نمایش «غمنومه وطن و تن»
حقیقتی زنجیر شده
نیلوفر ثانی
نمایش «غمنومه وطن و تن»، کاری از گروه شهرکردی است که متنش را از یک افسانه بریتانیایی وام گرفته و با سویههای شرقی و ایرانیزهکردن آن، برای صحنه آماده شدهاست.
متنی که میخواهد اینبار «حقیقت» را از وجهی دیگر و با نگاهی ضدقهرمان، روایت مردمی باشد که آنچه از غم و رکود و پیری برایشان رخداده و سرنوشتشان شدهاست، خود رقمزده و باعثش هستند. سلمانی شهر که همسرزیبایی به نام فرنگیس داشته، مدتهاست از آن شهر رفتهاست و مردم دراین سالها دیگر به اصلاح و زیبایی ظاهر خود نمیرسند. او حالا برای آنکه حقیقت را بفهمد، با چهره مبدل، دوباره به شهر و همان خانه و محل سلمانیاش باز گشتهاست. آنچه در طی نمایش قصهگویی میشود، رویارویی او با این حقیقت است که چرا او از آن شهر رفت و عاقبت فرنگیس چه شد. حقیقتی که گویا، تنها راه آرامش است.
داستان خط روایی مناسبی را طرحریزیکرده و به جهان بومی وطن و سلطهگری ارباب بر رعیت، ارعاب و زور و خشونت عوامل قدرت، نزدیک شده و داستانی آشنا که حتی به حکایات فولکوریک ایرانی هم شباهت دارد، ساخته و پرداخته میشود. و تا پرده آخر با کششی در کشف چراها و حقیقتی دور از انتظار، به پایانی غیرکلیشهای ختم شود که این پایان در نوع خود، هسته فکری و قابل تعمقی را ایجاد میکند. چرا که برملا میشود سلمانی در اثر تهدید داروغهچی، به جای ایستادگی و محافظت از همسر و زندگیاش در قبال طمع ارباب به فرنگیس، او را تنها گذاشته و فرار کردهاست. او در این 30سال نخوابیده و برای آنکه بتواند به آرامش برسد، نیازمند کشف این حقیقت و رویارویی با بزدلی و تسلیم خود است، همان حقیقتی که تلخ و گزنده، آشکار میکند آنچه از رنج و ناشادی بر انسان چیره میشود، انتخاب و تصمیم خود اوست. اجرا با دکوری مناسب از هشت آینه قدی که شکست زمان و گذر آن را منتقل میکند و بازتابی از واقعیات درونی مردم شهر است، یک صندلی آرایشگری و میز و جالباسی تشکیل شده که در عین حفظ سبک رئال داستان، گریزی به فضای سوررئال نیز دارد با دیالوگهایی جذاب که زبانی ریتمیک و مشخصکننده دوره دوری نسبت به حال است و بازیگرانی که از قدرت بازی خوب و جاافتاده در کاراکترهایشان، برخوردارند و از تمرین خوب و کافی این گروه شهرستانی حکایت میکند. طراحی و اجرای گریم نقطه قوت و در راستای محتواست. طراحی صحنه نیز قابل قبول است هرچند انتظار میرفت، از اکسسوارهای بیشتر و نورپردازی نقطهای و حرفهایتری بهره برده شود تا این داستان افسانهای، از نظر بصری و زیباییشناسی صحنه نیز، برای مخاطب جذابیت بیشتری ایجاد کند. جواد خاکساری حقانی، گرچه یک افسانه را دستمایه اجرای خود قرارداده اما موضع نقد ظریفی را در آن جای داده تا بتواند با مسائل روز اجتماعی پیوندی نیز داشتهباشد. و آینههای کارشده بر صحنه، باهوشمندی، نمادی برای انعکاس نتیجه هر عمل و بازتابش بر زندگی فردی و اجتماعی است. در تأکید بر جهانی که همواره با وجود صورتهای متعدد قدرت، سعی در مسخ و سلطه انسانی دارد که به جای آنکه مقاومت و ایستادگی کند، تسلیم میشود و هستی خود را میبازد.
غم نومه وطن و تن، اجرایی قابل اعتنا و توجه است که اگر ریتم آن بهتر حفظ شود، میتواند اقبال عمومی را بهراحتی بهدست بیاورد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه