اشتباه فروشنده راز سرقت های 2 خواهر را فاش کرد
گروه حوادث/ دو خواهر که برای آزادی برادرشان نقشه سرقتهای سریالی را اجرا کرده بودند با تراکنش اشتباهی دستگاه کارتخوان در فروشگاهی بزرگ لو رفتند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل، زن جوانی به یکی از فروشگاههای بزرگ محصولات پروتئینی رفت و مدعی شد که از حساب او اشتباهی برداشت شده است. او وقتی مقابل مسئول فروشگاه قرار گرفت، گفت: دیروز از فروشگاه شما مقداری گوشت به ارزش 900 هزار تومان خریدم و کارتم را به مسئول فروش دادم تا کارت بکشد. چون خودروام را جای نامناسبی پارک کرده بودم، با عجله از فروشگاه خارج شدم و رسید خریدم را ندیدم. شب که میخواستم پولی انتقال دهم متوجه شدم در حسابم پول نیست. برایم خیلی عجیب بود من حدود 10 میلیون تومان در حسابم موجودی داشتم. به پیامکهای برداشت وجه که نگاه کردم متوجه شدم به جای 900 هزار تومان، همکار شما 9 میلیون تومان از کارتم برداشت کرده است.
بهدنبال اظهارات زن جوان، صاحب فروشگاه به بررسی تراکنشهای روز گذشته پرداخت اما چنین مبلغی به حساب فروشگاه واریز نشده بود. زمانی که فیش پرداخت را بررسی کرد مشخص شد که فیش متعلق به دستگاههای کارتخوان فروشگاه نیست.
تحقیق از کارگر فروشگاه
ماجرا مشکوک به نظر میرسید و همین مسأله باعث شد صاحب فروشگاه به یکی از فروشندگانش شک کند. با این احتمال موضوع را به پلیس خبر دادند و پسر جوان به نام شایان تحت بازجویی قرار گرفت.
دقایقی بعد مأموران راهی فروشگاه شده و از کارگر جوان در خصوص فیش و برداشت اشتباهی سؤالاتی پرسیدند. شایان که در برابر تحقیقات پلیسی چارهای جز بیان حقیقت نداشت به سرقتهای سریالی از فروشگاه اعتراف کرد.
او گفت: مدتی بود که دو خواهر جوان برای خرید به فروشگاه ما میآمدند و هر بار هم برای خرید به سراغ من میآمدند. یک روز که مغازه خلوت بود یکی از آنها سر صحبت را با من باز کرد و از آن به بعد من با او که نامش آذین بود دوست شدم. دوستی ما ادامه داشت تا اینکه یک روز آذین با یک دستگاه کارتخوان پیش من آمد و پیشنهاد عجیبی مطرح کرد، اول مخالفت کردم اما پیشنهاد او وسوسهآمیز بود و در نهایت آن را پذیرفتم.
او ادامه داد: آذین از من خواست دستگاه کارتخوان را در مغازه بگذارم و کارت مشتریهایی که بیشترین خرید را دارند با دستگاه کارتخوان او بکشم تا پول به حساب آذین وارد شود. آذین میگفت پولهایی را که از این راه بدست میآوریم میتوانیم برای اجارهخانه و تشکیل زندگی استفاده کنیم. صحبتهای آذین مرا مجاب کرد تا با او همراهی کنم و بعد از آن کارت عابر بانک مشتریهایی را که خرید بیشتری داشتند از دستگاه کارتخوان آذین برداشت میکردم. چند ماهی این ماجرا طول کشید و پولها نیز به حساب آذین واریز میشد و با این وعده که پساندازی برای آینده است، پولها دست او میماند. با اینکه این کار را چند ماه است انجام میدهم، اما هر بار که خواستم کارت مشتری را با دستگاه کارتخوان آذین بکشم، تنم میلرزید و دچار استرس میشدم. دفعه آخر نیز به اشتباه 900 هزار تومان را 9 میلیون تومان کشیدم و راز این سرقتها بالاخره برملا شد.
با اعتراف مرد جوان، آذین و خواهرش بازداشت شده و در تحقیقات به جرم خود اعتراف کردند. اما جرایم آذین و خواهرش فقط سرقت و کلاهبرداری به این شیوه نبود چرا که زمانی که مأموران راهی خانه دو خواهر شدند در بازرسی از خانه آنها تعدادی گوشی و کیف پول سرقتی پیدا شد. با کشف وسایل سرقتی دو خواهر راز سرقتهای دیگرشان را که به شیوه جیببری بود نیز برملا کردند. متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با زن سارق
فکرش را میکردی دستگیر شوی؟
هرگز. نام بدشناسترین سارقان سال را باید به ما بدهند. چطور ممکن است یک تراکنش اشتباهی راز سرقتها را برملا کند. ما به قدری حرفهای این کار را انجام میدادیم که حتی صاحب فروشگاه هم متوجه نشده بود.
چرا اینکار را کردید؟
میخواستیم برادرمان را از زندان آزاد کنیم. برادرم خیلی برای ما عزیزو مثل پدرمان است. به او گفتم با سیما، (همسرش) ازدواج نکند اما گوش نکرد. هنوز یک سال از ازدواجشان نگذشته بود که سیما مهریهاش را اجرا گذاشت. برادرم برای پرداخت مهریه همسر سابقش از خانههای مردم سرقت میکرد اما یک شب هنگام سرقت بازداشت شد و به زندان افتاد. شاکی پشت شاکی بود که برادرم را شناسایی کرد و رد مال سنگینی به گردن او افتاد. از طرفی هم مهریه سیما را باید میداد ولی مگر چقدر از این دزدیها گیرش آمده بود که هم رد مال بدهد و هم مهریه. من و خواهرم رفتیم از شاکیها رضایت بگیریم اما آنها پولهایشان را میخواستند. راه دیگری نداشتیم، با خواهرم فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم که ما هم سرقت کنیم تا رد مال و هزینه مهریه برادرم را تهیه کنیم و او از زندان آزاد شود.
جیببریها را چطور انجام میدادید؟
با خواهرم سوار مترو و اتوبوس میشدیم. زمانی که شلوغ بود و مسافران زیادی بودند خواهرم به آنها تنه میزد و حواس مسافران را که پرت میکرد من جیبهایشان را خالی میکردم. این شگرد را هم در فضای مجازی دیده بودم و بعد از چندین بار تمرین روی دوست و آشنا حرفهای شدیم.
طلافروش همدانی با بند کفش به قتل رسید
گروه حوادث/ جسد مرد طلافروش همدانی که با بند کفش به قتل رسیده بود در مغازهاش پیدا شد.
سردار رضا زارعی، جانشین انتظامی استان همدان در تشریح این حادثه گفت: ساعت ۱۱ صبح دوشنبه در بازار مظفریه شهر همدان همصنفهای یک طلافروش در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی از مشاهده جسد وی داخل مغازه خبر دادند. بلافاصله تیمی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی در محل حاضر شده و جسد مرد ۴۶ ساله را با دهان بسته کشف کردند.
جانشین انتظامی استان همدان ادامه داد: براساس تحقیقات اولیه وی ساعت هفت صبح وارد مغازهاش شده اما توسط فرد یا افرادی با استفاده از یک بند کفش خفه شده است.
با توجه به پایین بودن کرکره مغازه، همسایهها ابتدا متوجه قتل همکار خود نشده بودند اما با نزدیک شدن به نیمههای روز آنها به موضوع حساس و مشکوک شدند و وقتی به مغازه وی نزدیک شدند دریافتند قفل کرکره و مغازه باز است به همین خاطر چند بار او را صدا زدند و وقتی جوابی نشنیدند وارد مغازه شده و جسد او را پیدا کردند.
جانشین انتظامی استان همدان یادآورشد: تیمی ویژه در حال بررسی این پرونده و دوربین مغازه طلافروشی است و پس از تکمیل تحقیقات جزئیات آن اطلاعرسانی میشود.
سردار زارعی درباره احتمال سرقت زیورآلات نیز گفت: طلایی در ویترین مغازه وجود ندارد و هنوز مشخص نیست که صاحب مغازه [قبل از به قتل رسیدن] نسبت به چیدن زیورآلات اقدام نکرده بود و طلاها هنوز در داخل گاوصندوق قرار دارد یا به سرقت رفته است.
حسین بشری، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان همدان گفت: حوالی ساعت ۱۱ صبح دوشنبه یکی از کسبه راسته زرگرهای شهر همدان به قتل رسیده است و در حال حاضر پیگیریها برای دستگیری قاتل یا قاتلان ادامه دارد اما شواهدی از سرقت و بازشدن گاوصندوق نیز مشاهده نشده است.
به گفته منابع محلی مقتول از کسبه فعال این بازار بوده و پیش از این نیز در اختلافی لفظی مورد تهدید قرار گرفته بود.
عامل قتل مرد معتاد در انتظار مجــازات
گروه حوادث/ مرد زندانی که 3 سال قبل هنگام انتقال یک معتاد به کمپ ترک اعتیاد باعث مرگ وی شده بود پس از رضایت اولیای دم و نجات از قصاص بار دیگر از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آبان سال 98 با گزارش مرگ مشکوک جوان 25 سالهای به نام بابک در کرج آغاز شد. در ادامه مأموران به محل حادثه رفتند و در بررسیهای اولیه مشخص شد که بابک هنگام انتقال به کمپ ترک اعتیاد از سوی دو نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات وارده فوت کرده است.
راننده خودرو که در محل حادثه حضور داشت، به پلیس گفت: بابک معتاد بود و قرار شد ما او را به کمپ ببریم تا ترک کند. ساعاتی پیش من و یکی از دوستانم او را از در خانهاش برای انتقال به کمپ ترک اعتیاد سوار خودرو کردیم. من لباس پلیس به تن کرده بودم تا بابک فکر کند پلیس هستم و مقاومتی نداشته باشد. در میانه راه دوستم مدعی شد که از بابک مبلغی طلبکار است و همین موضوع سبب شد تا با او درگیر شویم و در اثر همین درگیری جان باخت. من میتوانستم او را از خودروام بیرون بیندازم و متواری شوم اما وجدانم اجازه نداد و خودم را تسلیم پلیس کردم.
در ادامه جسد با دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پزشکان این سازمان علت مرگ را ضربات متعدد به سر متوفی اعلام کردند.
پس از اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات و همین طور گزارش پزشکی قانونی، کیفرخواست اتهام قتل، غصب عناوین دولتی و آدمربایی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه مادر بابک برای متهم درخواست قصاص کرد. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: میدانم اگر من آن روز در این ماجرا دخالت نمیکردم، شاید حالا بابک زنده بود اما به واقع من قصد و نقشی در کشتن او نداشتم و بیشتر درگیری میان دوستم و بابک بود، اما چون او متواری شد و اتهامش را گردن نگرفت، من متهم به قتل شدم اما واقعیت این گونه نبود.
پس از اظهارات متهم و وکیل او قضات وارد شور شدند و وی را به اتهام قتل به قصاص و همچنین برای آدمربایی و غصب عناوین دولتی به ترتیب به 10 و دو سال و نیم حبس محکوم کردند.
در حالی که متهم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت، توانست با پرداخت مبلغی به اولیای دم رضایت مادر مقتول را جلب کند و پرونده بار دیگر برای جنبه عمومی جرم به شعبه دوم دادگاه کیفری فرستاده شد.
در این جلسه متهم با تکرار اظهاراتش گفت: من پشیمانم نزدیک به 3 سال است که در زندان هستم و همسر و 2 فرزندم را ندیدهام. ما خانواده بی وجدانی نیستیم. باور کنید همان موقعی که ما هنوز رضایت نگرفته بودیم و حکم قصاص من صادر شده بود، مادرم گفت اگر حتی تو را اعدام هم کنند من باید از مادرش رضایت بگیرم. جناب قاضی من به خاطر یک اشتباه 3 سال از عمرم را پشت میلههای زندان گذراندم و از شما درخواست میکنم در هنگام صدور رأی شرایط زندگیام را در نظر بگیرید و تا حد امکان تخفیف قائل شوید.
در پایان جلسه قاضی گفت: با توجه به همکاری شما با پلیس و گزارش زندان مبنی بر حسن اخلاق و همین طور ندامت شما در حد امکان در حکم شما تخفیف قائل خواهیم شد.
پس از آن قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
چاقوی سارقان، گلوی راننده را برید
گروه حوادث/ سارقان خشن هنگام سرقت خودروی پراید، گلوی راننده را بریده و او را تا یک قدمی مرگ کشاندند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل، رهگذری در حال عبور از خیابانی در غرب تهران ناگهان متوجه مرد جوانی شد که از ناحیه گلو و گردن دچار آسیب شده و بیهوش روی زمین افتاده بود.
رهگذر میانسال بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفت و دقایقی بعد مرد مجروح را به بیمارستان منتقل کردند. از آنجا که در بازرسی از جیبهای او هیچ کارت شناسایی پیدا نشد، هویتش ناشناخته ماند. این در حالی بود که مرد ناشناس به علت ضربه وارده به گردنش به کما رفته بود.
24 ساعت از این ماجرا میگذشت که زن جوانی به پلیس رفت و ناپدید شدن همسرش را گزارش کرد: شوهرم به نام بهنام با خودروی پرایدش مسافرکشی میکند و از دیروز که برای کار از خانه خارج شده برنگشته است.
با اعلام شکایت زن جوان، مأموران سراغ بیمارستانها و مراکز درمانی رفته و در استعلامات صورت گرفته مشخص شد همزمان با ناپدید شدن بهنام، مردی را به بیمارستان منتقل کردهاند که از ناحیه گردن آسیب دیده و در کما است. از آنجا که مشخصات مرد مجروح با بهنام شباهت داشت، از خانواده او خواسته شد برای شناسایی به بیمارستان بروند. بدین ترتیب هویت وی فاش شد.
10 روز در کما
در حالی که تلاش برای زنده ماندن وی ادامه داشت، سرانجام بعد از 10 روز بهنام از کما خارج شد و راز این حادثه را برملا و از کسانی که او را تا یک قدمی مرگ کشانده بودند شکایت کرد.مرد جوان به خاطر آسیب شدیدی که به حنجرهاش وارد شده بود قادر به صحبت کردن نبود و به سختی در تشریح ماجرا گفت: با خودروی پرایدم مسافرکشی میکنم، چند روز قبل دو نفر به عنوان مسافر دربست از خیابان دامپزشکی به مقصد ستارخان، سوار خودروام شدند. هنوز مسافتی طی نکرده بودیم که یکی از آنها روی گلویم چاقو گذاشت و از من خواست تا وارد خیابان خلوتی شوم. چارهای نداشتم جز اینکه هر چه میگویند انجام دهم. بعد از اینکه وارد خیابان خلوت شدم، آنها می خواستند مرا از ماشین به بیرون پرتاب کنند که باهم درگیر شدیم. میخواستم مقاومت کنم که با چاقو ضربهای به گردنم زدند و ماشین و تلفن همراهم را به سرقت بردند. الان هم حنجرهام بشدت آسیب دیده و با وجود چندین عمل جراحی دکترها گفتهاند که تارهای صوتیام بشدت آسیب دیده است و با پیوند هم خوب نمیشود.
بهدنبال شکایت مرد جوان، به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات برای شناسایی سارقان پراید ادامه دارد.
جشن تولد خونین در کرمان
گروه حوادث/ تیراندازی در مراسم جشن تولد در شهرستان نَرماشیر استان کرمان، یک کشته و 5 زخمی برجا گذاشت.
حمید طبسینژاد، فرماندار و رئیس شورای تأمین شهرستان نرماشیر در شرق استان کرمان در توضیح این حادثه با بیان اینکه عامل تیراندازی یک ساعت پس از حادثه بازداشت و سلاح شکاری نیز کشف شده است، گفت: یکشنبه شب در مراسم جشن تولد، یکی از میهمانان با سلاح شکاری اقدام به تیراندازی به نشانه جشن و پایکوبی میکند که در نتیجه اصابت گلوله، جوانی ۳۱ ساله از خویشاوندان خانواده در دم کشته میشود و بهعلت استفاده از سلاح ساچمهای، پنج نفر دیگر نیز مجروح میشوند که حالشان مساعد است.
وی با بیان اینکه مجروحان پس از وقوع حادثه بسرعت به مراکز درمانی انتقال یافتند و تحت درمان قرار دارند از شهروندان خواست که در مراسم عروسی یا شادی به هیچ وجه از سلاح استفاده نکنند تا شاهد چنین حوادث مرگباری نباشیم.
کشف جواهرات قاچاق در فرودگاه
گروه حوادث/ فرمانده پلیس فرودگاه فراجا از کشف طلا و جواهرات قاچاق توسط پلیس فرودگاه امام(ره) خبر داد.
سردار محسن عقیلی در این باره گفت: مأموران پلیس فرودگاه حضرت امام(ره) حین کنترل مسافران خروجی به محتویات چمدان 2 نفر از مسافران به مقصد یکی از کشورهای آسیای غربی مشکوک شدند و با هماهنگی مقام قضایی پس از بازرسی دقیق بار، یک کیلو و 537 گرم طلا و جواهر، شامل سنگ جواهر تزئینی، سه رشته گردنبند مروارید و یک عدد ساعت مچی طلا کشف شد. از آنجا که آنها مدارک لازم مبنی بر تملک طلاها و جواهرات نداشتند با اطمینان از قاچاق بودن آنها توقیف شدند.
فرمانده پلیس فرودگاه فراجا، با بیان اینکه کارشناسان ارزش این طلا و جواهر را بیش از 50 میلیارد ریال برآورد کردهاند، خاطرنشان کرد: متهمان پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.
2 زن سارق 40 خودرو دزدیدند
گروه حوادث/ دو سارق زن که با پرسه زدن در شهرهای محمدیه و مهرگان قزوین ۴۰ دستگاه خودرو را به سرقت برده بودند، دستگیر شدند.
سردار علی ابراهیمی، فرمانده انتظامی استان قزوین گفت: در پی وقوع چندین فقره سرقت خودرو در شهرهای محمدیه و مهرگان و ایجاد جو ناامنی در بین شهروندان، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفته و بلافاصله تیمی زبده از کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان البرز، بررسی شواهد و آثار باقیمانده در محلهای وقوع سرقت را آغاز کردند.
وی افزود: با بررسی فیلم دوربینهای مداربسته و همچنین استفاده از شگردهای پلیسی مشخص شد سارقان دو زن هستند که با پرسه زدن در محلهای خلوت شهرهای مهرگان و محمدیه اقدام به سرقت خودرو میکنند.
به گزارش روابط عمومی نیروی انتظامی استان قزوین، مأموران پس از شناسایی سارقان با هماهنگی قضایی در عملیاتی ضربتی آنها را در مخفیگاهشان دستگیر و به مقر پلیس منتقل کردند. متهمان در تحقیقات به ۴۰ فقره سرقت خودرو اعتراف کردند و مشخص شد همسر یکی از این سارقان در طراحی و اجرای نقشه سرقتها همکاری داشته و دستگیری وی نیز در دستور کار مأموران قرار دارد.
وی تأکید کرد: سارقان پس از سرقت خودروها و باز کردن لوازم و قطعات داخل خودرو ازجمله ضبط، باند، کپسول گاز و لوازمی که بهصورت جداگانه قابلیت فروش داشتند، خودروها را اوراق کرده و در استان البرز به فروش میرساندند.
جراحی بینی جان زن جوان را گرفت
گروه حوادث/ زن جوان که برای عمل جراحی بینی به یک کلینیک زیبایی رفته بود به علت نامعلومی دچار مرگ مغزی شد و 5 روز بعد در بیمارستان جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، عصر یکشنبه 29 آبان مأموران کلانتری 108 نواب در تماس با بازپرس محمد وهابی از مرگ زن جوانی در یکی از بیمارستانهای تهران خبر دادند.
به دنبال اعلام این خبر، بازپرس جنایی دستور تحقیقات را صادر کرد و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد زن جوان 5 روز قبل به بیمارستان منتقل شده و تلاش کادر درمان برای نجات او بینتیجه مانده است و در نهایت زن جوان تسلیم مرگ میشود.
خانواده زن جوان در تحقیقات عنوان کردند: دخترمان مینو 34 سال داشت. مدتی قبل تصمیم گرفت بینیاش را عمل کند.
5 روز قبل برای جراحی به کلینیک زیبایی رفت اما ظاهراً حین عمل حالش بد شده است و مسئولان کلینیک او را به بیمارستان منتقل کردهاند.
از سویی در تحقیقات، مسئولان کلینیک مدعی شدند مینو هنگام عمل دچار سکته قلبی شده است و او را احیا و بلافاصله به بیمارستان منتقل کردهاند اما کادر بیمارستان اظهار داشتند زمانی که زن جوان به بیمارستان منتقل شده، دچار مرگ مغزی شده بود.
با توجه به اینکه خانواده مینو از کادر درمان بیمارستان و کلینیک شکایت داشتند، پرونده به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع شد.
زمینلرزهای به بزرگی ۵.۶ ریشتر روز دوشنبه مناطقی از پایتخت اندونزی را برای چند ثانیه لرزاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یک مقام محلی از کشته شدن بیش از 40 نفر در پی وقوع این زمینلرزه خبر داد.
هرمان سوهرمن، از مقامات دولتی در جاوه غربی که کانون وقوع زمینلرزه بوده، گفت: حدود ۲۰ نفر در یکی از بیمارستانهای این منطقه جان خود را از دست دادهاند. این تنها آمار یکی از چند بیمارستان در این منطقه است و احتمال افزایش آمار قربانیان وجود دارد.
همچنین به گفته این مقام مسئول بیش از 700 نفر از ساکنان مناطق زلزله زده مصدوم شدهاند.
بنابر اطلاعیه آژانس ملی بلایا، چندین خانه و ساختمان یک مدرسه نیز بر اثر وقوع زلزله خسارت دیدهاند و کارشناسان در حال ارزیابی بیشتر از میزان خسارت به جا مانده هستند.
بنابر اعلام مرکز لرزه نگاری امریکا، کانون این زمین لرزه ۵.۶ ریشتری در شهر سیانجور و در عمق ۱۰ کیلومتری از سطح زمین بوده است.
لرزش ناشی از این زمین لرزه در جاکارتا، پایتخت اندونزی نیز احساس شده و شهروندان، ساختمانهای بلند را ترک کردند.
مقامات محلی گفتهاند که دستکم ۴۶ تن در این زمین لرزه جان خود را از دست دادهاند و حدود ۷۰۰ نفر نیز مصدوم شدهاند. مقامات همچنین نسبت به وقوع پس لرزههای احتمالی هشدار داده و اظهار داشتند: ممکن است تعداد کشتهها افزایش پیدا کند.