نگاهی به نقش رهبر انقلاب در عبور کشور از آشوب آبان ۹۸
قوام اسلامیت، تضمین جمهوریت
امیر فرشباف
روزنامه نگار
سه سال پیش و پس از اعلام ناگهانی خبر تغییر قیمت بنزین و شوک ناشی از آن، اعتراضاتی پراکنده نسبت به تصمیم دولت دوازدهم در برخی نقاط کشور شکل گرفت. فرصت به وجود آمده، بهترین محمل برای ایجاد و توسعه آشوبی بود که از چند سال قبل، وعده آن را مقامات برخی دولتهای متخاصم داده بودند. تحلیل وقوع و چرایی چنین رخدادی فضای مستقلی را میطلبد و خارج از میدان موضوع این نوشتار است، اما بهعنوان یک زمینه غیرقابل انکار، باید به عدم نقش آفرینی صحیح و بموقع نهادهای دولتی متولی اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی درمورد این طرح اشاره کرد. دولت دوازدهم و شخص رئیس جمهور وقت - بهعنوان پیشنهاد دهنده و مجری این طرح - با در اختیار داشتن منابع و امکانات رسمی رسانهای کشور، در خط مقدم اقناع مردم قرار داشتند که متأسفانه بهدلیل رویکردهای مردمگریز و حتی مردمستیز و غلبه ذهنیت و خوی اشرافیت در وجود برخی مسئولان امر، به بدترین نحو ممکن با مردم مواجه شدند که نماد آن، صحبتهای رئیسجمهور وقت مبنی بر بیاطلاعی از زمان اجرای آن و این جمله مشهور و البته دردآور بود که: «من هم مثل شما صبح جمعه فهمیدم!»
اما یکی از پرسشهای مهم در این ماجرا که باز متأسفانه به آن به نحو جامع و کامل پاسخ داده نشد، این بود که چرا رهبری از این تصمیم دفاع کردند و در انشقاق میان موافقان این طرح و مخالفان آن جانب موافقان را گرفتند. حداقل سه دلیل عمده و کلان میتوان برای حمایت رهبری ذکر کرد:
آشوب آبان و تئوری «جامعه مُرده» روشنفکران اصلاحطلب
نکته نخست، اینکه طرح اصلاح نرخ حاملهای انرژی، یک طرح دارای ضرورتهای اقتصادی بود که درنهایت باید اجرا میشد و بر سر ضرورت و مطلوبیت آن اجماع وجود داشت و اگر هم اختلافی بود، یکی بر سر نحوه اجرا و رویکرد اتاق فکر دولت دوازدهم و دیگری به علت عدم اطلاعرسانی صحیح و عدم اقناع افکار عمومی و قابل گفتوگو ندانستن مردم برای مواجهه صادقانه توسط دولت وقت بود وگرنه این طرح - بهعنوان یکی از مصوبات شورای هماهنگی سران سه قوه و تصمیمی که مبنای کارشناسی دقیق و طولانی دارد - مورد تأیید قوای سهگانه بود و منطقاً و ضرورتاً، از مقام معظم رهبری نیز جز پشتیبانی و حمایت از اصل این طرح انتظار نمیرفت.ضمن اینکه حاکمیت از این طرح بهصورت مشروط حمایت میکرد؛ شروطی مانند حمایت از طبقات آسیب پذیر و جلوگیری از تضعیف این اقشار و اقناع افکار عمومی که نه تنها هیچ یک صورت نگرفتند، بلکه نقطه مقابل آنها اتفاق افتاد. علاوهبر این، باید به انزوا و سرخوردگی طبقه متوسط شهری توسط جریان حاکم در دولت و مجلس وقت اشاره کرد که یکی از پیامدهای این رویکرد ضداجتماعی دولت اعتدال را در آشوبهای این روزها میتوان ملاحظه کرد.صرفنظر از خوی و خصلت اشرافی دولتمردان اصلاحطلب و اعتدالگرا باید به حواشی برساخته توسط اتاق فکر دولت وقت اشاره کرد که درحقیقت، برسازنده متن اقدامات و عملکرد دولت قبل بودند. بهعنوان نمونه طرح انگاره «جامعه مُرده در ایران و شوک پذیر بودن این جامعه» یکی از گزارههایی بود که استادان نزدیک به دولت آن را طرح کرده و به دولتمردان اینگونه القا کردند که «جامعه مُرده ایران هرگونه شوکی را میپذیرد و واکنشی نشان نمیدهد». طرح حواشی ضدامنیتی مانند استعفاهای چند باره رئیس جمهور و برگزاری «رفراندوم» از دیگر مواردی بودند که از اتاق فکر دولت به فضای حکمرانی و رسانهای داخل کشور نفوذ کردند و باز نقش این اتاق فکر در تئوریزه کردن این حواشی قابل تأمل است؛ حاشیههایی که البته بواسطه مخالفت رهبر انقلاب با مسئولیتگریزی این جریان و بدعتهای فراقانونی طرح شده خنثی شدند.
«نمرود» و «عنکبوت»؛ دو طرح براندازی برای آبان 98
دلیل دیگری که برای حمایت رهبر انقلاب از طرح اصلاح نرخ بنزین میتوان ذکر کرد این است که رهبران و مقامات ارشد دولتهای متخاصم، ازجمله ولیعهد سعودی از مدتها قبل وعده کشاندن ناامنی به مرزهای ایران را داده بودند و از سوی دیگر، پس از بروز اولین نشانههای ناآرامی و شنیده شدن زمزمههایی مبنی بر رد این طرح در مجلس، تعدادی از سران اصلی گروههای معاند اعتراف کردند که نفس پس گرفتن این تصمیم توسط حکومت، صرفنظر از ماهیت و درست یا غلط بودن آن، منجر به بازتولید جسارت و اعتماد به نفس افراد و گروههای برانداز و آشوبطلب شد. طبیعتاً وقتی افرادی در چنین سطوحی، چنین اعترافی میکنند، باید نسبت به جوانب و توابع آن بسیار هوشیار و محتاط بود.
ضمن اینکه برآورد و جمعبندی شورای عالی امنیت ملی - بهعنوان مرجع اصلی تصمیمات امنیتی کشور در مقاطع خاص - این بود که لازم است نمایندگان مجلس بهدلیل همین تبعات و جوانب مذکور، از اقدام هیجانی مبنی بر بازپسگیری و رد این طرح، خودداری کنند. اینجا بود که بهدلیل نبود وقت و توان کافی، برای رفع اختلاف میان نمایندگان مجلس، از رهبر انقلاب استمداد صورت گرفت و ایشان نیز در پیامی، پیروی از توصیههای شورای عالی امنیت ملی را لازم دانستند. موضوعی که متأسفانه در رسانهها و مخصوصاً توسط رسانههای جریان ضدانقلاب طوری بازنمایی شد که گویی رهبر انقلاب به نحوی یکجانبه حکم حکومتی صادر کردند.
درباره فشار دولتهای متخاصم باید به دو طرح براندازی سه ساله (از 1396 تا 1399) موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» توسط دربار سعودی و پشتیبانی دولت امریکا اشاره کرد. ضمن اینکه این طرحهای خصمانه را باید ذیل سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ تحلیل کرد که متضمن سنگینترین و بیسابقهترین اقدامات علیه امنیت ملی ایران بود. درباره طرح «فشار حداکثری» مطالب متعددی گفته و نوشته شده است و در اینجا مقدمات و کلیاتی درباره طرحهای مشترک سعودی و امریکا موسوم به «عنکبوت» و «نمرود» ذکر میشود؛
یکی از رسانههایی که اسناد این طرحها را افشا کرد، روزنامه لبنانی الاخبار بود. در گزارش الاخبار درباره طرح عنکبوت آمده است:
هدف طرح عنکبوت، استفاده از توانمندی جنگ نرم برای بیثباتسازی داخل ایران طی مدتی است که سقف آن سه سال ذکر شده است. از جمله ابزار پیشنهاد شده در آن، آغاز جنگهای سیاسی، اقتصادی، مالی، سایبری، رسانهای، روانی و حقوقی علیه ایران است که هدف آن، تغییر نظام حکومت در تهران است به طوری که طبق سند سعودی، حکومت ایران به دولتی تبدیل شود که «دیگر از تروریسم حمایت نکند! ثبات کشورهای همسایه را تهدید نکند و برای توسعه توانایی وتوانمندی نظامی اتمی هم تلاش نکند.»
همچنین به گزارش فارس، این سند با اشاره به آنچه آن را «امکانهای مختلف برای همکاری دوجانبه عربستان سعودی با ایالات متحده برای نابودی رژیم ایران» مینامد، نشان میدهد که «تأسیس مرکز عملیاتی 24 ساعتهای که بهصورت فعال و مجهز به سامانههای الکترونیکی» در دستور کار بوده و در سند آمده که از این مرکز «میشود برای نظارت و اندازهگیری میزان ثبات رژیم ایران» استفاده کرد.
ناگفته نماند که منظور از «مرکز عملیات 24 ساعته فعال» احتمالاً همان مرکز «اعتدال» در ریاض است که کار ویژه آن عملیاتی کردن راهبردهای جنگ نرم سعودی علیه ایران است.
درمورد اهداف طرح نمرود نیز در اسنادی که الاخبار از سعودی منتشر کرد، آمده است که «یکی از اهداف این طرح، تأسیس شبکههای خبری تلویزیونی به زبان فارسی است تا به گفته خودشان «مرجع خبری مستقل اول برای 70 میلیون ایرانی در داخل و خارج باشند»، سعودیها برای این بخش از طرح، 70 میلیون دلار بودجه سالانه اختصاص دادهاند. آنها امیدوارند که این شبکه رسانهای را برای قومیتها و اقلیتهای ایرانی نیز به زبانهای ترکی و عربی توسعه بدهند. ایجاد کانالهای ارتباطی قوی با گروهکهای تجزیه طلب عرب زبان و برگزاری دو کنفرانس عربی با موضوع اقوام عرب زبان ایران که در قاهره و بحرین برگزار شد، از دیگر اقداماتی است که در طرح مذکور پیشبینی شده بود.
مردم سالاری دینی و مسأله حمایت رهبری از دولتها
سوم اینکه مدیریت رهبری در عبور کشور از این مقطع را نباید صرفاً به تصویر دفاع یک حاکم از یک تصمیم حکومتی و تأمین مصالح امنیتی و اقتصادی و... تقلیل داد، بلکه مهمتر از آن، باید این صلاحاندیشی را
بر حسب فلسفه سیاسی تشیع و نقش و جایگاه امام جامعه و ارتباط متقابل امامت و امت بر اساس آموزههای اسلامی ملاحظه کرد. به بیان دیگر، در نظام سیاسیای که مبتنی بر دو رکن اصلی جمهوریت و اسلامیت است، امام و رهبر جامعه اساساً نمیتواند تصمیمی بگیرد که یکی از این دو پایه نادیده گرفته شود و هر حکمی که صادر میشود باید هم ناظر به تضمین رکن جمهوریت و مردمسالاری حکومت باشد و هم معطوف به تحکیم رکن اسلامیت. حمایت از دولتی که برآمده از آرای مردمی است یکی از وظایف رهبر انقلاب است که اتفاقاً معظمٌ له در جلسهای مسأله حمایت از دولت تدبیر و امید را این گونه بیان میکنند:
«همه دولتها را ما کمک کردیم، از همه دولتها حمایت کردیم، به این دولت هم قطعاً کمک خواهیم کرد و حمایت خواهیم کرد. البته حمایت بنده حقیر از دولتها به معنای این نیست که همه کارکرد آن دولتها را ما قبول داشته باشیم؛ نه، در دورههای مختلف، دولتهای گوناگونی بودند، از همهشان هم ما حمایت کردیم، به همهشان هم ایرادهایی داشتیم در زمینههای مختلف، اما آن ایرادها نباید موجب بشود که ما دولت را بیگانه از خودمان بدانیم و دست حمایت و کمکی که همه باید به سمت دولتها دراز کنند، این را انجام ندهیم.»
بنابراین، دو دلیل نخست را بایسته است که بر حسب دلیل سوم و به طور رفت و برگشتی ملاحظه کنیم تا ادراکی جامع و صحیح از نحوه مدیریت رهبر انقلاب در عبور کشور از بحرانها و چالشهای موجود در طول تاریخ انقلاب به دست آوریم؛ چراکه بر حسب این نگاه است که میتوان منطق مدیریت ایشان در غبار فتنهها و بحرانها ازجمله در آشوب آبان 98 را کشف کرد.
گزارش تحلیلی «ایران» از جنگ قدرت در عربستان
فروپاشی سعودی از درون
گروه سیاست/ از زمان روی کار آمدن خاندان آل سعود پس از جنگ جهانی اول در سرزمین حجاز (دوره سوم حاکمیت آل سعود) سه مسأله اساسی در بین آل سعود اهمیت داشت. تمام خاندان پادشاهی با وجود اختلاف نظر در مسائل مختلف بر سر این سه موضوع اساسی با هم متحد هستند. سه کلان مسأله آلسعود عبارتند از:
1-تأمین انرژی برای بازارهای جهانی
2-حفظ قدرت خود به عنوان رهبر جهان عرب
3-حفظ قدرت در خاندان آل سعود
عربستان به دلیل داشتن بزرگترین ذخایر نفت جهان و ثروت فراوان ناشی از تولید و صدور آن، توانسته است نفوذ سیاسی زیادی غیرمنطبق با قابلیتهای جمعیتی، اقتصادی، علمی و پیشینه فرهنگی و تاریخی خود به دست آورد. عربستان سعودی جمعیت بسیار اندکی دارد و هم از نظر نیروی انسانی کارآمد و هم به لحاظ منابع معدنی و ذخایر طبیعی مواد اولیه غیر از نفت، کشوری فقیر به شمار میآید. عربستان بعد از امریکا و روسیه بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است، اما از لحاظ حجم صادرات، بزرگترین صادرکننده این فرآورده است. براین اساس پاشنه آشیل عربستان اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت است. هرچند این کشور در طول سالهای اخیر سعی کرده است در قالب پروژههایی همچون 2030 وابستگی خود را به نفت کمتر کند اما به نظر کارشناسان، عربستان تا سال 2050 براساس اقتصاد رانتیر نفتی پیش خواهد رفت. اداره آمار عربستان سعودی اعلام کرد صادرات ماهانه نفت در ژوئن، به بیش از یک میلیارد دلار در روز رسید و بر مبنای سالانه ۹۴ درصد افزایش یافت. ارزش صادرات نفت عربستان سعودی در سه ماهه دوم سال میلادی جاری، بیش از ۹۱ میلیارد دلار معادل ۸۰ درصد از کل صادرات بود.عربستان سعودی که بزرگترین صادرکننده نفت جهان است، انتشار ماهانه آمار صادرات نفت را در سال ۲۰۱۶ آغاز کرد. میانگین قیمت نفت امسال به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسید و کمک کرده است اقتصاد عربستان سعودی، سریعترین رشد را در میان اعضای گروه ۲۰ داشته باشد، در حالی که سال ۲۰۲۰ بر اثر ریزش قیمت نفت بشدت آسیب دیده بود.مازاد بودجه عربستان سعودی در سه ماهه دوم ۷۷.۹ میلیارد ریال (۲۱ میلیارد دلار) رشد کرد. بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی در ژوئن، چین بود که ارزش صادرات ریاض به این کشور، به ۲۱ میلیارد ریال رسید و پس از آن کشورهای ژاپن، هند، کره جنوبی و امریکا قرار گرفتند. بر اساس گزارش بلومبرگ، مجموع صادرات عربستان سعودی در سه ماهه دوم ۸۵ درصد در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۲۱ افزایش یافت و به حدود ۴۳۰ میلیارد ریال سعودی رسید.
سهم صادرات نفت از کل صادرات این کشور از 72 درصد در مه 2021 به 80.6 درصد در مه 2022 افزایش یافت. این در حالی است که واردات کالاهای عربستان سعودی با 21.8 درصد افزایش به 53.9 میلیارد ریال در ماه مه 2022 در مقایسه با 44.2 میلیارد ریال در ماه مه 2021 رسیده است. این امر به عربستان کمک کرد تا به مازاد تجاری دست یابد چرا که نسبت صادرات غیرنفتی به واردات 51.8 درصد در ماه مه امسال بوده در حالی که این رقم در ماه مه 2021 ، 49.8 درصد بوده است. در نتیجه به نظر میرسد که نفت گلوگاه اصلی عربستان است و در صورتی که عربستان با مشکل عرضه نفت مواجه باشد، اقتصاد این کشور وارد چرخه بحران میشود. یکی از مسائل اصلی در رقابتهای ایران و عربستان در حوزه منطقه، مسأله نفت است. ضربهپذیری عربستان و مشتریان نفتی این کشور در بازار انرژی است. در صورتی که عربستان نتواند نفت مورد نیاز بازار را تأمین کند در وهله اول عربستان و در مرحله دوم کشورهای غربی و چین آسیبپذیر خواهند بود.عربستان برای ادامه سلطه خود بر جهان عرب بخصوص بعد از شکست پروژه ناسیونالیسم عربی در دهه 70 میلادی، وارد کارزارهای مختلف شده است. در دهه 70 میلادی و قبل از آن عربستان در بین کشورهای عربی مطرح نبود، اما با آغاز پروژه عادیسازی با رژیم صهیونیستی در بین کشورهای عربی و کاهش نزاع کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی ، عربستان خود را به عنوان رهبر جهان عرب معرفی کرده است. براین اساس عربستان با رژیمها و دولتهای مخالف خود و بخصوص با اسلام سیاسی مخالف است و حتی برای عدم تحقق این امر وارد فاز نظامی میشود. نمونههای آن را میتوان در یمن و بحرین به صورت نظامی، در عراق و سوریه به صورت تروریسم و در کشورهای مصر و تونس در قالب حمایت از دولتهای اقتدارگرا ارزیابی کرد.۲۵ مارس سال ۲۰۱۵ (۶ فروردین ماه ۱۳۹۴) تاریخی است که هیچ گاه از اذهان یمنیها پاک نخواهد شد. درست در چنین روزی، عربستان سعودی با تشکیل ائتلافی تحت عنوان «عاصفة الحزم» (طوفان قاطعیت) جنگ تجاوزکارانه خود علیه مردم بیگناه یمن را کلید زد. سعودیها از همان ابتدا مدعی شدند که هدف اصلی از مداخله نظامی در یمن، بازگرداندن مشروعیت به این کشور است. یکی از مهمترین اهداف سعودیها و متحدانشان در یمن، نابود ساختن مقاومت در این کشور یا حداقل خلع سلاح آن بود. هدف دیگری که سعودیها از رهگذر تجاوز نظامی به یمن دنبال میکردند، بازگرداندن «عبد ربه منصورهادی» به کرسی قدرت بود. در همین حال، از غارت منابع نفتی و گازی در جنوب یمن نیز میتوان به عنوان یکی دیگر از اهداف عربستان برای تجاوز نظامی به یمن یاد کرد. اما با گذشت هشت سال از نبرد یمن، عربستان در باتلاق این کشور گرفتار شده و دست به دامن نهادهای بینالمللی از یک سو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر شده است. میتوان نتیجه گرفت در صورتی که جمهوری اسلامی بتواند روابط خود را با کشورهای عربی به سطح مطلوبی برساند، موجب تحدید قدرت عربستان خواهد شد. برای مثال ایران باید روابط خود را با سه کشور مهم چون مصر، اردن و تونس تقویت کند. کشورهای محور مقاومت هم به نوبه خود اهرم فشاری روی عربستان سعودی محسوب میشوند.
در سال 1320/1902 عبدالعزیز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود در 20 سالگی خود با اقدامی موفق شد ریاض را تصرف کند و سلطنت عربستان سعودی را بنیان نهد. مبانی دولتی که وی تأسیس کرد و پیشینه آن به قرن هجدهم میلادی میپیوندد، بر شمشیر و محمل حکومت او ترویج مذهب حنبلی وهابی بود. یک روحانی متعصب واپسگرا و ضد شیعی نجدی به نام شیخ محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم موفق شد تحصیلات «سلفی» و نظرات نوظهور خود را در نجد ترویج کند و امیر شهر دِرِعیَّه را مرید و طرفدار خود سازد. در سال 1157/1744 بین این عالم نجدی و امیر محمد بن سعود، امیر دِرعیه پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند. این همان پیمان است که عبدالعزیز و سایر ملوک سعودی و نیز مشایخ آل شیخ پیوسته محترم شمردهاند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهدهدار امور شرعی و فرهنگی و قانونی و قضایی بودهاند و شاهان سعودی پیوسته فرمان پذیر ایشان بوده و به حکم و فتوای شورای دینی وهابی به شاهی میرسند یا از سلطنت ـ چنان که درباره سعود بن عبدالعزیز عمل شد- خلع میگردند. هرچند در برهه فعلی بین وهابیت و بن سلمان تنشهایی ایجاد شده است (بن سلمان وهابیت را به عنوان مانع قدرت یابی خود ارزیابی میکند) اما در دهها سال گذشته آل سعود و وهابیت به همدیگر گره خوردند.اگر دهه 70 میلادی و درگیری بین این خاندان را فاکتور بگیریم، هیچ زمانی به اندازه وضع فعلی خاندان آل سعود وارد تنش نشدند. هرچند همه خاندان آل سعود بر استمرار پادشاهی در خاندان خود تأکید میکنند، اما بر سر جانشینی سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی اختلاف نظر جدی دارند.
محمد بن سلمان که اکنون با شبکه کودتایی جانشین امیر نایف ولیعهد سابق شده است سودای پادشاهی در سر دارد. به همین دلیل بسیاری از شاهزادگان مخالف را زندانی و تبعید کرده است. نشریه «اکونومیست» گزارش مشروحی درباره «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی با عنوان «مستبدی در صحرا» منتشر کرده که در آن میگوید: بن سلمان از نسل هزاره دوم است، با شخصیتی متزلزل و بی ثبات و قدرتی مطلق در عربستان سعودی و بشدت جاهطلب است و گفته میشود در نوجوانی عاشق خواندن کتابهای «اسکندر مقدونی» بود، اما به قدرت رسیدن وی تا حدود زیادی با شانس و اقبال مرتبط است. روند جانشینی در خاندان حاکم بر عربستان غیرقابل پیشبینی است، این خاندان تنها دو نسل است که بر عربستان حکومت میکند. پادشاهی سعودی در سال 1932 تأسیس شد و سلطنت از برادری به برادر دیگر و از میان فرزندان مؤسس این پادشاهی منتقل شده است. وضعیت تصدی منصب ولیعهد با پای گذاشتن پسران مؤسس پادشاهی سعودی هر روز سختتر میشد. پدر محمد نامزد پادشاهی نبود، اما پس از مرگ ناگهانی دو برادرش در سالهای 2011 و 2012، در صف جانشینی قرار گرفت.اکونومیست درباره شخصیت بن سلمان مینویسد: محمد در زندگی خصوصیاش فردی عصبی بود. یک منبع مرتبط با کاخ سلطنتی در این باره میگوید: «او آدم بسیار عصبی بود، به حدی که دفترهای کاری را به هم میریخت و اسباب و اثاثیه موجود در کاخ را میشکست و از بین میبرد.» برخی افرادی که او را میشناختند، محمد را «بسیار تندخو» توصیف کردند و دو نفر از افراد داخل قصر گفتند که به خاطر اختلافی که با مادرش پیدا کرده بود، سقف قصر را به گلوله بست، درحالی که منابع مختلف رسانهای در این خصوص خاطرنشان کردند که او مادرش را زندانی کرد.
به سختی میتوان فهمید که او چند همسر دارد، رسماً یک زن دارد که شاهزاده خانم «ساره بنت مشهور»است، اما درباریان کاخ میگویند که او حداقل یک زن دیگر نیز دارد. همچنین بن سلمان بسیاری از شاهزادگان را زندانی کرده است. به نظر میرسد بعد از سلمان بن عبدالعزیز بر سر جانشینی وی در عربستان بحرانهایی صورت خواهد گرفت و این شرایط برای بسیاری از کشورهای منطقه که در تضاد با این خاندان هستند فرصتی مناسب برای پایان دادن به این خاندان جنایتکار میباشد.