بهروز غریبپور: روزهای قرنطینه و در خانه ماندن را چطور بگذرانیم؟
توشهای شیرین برداریم ازاین روزهای تلخ
بهروز غریبپور
کارگردان
این روزها و شبها فرصت بسیار زیاد و خوبی دارم برای مطالعه بیشتر و تماشای فیلم و انجام کارهای عقب افتاده؛ اما از طرف دیگر اوضاع بسیار بدی که پیش آمده و شبانهروز شنیدن اخبار این مرگ و میر و شیوع این ویروس هم واقعاً نگرانکننده و تلخ است. به هر صورت من هم به تحرک عادت دارم و هم به یکجا نشینی و تمرکز. همین چند روز پیش بود که داشتم به یادداشتهایی که برای خودم مینویسم نگاه میکردم که دیدم چندوقت پیش جملهای نوشتهام با این مضمون که «من الان میز اتو را میز کارم کردهام. چون در حال نقاشی هستم. پسرم آران خوشبختانه دانشگاه رفته و دخترم اولین نمایشگاهش را برگزار کرده و من شصتساله شدهام و حالا در انبوهی از قوطیهای رنگ و قلممو در حال نوشتن هستم.» البته همانطور که آمد این یادداشت روزانه، جدید نیست و به گذشته برمیگردد اما منظور از مطرح کردن و نوشتناش این بود که من سازشکار نیستم اما سعی میکنم خودم را با شرایط وفق بدهم. برای من یکی از شخصیتهای بزرگی که همیشه درسهای فراوانی در زیست و زندگانیاش به من داده مولاناست که اپرای عروسکی آن را هم ساختهام. این روزها بازهم فرصتی پیش آمده تا دوباره در حال و احوال شخصی و زندگی و زمانهاش که با حمله مغول آغاز شد نگاهی دوباره و دقیقتر از قبل بیندازم و سعی کنم درسی برای این روزهایی که در آن هستیم بیاموزم. نکته مهم درباره مولوی که او را شخصیت یگانهای در تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران و جهان میکند این است که او به تمامی اجزای هستی و زندگی بشر توجهی ویژه داشته است. در کودکی، بزرگسالی، ارتباط انسانها و مصائب و مسائل روزگارش آنقدر دایره دقت عجیب و شگرفی دارد که انسان بهحقیقت شگفتزده میشود. همین است که مینویسم باید این روزها، مولانا را دوباره خواند و از او درسهای تازه گرفت که به درد بشر امروز و گرفتار در این مصیبتها میخورد. هیچ اتفاقی نیست که از دایره دقت مولانا بیرون باشد پس مولوی درون و بیرون انسان را درست میبیند و این انسان را، موجودی رها شده در میان کهشکانها نمیبیند بلکه او را بهعنوان یک مجموعهای میبیند که رو به کائنات دارد. انسانی با این پیچیدگیها در نظام پیچیده کهکشانی باید جایی برای خود پیدا کند و این مسأله تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت و به همین دلیل هم هست که مولوی تا قیام قیامت، بهدلیل ارجاعپذیر بودنش زنده خواهد ماند. این روزها، با وقت بیشتری که در اختیار دارم به این مسائل بیشتر فکر میکنم و با رجوع به آثار مکتوب و منقول سعی میکنم به این شگفتیها پی ببرم تا روز و روزگار خود را در خانه به بطالت نگذرانم. اوست که در بدترین شرایط روحی و جسمی هرگز دست از مکتوبات برنداشت و آنچه میاندیشید را انشا میکرد تا کاتبان بنویسند و برای بشر آینده، که گذشتگان، ما و آیندگان هستند، یادگار بماند.
بسیاری میگویند، جوانهای ما امروز از ادبیات، فرهنگ و هنر ملی دورافتادهاند و از آن بریدهاند. اتفاقاً این روزها، دوستانی با من تماس گرفتند از نسل جوان، که از تنهایی و ماحصل در خانهماندن و در قرنطینهماندنشان گفتند که من شگفتزده شدم از این اتفاق مبارک. به هر صورت، ما در تاریخ کشورمان از این روزها، فراوان داشتهایم و از آن گذشتهایم. ازاین بلا نیز خواهیم گذشت و دوباره، جوانهایی را میبینیم که به سالنهای نمایش میآیند تا با ذوق و شور و شعف تئاتر تماشا کنند و زندگی خود را با هنر به سمت و سوی تعالی و پختگی ببرند. پس این روزها که مجبور به خانهنشینیشدهایم، سعی کنیم بیشتر به خودمان بپردازیم و توشهای شیرین از این روزهای تلخ با خود به آینده ببریم.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه