بدشانسی نمایشی
رضا صائمی
روزنامهنگار و منتقد
گرچه بین «شنای پروانه» و «خوب بد جلف 2» تفاوت زیاد است، از تفاوت ژانری تا تفاوت کیفی؛ اما هر دو یک درد مشترک دارند و آن بدشانسی در اکران و نمایش است. بدون شک هر دو فیلم از پرفروش ترینهای سینمایی 99 بودند اگر کرونا نبود. هر دو فیلم میتوانستند تجربه دلچسب و خاطره خوبی برای مخاطبان خاص خود از سینما رفتن بسازند اما کرونا نگذاشت. موج دوم کرونا هم باعث شد تا رسول صدرعاملی تهیهکننده شنای پروانه درخواست توقف فیلم را بدهد و دلیل آن را احترام به همه پزشکان و پرستارانی بداند که در جدال با کرونا هستند تا در روزهای خوب و بهتر بتواند فیلم را به تماشا بگذارد. بدیهی است این وقفه و فاصلهگذاری سینمایی گرچه با نیت انسانی و همدلانه انجام شده اما قطعاً اکران فیلم را به یک اکران پراکنده و مخدوش بدل میکند. از سوی دیگر اکران آنلاین با همه مزایای احتمالی اش نمیتواند به اندازه اکران در سینما فروش را تضمین کند. حتی اکران سینمایی در شرایط کرونایی هم نمیتواند به فروش مطلوب برسد. محمد کارت در شرایط عادی میتوانست در اکران نخستین فیلم بلند خود، در موقعیت سعید روستایی قرار بگیرد. او نیز مثل روستایی نخستین فیلم بلندش مورد توجه مردم و منتقدان در جشنواره فجر قرار گرفت و قطعاً در اکران عمومی در شرایط متعارف میتوانست موفقیت آن را تکرار کند اما کرونا مانع شد. با این حال کرونا ثابت کرد مقوله اکران و مناسبات آن بشدت به عناصر و عوامل و فاکتورهای برون متنی و اجتماعی وابسته است. بحرانهای اجتماعی میتواند بحران مخاطب در گیشه را تشدید کرده و به آن دامن بزند یا حتی بحرانهای تازه بیافریند. فیلم خوب و سالن خوب کافی نیست، به اکران خوب و بموقع هم نیاز است تا اثری دیده شود و چنانکه شایسته است دیده شود. این مسأله نیاز سینمای ما به مطالعات و پژوهش در حوزه جامعه شناسی و اقتصاد سینما را بیشتر میکند. اگر مطالعات سینمایی بین رشتهای و دستاوردهایش در سیاستگذاریها و برنامهریزیها مورد استفاده قرار میگرفت سینمای ایران میتوانست برای زمانهای بحرانی خود راهکارها و راهبردهای عملی داشته باشد. کرونا و تأثیرات مخرب آن بر اکران و اقتصاد سینما نیاز به مدیریت بحران در سینما را ضروریتر میسازد. اکنون زمان آن است تا پژوهشگران حوزههای مختلف علوم انسانی مثل جامعه شناسان و متخصصان ارتباطات و تبلیغات به کمک سینما آمده و برای این شرایط بحرانی که سینما عملاً در آستانه ورشکستگی قرار گرفته، ساز و کاری طراحی و تدوین کنند. کرونا با همه بدیهایش در مورد سینما این حسن را داشته که بسیاری از ضعفها و گیر و گورهای ناشناخته و پنهان آن را نشان داد و اینکه چقدر در برابر ناملایمات و بحرانهای اجتماعی شکننده است. بدون شک یکی از مهمترین رخدادهای سینمایی در سال 99 و چه بسا یکی از مهمترین موقعیتهایی که سینمای ایران در طول تاریخ تجربه کرد، همین تجربه اکران آنلاین بود که پیش از این سابقه نداشت. اکران آنلاین هم یک راه حل در برابر تعطیلی اجباری سینماها بود و هم تجربه جدیدی که حتی در شرایط متعارف هم میتواند بهعنوان یک پلتفرم مورد توجه قرار بگیرد. مسأله این است که سینمای ما برای چالشهای فراسینمایی و مواجهه با بحرانهای اجتماعی هنوز آمادگی و تجربه لازم را ندارد و مجهز نیست. به این فکر نکرده که برای روزهای بحرانی و برای عدم شکست و ورشکستگی در برابر این بحرانها چه باید بکند. اکنون زمان اندیشیدن به این چه باید کردن هاست!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه