افتخار رفاقت با معلمی بزرگ
اتابک نادری
بازیگر تئاتر و سینما
آشنایی من با مرحوم حمید سمندریان به شهریور سال 1370 برمیگردد و زمانی که نامم در لیست قبولیهای کنکور بود و باید برای مصاحبه به تهران میآمدم. نام این استاد ارجمند را پیشتر شنیده بودم و با کارهایش آشنا بودم اما از نزدیک افتخار ملاقاتشان را نداشتم. مسئولیت گزینش علمی ما قبولشدههای تئاتر را آقایان سمندریان، رکنالدین خسروی و خانم پری صابری بهعهده داشتند و بعداً متوجه شدم که خود آقای سمندریان رئیس گروه نمایش دانشگاه هنر و معماری هستند و گزینشها را هم خودشان انجام میدهند. ما جزو اولین ورودیهای دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران بودیم و جناب سمندریان هم از آنجا که مدیر گروه تئاتر بودند بسیاری از واحدهای درسی را زیر نظر خودشان میگذراندیم و در نتیجه باعث بختیاری ما بود که چهار سال درسهای جدی بازیگری با این استاد یگانه خواندیم و آموختیم و ضمن این افتخار این را هم داشتم که به همراه چهارنفر دیگر، جناب سمندریان استاد راهنمای پایاننامه من هم بود. بعد از اتمام درس این رابطه همچنان برقرار ماند و مدام در حال یادگیری از دانش و منش او بودم. نکتهای مهم را باید درباره شخصیت برجسته این استاد بیمانند حتماً مطرح کنم. حمید سمندریان توأمان یک معلم بینظیر و یک مشوق و دوست و رفیق بینظیر هم بود. یعنی در عین سطح و جایگاه ممتازی که داشت همیشه با شاگردان خودش مانند یک رفیق صمیمی رفتار میکرد و مخصوصاً کسانی مثل من که از شهرستان به تهران آمده بودیم پشتگرمی بسیار زیادی از حضور یک استاد و توأمان یک رفیق بزرگوار حس میکردیم. هیچوقت فراموش نمیکنم وقتی به ضرورتی سری به خانه و خلوتشان میزدم در را باز میکرد و میگفت بیا بالا با هم چای بخوریم و حتماً از کیکهای همسرشان مرحوم هما روستا هم تعارف میکرد و میگفت از این کیکهای هما هم بخور خیلی خوشمزه است. درست مثل یک رفیق شفیق در خانهاش به روی ما باز بود و همین شخصیت و نگاه منحصر به فرد و صمیمیاش آدم را مدیون محبتش میکرد. در جایگاه استادی هم، سمندریان کسی نبود که فقط به شاگردان خودش علم و محتوای فنی تزریق کند و کاری مثل روبات انجام بدهد. هرگز. سمندریان به شاگردانش تفکر و تأمل و نگاه متفاوت داشتن را میآموخت و در کنار آن به وجه و وزنه علمی دانشجویش دقت داشت. برایش مهم بود که اهل هنر نگاهی هنرمندانه به پیرامون خود داشته باشند و همیشه میگفت باید متفاوت ببینید و بیندیشید. یادم هست که یکی از دوستان گله میکرد از اثری ضعیف که روی صحنه رفته از ترجمه یکی از کتابهای جناب سمندریان. پاسخ استاد این بود که هر کسی به اندازه درک و دریافت و فهم خودش کار میکند و ما نباید دیگری را تخطئه کنیم بلکه باید تفاوتها را درک کنیم و کار درست را انجام دهیم. پس از نظر من و بسیاری دیگر چون من، حمید سمندریان به معنی و مفهوم کامل کلمه معلمی بود با توانایی علمی بالا و شخصیت هنری بود با بینش هنری والا. بعدها که مسئولیت مدیریت تماشاخانه سنگلج به من محول شد بارها افتخار دادند و دعوتم را پذیرفتند و کارهایی را تماشا کردند و یکی از جذابترین خاطرههای ما دیدار تاریخی او با همکلاسیاش پیتر اشتاین بود که سال 1389 برای جشنواره تئاتر فجر به ایران آمده بودند و دو اجرا داشتند و خانم روستا و جناب سمندریان هر دو شب اجرا را به تماشا نشستند. نکته پایانی اینکه تا قبل از سمندریان تئاتر ملی و ایرانی به شکلی دیگر تعریف شده بود. سمندریان تعریف جامعی از این عنوان ارائه داد و وجهی جهانشمول را به تئاتر ایرانی اضافه کرد و با ترجمه آثار مهم ادبیات نمایشی ظرفیتهای بسیاری پیش روی آیندگان گذاشت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه