طنز، خنده بیجهت نیست
اسماعیل امینی
شاعر و پژوهشگر
همین که میگوییم طنز، به یاد خنده میافتیم. چون دوست داریم بخندیم، چون خنده دوست داشتنی است و حالمان را خوش میکند. اما این «خنده» در کجای طنز است؟ در خندیدن ناگهانی کسی که طنز را میشنود؟ در رفتار و گفتار و کلمات با نمک طنزپرداز؟ یا در مناسبات و گفتوگوها و فضاسازیهای خلاقانهای که در متن طنز است؟ راستش را بخواهید، خنده طنز در همه اینهاست. اما این را هم بگوییم که همه طنزها یک جور خنده نمیسازند. اصلاً بیایید به جای بحث نظری، چند جور واکنش در برابر طنز را مرور کنیم:
- گاهی طنز میخوانیم و میخندیم؛ قاه قاه قاه
- گاهی طنز میخوانیم لبخند میزنیم؛ به به عالی
- گاهی طنز میخوانیم و تعجب میکنیم؛ عجب! که این طور!
- گاهی طنز میخوانیم و دلمان خنک میشود؛ جانمی جان! این خیلی خوب بود.
- گاهی هم طنز میخوانیم و سری تکان میدهیم؛ ای داد بیداد!
حالا میتوانیم از خودمان بپرسیم: کدام یک از این نوع طنزها، بهتر و ارزشمندتر است؟
من که سالهاست طنز میخوانم و طنز مینویسم، به نظرم هیچ کدام از اینها بهتر از دیگری نیست. هر کدام، طعم خودش را دارد و کاربردش با بقیه فرق دارد. حالا ممکن است بگوییم: آن طنزی ارزشمندتر است که درد مردم را بیان کند. طنزی که ظالمان را مسخره کند و از مظلومان دفاع کند. آن طنزی که حرفهای نگفتنی را با شگردهای طنزنویسی بگوید و با رندی از زیر تیغ سانسور در برود. این نوع نگاه به طنز و ارزشگذاری آن نیز خیلی رایج است، حتی خیلی از استادان مشهور درباره ارزش طنز همین چیزها را گفتهاند. شاید شما هم که این سطرها را میخوانید نظرتان همین باشد. من اما بهخاطر اینکه به زبان و ادبیات و شعر علاقه دارم، دوست دارم که طنز در زبان و بیان نگاهش، ظرافت و تازگی داشته باشد. توقع ندارم که طنزنویس فلسفه و حکمت و عرفان بگوید، یا وارد جدالها بشود و یک طرف را به نفع طرف دیگر مسخره کند تا دل خوانندهاش از خواندن طنز او خنک بشود و جگرش حال بیاید. الان لابد با خودتان میگویید: طنز اگر بیطرف باشد و ترسو باشد و سرش در لاک خودش باشد، به چه دردی میخورد؟ طنز البته بیطرف نیست. اما توقع نداشته باشید که طنزنویس یکی از دوگانههای عوام را برگزیند و این طرف بایستد و به آن طرف حمله کند.
دو گانههایی از این دست: زن/ مرد – قدیم / جدید – پولدار/ فقیر- عروس/ مادر شوهر- کارمند/ مدیر- مشتری/ فروشنده – مسافر / راننده تاکسی- دانشجو/ استاد
طنز، بیطرف نیست، طنزنویس طرفدار انسان است و هر چیزی که شایسته انسان است. پس ظرافت و هنر و هوشمندیاش را برای مقابله با هر چیزی که شایسته انسان نمیداند بهکار میگیرد. چیزهایی مانند دروغ، خشونت، فریب، سنگدلی، حماقت، خبرچینی، بدگویی، فرصتطلبی، ریاکاری، حرص و طمع و از همه مهمتر خودخواهی و خودبینی که بیماری فراگیر انسان امروز است. حالا میتوانیم بنویسیم: طنز، خنده جهت دار و با هدف و آگاهانه و هوشمندانه است به هر چیزی که شایسته انسان نیست.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه