کرونا، واگرایی یا همگرایی سیاسی
محمدصادق بهشتی
دکترای علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
چندی است در عالم هستی ویروسی نمایان شده که کرونا نامش نهادهاند. ویروسی که شاید اگر تمامیاش در عالم جمع شود به مقدار، چند گرمی نیز نشود. اما به هر روی بشر امروز با همه اعتماد به خویشتن خویش چارهاش تاکنون چیزی جز این نبوده است که تعظیم و تسلیم و همزیستی مسالمتآمیز با آن. کرونا بیرحمانه میتازد و همچنان جان میستاند. اما در فراخنای بیرحمی ذاتیاش، عملکردی جبری و تصلبی نیز در جهان سیاست امروز یافته است. عملکردی که در پسِ چیرگی گفتمان واگرایی، آشکار و پدیدار شده است. به تعبیری کرونا در محیط واگرای جهان سیاست امروز رنگ، شکل، فرم و نمودی «واگرا» یافته و حال آنکه ذات و بودش اصالتاً واگرایی نیست. در واقع کرونا به خودی خود علت و سبب واگرایی یا همگرایی نیست، بلکه تجلیاش در جهان سیاست، خواه همگرا یا واگرا معلول محیط سیاسی خویش است که در آن زیست میکند. و از اینرو بسان آیینهای است که به ضرورت کارکرد، نمایشش جز بازتاب و انعکاس محیط خویش نخواهد بود. محیطی که سازندهاش نه کرونا بلکه چیرگی یکی از گفتمانهای سیاسی است. از اینرو برخلاف بسیاری از تحلیلها و تفسیرهای سیاسی که کرونا را به خودی خود «عامل»، «علت» و به تعبیری فلسفی «سوژه» جهان سیاست امروز دانستهاند، پندار نوشتار حاضر بر این محور استوارشده است که کرونا نه عامل و علت بلکه «معلول» و «ابژه» گفتمانی است که در جهان سیاست امروزین تسلط یافته است. از اینرو کرونا به مثابه ویروس، رنگ و جلوهاش در جهان سیاست حاصل غلبه گفتمانی سیاسی در پس خویش است اعم از واگرا یا همگرا. به تعبیری دیگر باید گفت در اقلیم گفتمان واگرایی درخت واگرایی و در اقلیم گفتمان همگرایی درخت همگرایی میروید. بدینسان بایسته است سخن گفتن از «کرونای سیاسی»؛ به معنای کرونایی که سیاسی شده است و این سیاسی شدنش همانا جلوه و روبنایی است از استیلای یک گفتمان سیاسی. بنابراین بازشناسی محیط سیاست در چارچوبی گفتماننگر میتواند حاصلش همانا شناسایی کرونای سیاسی باشد.
حقیقت آن است که امروزه در جهان سیاست با استیلای گفتمان واگرایی مواجه هستیم و این واگرایی حاصل روندی تکجانبهگرا و پیشاکرونایی است که مدتها پیش از ظهور ویروس کرونا به منصه ظهور نشسته است. از اینروست که امروزه کرونای سیاسی بیشتر جان و جهانش واگرایی است تا همگرایی. این واگرایی پیشتر در چارچوب تضعیف و خروج از عهدنامههایی همگرا و چندجانبهنگر همچون توافق محیط زیستی پاریس، پیمان تجاری اقیانوس آرام، پیمان مهاجرتی سازمان ملل و سرانجام برجام توسط حاملان اصلی گفتمان واگرا صورت پذیرفته است. در همین راستا تهدید به خروج از سازمان بهداشت جهانی به ظن چینگرایی به اندازهای دارای اهمیت است که نوشتار حاضر را به چنین نتیجهای رهنمون میسازد: «شرایط کنونی استیلای گفتمان واگرایی، مدیریت ویروس کرونا را به مثابه تهدیدی جهانی روزبهروز دشوارتر و سختتر خواهد ساخت. از اینرو کرونای سیاسی که در نوشتار حاضر بسان برساختهای با بار معنایی واگرا به کار رفت، حاصلش جز رنج و تعب بیش از پیش محکومان چنین استیلایی در جهان نخواهد بود.»
دکترای علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
چندی است در عالم هستی ویروسی نمایان شده که کرونا نامش نهادهاند. ویروسی که شاید اگر تمامیاش در عالم جمع شود به مقدار، چند گرمی نیز نشود. اما به هر روی بشر امروز با همه اعتماد به خویشتن خویش چارهاش تاکنون چیزی جز این نبوده است که تعظیم و تسلیم و همزیستی مسالمتآمیز با آن. کرونا بیرحمانه میتازد و همچنان جان میستاند. اما در فراخنای بیرحمی ذاتیاش، عملکردی جبری و تصلبی نیز در جهان سیاست امروز یافته است. عملکردی که در پسِ چیرگی گفتمان واگرایی، آشکار و پدیدار شده است. به تعبیری کرونا در محیط واگرای جهان سیاست امروز رنگ، شکل، فرم و نمودی «واگرا» یافته و حال آنکه ذات و بودش اصالتاً واگرایی نیست. در واقع کرونا به خودی خود علت و سبب واگرایی یا همگرایی نیست، بلکه تجلیاش در جهان سیاست، خواه همگرا یا واگرا معلول محیط سیاسی خویش است که در آن زیست میکند. و از اینرو بسان آیینهای است که به ضرورت کارکرد، نمایشش جز بازتاب و انعکاس محیط خویش نخواهد بود. محیطی که سازندهاش نه کرونا بلکه چیرگی یکی از گفتمانهای سیاسی است. از اینرو برخلاف بسیاری از تحلیلها و تفسیرهای سیاسی که کرونا را به خودی خود «عامل»، «علت» و به تعبیری فلسفی «سوژه» جهان سیاست امروز دانستهاند، پندار نوشتار حاضر بر این محور استوارشده است که کرونا نه عامل و علت بلکه «معلول» و «ابژه» گفتمانی است که در جهان سیاست امروزین تسلط یافته است. از اینرو کرونا به مثابه ویروس، رنگ و جلوهاش در جهان سیاست حاصل غلبه گفتمانی سیاسی در پس خویش است اعم از واگرا یا همگرا. به تعبیری دیگر باید گفت در اقلیم گفتمان واگرایی درخت واگرایی و در اقلیم گفتمان همگرایی درخت همگرایی میروید. بدینسان بایسته است سخن گفتن از «کرونای سیاسی»؛ به معنای کرونایی که سیاسی شده است و این سیاسی شدنش همانا جلوه و روبنایی است از استیلای یک گفتمان سیاسی. بنابراین بازشناسی محیط سیاست در چارچوبی گفتماننگر میتواند حاصلش همانا شناسایی کرونای سیاسی باشد.
حقیقت آن است که امروزه در جهان سیاست با استیلای گفتمان واگرایی مواجه هستیم و این واگرایی حاصل روندی تکجانبهگرا و پیشاکرونایی است که مدتها پیش از ظهور ویروس کرونا به منصه ظهور نشسته است. از اینروست که امروزه کرونای سیاسی بیشتر جان و جهانش واگرایی است تا همگرایی. این واگرایی پیشتر در چارچوب تضعیف و خروج از عهدنامههایی همگرا و چندجانبهنگر همچون توافق محیط زیستی پاریس، پیمان تجاری اقیانوس آرام، پیمان مهاجرتی سازمان ملل و سرانجام برجام توسط حاملان اصلی گفتمان واگرا صورت پذیرفته است. در همین راستا تهدید به خروج از سازمان بهداشت جهانی به ظن چینگرایی به اندازهای دارای اهمیت است که نوشتار حاضر را به چنین نتیجهای رهنمون میسازد: «شرایط کنونی استیلای گفتمان واگرایی، مدیریت ویروس کرونا را به مثابه تهدیدی جهانی روزبهروز دشوارتر و سختتر خواهد ساخت. از اینرو کرونای سیاسی که در نوشتار حاضر بسان برساختهای با بار معنایی واگرا به کار رفت، حاصلش جز رنج و تعب بیش از پیش محکومان چنین استیلایی در جهان نخواهد بود.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه