تسویه حسابهای سیاسی را به زمان دیگری موکول کنید
غلامرضا ظریفیان
استاد دانشگاه
در ادبیات جدید، «اعتماد عمومی» جزء لاینفک سرمایه اجتماعی به حساب میآید؛ تا جایی که برخی صاحبنظران معتقدند که اعتماد چیزی جز سرمایه اجتماعی نیست.
صحبتهای دیروز رئیس جمهوری مبنی بر اینکه «هیچ دارویی برای درمان کرونا بالاتر از «اعتماد و روحیه مردم نیست»، حقیقتی است که برای تبدیل شدن به واقعیت، نیاز به پیش شرطهایی دارد. متأسفانه بهدلایل عدیدهای که صرفاً محدود به دولت دکتر روحانی نمیشود بلکه در دو دهه اخیر گریبان کشور را گرفته، با کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی روبهرو بودهایم. این مشکل خود را بهطور کامل در همبستگی دولت - ملت نشان میدهد. البته منظور از دولت، صرفاً قوه مجریه نیست.
پیمایشها نشان میدهد که به دلایلی اعتماد عمومی در همه سطوح دچار آسیب شده است. هرچند ممکن است در مقایسه با بعضی از کشورها اوضاع آنچنان هم بد نباشد اما به دلایل تاریخی و اعتقادی، به میزانی که فاصله بین دولت - ملت شکل میگیرد، برای جامعه ما فاجعه بار خواهد بود.
پیش نیازهای کشور برای رسیدن به اعتماد که باید از سوی کل حاکمیت مورد توجه قرار گیرد و قوه مجریه نیز در این مسیر نقش زیادی دارد، در پنج مورد زیر خلاصه میشود: تلاش برای وحدت و یکپارچگی هنجاری: جامعه ایران باید به مباحث اخلاقی، مسائل هنجاری، صداقت و وفاداری به عهد، توجه ویژهای کند. بههر میزانی که این وحدت هنجاری در جامعه شکل بگیرد اعتماد عمومی هم افزایش مییابد.
شفافیت: به مقداری که یک جامعه از حاکمانش شفافیت میبیند و به میزانی که ابهام در حرف زدنها کاهش مییابد اعتماد از آنجا سر بر میآورد. چرا که حرف نزدنها و عملهای در ابهام بشدت اعتماد را آسیبپذیر میسازد. در این شرایط ما با اعتماد تعمیم یافته روبهرو میشویم. اعتمادی که بین آحاد ملت با نهاد قدرت شکل میگیرد.
ثبات: جامعه به میزانی که از سیاستها، رویهها و اقدامات ثبات میبیند از آن امنیت و احساس آرامش میگیرد. به میزانی که سیاستها و رویهها از ثبات لازم برخوردار نباشد طبیعی است که وقتی اظهارنظری میشود، جامعه با دید تردید به آن نگاه میکند. دستیابی به ثبات نیازمند همگرایی و معاضدتهای میان قوا و جناحهای مختلف است. آشنایی مسئولان با نیازهای جامعه: وقتی مسئولی با نیازهای جامعه آشنایی دارد و آن را در بیان و عمل و پیام خود نشان دهد جامعه به او اعتماد میکند. به محض اینکه جامعه احساس کند که کارگزاران به مسألهها و چالشهای او کمتر آشنایی دارند و بین نیازهایشان با فهم مسئولان و آنچه که در جامعه میگذرد فاصله است، اعتماد سلب میشود. بالعکس؛ به محض اینکه فردی با رنجها و دردها و مسائل و مشکلات جامعه، آشناست اعتماد افزایش مییابد.
پاسخگویی: به میزانی که نهاد قدرت به جامعه پاسخگو میشود احساس اعتماد بهوجود میآید. به محض اینکه دست دولت و حاکمیت تنگ باشد و آن را صادقانه با مردم در میان بگذارد، جامعه هم آن را لمس میکند و تابآوری خود را بیشتر خواهد کرد.
شرایط فعلی اقتضا دارد بدون توجه به منافع شخصی و گروهی و بدون نگاه به اینکه این دولت از طیف و جناح ما هست یا نیست، همه متحد شوند تا بلکه رنج جامعه کاهش پیدا کند. متأسفانه برخی، از جناحهای مختلف و از افراد منفعتطلب، فرصت را غنیمت شمرده و همچون مثالی که رئیس جمهوری زده، بهدنبال کاسبی خود هستند. بله؛ این دولت همچون همه دولتهای پیش از خود اشکالات و ضعفهایی دارد اما منصفانه نیست که حل مشکلات ساختاری را هم از قوه مجریه بخواهیم. عدهای با مقاصد سیاسی سعی دارند که تلاشها و زحمات انجام شده را کمرنگ جلوه دهند. در حالی که یکی از فرصتهای کرونا این بود که حفرههای جهان امروز را چه در کشورهای توسعه یافته و چه توسعه نیافته به عینیت بکشاند و نشان دهد که بشر در برابر پدیدههای سخت چه ضعفهای بنیادینی دارد. حال چگونه بهدنبال یافتن ضعفهای دولت خود و زنده کردن دعواهای قدیمی هستیم؟ باید به آن جریانهایی که به فکر تسویه حساب افتادهاند گفت که اگر منجر به ناامیدی مردم و افزایش رنج آنان شوند مرتکب خیانت شدهاند. باید گروههای سیاسی را متوجه ساخت در شرایطی که یک ملت در سختی بسر میبرد، تسویه حساب را به زمان دیگری محول کنند و جانب انصاف را در پیش بگیرند. بهتر است مشکلات جامعه را از آنچه که هست بزرگتر نکنیم.
استاد دانشگاه
در ادبیات جدید، «اعتماد عمومی» جزء لاینفک سرمایه اجتماعی به حساب میآید؛ تا جایی که برخی صاحبنظران معتقدند که اعتماد چیزی جز سرمایه اجتماعی نیست.
صحبتهای دیروز رئیس جمهوری مبنی بر اینکه «هیچ دارویی برای درمان کرونا بالاتر از «اعتماد و روحیه مردم نیست»، حقیقتی است که برای تبدیل شدن به واقعیت، نیاز به پیش شرطهایی دارد. متأسفانه بهدلایل عدیدهای که صرفاً محدود به دولت دکتر روحانی نمیشود بلکه در دو دهه اخیر گریبان کشور را گرفته، با کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی روبهرو بودهایم. این مشکل خود را بهطور کامل در همبستگی دولت - ملت نشان میدهد. البته منظور از دولت، صرفاً قوه مجریه نیست.
پیمایشها نشان میدهد که به دلایلی اعتماد عمومی در همه سطوح دچار آسیب شده است. هرچند ممکن است در مقایسه با بعضی از کشورها اوضاع آنچنان هم بد نباشد اما به دلایل تاریخی و اعتقادی، به میزانی که فاصله بین دولت - ملت شکل میگیرد، برای جامعه ما فاجعه بار خواهد بود.
پیش نیازهای کشور برای رسیدن به اعتماد که باید از سوی کل حاکمیت مورد توجه قرار گیرد و قوه مجریه نیز در این مسیر نقش زیادی دارد، در پنج مورد زیر خلاصه میشود: تلاش برای وحدت و یکپارچگی هنجاری: جامعه ایران باید به مباحث اخلاقی، مسائل هنجاری، صداقت و وفاداری به عهد، توجه ویژهای کند. بههر میزانی که این وحدت هنجاری در جامعه شکل بگیرد اعتماد عمومی هم افزایش مییابد.
شفافیت: به مقداری که یک جامعه از حاکمانش شفافیت میبیند و به میزانی که ابهام در حرف زدنها کاهش مییابد اعتماد از آنجا سر بر میآورد. چرا که حرف نزدنها و عملهای در ابهام بشدت اعتماد را آسیبپذیر میسازد. در این شرایط ما با اعتماد تعمیم یافته روبهرو میشویم. اعتمادی که بین آحاد ملت با نهاد قدرت شکل میگیرد.
ثبات: جامعه به میزانی که از سیاستها، رویهها و اقدامات ثبات میبیند از آن امنیت و احساس آرامش میگیرد. به میزانی که سیاستها و رویهها از ثبات لازم برخوردار نباشد طبیعی است که وقتی اظهارنظری میشود، جامعه با دید تردید به آن نگاه میکند. دستیابی به ثبات نیازمند همگرایی و معاضدتهای میان قوا و جناحهای مختلف است. آشنایی مسئولان با نیازهای جامعه: وقتی مسئولی با نیازهای جامعه آشنایی دارد و آن را در بیان و عمل و پیام خود نشان دهد جامعه به او اعتماد میکند. به محض اینکه جامعه احساس کند که کارگزاران به مسألهها و چالشهای او کمتر آشنایی دارند و بین نیازهایشان با فهم مسئولان و آنچه که در جامعه میگذرد فاصله است، اعتماد سلب میشود. بالعکس؛ به محض اینکه فردی با رنجها و دردها و مسائل و مشکلات جامعه، آشناست اعتماد افزایش مییابد.
پاسخگویی: به میزانی که نهاد قدرت به جامعه پاسخگو میشود احساس اعتماد بهوجود میآید. به محض اینکه دست دولت و حاکمیت تنگ باشد و آن را صادقانه با مردم در میان بگذارد، جامعه هم آن را لمس میکند و تابآوری خود را بیشتر خواهد کرد.
شرایط فعلی اقتضا دارد بدون توجه به منافع شخصی و گروهی و بدون نگاه به اینکه این دولت از طیف و جناح ما هست یا نیست، همه متحد شوند تا بلکه رنج جامعه کاهش پیدا کند. متأسفانه برخی، از جناحهای مختلف و از افراد منفعتطلب، فرصت را غنیمت شمرده و همچون مثالی که رئیس جمهوری زده، بهدنبال کاسبی خود هستند. بله؛ این دولت همچون همه دولتهای پیش از خود اشکالات و ضعفهایی دارد اما منصفانه نیست که حل مشکلات ساختاری را هم از قوه مجریه بخواهیم. عدهای با مقاصد سیاسی سعی دارند که تلاشها و زحمات انجام شده را کمرنگ جلوه دهند. در حالی که یکی از فرصتهای کرونا این بود که حفرههای جهان امروز را چه در کشورهای توسعه یافته و چه توسعه نیافته به عینیت بکشاند و نشان دهد که بشر در برابر پدیدههای سخت چه ضعفهای بنیادینی دارد. حال چگونه بهدنبال یافتن ضعفهای دولت خود و زنده کردن دعواهای قدیمی هستیم؟ باید به آن جریانهایی که به فکر تسویه حساب افتادهاند گفت که اگر منجر به ناامیدی مردم و افزایش رنج آنان شوند مرتکب خیانت شدهاند. باید گروههای سیاسی را متوجه ساخت در شرایطی که یک ملت در سختی بسر میبرد، تسویه حساب را به زمان دیگری محول کنند و جانب انصاف را در پیش بگیرند. بهتر است مشکلات جامعه را از آنچه که هست بزرگتر نکنیم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه