مختصات جدید سیاستورزی در ایران
گذر از تقابل به تعامل
گروه سیاسی/ «باید با حفظ اتحاد خود از شرایط بد کنونی عبور کنیم.» این جمله بخشی از سخنان یحیی آل اسحاق فعال سیاسی و اقتصادی اصولگرا است که وقتی در کنار برخی اظهار نظرهای دیگر گذاشته شود، شاید به این نکته رهنمون شود که اقتضای وضعیت این روزهای کشور مختصات جدیدی از سیاستورزی است. مختصاتی که حتماً تفاوتهایی با گذشته خواهد داشت و در رأس آنها اولویتبندی مسائل مهم و بالطبع ترجیح منافع ملی به منافع جناحی و گروهی است. آل اسحاق در بخشی از گفتوگوی خود با خبرآنلاین در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان در دوران کرونا از بروز برخی از اعتراضات ناگوار که ریشه اقتصادی نیز دارند جلوگیری کرد، گفته است: «متأسفانه اقتصاد ایران سیاستزده است. به نظر من در شرایطی که دولت در سال پایانی فعالیت خود قرار گرفته و جنگ اقتصادی نیز همچنان ادامه دارد، مسئولان حاکمیتی باید تلاش کنند که مسائل اقتصادی را به طور کل از مسائل سیاسی جدا کنند. در شرایطی که کشور با یک شبه بحران مواجه شده، باید از تمامی ظرفیت سرمایه اجتماعی موجود استفاده کنیم. بحثها و اختلافات «سیاسی» و «حزبی» در شرایط کنونی دیگر به صلاح نیست، زیرا همه در قبال تهدیدات داخلی و خارجی مسئول هستیم و باید با حفظ اتحاد خود از شرایط بد کنونی عبور کنیم.»
این قبیل مواضع در روزها و هفتههای گذشته از زبان برخی چهرههای باتجربهتر سیاسی و اقتصادی شنیده شده و ناظر بر واقعیات حاکم بر جامعه، منطقه و نظام بینالملل است. واقعیاتی که خوشایند مجموعههای سیاسی فعال در ایران باشد یا نباشد نمیتوان چشم بر آنها فروبست. نه حامیان و طرفداران دولت و نه منتقدان و مخالفان داخلی دولت نمیتوانند بی توجه به آنها، همان شیوههای سیاست ورزی و رقابتهای داخلی گذشته را بدون تدبیر درباره تبعات احتمالی آن استمرار بخشند.
فشارهای حداکثری امریکا که روزی اهداف اقتصادی در ایران را دنبال میکرد، حالا دیگر همه حد و مرزها و حوزههای قابل پیشبینی را درنوردیده و در نمونه آخر به حرکات ایذایی و تحریک آمیز درخصوص هواپیمای مسافربری تهران- بیروت رسیده است. بماند که پیش از این در اقدامی تروریستی فرمانده سپاه قدس ایران را در عراق به شهادت رساند. در کنار تحریمها، حالا شیوع ویروس کرونا هم نه تنها در ایران که در کل جهان خود را به عنوان یک واقعیت تحمیل کرده است. واقعیتی که تبعات آن به حوزه سلامت و جان مردم محدود نمانده و اقتصاد جهان را دستخوش تغییراتی منفی کرده است. این عوامل بیرونی تنگناهای قابل اعتنایی را برای مدیریت سیاسی و زندگی و معیشت مردم ایجاد کرده است. حال در این میانه اگر همچون برخی طیفهای تندرو که در ادامه رقابتهای سیاسی و انتخاباتی به سیاق گذشته، همه گرفتاریها را محصول عملکرد دولت ارزیابی میکنند، دولت را تنها عامل وضع موجود بدانیم، قاعدتاً برای گرهگشاییها و حل مشکلات هم تنها باید به سیاستها و برنامهریزیهای آن چشم داشت. اما هر عقل منصفی اذعان خواهد کرد همان گونه که عملکرد دولت تنها مسبب مشکلات حادث شده نیست، به تنهایی هم نمیتواند از پس رفع آنها برآید. بر همین اساس سخن از مختصات جدید سیاست ورزی پیش کشیده میشود که نگاهش نه صرفاً به گذشته و به تعبیر مسعود پزشکیان در گفتوگو با «ایران» مقصریابی که راه حلیابی است. در این شرایط به همان اندازه که بر تنور اختلافات و بی ثباتسازیها دمیده شود، جبهه مقاومت داخلی در برابر زیاده خواهیهای امریکا و البته امیدواریهای مردم به کارآمدی نظام در برابر بحرانها، تضعیف خواهد شد. اینجا دیگر یک نهاد، حزب یا فعال سیاسی یا یک رسانه حتماً باید توجه داشته باشد که مواضعش تنها آثار سیاسی معطوف به رقابتهای سیاسی مرسوم – مثل سابق- را نخواهد داشت. دغدغهای اگر هست باید در چارچوب اولویتبندیها باشد. بر هم زدن ثبات و آرامش جامعه شاید منافع کوتاه مدت سیاسی برای یک مجموعه سیاسی معطوف به انتخابات داشته باشد اما در میان مدت و بلندمدت مانعتراشی در مسیر گرهگشاییهای کشور خواهد بود. به نظر میرسد ناظر بر همین شرایط و مختصات جدید است که حالا برخی از چهرههای اصولگرا هم این ظرافتها و دور اندیشیها را پذیرفته و درک کردهاند. چنان که محمدرضا باهنر با اشاره به پیچیدگیهای مشکلات کشور تذکر میدهد که «نمایندههای مجلس یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفهشان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلاً این قوای سه گانه نباید فکر کنند که میتوانند در تقابل با همدیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند.»
او چندی پیش به خبرآنلاین گفته بود: «مشکلات مملکت زیاد است و کسی نمیتواند آن را نفی کند، از بیکاری و گرانی وتورم گرفته تا کرونا و...؛ تصور بعضی از نمایندهها این است که دولت کم کار است و باید دولت را اصلاح کرد، بعضیها میگفتند از رئیس جمهوری سؤال کنیم، بعضیها میگفتند که سؤال فایده ندارد و ما باید عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را مطرح کنیم، اینها یکسری توهمات است، یعنی الان در فاصله یک سال و نیم پایان دولت، گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور نه ممکن است و نه مصلحت.»
همین دیدگاه را پیشتر حسن غفوریفرد، عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری هم در گفتوگو با جماران این گونه روایت کرده بود: «شرایط کشور بهگونهای است که فارغ از اینکه در رأس دولت یا درون آن چه کسانی حضور دارند، باید نهایت کمک را به دولت و مسئولان داشت. بنا بر اندیشه و تأسی از حضرت امام که همیشه از دولتها حمایت میکردند و همینطور مقام معظم رهبری که بارها گفتهاند از دولتها حمایت میکنند، اصولگرایان نیز همینگونه عمل خواهند کرد. مملکت مشکلات فراوانی دارد؛ متأسفانه فروش نفت ایران تقریباً به صفر رسیده و مسائلی نظیر کرونا، نقدینگی، رکود و همچنین مشکلات دیگر دامن کشور را گرفته است. بنابراین، سیاست اصولگرایان اینگونه خواهد بود که از دولت حمایت کنند. این شعارها که «دولت باید سقوط کند»، نه مورد تأیید رهبری است و نه مورد تأیید اصولگرایان؛ ولی اصولگرایان این حق را دارند که انتقادهای خود را مطرح کنند و انتقادها نباید بهگونهای باشد که مورد سوءاستفاده دیگران قرار گیرد.»
به نظر میرسد بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مجازی با نمایندگان مجلس یازدهم را نیز باید در همین چارچوب ارزیابی کرد که از منظر ایشان تعامل و همکاری بین نهادهای مختلف گرهگشاست و نه تقابل و تنشآفرینی؛ «از برخوردهای احساسی و غیرمنطقی پرهیز شود و بیان دیدگاه و نظر مخالف متین، خردمندانه، قوی و قابل توجیه باشد.مردم از مجلس و دو قوه دیگر انتظار بیان حق و پیگیری آن رادارند و بشدت با مجادله و گریبانگیری و تشنج میان قوا مخالف هستند و همه بدانند فضای منازعه در رئوس دستگاهها برای افکار عمومی زیان بخش و ناراحت کننده است.»
رهبر معظم انقلاب اتحاد و انسجام داخلی و یک صدایی در برابر جبهه گسترده دشمن را تکلیف همه مسئولان و قوا برشمردند و افزودند: «امروز جبهه دشمن که خبیثترین و قبیحترین آن امریکا است، تمام توان سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی خود را برای به زانو درآوردن ملت قوی ایران به کار گرفته است و در چنین شرایطی حتی با وجود اختلاف سلیقه و نظر در داخل، در مقابل دشمن یاوهگو باید دست به دست هم بدهیم و یک سخن گفته شود.»
با این وصف به نظر میرسد اگر چه برخی جریانهای سیاسی تلاش دارند رقابتهای سیاسی را بدون توجه به واقعیات کشور همچنان در مسیر گذشته دنبال کنند و لذا ابایی از دمیدن بر طبل تنشها و اختلافات و تهمتها و تخریبها ندارند، اما همزمان طنین واقع بینیها و عبور از منافع جناحی به نفع مسائل ملی و در حقیقت درک سیاست ورزی در مختصات جدید هم رساتر و جدیتر میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه