سرقت، جرمی که امنیت روانی جامعه را تهدید میکند
سرهنگ دوم الهام ناصری
دکترای علوم تربیتی و رئیس اداره برآورد معاونت اجتماعی فاتب
یکی از مسائلی که شهرهای بزرگ از جمله تهران با آن مواجه هستند، رشد بی رویه جمعیت و به تبع آن رشد بزهکاری در آنهاست که به دغدغه مهم مسئولان و تصمیمگیران امور امنیتی-انتظامی تبدیل شده است. پدیده سرقت به عنف امروزه امنیت اجتماعی- اقتصادی شهروندان را تهدید میکند و به نوعی با نظم و امنیت کشور در ارتباط است. بنابراین باعث ایجاد ناامنی در جامعه میشود و لطمات روحی و جسمی که شهروندان از این رهگذر متحمل میشوند، حتی بعد از کشف سرقت و دستگیری سارق یا سارقان تا مدتهای مدیدی رفع نخواهد نشد. نبود آگاهی و بیتوجهی شهروندان نسبت به رعایت نکات ایمنی و امنیتی در بروز جرایمی از این دست، در فضاهای جرمخیز بسیار تأثیرگذار بوده و فرصت فعالیت راحت و آسوده را برای افراد سودجو بخوبی فراهم میکند. از سوی دیگر، خلأهای قانونی هم، راه مقابله جدی با زورگیری را تا حدی سخت کرده است، به طوری که تعیین محکومیتهای کوتاهمدت برای مجرمان، علاوه بر اینکه اثرات بازدارندگی لازم را ندارد، سبب میشود مجرمانی از این دست با اتکا به سوابق و تجربه مجرمیت خود و نیز با توجه به محکومیتهای نه چندان دشوار، خفتگیری و زورگیری را از سر گرفته و جریتر از قبل عمل کنند که این وضعیت مکمل شرایط خرید و فروش آسان سلاح سرد و گرم شده و علاقه مجرمان برای ارتکاب به سرقت به عنف و زورگیری را افزایش میدهد.
در این گزارش اجتماعی نظر کارشناسان اجتماعی و فرهنگی نیز آورده شده و نتایج به دست آمده به شرح ذیل است: عمدهترین علل تأثیرگذار در بروز این گونه جرایم شرایط اقتصادی نامناسب، مهاجرتهای بیرویه، حاشیهنشینی، اختلاط فرهنگهای ناهمگون، ضعف سرمایه اجتماعی، ضعف در فراهم کردن شغل مناسب برای جوانان، گسترش خردهفرهنگهای کجرو، گسترش شغلهای کاذب، افزایش حرص و طمع برخی افراد، پایین بودن سطح فرهنگی خانواده و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی است البته روشهای زیادی برای پیشگیری از سرقت وجود دارد که دشوار ساختن ارتکاب سرقت و جاذبههای آن از جمله این روشها هستند. به عنوان مثال، افزایش مراقبت از اموال توسط افراد و رعایت نکات ایمنی و حفاظتی درخصوص استفاده از پول نقد در سطح شهر و آموزش عمومی در مورد راههای پیشگیری از سرقت به عنف و زورگیری و افزایش مراقبتهای حفاظتی و ایمنی و افزایش هماهنگی و همکاری بین سازمانهای فعال در زمینه پیشگیری از جرایم مؤثر است.
طرح مطالب آموزش اجتماعی در کتب درسی و رسانههای عمومی، فعال کردن رسانههای جمعی و گروهی نظیر مجلات، روزنامهها، صدا و سیما همچنین توجه مناسب مسؤلین فرهنگی نسبت به تقویت باورها و ارزشهای اسلامی در بین افراد مستعد کجرو و خانوادههای آنها در کنار توسعه و تجهیز مراکز آموزشی، اماکن ورزشی، تفریحی، مشاورهای برای گذراندن اوقات فراغت و هماهنگ کردن بخشهای عمومی و خصوصی که در زمینه پیشگیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزش و پرورش، شهرداریها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیشگیرانه میتواند راهکار مناسبی باشد. آگاهی دادن به خانوادهها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرایم در صورت ارتکاب جرم نیز نقش مهمی در این میان دارد.
پلیس در تعقیب قاتل زن سالخورده
گروه حوادث/ پلیس در تعقیب سرایدار جوانی است که پس از قتل زن سالخورده طلاهای او را سرقت کرده و هیچ رد و نشانی از خود بهجا نگذاشته است. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت۲۳ شامگاه پنجشنبه دوم دی سال گذشته و به دنبال گزارش قتل زن سالخوردهای در خانهاش به بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. با حضور تیم جنایی در آپارتمان محل جنایت در کوی فراز آنها با جسد زن 70 سالهای به نام ماهرخ مواجه شدند که بر اثر خفگی به قتل رسیده بود. در تحقیقات دختر مقتول به تیم جنایی گفت: آخرین باری که با مادرم صحبت کردم او قصد رفتن به مهمانی داشت و دیگر از او خبر ندارم. چند باری با تلفن همراه مادرم تماس گرفتم اما جواب نداد و همین مسأله باعث نگرانیام شد و به خانه او آمدم. سرایدار ساختمان که مردی 40 ساله است کارهای مادرم را انجام میداد و برای اینکه سراغی از مادرم بگیرم به اتاق سرایداریاش رفتم اما طبق گفته همسر سرایدار او ناپدید شده و کسی از او خبر نداشت. با کلید یدکی وارد خانه مادرم شده و به دنبال او گشتم تا اینکه داخل کمد دیواری با جسد دست و پا بسته مادرم مواجه شدم. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و در معاینات اولیه مشخص شد زن سالخورده بر اثر خفگی به قتل رسیده و طلاهایش به سرقت رفته است.
در ادامه تحقیقات مدارکی بهدست آمد که نشان میداد مرد سرایدار عامل این جنایت است و تحقیقات برای بازداشت او صادر شد.
سرهنگ کارآگاه ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: از آنجایی که هیچ رد و سرنخی از متهم در دست نیست، به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران درخواست انتشار تصویر بدون پوشش متهم صادر شد تا کسانی که از مخفیگاه متهم مطلع هستند با شماره 51055510 تماس گرفته و موضوع را به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی اطلاع دهند.
20 کشته در واژگونی مینیبوس
تصادف یک دستگاه مینیبوس در جادهای در جنوب پاکستان، دستکم ۲۰ کشته و ۱۴ زخمی برجا گذاشت. به گزارش روزنامه لو فیگارو، خادم حسین یک مقام پلیس محلی پاکستان به خبرگزاری فرانسه گفت: این حادثه صبح جمعه در حالی رخ داد که مینیبوس به یک گودال عمیق پر از آب در جادهای که توسط سیلاب در ایالت سند شسته شده بود، افتاده و راننده، تابلوهای نشاندهنده انحراف از جاده را ندیده است. در میان کشتهشدگان این حادثه ۱۱ کودک دو تا هشت ساله دیده میشوند که به احتمال زیاد با والدین خود بودند. بر اساس این گزارش، تصادفات مرگبار در حوزه حمل و نقل جادهای پاکستان به دلیل جادههای نامناسب، وسایل نقلیه غیراستاندارد و بیاحتیاطی در رانندگی بسیار رایج است. به گفته مقامات محلی، پس از سیلهای فاجعهباری که تابستان امسال پاکستان را درنوردید، یکسوم این کشور زیر آب رفت و افزون بر یکهزار و ۷۰۰ نفر کشته و هشت میلیون نفر آواره شدند و زیرساختها آسیب زیادی دیدند.
درخواست دیه مادر بعد از مرگ داماد در زندان
گروه حوادث: مرد زندانی که 13 سال قبل به اتهام قتل مادرزنش به قصاص محکوم شده و در انتظار اجرای حکم بود در زندان به مرگ طبیعی فوت کرد اما حالا خانواده مقتول با مراجعه به دادگاه خواهان دریافت دیه شدهاند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اردیبهشت سال 88 خبر یک نزاع خونین در خانهای واقع در جنوب تهران به پلیس اعلام شد. پس از حضور مأموران و بررسیهای اولیه مشخص شد که این درگیری خانوادگی بین داماد و پدر و مادر زنش رخ داده و مرد 38 ساله به نام محمود با ضربات متعدد چاقو مادرزنش را مجروح کرده و متواری شده است. وقتی زن میانسال توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد ساعاتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده تسلیم مرگ می شود.
در ادامه مأموران موفق شدند داماد فراری را شناسایی و دستگیر کنند. وی پس از انتقال به اداره پلیس منکر درگیری شد اما وقتی در برابر مستندات و شاهدان نزاع قرار گرفت ناچار به اعتراف شد و گفت: من و همسرم 4 سال پیش باهم ازدواج کردیم و از همان زمان پدر و مادرش در زندگیمان دخالت میکردند، هر چقدر تلاش کردم تا آنها وارد حریم خصوصی ما نشوند امکان پذیر نبود تا اینکه روز حادثه وقتی در خانه آنها میهمان بودیم دوباره مادرزنم شروع به دخالت کرد و من هم عصبانی شدم و کار به درگیری لفظی کشید. در این حین پدرزنم به هواخواهی از همسرش جلو آمد و با من درگیر شد اما من که عصبانی بودم با چاقو چند ضربه به مادرزنم زدم و بعد هم که دیدم مجروح شده و روی زمین افتاده از ترس فرار کردم.
با اعترافات صریح متهم، گزارش پلیس و پزشکی قانونی و همچنین اظهارات شهود پرونده تکمیل و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند به هیچ عنوان مصالحه نخواهند کرد و متهم باید به سزای عملش برسد.پس از آن هم متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: من قبول دارم که باعث مرگ مادرزنم شدم اما قصدم کشتن او نبود و تنها میخواستم او را مجروح کنم که متأسفانه فوت کرد. از اولیای دم میخواهم من را ببخشند و حلالم کنند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
با اعلام رأی دادگاه متهم و وکیل او به حکم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه مهر تأیید بر حکم زدند و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
پس از چند سال و در حالی که متهم در نوبت اجرای حکم قرار داشت خبر رسید که وی در زندان با مرگ طبیعی از دنیا رفته و پرونده وارد مرحله دیگری شد.
بدینترتیب بعد از مرگ مرد زندانی اولیای دم با حضور در دادگاه کیفری خواستار دریافت دیه مادرشان از صندوق بیت المال شدند. از اینرو پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه اولیای دم با حضور در جایگاه عنوان کردند: ما در زمان رسیدگی به پرونده عنوان کردیم که به هیچ وجه حاضر به گذشت نیستیم و متهم باید قصاص شود. سر حرفمان هم ماندیم و در انتظار نوبت اجرای حکم بودیم که از زندان خبر رسید محمود فوت کرده است. حالا با این اتفاق برای اینکه حقی از ما ضایع نشود از شما درخواست میکنیم دیه مادر ما را از صندوق بیتالمال پرداخت کنید.پس از اظهارات اولیای دم پرونده، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
گروه حوادث: دو سرباز فراجا هنگام پایش و کنترل نوار مرزی در سراوان استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند.
پایگاه خبری مرزبانی سیستان و بلوچستان شامگاه پنجشنبه با اعلام این خبر افزود: ظهر روز چهارشنبه مرزبانان سراوان واقع در استان سیستان و بلوچستان حین پایش و کنترل نوار مرزی دچار سانحه شدند که بر اثر آن ۲ نفر از مرزبانان فراجا به نامهای سرباز «رضا رضوانی» و سرباز «امیرحسین نیک پور» به دلیل شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نایل شدند. شهید رضوانی اهل و ساکن مشهد و شهید نیک پور اهل و ساکن مازندران بودند.
ردپای مالخر در قتل سارق
پیامک زن جوان شوهرش را گرفتار کرد
گروه حوادث/ خریدار اموال مسروقه که ردپای او در پرونده قتل یک سارق به دست آمده هنگام دستگیری از سوی پلیس از طبقه سوم خانهاش پایین پرید و روانه بیمارستان شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11 صبح 30 شهریور، مرد ضایعات جمع کنی، وقتی به سراغ یک گونی که در کنار سطل زباله افتاده بود رفت، با جسد مردی داخل آن مواجه شد.
کشف جسد از سوی مأموران کلانتری به بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم جنایی اعلام شد و دقایقی بعد تیم جنایی راهی خیابان زمزم تهران شدند. آنها داخل گونی با جسد مرد جوان در حالی مواجه شدند که داخل چندین کیسه نایلونی پیچیده شده و بعد از آن داخل گونی قرار داده شده بود.
از زمان مرگ حدود 5 روز میگذشت اما در بررسیهای صورت گرفته از سوی متخصصان پزشکی قانونی آثار جراحت و زخم ناشی از چاقو مشاهده نشد. هیچ مدرک شناسایی که هویت مرد ناشناس را برملا کند نیز به دست نیامد. از آنجایی که جسد داخل کیسههای نایلونی و گونی پیچیده شده بود، احتمال قتل او پررنگ شد.
در نخستین گام، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل رها شدن جسد پرداختند. دوربینها نشان میداد مردی موتورسوار جسد را در کنار سطل زباله رها کرده و متواری شده است. با کمک دوربینها، تصویر مرد موتورسوار در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
از سوی دیگر با شناسایی هویت مقتول مشخص شد وی قبلاً به اتهام سرقت بازداشت شده بود. همزمان خانواده مقتول نیز شناسایی شدند.
ردپای یک مالخر در پرونده
در ادامه تحقیقات کارآگاهان جنایی دریافتند مقتول با مردی به نام شاهین ارتباط دوستانه داشته و وسایل سرقتی را به شاهین فروخته است. از سویی تحقیقات نشان میداد که برای آخرین بار مقتول با شاهین قرار داشته و به خانه او رفته است.
با برملا شدن این موضوع تحقیقات برای شناسایی شاهین ادامه یافت و معلوم شد وی از مالخران حرفهای است. زمانی که تصویر او بهدست آمد، تیم جنایی خیلی زود او را شناسایی کرد، چرا که وی همان مرد موتورسواری بود که جسد را کنار سطل زباله رها کرده بود.
سقوط هنگام فرار
پس از هماهنگیهای قضایی مأموران راهی خانه وی در محدوده گمرک شدند اما شاهین با مشاهده مأموران تصمیم گرفت از طبقه سوم خانهاش فرار کند که تعادلش را از دست داد و سقوط کرد. شاهین بلافاصله برای درمان به بیمارستان منتقل شد.
در بازرسی از خانه سه طبقه شاهین، لوازم سرقتی زیادی پیدا شد. در پارکینگ خانه شاهین نیز گودالی حفر شده بود که به نظر میرسید برای دفن مقتول آن را کنده است اما بهدلیل رفت و آمد زیاد سارقان و معتادان به خانهاش، موفق نشده این نقشه را اجرا کند.
در تحقیق از دوستان شاهین آنها مدعی شدند که چند روز پس از ناپدید شدن مقتول به نام سیروس، بوی تعفن شدیدی از خانه شاهین به مشام میرسید و زمانی که آنها از مالخر جوان علت بو را پرسیده بودند شاهین مدعی شده بود که مرغ کشته است و بوی تعفن به خاطر مرغ است. بدین ترتیب این احتمال نیز مطرح شد که شاهین چند روزی جسد مقتول را در خانه نگهداری کرده و باتوجه به بوی تعفن و از آنجایی که نتوانسته آن را دفن کند، مجبور شده که جسد را به بیرون منتقل کند.
در بررسی پیامهای تلفنی شاهین با همسرش آنها به پیامی رسیدند که نه تنها قتل سیروس به دست مرد مالخر را تأیید میکرد بلکه این احتمال را مطرح کرد که او جنایتی دیگر نیز مرتکب شده است. همسر شاهین در پیامکی که به شوهرش داده بود نوشته بود سیروس را هم مثل امیر کشتی؟
بدینترتیب این فرضیه از سوی تیم جنایی مطرح است که سارق با مالخر بر سر قیمت درگیر شده و درنهایت سیروس به قتل رسیده است. تحقیقات تا زمان بهبودی شاهین و برملا شدن راز این جنایت به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
ماجرای مرگ دختر تبریزی در گودال
گروه حوادث: رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجانشرقی جزئیات حادثه فوت دختر جوان تبریزی را تشریح کرد.
روز چهارشنبه 25 آبانماه خبر فوت دختر دانشجوی پزشکی به نام آیلار حقی 23 ساله در حالی منتشر شد که گفته میشد وی با شلیک گلوله به سرش جان باخته است اما سرهنگ ابراهیم محمودی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجانشرقی ضمن انکار این ماجرا علت مرگ وی را سقوط به یک گودال اعلام کرد و درباره حادثه افتادن دختر جوان تبریزی در محل گودبرداری جنب برج شهران تبریز به تسنیم، گفت: به محض اطلاع از وقوع حادثه از طریق مرکز فوریتهای پلیس 110، در صحنه حضور یافتیم و با هماهنگی و دستورات ویژه دادستان عمومی و انقلاب تبریز و با شکایت خانواده متوفی، تیم مجربی از کارآگاهان پلیس آگاهی بر اساس وظایف ذاتی و قانونی تحقیقات لازم را در این خصوص آغاز کردند و 3 نفر از مرتبطین در این حادثه شناسایی و دستگیر شدند و تحقیقات پلیس برای کشف حقیقت ادامه دارد.
وی افزود: با بررسی مدارک، شواهد و مستندات در محل حادثه، مشخص شده دختر جوان از یک دستگاه خودروی سواری در جلوی پارکینگ ساختمان پیاده شده و پس از دقایقی این حادثه برای وی رخ داده است.
تصادف آمبولانس با 2 مصدوم
گروه حوادث: یک دستگاه آمبولانس که در حال مأموریت بود بر اثر تصادف با یک خودروی سمند در کرمان واژگون شد و دو نفر راهی بیمارستان شدند.
صبح جمعه برخورد یک خودروی سمند با یک دستگاه آمبولانس در تقاطع خیابان شهید مفتح و شهید عباسپور کرمان منجر به واژگونی آمبولانس و مصدوم شدن راننده آن شد. سرنشین خودروی سمند هم در این حادثه دچار مصدومیت شده که وی را نیز به بیمارستان منتقل کردند. کارشناسان پلیس با بررسی دوربینهای راهنمایی و رانندگی تحقیقات برای شناسایی مقصر این تصادف را آغاز کردند.
لازم به ذکر است که در زمان وقوع این حادثه هیچ بیماری داخل آمبولانس نبوده و این احتمال وجود دارد که آمبولانس در حال مأموریت و در مسیر بیمارستان تا محل مورد نظر برای انتقال بیمار به بیمارستان قرار داشته که دچار حادثه شده است.
مجازات قصاص برای پسری که پدرش را کشت
گروه حوادث / پسر جوانی که به اتهام قتل پدرش محاکمه شده بود، با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از نیمه تیر سال 98 با تماس تلفنی زنی میانسال به پلیس آغاز شد. وقتی مأموران بلافاصله به نشانی اعلام شده در محدوده شرق تهران اعزام شدند دریافتند درگیری میان مردی 70 ساله و پسر 30 سالهاش رخ داده و در جریان این درگیری پسر جوان پدرش را با ضربات متعدد چاقو کشته و متواری شده است.در ادامه مأموران ردیابی و بازداشت متهم را در دستور کار قرار دادند و توانستند او را دستگیر کنند.
متهم پس از دستگیری به ناچار اعتراف کرد و گفت: چند سالی بود با پدرم که پیرو یک فرقه انحرافی بود اختلافنظر داشتیم. به خاطر اینکه اعتقادات او را قبول نداشتم همیشه من را تحقیر میکرد.
وی درباره روز حادثه اظهار داشت: آن روز دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و من هم از شدت عصبانیت چند ضربه چاقو به او زدم و از خانه بیرون رفتم.
از آنجایی که مأموران به این نتیجه رسیدند که متهم در اظهاراتش ضدونقیضگویی میکند وی را با دستور قضایی برای معاینات روانی به پزشکی قانونی معرفی کردند و کارشناسان پس از معاینات در گزارشی اعلام کردند: «متهم به اختلالات روانی مبتلا است و بررسی پزشکان نشان میدهد او در حین ارتکاب جرم مسئول اعمال خود نبوده است.»پس از اعلام این گزارش، اولیایدم به آن اعتراض کردند و متهم برای انجام آزمایشهای دقیقتر به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی معرفی شد و اعضای این کمیسیون پس از بررسیهای لازم اعلام کردند: «متهم به بیماری روانی مبتلا است و برای مداوا باید در بیمارستان روانی بستری و درمان شود.»بدینترتیب متهم تحت درمان قرار گرفت و پس از بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شد و پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه وکیل اولیایدم از طرف دو دختر مقتول به جایگاه رفت و گفت: موکلان من درخواست قصاص برادرشان را دارند و حاضر به مصالحه نیستند.
بعد از آن مادر متهم به جایگاه رفت و با اشاره به اینکه همسرش رفتار مناسبی با پسرش نداشته، اظهارات پسرش را تأیید کرد.در ادامه متهم نیز ضمن ابراز پشیمانی گفت: من قصد کشتن پدرم را نداشتم و روز حادثه حالم خوب نبود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به اتهام قتل پدرش به قصاص محکوم کردند.