قدم زدن در کوچه پسکوچههای بوشهر
پژمان تیمورتاش
نویسنده و کارگردان
اولین باری که صدای لاریان را شنیدم، توی یک اتوبوس بود که داشت میرفت سمت سنندج. پیش از آن هم با گیتارش زده بود و خوانده بود، اما انگار که صدایش را نشنیده بودم. توی مسیر تهران تا سنندج، لاریان هر از گاهی گیتار را از جلدش بیرون میآورد، آرام رعشهای به سیم میانداخت و زیر لب چیزی زمزمه میکرد، طوری که فقط خودش بشنود، طوری که فقط خودش لذت ببرد، انگار که گیتار و آن زمزمه سیگاری باشد که باید سروقتش دود شود.
محمد لاریان خواننده و یکی از ترانهسراهای گروه «سیریا»ست. بوشهری است و آنطور که میگویند توی بوشهر مردم به شادی و موسیقی معتادند، همانطور که لاریان و گروه سیریا به خواندن و سازهایشان. شاید همین تفاوت است که «میزدوتایی» را تافته جدابافته خیلی از آلبومهای موسیقی هم نسلاش در این سالها میکند.
آلبومی شامل دوازده قطعه که شاید معروفتریناش «قطعه شعر یادم رَ» باشد که در فضای مجازی سر و صدا به پا کردهاست، اما این گروه پیش از آن قطعههای دیگری مثل «هوار» یا «میز دوتایی» را هم منتشر کرده بودند.
آنطور که خود اعضای گروه میگویند سیریا از رفاقت زمان مدرسه شکل گرفتهاست؛ از رفاقت و همنوازی تا اجرای زنده و حالا هم آلبوم. لحن و لهجه بوشهری و خلاصی کلام که در ادبیات موسیقی جنوب از ابراهیم منصفی تا همین سیریا و گروههای دیگری مثل «داماهی» جاری بوده، باعث شده که آدم همراه با صدای لاریان و نازِ سازهای جاری در متن موسیقی، راهی بوشهر شود و توی کوچه پس کوچههایش قدم بزند. نمیدانم شاید باید قبل از اینکه پیشنهاد گوش دادن آلبوم میزدوتایی از گروه سیریا را میدادم باید بوشهر را لای این سطور میساختم. هرماش را واژه میکردم و شور مردماش را فعل. باید جملههایم را توی کوچه پس کوچههای شهری سر و شکل میدادم که حالا به لطف احسان عبدیپور و داستانهایش خوب میشناسماش و حروفم را با سنج و دمام ورز میدادم تا شبیه شهری شوند چسبیده به دریا که سراسر موسیقی است و شور و ادبیات. خورشید در بوشهر سخاوتمندانه به زمین میتابد و همه چیز را غلیظ میکند. رنگ پوست را گندمگون میکند و به غذاها عطری فراموش نشدنی میدهد. واژهها را جاندار میکند و سازها از نیانبان و بوق گرفته تا نی جفتی وحشیتر مینوازند و چارهای جز «لرزاندن» برای آدم نمیگذارند. میزدوتایی هم محصول همین غلظت است. شاید خیلی بومی نباشد و نسبت به باقی چیزهایی که از بوشهر شنیدهایم رنگ و بوی ادبیات جاری در منطقه را نداشته باشد ،اما بوشهری را با خودش دارد که بچههای دهه هفتادی سیریا در آن زندگی کردهاند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه