درباره اینکه چرا اسکوچیچ انتخاب شد
لنگه کفشی در بیابان نعمت است
حامد جیرودی
خبرنگار
1 فوتبال ایران دوران ویژهای را پشت سر میگذارد. روزهایی که در آن فدراسیون فوتبال رئیس ندارد و چه بسا که اگر رئیسی مانند مدیران قبلی داشت هم چندان تفاوتی نمیکرد. از وقتی که مهدی تاج به دلیل بیماری قلبی، فدراسیون را ترک کرده، زمان زیادی نمیگذرد ولی مشکلات و اتفاقهای به جا مانده از دوران ریاست او یکی پس از دیگری در حال نمایان شدن است. مثل صعود نکردن تیم ملی امید به المپیک با هدایت حمید استیلی که یکی از دلایل اصلی ناکامی آن تیم، عدم مدیریت صحیح تاج و دوستانش بود و دیگری شکایت و درخواست غرامت ۶ میلیون یورویی مارک ویلموتس که به فدراسیون فوتبال رسیده و ممکن است فوتبال ایران را با بحرانی بسیار جدی مواجه کند. این درحالی است که رئیس پیشین فدراسیون مدعی بود بهترین قرارداد را با مرد بلژیکی بسته ولی آنچه از شواهد و قرائن برمیآید، حکایت از رخ دادن اتفاقهای تلخی دارد که احتمالاً گریبان فوتبالمان را میگیرد. موضوع وقتی ترسناکتر میشود که ما تقریباً برنده هیچ پروندهای در فیفا نبودهایم.
2 پس از اینکه تیم ملی 23 آبان بازی رفت خود در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 2022 را به عراق واگذار کرد، موضوع فسخ قرارداد ویلموتس و جدایی او از تیم ملی مطرح شد و از آن تاریخ به بعد، موضوع انتخاب سرمربی جدید تیم ملی در دستور کار قرار گرفت. پس از کش و قوسهای فراوانی که بر سر انتخاب جانشین ویلموتس وجود داشت، دراگان اسکوچیچ پنجشنبه گذشته به عنوان سرمربی جدید ایران انتخاب شد تا تیم ملی پس از 2 ماه و 24 روز مرد اول نیمکت خود را بشناسد. این مربی کروات در حالی هدایت تیم ملی را برعهده گرفته که از همین ابتدا موافقان کم و منتقدان زیادی را همراه خود میبیند. تعدادی با تأسف میگویند کار به کجا کشیده که تیم ملی از کارلوس کیروش به اسکوچیچ رسیده است. مگر بنا بر انتخاب مربی ایرانی نبود، چرا این اتفاق نیفتاد؟ برای پاسخ به این سؤالها بهتر است اتفاقات اخیر را مرور کنیم. پیشبینی میشد که برانکو سرمربی تیم ملی شود. در شرایطی که خود پروفسور هم مایل به پذیرفتن این چالش بود، بر سر مسائل مالی به توافق نرسید و سر از نیمکت تیم ملی عمان درآورد. یحیی گلمحمدی یکی دیگر از گزینهها با حاشیههای فراوان از شهرخودرو جدا شد و هدایت پرسپولیس را برعهده گرفت و به این موضوع اشاره کرد که سرمربیگری سرخپوشان برایش دست کمی از تیم ملی ندارد. در ادامه امیر قلعهنویی جدیترین و شاید گزینه نهایی فدراسیون شد که البته با مخالفت باشگاه سپاهان و کارخانه فولاد مبارکه، حضور او هم منتفی شود. در این میان، تنها انتخاب نشدن علی دایی با ابهاماتی مواجه است و درباره آن صراحتاً صحبتی نشد.
3 علیرضا منصوریان جزو اولین نفراتی بود که علیه اسکوچیچ و انتخاب او موضع گرفت. سرمربی سابق ذوب آهن حضور اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی ایران را فاجعهبار خواند و تأکید کرد که چنین اتفاقی توهین به مربیان ایرانی است. منصوریان در شرایطی چنین موضعی گرفت که خودش در 11 سالی که از سرمربیگریاش میگذرد، دستش به هیچ جامی نرسیده است. از آخرین قهرمانی قلعهنویی در لیگ برتر 6 سال میگذرد و دایی تنها قهرمانی در لیگ را در سال 86 با سایپا جشن گرفت. شاید بتوان دایی و قلعهنویی را گزینههای مناسبی دانست که موافقانی هم داشتند اما باید یادآوری کرد که هر دو به عنوان سرمربی سابق تیم ملی، کارنامه چندان درخشانی از خود برجای نگذاشتند. برخی هم معتقدند دایی و قلعهنویی با علم به اینکه حضور دوبارهشان روی نیمکت تیم ملی ریسک بسیار بزرگی است، برای این سمت تلاش زیادی انجام ندادند. در این شرایط نام وحید هاشمیان دستیار ویلموتس هم مطرح شد. مربی جوان و بادانشی که البته سرمربیگری را تجربه نکرده و حضورش با اما و اگر توأم بود.
4 در این شرایط، فدراسیون به اسکوچیچ رسید. نامی که قطعاً بزرگ نیست و در بهترین حالت میتوان او را میان مربیان متوسط قرار داد. مربی که با تیمهای متوسط نتایج قابل دفاعی گرفته و با 6 سال حضور در لیگ ایران، فوتبال و بازیکنان ما را میشناسد و احتمالاً با شرایط مالی و امکانات فدراسیون هم کنار میآید. مربیای که ماکت کوچکی از برانکو است و شاید در این شرایط بتوان گفت: «لنگه کفشی در بیابان نعمت است.»
خبرنگار
1 فوتبال ایران دوران ویژهای را پشت سر میگذارد. روزهایی که در آن فدراسیون فوتبال رئیس ندارد و چه بسا که اگر رئیسی مانند مدیران قبلی داشت هم چندان تفاوتی نمیکرد. از وقتی که مهدی تاج به دلیل بیماری قلبی، فدراسیون را ترک کرده، زمان زیادی نمیگذرد ولی مشکلات و اتفاقهای به جا مانده از دوران ریاست او یکی پس از دیگری در حال نمایان شدن است. مثل صعود نکردن تیم ملی امید به المپیک با هدایت حمید استیلی که یکی از دلایل اصلی ناکامی آن تیم، عدم مدیریت صحیح تاج و دوستانش بود و دیگری شکایت و درخواست غرامت ۶ میلیون یورویی مارک ویلموتس که به فدراسیون فوتبال رسیده و ممکن است فوتبال ایران را با بحرانی بسیار جدی مواجه کند. این درحالی است که رئیس پیشین فدراسیون مدعی بود بهترین قرارداد را با مرد بلژیکی بسته ولی آنچه از شواهد و قرائن برمیآید، حکایت از رخ دادن اتفاقهای تلخی دارد که احتمالاً گریبان فوتبالمان را میگیرد. موضوع وقتی ترسناکتر میشود که ما تقریباً برنده هیچ پروندهای در فیفا نبودهایم.
2 پس از اینکه تیم ملی 23 آبان بازی رفت خود در مرحله اول مقدماتی جام جهانی 2022 را به عراق واگذار کرد، موضوع فسخ قرارداد ویلموتس و جدایی او از تیم ملی مطرح شد و از آن تاریخ به بعد، موضوع انتخاب سرمربی جدید تیم ملی در دستور کار قرار گرفت. پس از کش و قوسهای فراوانی که بر سر انتخاب جانشین ویلموتس وجود داشت، دراگان اسکوچیچ پنجشنبه گذشته به عنوان سرمربی جدید ایران انتخاب شد تا تیم ملی پس از 2 ماه و 24 روز مرد اول نیمکت خود را بشناسد. این مربی کروات در حالی هدایت تیم ملی را برعهده گرفته که از همین ابتدا موافقان کم و منتقدان زیادی را همراه خود میبیند. تعدادی با تأسف میگویند کار به کجا کشیده که تیم ملی از کارلوس کیروش به اسکوچیچ رسیده است. مگر بنا بر انتخاب مربی ایرانی نبود، چرا این اتفاق نیفتاد؟ برای پاسخ به این سؤالها بهتر است اتفاقات اخیر را مرور کنیم. پیشبینی میشد که برانکو سرمربی تیم ملی شود. در شرایطی که خود پروفسور هم مایل به پذیرفتن این چالش بود، بر سر مسائل مالی به توافق نرسید و سر از نیمکت تیم ملی عمان درآورد. یحیی گلمحمدی یکی دیگر از گزینهها با حاشیههای فراوان از شهرخودرو جدا شد و هدایت پرسپولیس را برعهده گرفت و به این موضوع اشاره کرد که سرمربیگری سرخپوشان برایش دست کمی از تیم ملی ندارد. در ادامه امیر قلعهنویی جدیترین و شاید گزینه نهایی فدراسیون شد که البته با مخالفت باشگاه سپاهان و کارخانه فولاد مبارکه، حضور او هم منتفی شود. در این میان، تنها انتخاب نشدن علی دایی با ابهاماتی مواجه است و درباره آن صراحتاً صحبتی نشد.
3 علیرضا منصوریان جزو اولین نفراتی بود که علیه اسکوچیچ و انتخاب او موضع گرفت. سرمربی سابق ذوب آهن حضور اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی ایران را فاجعهبار خواند و تأکید کرد که چنین اتفاقی توهین به مربیان ایرانی است. منصوریان در شرایطی چنین موضعی گرفت که خودش در 11 سالی که از سرمربیگریاش میگذرد، دستش به هیچ جامی نرسیده است. از آخرین قهرمانی قلعهنویی در لیگ برتر 6 سال میگذرد و دایی تنها قهرمانی در لیگ را در سال 86 با سایپا جشن گرفت. شاید بتوان دایی و قلعهنویی را گزینههای مناسبی دانست که موافقانی هم داشتند اما باید یادآوری کرد که هر دو به عنوان سرمربی سابق تیم ملی، کارنامه چندان درخشانی از خود برجای نگذاشتند. برخی هم معتقدند دایی و قلعهنویی با علم به اینکه حضور دوبارهشان روی نیمکت تیم ملی ریسک بسیار بزرگی است، برای این سمت تلاش زیادی انجام ندادند. در این شرایط نام وحید هاشمیان دستیار ویلموتس هم مطرح شد. مربی جوان و بادانشی که البته سرمربیگری را تجربه نکرده و حضورش با اما و اگر توأم بود.
4 در این شرایط، فدراسیون به اسکوچیچ رسید. نامی که قطعاً بزرگ نیست و در بهترین حالت میتوان او را میان مربیان متوسط قرار داد. مربی که با تیمهای متوسط نتایج قابل دفاعی گرفته و با 6 سال حضور در لیگ ایران، فوتبال و بازیکنان ما را میشناسد و احتمالاً با شرایط مالی و امکانات فدراسیون هم کنار میآید. مربیای که ماکت کوچکی از برانکو است و شاید در این شرایط بتوان گفت: «لنگه کفشی در بیابان نعمت است.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه