ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«ایران» دو قسمت اول سریال «سقوط» را بررسی میکند
از عشق تا داعش
نمایش سریال «سقوط» یکی از جدیدترین آثار در شبکه نمایش خانگی از هفته گذشته آغاز شد اما از همان ابتدا به طور پیوسته روی دستانداز حواشی قرار گرفت. اولین حاشیه، مسأله عدم صدور مجوز نمایش این سریال بود که توسط مسئولان مختلف ساترا در چند مصاحبه اعلام شد. پنجشنبه گذشته هم ساترا با انتشار بیانیهای بر این امر صحه گذاشت و بر اساس این اعلام، سه اثر «سقوط»، «بیگناه» و «پدرخوانده» فاقد مجوز خوانده شدند،اما نکته این جا بود که معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا هفدهم دیماه در گفتوگو با ایرنا اذعان داشت: «تهیهکننده سریال «سقوط» و پلتفرم فیلیمو حدود دو یا سه هفته قبل درخواست صدور مجوز خود را برای نمایش سریال ثبت کرده بودند که تا کنون اعضای این شورا به جمعبندی برای صدور مجوز انتشار در خصوص این سریال نرسیدهاند».
ساترا، بیانیه میدهد که مجوز نداده است!
با این همه حالا انتشار این سریال به قسمت دوم رسیده و این مسأله نشان میدهد ، نه تنها ابهام زیادی در چرایی عدم صدور مجوز برای این سریال ناظر به محتوای آن وجود دارد بلکه «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» هم در صدور یا عدم صدور مجوز در نقطه عجیبی قرار گرفته است. ساترا طبق گفته مدیران این سازمان از سال گذشته مسئولیت صدور مجوز هم برای پلتفرمهای نمایش درخواستی (VOD) و هم محتوای آثار آنها را بر عهده گرفته است.حالا معلوم نیست چرا به جای اقدام قانونی علیه آثار فاقد مجوز به صدور بیانیه اکتفا میکند. تا پیش از این به نظر میرسید که جدال چندجانبه میان صدا و سیما، وزارت فرهنگ، VODها و ساترا با قانونی روشن به اتمام رسیده اما با شرایط موجود به نظر میرسد که هنوز جای خالی یک قانون کارآمد برای عبور از سردرگمی که بزودی مسائل بیشتری ایجاد می کند، خالی است.گذشته از تمام اینها عبور از قسمت دوم مینیسریال «سقوط» سؤالات و ابهامات درباره علت عدم صدور مجوز برای این اثر را دوچندان کرد، سریالی که به ماجرای پیوستن یک شهروند ایرانی به داعش در سال 96 میپردازد و مخاطب خود را با فراز و نشیبهای زنی ایرانی در میان داعشیها همراه میکند، میتوانست اثری جذاب و پرمخاطب باشد که بدون حاشیه با مخاطب خود ارتباط بگیرد.
تعلیقهای غافلگیرکننده، شخصیتپردازی مسبوق به سابقه
سریالی که با ترکیبی از شخصیتپردازی نزدیک به فیلم «شبی که ماه کامل شد» تلاش میکند تبعات پیوستن یک مرد به داعش برای زنان و خانواده او را که همواره به نوعی وطن را به ذهن مخاطب متبادر میکنند، پیش چشم مخاطب بنشاند و این بافت تلخ و اثرگذار را در ذهن مخاطب حک کند.
سجاد پهلوانزاده که او را با تدوین آثار محمدحسین مهدویان میشناختیم، حالا در مقام کارگردان، سریالی عرضه کرده که قابل قبول در عرصه فیلمنامه، ضعیف در سطح کارگردانی و متوسط در بازیها از آب درآمده است، سریالی که مهدویان نه تنها در سبک کارگردانی آن اثرگذار بوده بلکه نام او به عنوان مشاور کارگردان هم در تیتراژ به چشم میخورد و البته تیم مشترکی با آثار او در عرصه تولید، سریال پهلوانزاده را همراهی میکنند.
نقطه قوت این سریال را باید فیلمنامه آن دانست که توسط اعظم بهروز به نگارش درآمده است. بهروز پیش از این سریال «جاده چالوس» را برای تلویزیون به کارگردانی احمد معظمی نوشته بود اما حالا به نظر میرسد با به کارگیری نقاط عطف متعدد و تعلیق و کشمکش، در کارنامه خود، گام بلندی برداشته است. شخصیتپردازیهای نسبتاً قابل قبول و موقعیتهای داستانی باورپذیر، مهارت فنی نویسنده برای اثر دوم خود و بنمایههای اصلی داستان، استناد ماجرای فیلمنامه به واقعیتهای تلخ یک دهه گذشته را تأیید میکنند.
نقشی که برای فرخنژاد خطرناکتر است تا برای مخاطب!
«سقوط» در آخرین حاشیهاش با ماجرای باورنکردنی دیگری هم مواجه شد. حمید فرخنژاد، اواخر آذرماه از کشور خارج شد تا یکی از سلبریتیهای انگشتشماری باشد که در پی اغتشاشهای اخیر داخلی، پناهندگی به دولت دشمنان ایران را به ماندن در کنار مردم ترجیح دهد. جالب اینکه او درست پس از اتمام این پروسه تولید همین سریال و دریافت حقوقش، ایران را ترک کرد و بسیاری این اقدام او را مبتنی بر بداخلاقی فرهنگی و سیاسی دانستند.
فرخنژاد در سریال «سقوط» نقش نیروی ارشد امنیتی را بازی میکند، نقشی که پیش از این هم بارها برعهده داشته و خصوصاً با نقش «هوشنگ» یا همان «شهاب 8» در فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» و نقش «مرتضی» در فیلم «لاتاری» در هیأت این کاراکتر، در خاطر مخاطبان حک شده است. او اما بهرغم علاقهاش به پذیرش این نقشها در واقعیت رویهای کاملاً معکوس را برگزید.شاید مهمترین ریسک سریال سقوط در اخذ مجوز هم همین موضوع بوده باشد، اتفاقی که برخلاف تصور مدیران، اتفاقاً هم برای سریال و هم در نسبت با بازیگر آن نقطه ضعف محسوب نمیشود. حالا برای مخاطبان، مانند دیگر نقشهای او، صرفاً داستان میماند و یک قهرمان و نهایتاً طعم تلخ دوگانگی رفتاری بازیگری که میتوانست به نقشهایش نزدیکتر باشد. دستکم حالا ثبت این نقشها در کارنامه حمید فرخنژاد برای او در آغوش دشمنان ایران، خطرات بیشتری خواهد داشت تا برای مخاطبانی که بزودی از بازیگرها عبورمی کنند و شخصیت و داستان را به ذهن خواهند سپرد.
ساترا، بیانیه میدهد که مجوز نداده است!
با این همه حالا انتشار این سریال به قسمت دوم رسیده و این مسأله نشان میدهد ، نه تنها ابهام زیادی در چرایی عدم صدور مجوز برای این سریال ناظر به محتوای آن وجود دارد بلکه «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» هم در صدور یا عدم صدور مجوز در نقطه عجیبی قرار گرفته است. ساترا طبق گفته مدیران این سازمان از سال گذشته مسئولیت صدور مجوز هم برای پلتفرمهای نمایش درخواستی (VOD) و هم محتوای آثار آنها را بر عهده گرفته است.حالا معلوم نیست چرا به جای اقدام قانونی علیه آثار فاقد مجوز به صدور بیانیه اکتفا میکند. تا پیش از این به نظر میرسید که جدال چندجانبه میان صدا و سیما، وزارت فرهنگ، VODها و ساترا با قانونی روشن به اتمام رسیده اما با شرایط موجود به نظر میرسد که هنوز جای خالی یک قانون کارآمد برای عبور از سردرگمی که بزودی مسائل بیشتری ایجاد می کند، خالی است.گذشته از تمام اینها عبور از قسمت دوم مینیسریال «سقوط» سؤالات و ابهامات درباره علت عدم صدور مجوز برای این اثر را دوچندان کرد، سریالی که به ماجرای پیوستن یک شهروند ایرانی به داعش در سال 96 میپردازد و مخاطب خود را با فراز و نشیبهای زنی ایرانی در میان داعشیها همراه میکند، میتوانست اثری جذاب و پرمخاطب باشد که بدون حاشیه با مخاطب خود ارتباط بگیرد.
تعلیقهای غافلگیرکننده، شخصیتپردازی مسبوق به سابقه
سریالی که با ترکیبی از شخصیتپردازی نزدیک به فیلم «شبی که ماه کامل شد» تلاش میکند تبعات پیوستن یک مرد به داعش برای زنان و خانواده او را که همواره به نوعی وطن را به ذهن مخاطب متبادر میکنند، پیش چشم مخاطب بنشاند و این بافت تلخ و اثرگذار را در ذهن مخاطب حک کند.
سجاد پهلوانزاده که او را با تدوین آثار محمدحسین مهدویان میشناختیم، حالا در مقام کارگردان، سریالی عرضه کرده که قابل قبول در عرصه فیلمنامه، ضعیف در سطح کارگردانی و متوسط در بازیها از آب درآمده است، سریالی که مهدویان نه تنها در سبک کارگردانی آن اثرگذار بوده بلکه نام او به عنوان مشاور کارگردان هم در تیتراژ به چشم میخورد و البته تیم مشترکی با آثار او در عرصه تولید، سریال پهلوانزاده را همراهی میکنند.
نقطه قوت این سریال را باید فیلمنامه آن دانست که توسط اعظم بهروز به نگارش درآمده است. بهروز پیش از این سریال «جاده چالوس» را برای تلویزیون به کارگردانی احمد معظمی نوشته بود اما حالا به نظر میرسد با به کارگیری نقاط عطف متعدد و تعلیق و کشمکش، در کارنامه خود، گام بلندی برداشته است. شخصیتپردازیهای نسبتاً قابل قبول و موقعیتهای داستانی باورپذیر، مهارت فنی نویسنده برای اثر دوم خود و بنمایههای اصلی داستان، استناد ماجرای فیلمنامه به واقعیتهای تلخ یک دهه گذشته را تأیید میکنند.
نقشی که برای فرخنژاد خطرناکتر است تا برای مخاطب!
«سقوط» در آخرین حاشیهاش با ماجرای باورنکردنی دیگری هم مواجه شد. حمید فرخنژاد، اواخر آذرماه از کشور خارج شد تا یکی از سلبریتیهای انگشتشماری باشد که در پی اغتشاشهای اخیر داخلی، پناهندگی به دولت دشمنان ایران را به ماندن در کنار مردم ترجیح دهد. جالب اینکه او درست پس از اتمام این پروسه تولید همین سریال و دریافت حقوقش، ایران را ترک کرد و بسیاری این اقدام او را مبتنی بر بداخلاقی فرهنگی و سیاسی دانستند.
فرخنژاد در سریال «سقوط» نقش نیروی ارشد امنیتی را بازی میکند، نقشی که پیش از این هم بارها برعهده داشته و خصوصاً با نقش «هوشنگ» یا همان «شهاب 8» در فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» و نقش «مرتضی» در فیلم «لاتاری» در هیأت این کاراکتر، در خاطر مخاطبان حک شده است. او اما بهرغم علاقهاش به پذیرش این نقشها در واقعیت رویهای کاملاً معکوس را برگزید.شاید مهمترین ریسک سریال سقوط در اخذ مجوز هم همین موضوع بوده باشد، اتفاقی که برخلاف تصور مدیران، اتفاقاً هم برای سریال و هم در نسبت با بازیگر آن نقطه ضعف محسوب نمیشود. حالا برای مخاطبان، مانند دیگر نقشهای او، صرفاً داستان میماند و یک قهرمان و نهایتاً طعم تلخ دوگانگی رفتاری بازیگری که میتوانست به نقشهایش نزدیکتر باشد. دستکم حالا ثبت این نقشها در کارنامه حمید فرخنژاد برای او در آغوش دشمنان ایران، خطرات بیشتری خواهد داشت تا برای مخاطبانی که بزودی از بازیگرها عبورمی کنند و شخصیت و داستان را به ذهن خواهند سپرد.
رئیس بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی در گپوگفتی با ایران عنوان کرد
دورهمی قصهگویان به میزبانی یزدیها
گروه فرهنگی/ دوره دیگری از جشنواره بینالمللی قصهگویی به ایستگاه پایانی رسیده؛ رویدادی فرهنگی- هنری با هدف بازگرداندن دوباره این سنت دیرینه به خانوادهها که ریاست آن را در سالجاری محمود مروج از پیشکسوتان کانون پرورش فکری کودکان بر عهده دارد. در گپ و گفت امروزمان با محمود مروج نکاتی را درباره این جشنواره میخوانید. بیست و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی قصهگویی از امروز به میزبانی یزدیها آغاز شده و تا 29 دی ماه نیز ادامه خواهد داشت.
امسال شاهد برگزاری بیست و چهارمین دوره این جشنواره هستیم، در ابتدا درباره اهمیت برپاییاش بگویید.
سابقه قصهگویی به اندازه تاریخ بشریت است. از وقتی بشر به عرصه اجتماعی قدم گذاشت، گرایش به سمت قصه و قصهگویی در ذاتش بود. حتی پیامبران الهی هم برای هدایت مردم، از قصه سود جستهاند. فرهنگ قصهگویی در بزرگان دینی، فرهنگی و ادبی ما هم بوده و هست. در این راستا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به وظایفی که برعهده دارد از چند دهه قبل برگزاری این جشنواره را در صدر برنامههای خود قرار داده است.من خودم در کودکی از اعضای کانون بودم. روزی که وارد مرکز کانون شدم، مربی به من نحوه امانت کتاب و کتابخوانی را یاد داد و روز دوم برایمان قصه گفت. خاطرم هست که من و دیگر بچهها در آن سن و سال، چقدر تحت تأثیر قصهها و مضامینشان قرار گرفتیم. در همان دوران کودکی به خاطرم مانده که معلم دینیمان یکی از پرطرفدارترین کلاسها را داشت، چرا که درس را در قالب قصه میگفت و به لطف آن اثرگذاری زیادی هم روی بچهها داشت.
تلاش کانون برای جلب توجه خانوادهها به بهرهمندی از کارکردهای قصهگویی تنها به این جشنواره محدود میشود؟
نه! این نگاه به قصهگویی در کانون همهجانبه است، آنچنان که در بخش تولید و انتشارات هم آن را جدی دنبال میکنیم. بگذارید اشارهای به پیشینه جشنواره قصهگویی داشته باشم، قبل از آنکه شاهد شکلگیری این رویداد فرهنگی باشیم، طرحی به نام «مراکز میهمان» اجرایی میشد. بهطور مثال وقتی که مربی در یکی از مراکز ما قصه میگفت، شرایطی فراهم میشد تا این قصه را به اعضای مراکز دیگر هم بگوید تا از این طریق تنوع قصهگویی هم شکل بگیرد. طرح جالبی بود که از طریق آن معلوم شد در مراکز متفاوت، انواع و شیوههای مختلف قصهگویی وجود دارد. بر این اساس، مسئولان به این نتیجه رسیدند که قصهگویان در یک جشنواره جمع بشوند، کنار هم باشند و تبادل تجربه کنند. جشنواره در ابتدا اهدافی درون سازمانی داشت. گام اول، نحوه قصهگویی مربیان بود که به شکل تجربی از هم خیلی یاد گرفتند و این باعث ترویج بیشتر قصهگویی در کانون شد. به مرور، ساختار و بخشهای مختلفی در جشنواره شکل گرفت و در هدفگذاری به بیرون کانون هم توجه شد. برای همین، در شیوهنامه و اهداف جشنواره قید شد که یکی از اهدافش ترویج قصهگویی در سطح جامعه باشد.
فکر میکنید کانون، طی برگزاری بیست و سه دوره گذشته تا چه اندازه به این هدف دست یافته است؟
بر سطح جامعه که اثر گذاشته اما درباره میزان آن نمیتوان عدد و رقمی ارائه کرد. بچهها، پدران و مادران، جشنواره را برای خود میدانند. از سوی دیگر طی سالهای گذشته برخی از نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور، از این جشنواره ایده گرفتهاند و شاهد برگزاری رویدادهای مختلفی با موضوعات مشابه هستیم. خوشبختانه این جشنواره به الگویی در جامعه فرهنگی تبدیل شده است. ما دیگر جشنوارهها و فعالیت دیگر نهادها در این زمینه را رقیب خود نمیدانیم، چرا که عرصه «قصه» و «قصهگویی» آنقدر عمیق است که فضاهای زیادی بهواسطهاش باز میشود و ما همه نهادها و ارگانهای کشور را در این زمینه، شریک خود میدانیم.
قدری هم از جزئیات برگزاری بیستو چهارمین دوره این جشنواره بگویید.
تا امروز که در آستانه برپایی اختتامیه این جشنواره هستیم، 31 جشنواره استانی برگزار و داوری شدهاند، درآنها قصهگویانی در گوشه و کنار کشور به اجرا پرداختند که یکی از نکات قابل توجهشان حضورخانوادهها و کودکان و نوجوانان بهعنوان مخاطبان پُرشور آن بود. پس از آن، مرحله منطقهای این جشنواره در آبان و آذر 1401، به میزبانی استانهای اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان، تهران و آذربایجانشرقی برگزار شد. مربیان و قصهگویانی از زیست بومهای متفاوت دور هم جمع شدند و پنج جشنواره منطقهای باشکوه را برگزار کردند.
چه شد که یزد برای میزبانی اختتامیه جشنواره این دوره انتخاب شد؟
یکی از مهمترین دلایل آن آلودگی هوای تهران بود که باعث میشد مخاطبان کودک و نوجوان ما و خانوادهها، نتوانند براحتی از برنامههای جشنواره استفاده کنند. البته این کار برای گسترش فعالیتهای فرهنگی در سطح کشور و تمرکززدایی هم اقدام خوبی بود. اشتیاق مدیران و مسئولان استان یزد برای میزبانی هم ما را متقاعد کرد که این شهر تاریخی، با توجه به جاذبههایی که دارد و سنت ریشهدار قصهگویی در آن، میزبانی شایسته برای جشنواره خواهد بود. برای جشنوارههای بعدی نیز چنانچه استانی متقاضی برگزاری این رویداد باشد با اولویت تصمیمگیری خواهد شد.
فارغ از بحث جشنواره قصهگویی، در عرصه عمومی فرهنگی هم شاهد تبادل قصه میان بومهای فرهنگی مختلف کشورمان هستیم؟
همانطور که پیش از این گفتم، قصه و قصهگویی در ایران آنقدر گسترده، ریشهدار و تاریخی است که هرچه در این زمینه کار کنیم بازهم نمیتوانیم بگوییم از عملکردمان راضی هستیم. آنقدر ظرفیت در قصههای فولکلور و بومی ما هست که خیلی از آنها را حتی ما نشنیدهایم. با وجود تحولات شگرف و سریع در حوزه رسانه و فضای مجازی، به نظر ما، قصه هنوز نیاز جامعه است. ما منابع سرشاری در فرهنگ ایرانی برای قصهگویی و بازآفرینی قصههای قدیمی داریم که حیف است به گوش مخاطبان کودک و نوجوان و خانوادهها نرسد. به طور مثال تنها در یک پژوهش، 6هزار قصه بومی ایرانی جمعآوری شده بود که امروز حتی کشورهای دیگر هم از آنها استفاده میکنند.
برگزاری جشنوارههایی از این دست کافی است؟
نه، این اقدامات کافی نیست و حرکت بعدی این است که از اینها استفاده شود، توسعه پیدا کنند و کاربردی شوند.خیلی از قصهها اگر جمع شوند و در اختیار مربیان و معلمان قرار بگیرند، تأثیر فرهنگی بسیاری خواهند داشت. ما از هر موضوعی قصه داریم. قصه برای ظهر، برای شب و خیلی شرایط و موقعیتهای دیگر داریم. اینها همه هست و البته، کاربردی کردنِ آن با قصهگو است که جشنواره ما، در ارتقا و رشد کیفی و کمی قصهگویی کشور بسیار کمک کرده است.
ارزیابیتان نسبت به پیشرفت کمی و کیفی جشنواره چیست؟
جشنواره اگر بخواهد بهصورت سازمان یافته به اهدافش برسد، هر سال باید ارزیابی شود؛ اینکه آیا شیوهنامهها و هدفگذاریهای آن محقق شده است یا نه! این ارزیابی هر ساله در سه بخش انجام میشود. اول توسط دبیرخانه و مجریان جشنواره انجام میشود که نتیجه را منعکس میکنند. دوم اینکه ادارهکل آفرینشهای فرهنگی که متولی فعالیت قصهگویی است، از استانها نظرخواهی میکند و اطلاعات را به رئیس جشنواره میدهد. در مهمترین بخش، ادارهکل آموزش و پژوهش کانون، جشنواره را ارزیابی میکند و گزارش میدهد. علاوهبر اینها، ما از سال گذشته ادارهکل ارزیابی عملکرد کانون را هم فعال کردیم که آن هم یک کمیته است. هر دوره جشنواره اینگونه ارزیابی میشود که گام مؤثری برای بهبود کیفیاش به شمار میآید.
محدودیتهای دو ساله شیوع کرونا چه تأثیری در برگزاری جشنواره داشت؟
در آن دوران، فرصتها و تهدیدهایی پیش آمدند. آنلاین شدن خیلی از فعالیتها بر ما هم تأثیر گذاشت که البته فرصت و پنجره فعالیت مجازی برای قصهگویی بیشتر باز شد. اما آسیبی که وارد شد، این بود که بچهها از در کنار هم بودن که یکی از لازمههای قصهگویی است محروم شدند.
امسال شاهد برگزاری بیست و چهارمین دوره این جشنواره هستیم، در ابتدا درباره اهمیت برپاییاش بگویید.
سابقه قصهگویی به اندازه تاریخ بشریت است. از وقتی بشر به عرصه اجتماعی قدم گذاشت، گرایش به سمت قصه و قصهگویی در ذاتش بود. حتی پیامبران الهی هم برای هدایت مردم، از قصه سود جستهاند. فرهنگ قصهگویی در بزرگان دینی، فرهنگی و ادبی ما هم بوده و هست. در این راستا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با توجه به وظایفی که برعهده دارد از چند دهه قبل برگزاری این جشنواره را در صدر برنامههای خود قرار داده است.من خودم در کودکی از اعضای کانون بودم. روزی که وارد مرکز کانون شدم، مربی به من نحوه امانت کتاب و کتابخوانی را یاد داد و روز دوم برایمان قصه گفت. خاطرم هست که من و دیگر بچهها در آن سن و سال، چقدر تحت تأثیر قصهها و مضامینشان قرار گرفتیم. در همان دوران کودکی به خاطرم مانده که معلم دینیمان یکی از پرطرفدارترین کلاسها را داشت، چرا که درس را در قالب قصه میگفت و به لطف آن اثرگذاری زیادی هم روی بچهها داشت.
تلاش کانون برای جلب توجه خانوادهها به بهرهمندی از کارکردهای قصهگویی تنها به این جشنواره محدود میشود؟
نه! این نگاه به قصهگویی در کانون همهجانبه است، آنچنان که در بخش تولید و انتشارات هم آن را جدی دنبال میکنیم. بگذارید اشارهای به پیشینه جشنواره قصهگویی داشته باشم، قبل از آنکه شاهد شکلگیری این رویداد فرهنگی باشیم، طرحی به نام «مراکز میهمان» اجرایی میشد. بهطور مثال وقتی که مربی در یکی از مراکز ما قصه میگفت، شرایطی فراهم میشد تا این قصه را به اعضای مراکز دیگر هم بگوید تا از این طریق تنوع قصهگویی هم شکل بگیرد. طرح جالبی بود که از طریق آن معلوم شد در مراکز متفاوت، انواع و شیوههای مختلف قصهگویی وجود دارد. بر این اساس، مسئولان به این نتیجه رسیدند که قصهگویان در یک جشنواره جمع بشوند، کنار هم باشند و تبادل تجربه کنند. جشنواره در ابتدا اهدافی درون سازمانی داشت. گام اول، نحوه قصهگویی مربیان بود که به شکل تجربی از هم خیلی یاد گرفتند و این باعث ترویج بیشتر قصهگویی در کانون شد. به مرور، ساختار و بخشهای مختلفی در جشنواره شکل گرفت و در هدفگذاری به بیرون کانون هم توجه شد. برای همین، در شیوهنامه و اهداف جشنواره قید شد که یکی از اهدافش ترویج قصهگویی در سطح جامعه باشد.
فکر میکنید کانون، طی برگزاری بیست و سه دوره گذشته تا چه اندازه به این هدف دست یافته است؟
بر سطح جامعه که اثر گذاشته اما درباره میزان آن نمیتوان عدد و رقمی ارائه کرد. بچهها، پدران و مادران، جشنواره را برای خود میدانند. از سوی دیگر طی سالهای گذشته برخی از نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور، از این جشنواره ایده گرفتهاند و شاهد برگزاری رویدادهای مختلفی با موضوعات مشابه هستیم. خوشبختانه این جشنواره به الگویی در جامعه فرهنگی تبدیل شده است. ما دیگر جشنوارهها و فعالیت دیگر نهادها در این زمینه را رقیب خود نمیدانیم، چرا که عرصه «قصه» و «قصهگویی» آنقدر عمیق است که فضاهای زیادی بهواسطهاش باز میشود و ما همه نهادها و ارگانهای کشور را در این زمینه، شریک خود میدانیم.
قدری هم از جزئیات برگزاری بیستو چهارمین دوره این جشنواره بگویید.
تا امروز که در آستانه برپایی اختتامیه این جشنواره هستیم، 31 جشنواره استانی برگزار و داوری شدهاند، درآنها قصهگویانی در گوشه و کنار کشور به اجرا پرداختند که یکی از نکات قابل توجهشان حضورخانوادهها و کودکان و نوجوانان بهعنوان مخاطبان پُرشور آن بود. پس از آن، مرحله منطقهای این جشنواره در آبان و آذر 1401، به میزبانی استانهای اصفهان، خراسان رضوی، خوزستان، تهران و آذربایجانشرقی برگزار شد. مربیان و قصهگویانی از زیست بومهای متفاوت دور هم جمع شدند و پنج جشنواره منطقهای باشکوه را برگزار کردند.
چه شد که یزد برای میزبانی اختتامیه جشنواره این دوره انتخاب شد؟
یکی از مهمترین دلایل آن آلودگی هوای تهران بود که باعث میشد مخاطبان کودک و نوجوان ما و خانوادهها، نتوانند براحتی از برنامههای جشنواره استفاده کنند. البته این کار برای گسترش فعالیتهای فرهنگی در سطح کشور و تمرکززدایی هم اقدام خوبی بود. اشتیاق مدیران و مسئولان استان یزد برای میزبانی هم ما را متقاعد کرد که این شهر تاریخی، با توجه به جاذبههایی که دارد و سنت ریشهدار قصهگویی در آن، میزبانی شایسته برای جشنواره خواهد بود. برای جشنوارههای بعدی نیز چنانچه استانی متقاضی برگزاری این رویداد باشد با اولویت تصمیمگیری خواهد شد.
فارغ از بحث جشنواره قصهگویی، در عرصه عمومی فرهنگی هم شاهد تبادل قصه میان بومهای فرهنگی مختلف کشورمان هستیم؟
همانطور که پیش از این گفتم، قصه و قصهگویی در ایران آنقدر گسترده، ریشهدار و تاریخی است که هرچه در این زمینه کار کنیم بازهم نمیتوانیم بگوییم از عملکردمان راضی هستیم. آنقدر ظرفیت در قصههای فولکلور و بومی ما هست که خیلی از آنها را حتی ما نشنیدهایم. با وجود تحولات شگرف و سریع در حوزه رسانه و فضای مجازی، به نظر ما، قصه هنوز نیاز جامعه است. ما منابع سرشاری در فرهنگ ایرانی برای قصهگویی و بازآفرینی قصههای قدیمی داریم که حیف است به گوش مخاطبان کودک و نوجوان و خانوادهها نرسد. به طور مثال تنها در یک پژوهش، 6هزار قصه بومی ایرانی جمعآوری شده بود که امروز حتی کشورهای دیگر هم از آنها استفاده میکنند.
برگزاری جشنوارههایی از این دست کافی است؟
نه، این اقدامات کافی نیست و حرکت بعدی این است که از اینها استفاده شود، توسعه پیدا کنند و کاربردی شوند.خیلی از قصهها اگر جمع شوند و در اختیار مربیان و معلمان قرار بگیرند، تأثیر فرهنگی بسیاری خواهند داشت. ما از هر موضوعی قصه داریم. قصه برای ظهر، برای شب و خیلی شرایط و موقعیتهای دیگر داریم. اینها همه هست و البته، کاربردی کردنِ آن با قصهگو است که جشنواره ما، در ارتقا و رشد کیفی و کمی قصهگویی کشور بسیار کمک کرده است.
ارزیابیتان نسبت به پیشرفت کمی و کیفی جشنواره چیست؟
جشنواره اگر بخواهد بهصورت سازمان یافته به اهدافش برسد، هر سال باید ارزیابی شود؛ اینکه آیا شیوهنامهها و هدفگذاریهای آن محقق شده است یا نه! این ارزیابی هر ساله در سه بخش انجام میشود. اول توسط دبیرخانه و مجریان جشنواره انجام میشود که نتیجه را منعکس میکنند. دوم اینکه ادارهکل آفرینشهای فرهنگی که متولی فعالیت قصهگویی است، از استانها نظرخواهی میکند و اطلاعات را به رئیس جشنواره میدهد. در مهمترین بخش، ادارهکل آموزش و پژوهش کانون، جشنواره را ارزیابی میکند و گزارش میدهد. علاوهبر اینها، ما از سال گذشته ادارهکل ارزیابی عملکرد کانون را هم فعال کردیم که آن هم یک کمیته است. هر دوره جشنواره اینگونه ارزیابی میشود که گام مؤثری برای بهبود کیفیاش به شمار میآید.
محدودیتهای دو ساله شیوع کرونا چه تأثیری در برگزاری جشنواره داشت؟
در آن دوران، فرصتها و تهدیدهایی پیش آمدند. آنلاین شدن خیلی از فعالیتها بر ما هم تأثیر گذاشت که البته فرصت و پنجره فعالیت مجازی برای قصهگویی بیشتر باز شد. اما آسیبی که وارد شد، این بود که بچهها از در کنار هم بودن که یکی از لازمههای قصهگویی است محروم شدند.
صحبتهای صریح دبیر جشنواره سینما حقیقت درباره تحریمکنندگان
تا قبل از این التهابات کجا بودید؟
فرهنگی/ «دوران وسطبازی گذشته است» این عبارات بخشی از صحبتهای محمد حمیدیمقدم مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است که خبرگزاری مهر آن را انتخاب کرده و بر پیشانی گفتوگو قرار داده است. حمیدیمقدم که بهتازگی تجربه دبیری شانزدهمین جشنواره سینمایی را پشتسر گذاشته و بیواسطه در ارتباط با بدنه فعالان سینماست در این گفتوگو ضمن تشریح بخشی از عوامل مؤثر در جریان تحریم جشنوارههای سینمایی به گعدههایی اشاره کرده که سینماگران را تهدید به بایکوت میکنند.
او در بخشی از این گفتوگو با تأکید بر اینکه دیگر نه بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» نداریم، ادامه داده است: «حتی فیلمسازی که فیلم ندارد و وارد اکت سیاسی میشود یا فیلمسازی که نمیتواند اکت سیاسی داشته باشد و شجاعت و جربزه ورود به مسائل اجتماعی را ندارد و با قهوه خوردن میخواهد افه روشنفکری بگذارد هم دیگر باید با واقعیتهای موجود در جامعه رو بهرو شود. دیگر دوران جدید این محافظهکاری را برنمیتابد. وسطبازی چه برای من و چه برای فیلمسازی اینطرفی و آن طرفی، دورانش گذشته است.»حمید مقدم در بخش دیگر این گفتوگو ادامه داده است: «باید بس کنیم این حرفها را که تا یک التهاب اجتماعی پیش میآید، عدهای مدعی پیشرو بودن می شوند! اگر شما پیشرو بودید، تا قبل از این التهابات کجا بودید؟ کدام اثر را درباره مفاخر این کشور ساختهاید؟ درباره التهابات و مسائل جامعه امروز چه ساختهاید؟ شما برای بهبود این جامعه چه کردهاید؟ کارنامه همه ما معلوم است.»
او در ادامه با اشاره به فشارها و تأثیر گعدههای روشنفکری در تحریم جشنواره افزوده است: «ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسأله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. در عینحال میدانیم که دگماتیسم در جریان روشنفکری صورت فجیعتری دارد.»
حمیدیمقدم در بخش دیگری از تحلیل خود در ماجرای تحریم جشنواره در توضیحات تکمیلی افزوده است: «اجازه دهید مثالی بزنم، در یکی از این متنهای مرتبط با تحریم، امضای شخصی بود به اسم خانم فلانی «اورولوژیست و مخاطب جشنواره!» (خنده جمع) این هم برای ما خندهدار بود و هم جذاب. منتقد دیگری که تا یکسال پیش با ما همکاری داشت و امسال با تمام لابیها و پیگیریها نتوانست در ترکیب انتخاب و داوری قرار بگیرد و تبدیل به تحریمکننده جشنواره شده و نام خواهر و بستگانش را هم پای بیانیه تحریم گذاشته است! تا اینجای کار ایرادی نیست، بالاخره میخواهند تعداد امضاهایشان را بالا ببرند! اما میبینیم همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد. حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضای کمپین اصلی تحریم، اساساً خارج از کشور زندگی میکنند و ایران نیستند. ما همه این افراد را میشناسیم. طرف ۱۵ سال است ایران نیامده و حالا برای ایجاد فشار به جشنواره کمپین تحریم را امضا میکند.»
او در عین حال به این سؤال که آیا تحریمکنندگان جشنواره چه در عمل و چه در قلم با محدودیت مواجه خواهند شد، پاسخ داده است: «همواره قائل به تفاهم و گفتوگو هستیم. وضعیت امروز برای همه ما خسران است. از دست دادن هر سرمایهای خسران است و نمیتوانیم از کنار آن بیتفاوت عبور کنیم. ما نیاز به گفتوگو و جذب داریم، به همان اندازه که نیاز به نقد داریم. هر آنچه ما را از این فضای ملتهب خارج و در عین حال نقدهایمان را هم صریحتر کند، از آن استقبال میکنیم.»
دبیر شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت در بخش پایانی صحبتهایش تأکید کرده است: «امروز درک متقابل تنها با گفتوگو حاصل میشود. اینجا باید نقش صنوف را هم جدی بگیریم. بحثهایی مانند «امنیت ملی» در هیچ کشوری شوخیبردار نیست. اگر ما یک صنف قدرتمند داشته باشیم که نسبت خود را با این قبیل مباحث و قواعد روشن کرده باشد، خیلی راحت میتوانیم در گفتوگوها به نتیجه برسیم. امروز گرفتار عدم درک متقابل هستیم که معتقدم انشاءالله با گفتوگو میتوانیم از این شرایط عبور کنیم و جشنواره فیلم فجر هم به بهترین شکل برگزار میشود.»
او در بخشی از این گفتوگو با تأکید بر اینکه دیگر نه بهعنوان مدیر و نه فیلمساز، حق «محافظهکاری» نداریم، ادامه داده است: «حتی فیلمسازی که فیلم ندارد و وارد اکت سیاسی میشود یا فیلمسازی که نمیتواند اکت سیاسی داشته باشد و شجاعت و جربزه ورود به مسائل اجتماعی را ندارد و با قهوه خوردن میخواهد افه روشنفکری بگذارد هم دیگر باید با واقعیتهای موجود در جامعه رو بهرو شود. دیگر دوران جدید این محافظهکاری را برنمیتابد. وسطبازی چه برای من و چه برای فیلمسازی اینطرفی و آن طرفی، دورانش گذشته است.»حمید مقدم در بخش دیگر این گفتوگو ادامه داده است: «باید بس کنیم این حرفها را که تا یک التهاب اجتماعی پیش میآید، عدهای مدعی پیشرو بودن می شوند! اگر شما پیشرو بودید، تا قبل از این التهابات کجا بودید؟ کدام اثر را درباره مفاخر این کشور ساختهاید؟ درباره التهابات و مسائل جامعه امروز چه ساختهاید؟ شما برای بهبود این جامعه چه کردهاید؟ کارنامه همه ما معلوم است.»
او در ادامه با اشاره به فشارها و تأثیر گعدههای روشنفکری در تحریم جشنواره افزوده است: «ما میدانستیم که فشار روی افراد به حدی زیاد بوده است که احساس میکردند باید برای بایکوت نشدن در فضای روشنفکری که خیلی خیلی عامل مهمی است، تن به این جریانات بدهند. این مسأله «بایکوت نشدن در فضای روشنفکری» بسیار عامل مهمی برای آنها بود. در عینحال میدانیم که دگماتیسم در جریان روشنفکری صورت فجیعتری دارد.»
حمیدیمقدم در بخش دیگری از تحلیل خود در ماجرای تحریم جشنواره در توضیحات تکمیلی افزوده است: «اجازه دهید مثالی بزنم، در یکی از این متنهای مرتبط با تحریم، امضای شخصی بود به اسم خانم فلانی «اورولوژیست و مخاطب جشنواره!» (خنده جمع) این هم برای ما خندهدار بود و هم جذاب. منتقد دیگری که تا یکسال پیش با ما همکاری داشت و امسال با تمام لابیها و پیگیریها نتوانست در ترکیب انتخاب و داوری قرار بگیرد و تبدیل به تحریمکننده جشنواره شده و نام خواهر و بستگانش را هم پای بیانیه تحریم گذاشته است! تا اینجای کار ایرادی نیست، بالاخره میخواهند تعداد امضاهایشان را بالا ببرند! اما میبینیم همین بیانیه توسط محسن تنابنده که تا همین چند ماه پیش با مرکز در حال مذاکره بود تا تعدادی پلان برای مستندش بگیرد، استوری میشود و بیبیسی هم همان را خبر میکند! این همان جایی است که باید اذعان کنیم، بله نگاه بیرون هم به اتفاقات داخل هست و نمیتوان آن را کتمان کرد. حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر از اعضای کمپین اصلی تحریم، اساساً خارج از کشور زندگی میکنند و ایران نیستند. ما همه این افراد را میشناسیم. طرف ۱۵ سال است ایران نیامده و حالا برای ایجاد فشار به جشنواره کمپین تحریم را امضا میکند.»
او در عین حال به این سؤال که آیا تحریمکنندگان جشنواره چه در عمل و چه در قلم با محدودیت مواجه خواهند شد، پاسخ داده است: «همواره قائل به تفاهم و گفتوگو هستیم. وضعیت امروز برای همه ما خسران است. از دست دادن هر سرمایهای خسران است و نمیتوانیم از کنار آن بیتفاوت عبور کنیم. ما نیاز به گفتوگو و جذب داریم، به همان اندازه که نیاز به نقد داریم. هر آنچه ما را از این فضای ملتهب خارج و در عین حال نقدهایمان را هم صریحتر کند، از آن استقبال میکنیم.»
دبیر شانزدهمین جشنواره سینما حقیقت در بخش پایانی صحبتهایش تأکید کرده است: «امروز درک متقابل تنها با گفتوگو حاصل میشود. اینجا باید نقش صنوف را هم جدی بگیریم. بحثهایی مانند «امنیت ملی» در هیچ کشوری شوخیبردار نیست. اگر ما یک صنف قدرتمند داشته باشیم که نسبت خود را با این قبیل مباحث و قواعد روشن کرده باشد، خیلی راحت میتوانیم در گفتوگوها به نتیجه برسیم. امروز گرفتار عدم درک متقابل هستیم که معتقدم انشاءالله با گفتوگو میتوانیم از این شرایط عبور کنیم و جشنواره فیلم فجر هم به بهترین شکل برگزار میشود.»
اخبار
آمادهسازی سریالی با بازی مهران مدیری و فرخ نژاد
«پدر گواردیولا» عنوان سریالی جدید در شبکه نمایش خانگی به کارگردانی و نویسندگی سعید نعمتالله است که از مهران مدیری و حمید فرخنژاد بهعنوان بازیگران اصلی در این سریال یاد میشود. مراحل ضبط این مجموعه به گفته تهیهکننده به پایان رسیده و همچنان در حال آمادهسازی نهایی است تا به انتشار برسد.به گفته جواد نوروزبیگی، تهیهکننده «پدرگواردیولا»، ساخت این مجموعه در آذرماه سال ۱۴۰۰ شروع شد و تیرماه ۱۴۰۱ بود که فیلمبرداری آن به پایان رسید و در حال حاضر نیز در مرحله آمادهسازی نهایی است. زمان انتشار و پلتفرم پخش کننده «پدرگواردیولا» هنوز مشخص نیست. از حمید فرخنژاد بهعنوان یکی از بازیگران نقش اصلی این سریال یاد میشود و از آنجا که اظهارات اخیر این بازیگر، حاشیههای بسیاری را با خود به همراه داشته است، چندان دور از انتظار نیست که «پدرگواردیولا» نیز با مشکلاتی در مجوز پخش روبه رو شود./ایسنا
انتشار فراخوان بخش تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر
جشنواره بینالمللی فیلم فجر فراخوان بخش تجلی اراده ملی این رویداد را منتشر کرد. در بخشی از متن فراخوان این بخش از جشنواره فیلم فجر آمده: «ارگانها میتوانند ضمن بررسی آثاری که در بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شدهاند، به فیلمهای منتخب از نگاه خود با توجه به اولویتهای موضوعی سازمان متبوع جوایزی اهدا کنند.»در قسمتی دیگر نوشته شده: «پس از درخواست تقاضا از سوی سازمانها، چگونگی مشارکت از سوی جشنواره بررسی و حداکثر ۱۲ سازمان انتخاب و اعلام خواهد شد. همچنین پس از توافق فرم تکمیل شده به همراه معرفی نماینده تامالاختیار، یک نسخه لوح فشرده حاوی آرم سازمان و عکس و رزومه هیأت داوران میبایست در اسرع وقت به مدیریت این بخش ارائه شود.»گفتنی است که سازمانهای منتخب ضروری است نسبت به تکمیل فرم شرکت و مشخصات نماینده تامالاختیار و بارگذاری مشخصات سازمان ذیربط با آرم سازمان و رزومه هیأت داوران در سامانه جشنواره اقدام کنند./ روابط عمومی جشنواره فیلم فجر
«رؤیای یک اسب» در جشنواره بیگ اسکای
مستند «رؤیای یک اسب» به کارگردانی مرجان خسروی و تهیهکنندگی، ساجده سرایی و میلاد خسروی به بخش رقابتی بیستمین دوره جشنواره بیگ اسکای راه یافت.جشنواره بیگ اسکای BIG SKY یکی از مهمترین رویدادهای جهانی مستند و مورد تأیید آکادمی اسکار است. این جشنواره بیستمین دوره خود را از ۱۷ تا ۲۶ فوریه ۲۰۲۳ (۲۸ بهمن تا ۷ اسفند ۱۴۰۱) در شهر میزولای ایالت مونتانای امریکا برگزار و مستند «رؤیای یک اسب» در بخش رقابتی فیلمهای مستند کوتاه، داوری خواهد شد.مستند «رؤیای یک اسب» داستان دختر ۱۵ساله عشایری را روایت میکند که به دور از فضای مدرن شهری در اندیشه آرزوهای بزرگی است، آرزوهایی فراتر از کوههایی که او را احاطه کردهاند./ایلنا
آغاز به کار سامانه فروش بلیت جشنواره تئاتر فجر
سامانه فروش بلیت چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر آغاز به کار کرد.با نزدیک شدن برنامههای جشنواره چهل و یکم تئاتر فجر و آغاز اجراهای بخشهای گوناگون آن «گیشه۷» بهعنوان سامانه فروش بلیت انتخاب شد. علاقهمندان به تماشای آثار جشنواره برای تهیه بلیت میتوانند با مراجعه به این سایت اقدام کنند.گفتنی است، با توجه به اعلام دبیرخانه جشنواره در مرحله اول، بخش رادیو تئاتر جشنواره که از ۲۵ دی ماه در تماشاخانه مهر حوزه هنری آغاز خواهد شد میزبان علاقهمندان این بخش بهصورت میهمان خواهد بود. علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت «گیشه۷» به نشانی
ir/tfestival.7 https://gisheh سبت به تهیه بلیت این اجراها (به صورت میهمان) اقدام و به تماشای این آثار بپردازند. چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از ۲۵ دی تا دهم بهمن ماه در تهران برگزار میشود./ایلنا
بازگشت موزیکال «تلما و لوئیز»
«تلما و لوئیز» محصول سال ۱۹۹۱ به کارگردانی ریدلی اسکات که در شصت و چهارمین دوره جوایز اسکار، نامزد دریافت ۶ اسکار شد و اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی که به نویسنده داستان این فیلم تعلق گرفت در حال و هوایی موزیکال بازمیگردد.در نسخه اصلی این فیلم جینا دیویس در نقش تلما و سوزان ساراندون در نقش لوئیز بازی میکنند. براد پیت هم بهعنوان بازیگر نقش مکمل در کنار این دو بازیگر زن ظاهر شد.تفاوت نسخه جدید این فیلم با نسخه اصلی در موزیکال بودن آن است. آماندا سیفرید و ایوان ریچل وود برای ایفای دو نقش محوری داستان این موزیکال انتخاب شدهاند. با آنکه هنوز کارگردانی برای نسخه موزیکال تلما و لوئیز انتخاب نشده، صحبتهایی در رابطه با همکاری تریپ کولمن سازنده درام تحسین شده شش درجه افسردگی با این نسخه شنیده میشود. /ایرنا
انتشار چاپ دوم «هواهای نفسانی و منافع»
چاپ دوم کتاب «هواهای نفسانی و منافع: استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری» نوشته آلبرت هیرشمن و ترجمه محمد مالجو به همت انتشارات شیرازه کتاب ما در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. چاپ نخست این کتاب سال ۱۳۹۷ در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود.آلبرت اوتو هیرشمن متولد ۱۹۱۵ در برلین و درگذشته به سال ۲۰۱۲ در نیوجرسی است. او از جمله برجستهترین اقتصاددانان و نظریهپردازان اقتصاد سیاسی در سده بیستم بود و در سال ۲۰۰۳ بهدلیل تألیف همین کتاب «هواهای نفسانی و منافع: استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری» برنده جایزه لیپینکات شد./مهر
«پدر گواردیولا» عنوان سریالی جدید در شبکه نمایش خانگی به کارگردانی و نویسندگی سعید نعمتالله است که از مهران مدیری و حمید فرخنژاد بهعنوان بازیگران اصلی در این سریال یاد میشود. مراحل ضبط این مجموعه به گفته تهیهکننده به پایان رسیده و همچنان در حال آمادهسازی نهایی است تا به انتشار برسد.به گفته جواد نوروزبیگی، تهیهکننده «پدرگواردیولا»، ساخت این مجموعه در آذرماه سال ۱۴۰۰ شروع شد و تیرماه ۱۴۰۱ بود که فیلمبرداری آن به پایان رسید و در حال حاضر نیز در مرحله آمادهسازی نهایی است. زمان انتشار و پلتفرم پخش کننده «پدرگواردیولا» هنوز مشخص نیست. از حمید فرخنژاد بهعنوان یکی از بازیگران نقش اصلی این سریال یاد میشود و از آنجا که اظهارات اخیر این بازیگر، حاشیههای بسیاری را با خود به همراه داشته است، چندان دور از انتظار نیست که «پدرگواردیولا» نیز با مشکلاتی در مجوز پخش روبه رو شود./ایسنا
انتشار فراخوان بخش تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر
جشنواره بینالمللی فیلم فجر فراخوان بخش تجلی اراده ملی این رویداد را منتشر کرد. در بخشی از متن فراخوان این بخش از جشنواره فیلم فجر آمده: «ارگانها میتوانند ضمن بررسی آثاری که در بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شدهاند، به فیلمهای منتخب از نگاه خود با توجه به اولویتهای موضوعی سازمان متبوع جوایزی اهدا کنند.»در قسمتی دیگر نوشته شده: «پس از درخواست تقاضا از سوی سازمانها، چگونگی مشارکت از سوی جشنواره بررسی و حداکثر ۱۲ سازمان انتخاب و اعلام خواهد شد. همچنین پس از توافق فرم تکمیل شده به همراه معرفی نماینده تامالاختیار، یک نسخه لوح فشرده حاوی آرم سازمان و عکس و رزومه هیأت داوران میبایست در اسرع وقت به مدیریت این بخش ارائه شود.»گفتنی است که سازمانهای منتخب ضروری است نسبت به تکمیل فرم شرکت و مشخصات نماینده تامالاختیار و بارگذاری مشخصات سازمان ذیربط با آرم سازمان و رزومه هیأت داوران در سامانه جشنواره اقدام کنند./ روابط عمومی جشنواره فیلم فجر
«رؤیای یک اسب» در جشنواره بیگ اسکای
مستند «رؤیای یک اسب» به کارگردانی مرجان خسروی و تهیهکنندگی، ساجده سرایی و میلاد خسروی به بخش رقابتی بیستمین دوره جشنواره بیگ اسکای راه یافت.جشنواره بیگ اسکای BIG SKY یکی از مهمترین رویدادهای جهانی مستند و مورد تأیید آکادمی اسکار است. این جشنواره بیستمین دوره خود را از ۱۷ تا ۲۶ فوریه ۲۰۲۳ (۲۸ بهمن تا ۷ اسفند ۱۴۰۱) در شهر میزولای ایالت مونتانای امریکا برگزار و مستند «رؤیای یک اسب» در بخش رقابتی فیلمهای مستند کوتاه، داوری خواهد شد.مستند «رؤیای یک اسب» داستان دختر ۱۵ساله عشایری را روایت میکند که به دور از فضای مدرن شهری در اندیشه آرزوهای بزرگی است، آرزوهایی فراتر از کوههایی که او را احاطه کردهاند./ایلنا
آغاز به کار سامانه فروش بلیت جشنواره تئاتر فجر
سامانه فروش بلیت چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر آغاز به کار کرد.با نزدیک شدن برنامههای جشنواره چهل و یکم تئاتر فجر و آغاز اجراهای بخشهای گوناگون آن «گیشه۷» بهعنوان سامانه فروش بلیت انتخاب شد. علاقهمندان به تماشای آثار جشنواره برای تهیه بلیت میتوانند با مراجعه به این سایت اقدام کنند.گفتنی است، با توجه به اعلام دبیرخانه جشنواره در مرحله اول، بخش رادیو تئاتر جشنواره که از ۲۵ دی ماه در تماشاخانه مهر حوزه هنری آغاز خواهد شد میزبان علاقهمندان این بخش بهصورت میهمان خواهد بود. علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت «گیشه۷» به نشانی
ir/tfestival.7 https://gisheh سبت به تهیه بلیت این اجراها (به صورت میهمان) اقدام و به تماشای این آثار بپردازند. چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از ۲۵ دی تا دهم بهمن ماه در تهران برگزار میشود./ایلنا
بازگشت موزیکال «تلما و لوئیز»
«تلما و لوئیز» محصول سال ۱۹۹۱ به کارگردانی ریدلی اسکات که در شصت و چهارمین دوره جوایز اسکار، نامزد دریافت ۶ اسکار شد و اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی که به نویسنده داستان این فیلم تعلق گرفت در حال و هوایی موزیکال بازمیگردد.در نسخه اصلی این فیلم جینا دیویس در نقش تلما و سوزان ساراندون در نقش لوئیز بازی میکنند. براد پیت هم بهعنوان بازیگر نقش مکمل در کنار این دو بازیگر زن ظاهر شد.تفاوت نسخه جدید این فیلم با نسخه اصلی در موزیکال بودن آن است. آماندا سیفرید و ایوان ریچل وود برای ایفای دو نقش محوری داستان این موزیکال انتخاب شدهاند. با آنکه هنوز کارگردانی برای نسخه موزیکال تلما و لوئیز انتخاب نشده، صحبتهایی در رابطه با همکاری تریپ کولمن سازنده درام تحسین شده شش درجه افسردگی با این نسخه شنیده میشود. /ایرنا
انتشار چاپ دوم «هواهای نفسانی و منافع»
چاپ دوم کتاب «هواهای نفسانی و منافع: استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری» نوشته آلبرت هیرشمن و ترجمه محمد مالجو به همت انتشارات شیرازه کتاب ما در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. چاپ نخست این کتاب سال ۱۳۹۷ در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود.آلبرت اوتو هیرشمن متولد ۱۹۱۵ در برلین و درگذشته به سال ۲۰۱۲ در نیوجرسی است. او از جمله برجستهترین اقتصاددانان و نظریهپردازان اقتصاد سیاسی در سده بیستم بود و در سال ۲۰۰۳ بهدلیل تألیف همین کتاب «هواهای نفسانی و منافع: استدلالهای سیاسی به طرفداری از سرمایهداری پیش از اوجگیری» برنده جایزه لیپینکات شد./مهر
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
از عشق تا داعش
-
دورهمی قصهگویان به میزبانی یزدیها
-
تا قبل از این التهابات کجا بودید؟
-
اخبار
اخبارایران آنلاین