زبان و منطق نقد




سخنان روز گذشته آقای روحانی درباره نقد دولت واجد نکات مهمی است. آنجا که گفتند: «از دولت با زبان روان انتقاد شود. اما همه شرایط ما را هم در نظر بگیرند. هر دولتی در دنیا در این شرایط به زانو درمی‌آمد.»  توصیه به این گزاره دو وجه متمایز از یکدیگر ولی در واقع مرتبط با هم دارد. یکی زبان و ادبیات نقد و دیگری محتوای آن است. واقعیت این است هر کس که پدیده‌ای را نقد می‌کند اگر در ضمیر خودش به آن نقد معتقد باشد و آن را واجد استحکام بداند، نیازی ندارد که از زبان پرخاشگر و اتهام‌زن استفاده کند. هیچ‌کس تا به حال ندیده که آموزگار ریاضی یا فیزیک یا شیمی برای پذیرش آموزش‌هایش از جانب دانش‌آموز، نیازمند زبان پرخاشگرانه و مبتنی بر زور و تهدید باشد.
زیرا این درس‌ها از منطق ریاضی و عام برخوردارند و کسی سر این کلاس‌ها درباره قواعد آموزش‌های آن درگیری لفظی پیدا نمی‌کند. در مقابل آموزش تاریخ ممکن است با تنش و عصبانیت و تهدید همراه باشد. اینکه فلان آقا در کودتای 28 مرداد یا انقلاب مشروطه چه نقشی داشته می‌تواند به گونه‌ای مطرح شود که محل مجادله باشد و هیچ کس به تفاهم نرسد و در نهایت نیز با افزایش تنش و اختلاف تمام شود. نقدی که همراه با آمار و منطق صحیح و قابل قبول است، لزوماً با ادبیاتی روان و پسندیده و حتی محترمانه و به دور از عصبانیت مطرح می‌شود. چنین نقدی را می‌توان سازنده دانست که هم به طرف نقد و در اینجا دولت احترام می‌گذارد و از آن مهم‌تر برای مخاطبان و مردم احترام قائل است که قدرت خود را برای پذیرش نه در بلند کردن صدا و آوردن کلمات تند و توهین‌آمیز، بلکه براساس منطق عام و علمی استوار می‌کند. پس هرگاه دیدیم که کسی دولت یا هر پدیده دیگری را با عصبانیت و همراه با ناسزاگویی و اتهام‌زنی نقد کرده است، ایمان بیاوریم که او از نظر منطقی ضعیف است که سعی کرده با تند کردن ادبیات خود، نقد به منطقش را جا بیندازد.
وجه دوم این سخنان مهم‌تر است. نقد چیست؟ نقد عیب‌جویی و نق زدن و حتی بیان ضعف‌ها و کاستی‌ها نیست. نقد نوعی داوری کردن است. اگر تیم فوتبال ایران جلوی اسپانیا بازی کند و با یک گل هم بازی را ببازد باز هم همه خوشحال هستند، هر چند که باخته است. ولی اگر این تیم جلوی تیم نپال با یک گل هم برنده شود، همه آن را نقد کرده و نتیجه‌ای نامطلوب تلقی خواهند کرد. چرا یک باخت را موفقیت ولی یک پیروزی را عدم موفقیت می‌دانیم؟ چون به طور طبیعی به مقایسه ظرفیت‌ها می‌پردازیم. به عبارت دیگر به مقایسه داده‌ها و خروجی‌ها و انتظارات می‌پردازیم. ظرفیت فوتبال ما چنان نیست که بر اسپانیا پیروز شود از این‌رو شکست یک بر صفر را مطلوب و موفقیت می‌دانیم. ولی برد از نپال را چنین تلقی نمی‌کنیم. در خصوص نقد دولت و اقدامات آن نیز همین قاعده برقرار است.
اکنون همه می‌دانیم که وضع و مشکلات کشور چگونه است. شاید نیازی به توصیف آن نباشد. و هر گونه بیان توصیفی تکراری جلوه کند. ولی پرسش اصلی این است که آیا با توجه به داده‌ها و مؤلفه‌های در اختیار دولت این حد از وضع که حتی می‌تواند نامطلوب تلقی شود، عملکرد مناسب و قابل قبولی هست یا خیر؟ ورودی امکانات و منابع و اختیارات و اندازه حوزه عمل دولت چقدر بوده؟ و اکنون خروجی آن چگونه است؟ آیا این دو با یکدیگر مقایسه می‌شوند؟ البته در هر حال انتظارات عمومی بسیار بیشتر است و حق هم دارند، ولی در هر صورت نقد باید راهگشا و متوازن باشد. فراموش نکنیم که عمر مدیران دائمی نیست و در مقاطع گوناگون عوض می‌شوند. منتقد امروزی دیری نخواهد پایید که به جای مدیر می‌نشیند و مدیر در کسوت منتقد قرار خواهد گرفت. بنابراین طوری نقد کنیم که اگر فردا خودمان در موضع نقد شدن قرار گرفتیم انتظار داشته باشیم که همان‌گونه ما را نقد کنند که ما دیگران را نقد کردیم. اگر فقط همین یک نکته را رعایت کنیم شاید بسیاری از مشکلات انتقاد کردن در کشور حل خواهد شد.
بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از این‌رو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است. نقد برای هر دولتی یک نعمت است و باید از آن استقبال کند. این قاعده برای دولت کنونی نیز صدق می‌کند، فقط منتقدین هستند که باید نکات انتقادی را با زبانی آرام و با منطقی قوی برجسته کنند تا دولت نیز آنها را اصلاح نماید و مردم نیز از آن بهره‌مند گردند.



آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7367/1/545305/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها