مجموعه شعر جدید شفیعی کدکنی پس از 23 سال منتشر می شود

طفلی به نام شادی



محسن بوالحسنی
  خبرنگار
از همان روزگار که بدیع‌الزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدامش نوشت: «احترامی است به فضیلت او.»
او صاحب احترام، آبرو، دست و اندیشه‌ای‌ست بلند که فرهنگ ایران، مفتخر به هم‌نفسی با اوست و عمرش دراز. از محمدرضا شفیعی‌کدکنی می‌نویسیم.
هم‌ولایتی عطار نیشابوری و رفیق گرمابه و گلستان دیگر شاعر خراسانی معاصر، مهدی اخوان‌ثالث. با این حال؛ موضوع و مسأله این یادداشت کوچک، نه تصحیح او بر تذکره‌الاولیا عطار که بعد از چند دهه وسواس، تحقیق و مطالعه، همین چندصباح پیش منتشر شد و نه آثار پژوهشی دیگرش در حوزه شعر فارسی از جلمه «صور خیال در شعر فارسی» و «موسیقی شعر فارسی» و «ادوار شعر فارسی» و چندین و چند کتاب دیگر؛ که هر کدامشان هنوز مراجعی گرانبها هستند که بعد از او هر که سر وقت چنین موضوعاتی رفت، کار را تمام شده دید و به احترام استاد،‌ قلم زمین گذاشت. اما قرابت و دوستی و نشست و برخاست شفیعی با شاعران معاصر و جایگاه بلندش بین آنها، یکی‌ش به دلیل ذوق شاعری‌اش بود با آن زبان سلیس، خوش‌ساخت و فرم‌های تازه و البته همجوار با مضمون. چیزی مثل مجموعه در «کوچه باغ‌های نیشابور» که از همان ابتدای انتشار تا امروز زمزمه می‌شود و روی دیوارها رفته و به زبان مردم کوچه و بازار هم راه یافته که «چو از این کویر وحشت/ به سلامتی گذشتی/ به شکوفه‌ها به باران /برسان سلام ما را» درست بعد از گذشت بیست‌وسه‌سال از «هزاره دوم آهوی کوهی» حالا خبر خوش می‌رسد در دورانی که حرف اول جامعه، ویروس کروناست، قرار است انتشارات سخن مجموعه پنج دفتر از شعرهای منتشرنشده شاعر نیشابور و ایران را در یک مجلد با عنوان «طفلی به نام شادی» منتشر کند. آن‌طور که ایبنا خبر داده این مجموعه دربرگیرنده سروده‌های بعد از «هزاره دوم آهوی کوهی» است که سال 1376 منتشر شد و شامل پنج دفتر و دربرگیرنده سروده‌های بعد از انقلاب بود. البته همان سال 1376 هم مجموعه هفت کتاب از سروده‌های کدکنی از اولین مجموعه کتاب «زمزمه‌ها» (1344) تا «بوی جوی مولیان» در یک جلد با عنوان «آیینه‌ای برای صداها» تجدید چاپ شد که بخشی از کارنامه درخشان او در شاعری است. م. سرشک، شاعری است با بن‌مایه‌هایی از هر آنچه به‌سختی کنار هم جمع می‌شوند در زبان و خاستگاه زبانی. از خراسان پرطمطراق و سبک ویژه‌اش تا شعرهایی ساده و در فرم‌های نه‌چندان دور از ذهن و تازه. او شاعری است که جامعه در ادوار مختلف و فراز و فرودهای بسیارش همیشه برایش مهم بود و جامعه یعنی مردمی با فرهنگ و اشتراکات بسیار و همین جامعه است که او را وامی‌دارد که این روزها و سال‌ها را هم حتی در خانه نماند و باز یکی از دغدغه‌های اصلی‌اش دانشگاه باشد و تدریس. همان‌جان که فروزان‌فر برگه استخدامی‌اش را امضا کرد تا فخر، فضیلت، احترام و دانش از قامت دانشگاه نیفتد. شاعری که از رفتن نوشت اما نرفت. ماند تا همین‌جا بنویسد و منتشر کند و با مردمان خودش به اشتراک بگذارد. نویسنده، پژوهشگر، فقیه، ادیب و شاعری با تخلص م. سرشک که 19 مهر ماه سال 1318 به‌دنیا آمد و موهبتی شد برای تاریخ و فرهنگ و شعر معاصر ایران.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7323/1/540699/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها