دیاکو حسینی ازکرونا و مناقشه ایران و امریکا می گوید
مذاکره نیازمند یک تغییر واقعی است
مریم سالاری
خبرنگار
کووید 19 پیامدهای کمپین فشار حداکثری امریکا ذیل تحریمهای سنگین اقتصادی را نسبت به ایران بیش از پیش پدیدار کرده است. این بار پرونده تحریمها در کنار ابعاد سیاسیاش با موضوع کمکهای انساندوستانه پیوند خورده و نادیده انگاری درخواست جهانی برای تعلیق دست کم موقت این تحریمها از سوی دونالد ترامپ، موجب دوچندان شدن انتقادها به رویکرد کنونی دولت او شدهاست. دیاکوحسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گفتوگو با «ایران» از آنچه این روزها میان تهران و واشنگتن در بحبوحه تراژدی اپیدمی کرونا میگذرد، سخن گفته است.
در شرایط اپیدمی بحران فراگیر ویروس کرونا که ایران علاوه بر آن تحت شدیدترین تحریمهای امریکایی قرار دارد، جامعه جهانی خواستار تعلیق حتی موقت این تحریمها شده است اما مقامهای امریکایی علیرغم ادعای آمادگی برای کمک پزشکی بر استمرار روند تحریمی خود اصرار دارند. آیا در این شرایط امریکا همچنان میکوشد با ایجاد اخلال در زیرساختهای درمانی و بهداشتی ایران هدف ناکارآمد نشان دادن ساختار حاکمیتی جمهوریاسلامی و در نهایت فروپاشی شیرازه امور را دنبال کند؟
ظاهراً دولت ترامپ به این نتیجه رسیده که شیوع کرونا میتواند ابزار دیگری برای پیشبرد سیاست فشار حداکثری بر ایران باشد. احتمالاً تا امروز هم امریکا از اینکه ایران توانسته است بهرغم وجود تحریمهای سنگین از پس اوضاع برآید و وضعیت را تحت کنترل بگیرد غافلگیر شده است ولی به هر حال این مسأله نمیتواند واقعیت بیاعتنایی امریکا به رنج مردم ایران را تغییر دهد. ما با دولتی در امریکا مواجه هستیم که در اوج سقوط اخلاقی خود قرار دارد و کمترین اهمیتی به ارزشهایی که امریکا حداقل در ظاهر سالها به آن میبالید، نمیدهد.
به نظر میرسد حتی ضرورت همکاری ایران و امریکا برای مقابله با کرونا خصومت دیرینه این دو کشور را تحت تأثیر قرار نداده است. تا جایی که امریکاییها به واسطه درگیری در بحران خودخواسته خود در عراق، حتی تهدید به حمله علیه آنچه اهداف نظامی ایران در عراق میخواند کرده، هدف از این تهدیدات باز هم تحت فشار قرار دادن ایران برای مذاکره است یا به نوعی آغاز یک ماجرای نظامی با تبلیغات داخلی برای بهرهبرداری در سیاست داخلی این کشور؟ چون ایران به صراحت اعلام کرده که نقشی در بروز مشکلاتی که برای نیروهای نظامی امریکا در عراق رخ داده نداشته است.
فکر نمیکنم امریکا به دنبال مذاکره و راهحلهای دیپلماتیک حداقل در معنای عرفی آن باشد. از نظر دولت ترامپ، دیپلماسی و مذاکره با ایران چیزی جز کشاندن ایران پای توافقی که مترادف با تسلیم مطلق باشد، نیست. اگر غیر از این بود، مسیرهای روشنی برای آغاز کردن دیپلماسی مؤثر، متعادل و توأم با احترام و نتیجهمند وجود دارد که تا امروز امریکا از آن خودداری کرده است. یک شناخت غلط از نیات، تواناییها و ابزارهای سیاست خارجی ایران در امریکا وجود دارد که نه تنها موجب شکست مکرر در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده امریکا در نزدیک به چهار سال گذشته بوده بلکه باعث غافلگیری و تعجب امریکا هم شده است. دولت امریکا که ارتباطش با مؤسسات تحقیقاتی معتبر و نظرات کارشناسان تراز اول را از دست داده، نمیتواند تناقضهایی که با آن دست به گریبان است را درک کند؛ از جمله اینکه چرا با وجود این حجم بیسابقه تحریمها و فشارهای اقتصادی، هنوز ایران ثبات پایداری را نشان داده و یا چطور ممکن است نفوذ منطقهای ایران دست نخورده باقی مانده و در مواردی رو به گسترش گذاشته است. تا زمانی که دولت امریکا در برابر پذیرش واقعیات مقاومت میکند باید انتظار داشته باشیم که همچنان اشتباهاتش را تکرار کند. رفتارهای امریکا در این مرحله بسیار خطرناک است. ممکن است امریکا دست به اقدامات خطرناکی بزند که صلح را بطور جدی در مخاطره بیندازد. ترور سردار سلیمانی نمونهای از این تصمیمات خطرناک براساس فرضیهها و اطلاعات نادرست بود و ایران و امریکا تا آستانه یک جنگ مستقیم پیش برد. با اشتباهات بعدی، ممکن است نگه داشتن صلح این بارخیلی سخت باشد.
نشان دادن نوعدوستی هنگام بحران رفتار مناسبی در سیاست خارجی است و در رابطه با شرایط جاری ایران، میتواند تحقق اهداف مورد نظر دولت دونالد ترامپ را تسهیل کند. سالها پیش وقوع زلزله بم باعث شد جرج بوش، رئیس جمهور وقت امریکا یکسری از تحریمهای این کشور علیه ایران را به طور موقت تعلیق کند. کنش امریکا در آن مقطع بابت کمک به ایران چگونه بود و ایران چه واکنشی نشان داد؟
با وجود اینکه در آن زمان و در دولت جورج بوش، تندروها نفوذ قابل توجهی داشتند اما آنها باعث نشدند که دولت بوش افق دید خود را از دست بدهد. تنها یک هفته بعد از واقعه زلزله بم، امریکا تصمیم گرفت که به مدت سه ماه برخی از تحریمهای ایران را به هدف تسریع کمکرسانی به زلزلهزدگان تعلیق کند. امیدواری به بهبود روابط و تبدیل کردن این بحران به فرصت به قدری در واشنگتن زیاد بود که زیادهروی هم کردند و درخواست دادند که یکی از اعضای خانواده بوش به همراه یک سناتور امریکایی به همراه تیم امدادگران وارد تهران شوند که البته این درخواست به جز پذیرش هشت فروند هواپیما شامل کمکهای مادی و حامل امدادگران امریکایی به مقصد کرمان رد شد. در آن زمان پذیرش این کمکها در کشور ما آسان نبود چون این نگرانی وجود داشت که استقبال سریع ایران از این کمکها به ضعف و اشتیاق بیش از حد ایران تعبیر شود. به همین دلیل در هر دو سو، این حساسیت وجود داشت که کمکهای بشردوستانه به ایران مستقل از مسائل سیاسی میان دو کشور در نظر گرفته شود. در هر صورت، طرفین از عهده این نگرانیها برآمدند. البته این کمکها به گشایش تازهای میان دو کشور منجر نشد اما حداقل ثابت کرد که ایران و امریکا حتی در اوج کشاکشها، عملگرا و به اندازه کافی منعطف هستند و در صورت وجود فرصت، از مهارت کافی برای به چنگ آوردن آن برخوردارند. ارزش نمادین این اقدام دو جانبه بیش از تأثیرات عملی آن برای کمکرسانی به زلزلهزدگان بود و این همان موضوعی است که در عالم سیاست اهمیت بسیار بالایی برای گشودن فضاهای جدید دارد.
ایران و امریکا در حال حاضر به طور متقابل برای نشان دادن حسن نیت خود به طور همزمان چه نوع اقداماتی را میتوانند در دستور کار خود قرار دهند؟
اگر امریکا ذرهای حسن نیت و واقعنگری داشته باشد میتواند با لغو تحریمها، مسیر آینده را تغییر دهد. جمهوری اسلامی ایران همیشه حسن نیت را با حسن نیت، انعطاف را با انعطاف و زورگویی را با مقاومت پاسخ داده است. امریکا نمیتواند انتظار داشته باشد که بعد از تمام کارهایی که نتیجهای جز افزایش بیاعتمادی داشته، یک شبه با لغو تحریمها شاهد یک انقلاب در روابط دوجانبه باشد اما این انتظاری واقعبینانه است که در آنصورت، ایران نیز بطور متقابل علائم مثبتی نشان دهد. دیپلماسی در ذات خود امری، تدریجی و زمانبر است و به صبر زیادی نیاز دارد. هر قدم موفق، میتواند قدم بعدی را آسانتر کند اما بنا به تجربه انتظار جهش خارقالعاده تنها میتواند به سرخوردگی و حتی شکست دیپلماسی منجر شود. مسائل زیادی میان ایران و امریکا وجود دارند که میتواند مورد بحث و توافقی محترمانه و همراه با به رسمیت شناختن منافع متقابل قرار بگیرد. اگر امریکا یک تغییر واقعی را نشان بدهد. اما به هر حال قرار نیست که توافقی یک جانبه و غیرمنصفانه وجود داشته باشد. دونالد ترامپ اصرار دارد که درصورتیکه دولت ایران با او تماس بگیرد آماده تجدیدنظر در تحریمهاست. ترامپ توجه ندارد دیپلماسی چیزی بیش از تحقیر شدن و تحقیر کردن است. همین شرط گذاری نشان میدهد که دولت امریکا فاقد حسن نیت لازم است. اگر روزی این ذهنیت غلط تغییر کند، نحوه تماس ایران و امریکا به هیچ وجه موضوع لاینحلی نخواهد بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه