناخت ادیان» از آن تحت عنوان «جامعه وحشتناک» یاد میکند.
هر چند او در آن زمان نمیتوانسته ابعاد وضعیت کنونی امروز جهان ما را ببیند اما مفهوم جامعه وحشتناکی که طرح میکند میتواند وضع جامعه کنونی ما را در سطح جهان صورتبندی نظری کند.
امروز در وضع پساجدید هیچکدام از مفاهیم گذشته نمیتوانند وضع موجود ما را تبیین کنند، اما مفهومی که شریعتی در دهه 50 شمسی طرح کرد؛ یعنی جامعهای که در آن «امر نرمال» مفقود است و جامعهای که در تمامی ساحات دچار نوعی سردرگمی است، میتواند وضعیت امروز بشر را توضیح داده و با صورتبندی مفهومی وضعیتی که در آن بسر میبریم، میتواند قدری از اضطراب انسان امروز بکاهد؛ اضطرابی که «اضطراب سلامت» تنها یکی از ابعاد آن است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه