احیاگراصالتهای شریعت محمدی(ص)
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
امام جعفرصادق(ع) ششــمین خورشـــید هــــدایت و الگــــوی خلوص و اصالتهای مکتب وحی است که با تعالیم خود، اسلام ناب را پساز یک قرن انزوا، بار دیگر به آستانه باورجامعه اسلامی بازگردانده وبه کرسی اقتدار نشاند. دانش گسترده آن حضرت(ع) دلها را از هیبت مکتب تشیع پرکرده و مسلمانان را متوجه این حقیقت قرآنی نمود که خاندان پیامبراسلام(ص) از هر پلیدی دور و محور مشروعیت دینیاند. در نتیجه تلاش مؤثر آن حضرت(ع) اسلام با نهایت صلابت جلوهگر شده و بقای خط اصیل شریعت محمدی(ص) در میان امت استمرار یافت.
دردوران امامت امام جعفرصادق(ع) فرقههای زیادی سر بر آورده و کفر و زندقه به فضای جامعه اسلامی راه یافته بود. آن حضرت(ع) با تربیت دانشمندانی درعلوم مختلف به سلامت فکری امت اهتمام نمود و بذر آزاداندیشی را در دلها نشاند. خصوصیت بارز حوزه علمی امام صادق(ع) اتصال به منبع وحی وهمسویی با رسالت نبوی است که برای نسلهای بعد به یادگار مانده است. آن حضرت(ع) توانست چشمههای دانش و فهم درست از دین را شکوفا سازد و باوجود سلطه نااهلان برحکومت اسلامی و وزیدن خزان جهل و نادانی بر پیکر آیین محمدی(ص)، خط اسلام اصیل را استمرار بخشد. همچنین امام صادق(ع) بر دایره آگاهی مردم عادی و نخبگان افزود و موجی در مقابل جریان حاکم ایجاد کرد تا آنجا که نهضت مقابله با جریانات انحرافی تا قرنها بعد ادامه یافت و به فهم عمومی از دین کمک شایانی نمود. امام صادق(ع) برپایه بنیانهای فکری واصالتهای دینی، عقاید فرقههای فعال در عرصه اجتماع را به چالش کشید و در مناظره با سران آنان با تمسک به قرآن و سیره رسول خدا(ص)، اغواگری آنان را افشا کرد و سدی در برابر امواج انحرافی به وجود آورد. آن حضرت(ع) در برخورد با بدنه جریانات منحرف با محبت و دلسوزی برخورد کرده و از گسترش انحراف دینی میان مردم عادی از این طریق اقدام نمود. امام صادق(ع) حدود چهار دهه از عمر پربرکت خویش را در دوران خلافت بنیامیه گذراند و پس از قیام امام حسین(ع) سرخوردگی و ندامت مردم را در استمرار حرکت پدر و جدش، امام سجاد وامام باقر(ع)به جریان روشنگری دینی بدل نمود. از همان زمان گروههای عباسی نیز بهنام اهلبیت و با شعار خشنودی آل محمد(ص) و بازگرداندن خلافت به فرزندان فاطمه(س) شروع به فعالیت کرده بودند. بنی امیه پس از ظلم و بیداد فراوان به ناچار از اریکه قدرت به زیر کشیده شده و در سال 132(ه.ق) سقوط و بنی عباس بهجای آنان برسرکارآمدند. امام صادق(ع) نزدیک به یک دهه از عمر خویش را با ابوالعباس سفاح و منصور دوانیقی از خلفای عباسی همعصر بود. در این دوره نیز رویکرد امام بر تربیت علمی – فکری و اخلاقی امت اسلامی استوار بود تا بقای خط اصیل اسلام در دراز مدت تضمین شود. در آن ایام فرقههای بسیاری چون «معتزله»، «اشاعره» و«خوارج» در سرزمینهای اسلامی گسترده شده بودند ومیان آنها کشمکش و درگیری بشدت رواج داشت. این چنین بود که امام صادق(ع) که سالهای پایانی عمرش مصادف با استقرار حکومت بنیعباس بود رسالت خویش را تقویت بنیه دینی امت اسلام تعیین فرمود و توانست با وجود سلطه نااهلان جریانی صالح را که بر پایههای رسالت نبوی استوار بود بنیان نهد. مدار تفکر جامعه در این ایام برموضوع مشیت الهی متمرکز بود و مسلک اشعری برافکار عمومی تفوق یافته و در معتقدات عامه استیلا و رسوخ داشت. تا آنجا که مشیتگرایی رفته رفته مبدل به جبر وتقدیر مطلق در عقاید عامه مردم شده بود. تصور عامه در لفظ و باور بدون توجه به مفاهیم دینی به اعلی درجه غلو رسیده و اشعریها گرم انکار هرنوع اختیار و انتخاب انسان بودند. آنان معتقد بودند آنچه مقدر است همان خواهد شد و انسان اختیاری در تغییر آن ندارد. مکتب علمی امام صادق(ع) با این جریان پرنفوذ درافتاده و با استدلالهای قرآنی به مقابله با آن شتافت. امام صادق(ع) در طول عمر پربرکت خویش، یارانش را به آن درجه از آمادگی رساند که به الگویی مترقی در جامعه تبدیل شده و با تبلور مکتب در ذهنشان بهعنوان نشانههای مسلمانی در اجتماع شناخته میشدند. خلفای عباسی که از وجود امام بهعنوان پایگاه علم و آگاهی در هراس بودند، به شیوه امویان در قبال آن حضرت، سیاست فشار و تهدید را به کار بستند و سرانجام آن حضرت را تحمل نکرده و با مسمومیت به شهادت رساندند.
دبیر گروه پایداری
امام جعفرصادق(ع) ششــمین خورشـــید هــــدایت و الگــــوی خلوص و اصالتهای مکتب وحی است که با تعالیم خود، اسلام ناب را پساز یک قرن انزوا، بار دیگر به آستانه باورجامعه اسلامی بازگردانده وبه کرسی اقتدار نشاند. دانش گسترده آن حضرت(ع) دلها را از هیبت مکتب تشیع پرکرده و مسلمانان را متوجه این حقیقت قرآنی نمود که خاندان پیامبراسلام(ص) از هر پلیدی دور و محور مشروعیت دینیاند. در نتیجه تلاش مؤثر آن حضرت(ع) اسلام با نهایت صلابت جلوهگر شده و بقای خط اصیل شریعت محمدی(ص) در میان امت استمرار یافت.
دردوران امامت امام جعفرصادق(ع) فرقههای زیادی سر بر آورده و کفر و زندقه به فضای جامعه اسلامی راه یافته بود. آن حضرت(ع) با تربیت دانشمندانی درعلوم مختلف به سلامت فکری امت اهتمام نمود و بذر آزاداندیشی را در دلها نشاند. خصوصیت بارز حوزه علمی امام صادق(ع) اتصال به منبع وحی وهمسویی با رسالت نبوی است که برای نسلهای بعد به یادگار مانده است. آن حضرت(ع) توانست چشمههای دانش و فهم درست از دین را شکوفا سازد و باوجود سلطه نااهلان برحکومت اسلامی و وزیدن خزان جهل و نادانی بر پیکر آیین محمدی(ص)، خط اسلام اصیل را استمرار بخشد. همچنین امام صادق(ع) بر دایره آگاهی مردم عادی و نخبگان افزود و موجی در مقابل جریان حاکم ایجاد کرد تا آنجا که نهضت مقابله با جریانات انحرافی تا قرنها بعد ادامه یافت و به فهم عمومی از دین کمک شایانی نمود. امام صادق(ع) برپایه بنیانهای فکری واصالتهای دینی، عقاید فرقههای فعال در عرصه اجتماع را به چالش کشید و در مناظره با سران آنان با تمسک به قرآن و سیره رسول خدا(ص)، اغواگری آنان را افشا کرد و سدی در برابر امواج انحرافی به وجود آورد. آن حضرت(ع) در برخورد با بدنه جریانات منحرف با محبت و دلسوزی برخورد کرده و از گسترش انحراف دینی میان مردم عادی از این طریق اقدام نمود. امام صادق(ع) حدود چهار دهه از عمر پربرکت خویش را در دوران خلافت بنیامیه گذراند و پس از قیام امام حسین(ع) سرخوردگی و ندامت مردم را در استمرار حرکت پدر و جدش، امام سجاد وامام باقر(ع)به جریان روشنگری دینی بدل نمود. از همان زمان گروههای عباسی نیز بهنام اهلبیت و با شعار خشنودی آل محمد(ص) و بازگرداندن خلافت به فرزندان فاطمه(س) شروع به فعالیت کرده بودند. بنی امیه پس از ظلم و بیداد فراوان به ناچار از اریکه قدرت به زیر کشیده شده و در سال 132(ه.ق) سقوط و بنی عباس بهجای آنان برسرکارآمدند. امام صادق(ع) نزدیک به یک دهه از عمر خویش را با ابوالعباس سفاح و منصور دوانیقی از خلفای عباسی همعصر بود. در این دوره نیز رویکرد امام بر تربیت علمی – فکری و اخلاقی امت اسلامی استوار بود تا بقای خط اصیل اسلام در دراز مدت تضمین شود. در آن ایام فرقههای بسیاری چون «معتزله»، «اشاعره» و«خوارج» در سرزمینهای اسلامی گسترده شده بودند ومیان آنها کشمکش و درگیری بشدت رواج داشت. این چنین بود که امام صادق(ع) که سالهای پایانی عمرش مصادف با استقرار حکومت بنیعباس بود رسالت خویش را تقویت بنیه دینی امت اسلام تعیین فرمود و توانست با وجود سلطه نااهلان جریانی صالح را که بر پایههای رسالت نبوی استوار بود بنیان نهد. مدار تفکر جامعه در این ایام برموضوع مشیت الهی متمرکز بود و مسلک اشعری برافکار عمومی تفوق یافته و در معتقدات عامه استیلا و رسوخ داشت. تا آنجا که مشیتگرایی رفته رفته مبدل به جبر وتقدیر مطلق در عقاید عامه مردم شده بود. تصور عامه در لفظ و باور بدون توجه به مفاهیم دینی به اعلی درجه غلو رسیده و اشعریها گرم انکار هرنوع اختیار و انتخاب انسان بودند. آنان معتقد بودند آنچه مقدر است همان خواهد شد و انسان اختیاری در تغییر آن ندارد. مکتب علمی امام صادق(ع) با این جریان پرنفوذ درافتاده و با استدلالهای قرآنی به مقابله با آن شتافت. امام صادق(ع) در طول عمر پربرکت خویش، یارانش را به آن درجه از آمادگی رساند که به الگویی مترقی در جامعه تبدیل شده و با تبلور مکتب در ذهنشان بهعنوان نشانههای مسلمانی در اجتماع شناخته میشدند. خلفای عباسی که از وجود امام بهعنوان پایگاه علم و آگاهی در هراس بودند، به شیوه امویان در قبال آن حضرت، سیاست فشار و تهدید را به کار بستند و سرانجام آن حضرت را تحمل نکرده و با مسمومیت به شهادت رساندند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه