خاطرات 453 روز حضور بولتون در کاخ سفید
مذاکرات و تدوین برجام کلاً به نفع ایران بود
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
مذاکرات و تدوین برجام کلاً به نفع ایران بود
طولی نکشید که بنن و پریباس دوباره با من تماس گرفتند و برای من پیام فرستادند. آنها میخواستند من با هر ظرفیتی که دارم به کاخ سفید بروم زیرا تلاش میکردند اختلافات بین ترامپ، مک مستر و تیلرسون را برطرف کنند. یکی از مصادیق ملموس این اختلاف مسأله ایران و بویژه توافق هستهای سال 2015 بود که اوباما آن را دستاورد بزرگ خود میدانست (دستاورد دیگر او لایحه اوباماکر بود). تصور بدی درباره این توافق وجود داشت، مذاکرات و تدوین آن فریبکارانه و کلاً به نفع ایران بود: قابلیت اجرا و راستیآزمایی نداشت و در رابطه با بازه زمانی و گسترهای که باید پوشش میداد نیز نارسا و ناکافی بود. این توافق بهظاهر تهدید ناشی از برنامه تسلیحات هستهای ایران را رفع میکرد اما در اصل این طور نبود. در حقیقت، این توافق بهظاهر نشان میداد راه حلی برای اختلافات است ولی در اصل توجهات را از خطر هستهای منحرف میکرد، در عین حال تحریمهای اقتصادی را که فشاری اساسی بر اقتصاد ایران وارد کرده بود، لغو میکرد. همچنین به تهران اجازه میداد اساساً بدون هیچ مانعی برنامههای خود را پیش ببرد. علاوه بر این توافق هستهای بهطورجدی دیگر تهدیدهای ایران را رفع نمیکرد، این تهدیدها موارد زیر را در بر میگرفت: برنامه موشکهای بالستیک (که از آن بهعنوان سرپوشی برای تولید موشکهای با قابلیت حمل کلاهک هستهای استفاده میشود)؛ تداوم نقش ایران بهعنوان تأمینکننده مالی اصلی تروریسم بینالمللی و فعالیتهای شیطنتآمیز دیگر این کشور در منطقه به واسطه افزایش قدرت سپاه قدس بهعنوان بازوی نظامی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و دیگر مناطق جهان.
خلاصی ایران از تحریم، بهرهبرداری از 150 میلیون دلار پول نقدی که امریکا بهصورت اسکناسهای پالتی با هواپیمای باری به تهران فرستاد و آزاد شدن 150 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده تهران در نقاط مختلف جهان باعث شد که ایرانی ها دوباره فعالیتهای خود را از سر بگیرند. ترامپ و دیگر نامزدهای جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری 2016 علیه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) -عنوان رسمی توافق هستهای ایران- کمپین کردند و باور عمومی این بود که هر یک از آنها آمادهاند بعد ازمراسم تحلیف، اقدامی جدی علیه این توافق بهعمل آورند. اما ترکیبی از تیلرسون، متیس و مک مستر تلاشهای ترامپ را برای رها شدن از این توافق اسفبار ناکام گذاشت و این موضوع باعث شد رسانهها با اطلاق «محور بزرگان» آنها را تحسین کنند چرا که بهگفته رسانهها این سه نفر جلوی توهمات جنونآمیز ترامپ را گرفته بودند. ای کاش آنها این را میفهمیدند. در حقیقت بسیاری از حامیان ترامپ تلاشهای این سه نفر را مانعی برای عمل کردن به وعده داده شده به رأی دهندگان قلمداد میکردند. مک مستر با مخالفت با کاربرد اصطلاح «تروریسم اسلام گرای رادیکال» برای توصیف چیزهایی مانند... تروریسم اسلامگرای رادیکال به خودش هم رحم نمیکرد. جیم بیکر در دولت جورج بوش (پدر) چهل و یکمین رئیس جمهوری امریکا وزیر خارجه بود و من هم برای او کار میکردم. بیکر وقتی میدانست بوش خواستهای را که من بر آن اصرار داشتم، نمیپسندد به من میگفت: «جان، مردی که با رأی مردم بهعنوان رئیس جمهوری انتخاب شده نمیخواهد این کار را انجام دهد». بیکر معمولاً با این واکنش به من حالی میکرد که نباید بیش از این اصرار کنم، اما در دستگاه امنیت ملی نوپای دولت ترامپ «منتخب مردم» فقط بهدنبال برخی اعداد و ارقام روی نمودارهای آماری بود.
در اوایل ماه مه (2017) بعد از گفتوگوی دیگری با پریباس و بنن در کاخ سفید، آنها من را بهجایی بردند که درنهایت به فرصتی برای گرفتن عکس با ترامپ و پنس در مقابل ستونهای وصلکننده اقامتگاه رئیس جمهوری به بال غربی کاخ سفید، تبدیل شد. ترامپ در محاصره عکاسان و خبرنگاران و در حالی که در امتداد ستونها قدم میزدیم، به من گفت: «جان، خیلی خوب است که دوباره شما را ملاقات میکنم.» ما درباره فیلیپین و تهدید پکن برای توسعه قلمرو حاکمیت خود به تقریباً کل دریای جنوبی چین صحبت کردیم و وقتی گفتوگوهایمان تمام شد ترامپ با صدای بلند که کاملاً برای لشگر خبرنگارانی که ما را دنبال میکردند، قابل شنیدن بود، گفت: «تیلرسون این دور و برها نیست؟ باید با جان حرف بزند.» با این جمله، ترامپ به سمت دفتر بیضی رفت. پریباس گفت، «فوقالعاده بود. ما دوست داریم موقعیتی پیش بیاید که شما مدام به اینجا بیایید.»
زندگی درکاخ سفید به روال خاص خودش پیش میرفت، ترامپ در ماه مه همچنین جیمز کومی رئیس پلیس فدرال امریکا (افبیآی) را آن طور که بنن میگفت به پیشنهاد کوشنر مشاور ارشد و دامادش اخراج کرد، سپس با سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه دیدار کرد (که در آن مقطع بیش از 25 سال بود که میشناختمش). ظاهراً ترامپ در این دیدار کمتر در زمینه طرح مسائل محرمانه احتیاط کرده بود و از جمله به نوشته روزنامه نیویورک تایمز که در تهیه اخبار خود بیطرف است، کومی را در حضور لاوروف «مجنون و دیوانه» خوانده بود. من اواخر ماه مه همان سال در اسرائیل سخنرانی داشتم و قرار بود برای اولین بار از زمان ریاست جمهوری بوش (پدر)، با بنیامین نتانیاهو ملقب به «بی بی» نخستوزیر اسرائیل دیدار کنم. تهدید ایران موضوع اصلی این گفتوگو بود که همیشه هم موضوع مورد توجه هر نخستوزیر دیگری در اسرائیل بوده است اما او همچنین درباره واگذار کردن مسئولیت پایان دادن به اختلافات فلسطینیها و اسرائیلیها به کوشنر که نتانیاهو خانواده او را از سالها قبل میشناخت، تردید داشت. نتانیاهو آن قدر سیاستمدار بود که مخالفت خود را با این مسأله علنی نکند اما مانند بیشتر کشورهای جهان در تعجب بود که چرا کوشنر فکر میکند قادر است این اختلاف را حل کند در حالی که افرادی مانند کسینجر نتوانسته بودند.
ماه ژوئن به کاخ سفید بازگشتم تا با ترامپ ملاقات کنم و با پریباس قدم زنان تا دفتر «بیضی بیرونی» (محل استقرار منشیهای خصوصی رئیس جمهوری) رفتیم. ترامپ از در باز اتاقش ما را دید و گفت: «سلام جان، لطفاً یک دقیقه صبر کنید، دارم حکم انتصاب قضات جدید را امضا میکنم.» از اینکه هر چقدر وقت لازم دارد به او بدهم، خوشحال بودم. به دلیل رکورد رو به افزایش ترامپ در انتصابات قضایی ارائه این فهرست با موافقت قضاتی مانند «نیل گورساچ» و «برت کاوانا»، اولویت اصلی جمهوریخواهان و بزرگترین دستاورد دولت ترامپ را تشکیل میداد. وقتی من و پریباس وارد اتاق شدیم به ترامپ به دلیل خروج از توافق آب و هوایی پاریس تبریک گفتم. «محور بزرگان» نتوانسته بود مانع خروج ترامپ از این توافق شود و به نظر من پیروزی بزرگی علیه حاکمیت جهانی محسوب میشد. توافق پاریس معمایی برای همه کسانی بود که واقعاً نگران تغییرات آب و هوایی هستند. توافقات بینالمللی همچون بسیاری دیگر از مسائل امکان پرداختن به موضوعات مهمی را فراهم و فرصتی را برای سیاستمداران ایجاد میکند تا خود را مطرح کنند اما این توافقات تفاوت واقعی آشکاری را در جهان ایجاد نکرده است (و توافق آب و هوایی به عنوان یک مورد خاص مفرَی را برای کشورهایی همچون چین و هند که اساساً قابل کنترل نیستند، ایجاد کرده است). نسخهای از مقاله خود تحت عنوان «آیا باید حاکمیت جهانی را جدی بگیریم؟» که سال 2000 در «مجله حقوق بینالملل شیکاگو» به چاپ رسیده بود را به ترامپ دادم نه به خاطر این که آن را بخواند بلکه برای این که به او اهمیت استقلال و حاکمیت ملی امریکا را یادآوری کنم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه