ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا علیهالسلام:
هر که در مجلسی بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده میشود، قلبش در روزی که قلبها میمیرند، نمیمیرد. وسائلالشیعه، ج 44، ص 278
هر که در مجلسی بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده میشود، قلبش در روزی که قلبها میمیرند، نمیمیرد. وسائلالشیعه، ج 44، ص 278
حفظ تمامیت ارضی این آب و خاک آرمان همه ما است
حامد بهداد: هنرمند، مردم است و از آن مردم.
در میان مطالبات بر حق این مردم، اگر زمزمه بدخواهان علیه این وطن عزیزمان به گوش رسید نباید آن را پای ما مردم نوشت.
حفظ تمامیت ارضی این آب و خاک، آرمان و فصل مشترک همه ما است و همین مهم مرز ما را با هر آنکه ایران ما را تجزیه بخواهد جدا میکند.
در میان مطالبات بر حق این مردم، اگر زمزمه بدخواهان علیه این وطن عزیزمان به گوش رسید نباید آن را پای ما مردم نوشت.
حفظ تمامیت ارضی این آب و خاک، آرمان و فصل مشترک همه ما است و همین مهم مرز ما را با هر آنکه ایران ما را تجزیه بخواهد جدا میکند.
هنرمندان در فضای مجازی
یادی از سالروز تولد و درگذشت چهرههای شاخص فرهنگ و هنر، هشدار نسبت به «زمزمه بدخواهان برای تجزیه ایران» و پیامد ناآرامیهای اخیر تهران و دیگر شهرهای کشور بر عرصه فرهنگ و هنر از جمله تیترهایی است که میتوان رد آن را در رصد فضای مجازی و رسانههای رسمی کشور دید.
یاد روز
سالروز آمدن و رفتن چهرههای شاخص و بهنوعی نخبگان فرهنگی، هنری و ادبی، همیشه فرصتی برای یادآوری و قدرشناسی از آنهاست. از جمله چهرههای شاخص فرهنگی که این روزها بهانهای برای یادبود اوست، احمد محمود (متوفی ۱۲ مهر ۱۳۸۱) نویسنده شهیر و پرآوازه ایرانی است که رمانهای «مدار صفر درجه»، «زمین سوخته»، «داستان یک شهر»، «درخت انجیر معابد» و... از آثار اوست.
مهرداد بهار اگر در قید حیات میبود، شمع تولد ۹۲ سالگیاش را فوت میکرد اما در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۳ و در ۶۵ سالگی از دنیا رفت. او پنجمین فرزند محمدتقی بهار «ملکالشعرا» بود که ۱۰ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی دیده به جهان گشود. ابوالقاسم اسماعیلپور به همین مناسبت در گفتوگویی با ایسنا از دلخوری فرزند ملکالشعرایبهار از سایه سنگین پدر گفته است: «مهرداد بهار همیشه به شوخی میگفت، من تا موضوعی را مطرح میکنم، سریع میگویند پسر ملکالشعرایبهار حرفهای پدرش را میزند و از این نظر تاحدی مکدر بود که چرا من خودم دیده نمیشوم!»
چالش روز
در حالی که بر اساس برنامهریزیهای پس از ایام سوگواری محرم و صفر، انتظار میرفت تا فصل باشکوهی در فضای اقتصادی موسیقی ایران رقم بخورد، بسیاری از اجراهای زنده حوزه موسیقی بهدلیل ناآرامیهای اخیر تهران و دیگر شهرهای کشور با تصمیم تهیهکنندگان و خوانندگان به حالت تعلیق درآمدهاند. «مهر» در گزارشی با ارائه اطلاعاتی از کنسرتهایی که قرار بود اجرا شوند اعلام کرده که ناآرامیهای اخیر تهران و سایر شهرهای کشور متأسفانه شرایطی را فراهم آورده که بسیاری از خوانندگان و هنرمندان موسیقی در حوزههای مختلف، کنسرتهای خود را لغو کردهاند. این شرایط در حالی است که گفته میشد تعدادی از خوانندگانی که طی سالهای اخیر مجوز فعالیت رسمی در کشور نداشتند و بعد از مدتی مجاز به انتشار تک آهنگ شدهاند، طی هفتههای منتهی به شروع فصل تازه کنسرتها موفق به دریافت مجوز برگزاری کنسرت هم شدهاند و این شرایط میتوانست برای آنها آغازگر فصل تازهای از فعالیتها باشد.
کارگردان نمایش «پدر» که پیش از این در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته بود، وضعیت تئاتر و اجرای این اثر نمایشی را بلاتکلیف دانست و از آسیب اتفاقات این روزها به عرصه فرهنگ و هنر گفت. آروند دشتآرای کارگردان نمایش «پدر» که پیش از تعطیلیهای اخیر تئاتر، در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت، درباره وضعیت اجراهای باقیمانده این اثر نمایشی به مهر گفته است: «کاملاً در یک وضعیت معلق و مبهم هستیم و نمیدانیم وضعیت تئاتر و اجراهای نمایشی چگونه خواهد بود. گروههای تئاتری از جمله گروه این اثر نمایشی متضرر شدهاند. در شرایط اینچنینی حوزه فرهنگ و هنر آسیب میبیند و شاهد تعطیلی سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی هستیم.» او همچنین گفته است «انتظار میرود بعد از بازگشایی مجدد تئاتر شهر بتوانیم تعداد اجراهایی را که تعهد داشتیم به صحنه ببریم.»
خبر روز
بیستم شهریورماه و در آستانه روز ملی سینما، سازمان سینمایی اعلام کرد که «هفته مهر سینمای ایران» به مناسبت روز ملی سینما و با هدف تحقق استمرار شادابی و پویایی در محیط روانی سینمای کشور و توجه خاص به مقوله عدالت فرهنگی و هنری در دولت سیزدهم در راستای تکریم سینماگران پیشکسوت، فعالان سینمای ایران در رشتههای مختلف و هنرمندان ایثارگر طراحی و پیشبینی شده است. محمدرضا فرجی مدیرکل دفتر توسعه فناوری سینمایی و سمعی و بصری سازمان سینمایی به ایسنا اعلام کرده که برگزاری هفته مهر سینمای ایران که قرار بود از ۶ تا ۱۲ مهرماه امسال برگزار شود، به زمانی دیگر موکول شده است.
سالروز آمدن و رفتن چهرههای شاخص و بهنوعی نخبگان فرهنگی، هنری و ادبی، همیشه فرصتی برای یادآوری و قدرشناسی از آنهاست. از جمله چهرههای شاخص فرهنگی که این روزها بهانهای برای یادبود اوست، احمد محمود (متوفی ۱۲ مهر ۱۳۸۱) نویسنده شهیر و پرآوازه ایرانی است که رمانهای «مدار صفر درجه»، «زمین سوخته»، «داستان یک شهر»، «درخت انجیر معابد» و... از آثار اوست.
مهرداد بهار اگر در قید حیات میبود، شمع تولد ۹۲ سالگیاش را فوت میکرد اما در ۲۲ آبان ماه ۱۳۷۳ و در ۶۵ سالگی از دنیا رفت. او پنجمین فرزند محمدتقی بهار «ملکالشعرا» بود که ۱۰ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی دیده به جهان گشود. ابوالقاسم اسماعیلپور به همین مناسبت در گفتوگویی با ایسنا از دلخوری فرزند ملکالشعرایبهار از سایه سنگین پدر گفته است: «مهرداد بهار همیشه به شوخی میگفت، من تا موضوعی را مطرح میکنم، سریع میگویند پسر ملکالشعرایبهار حرفهای پدرش را میزند و از این نظر تاحدی مکدر بود که چرا من خودم دیده نمیشوم!»
چالش روز
در حالی که بر اساس برنامهریزیهای پس از ایام سوگواری محرم و صفر، انتظار میرفت تا فصل باشکوهی در فضای اقتصادی موسیقی ایران رقم بخورد، بسیاری از اجراهای زنده حوزه موسیقی بهدلیل ناآرامیهای اخیر تهران و دیگر شهرهای کشور با تصمیم تهیهکنندگان و خوانندگان به حالت تعلیق درآمدهاند. «مهر» در گزارشی با ارائه اطلاعاتی از کنسرتهایی که قرار بود اجرا شوند اعلام کرده که ناآرامیهای اخیر تهران و سایر شهرهای کشور متأسفانه شرایطی را فراهم آورده که بسیاری از خوانندگان و هنرمندان موسیقی در حوزههای مختلف، کنسرتهای خود را لغو کردهاند. این شرایط در حالی است که گفته میشد تعدادی از خوانندگانی که طی سالهای اخیر مجوز فعالیت رسمی در کشور نداشتند و بعد از مدتی مجاز به انتشار تک آهنگ شدهاند، طی هفتههای منتهی به شروع فصل تازه کنسرتها موفق به دریافت مجوز برگزاری کنسرت هم شدهاند و این شرایط میتوانست برای آنها آغازگر فصل تازهای از فعالیتها باشد.
کارگردان نمایش «پدر» که پیش از این در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته بود، وضعیت تئاتر و اجرای این اثر نمایشی را بلاتکلیف دانست و از آسیب اتفاقات این روزها به عرصه فرهنگ و هنر گفت. آروند دشتآرای کارگردان نمایش «پدر» که پیش از تعطیلیهای اخیر تئاتر، در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت، درباره وضعیت اجراهای باقیمانده این اثر نمایشی به مهر گفته است: «کاملاً در یک وضعیت معلق و مبهم هستیم و نمیدانیم وضعیت تئاتر و اجراهای نمایشی چگونه خواهد بود. گروههای تئاتری از جمله گروه این اثر نمایشی متضرر شدهاند. در شرایط اینچنینی حوزه فرهنگ و هنر آسیب میبیند و شاهد تعطیلی سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی هستیم.» او همچنین گفته است «انتظار میرود بعد از بازگشایی مجدد تئاتر شهر بتوانیم تعداد اجراهایی را که تعهد داشتیم به صحنه ببریم.»
خبر روز
بیستم شهریورماه و در آستانه روز ملی سینما، سازمان سینمایی اعلام کرد که «هفته مهر سینمای ایران» به مناسبت روز ملی سینما و با هدف تحقق استمرار شادابی و پویایی در محیط روانی سینمای کشور و توجه خاص به مقوله عدالت فرهنگی و هنری در دولت سیزدهم در راستای تکریم سینماگران پیشکسوت، فعالان سینمای ایران در رشتههای مختلف و هنرمندان ایثارگر طراحی و پیشبینی شده است. محمدرضا فرجی مدیرکل دفتر توسعه فناوری سینمایی و سمعی و بصری سازمان سینمایی به ایسنا اعلام کرده که برگزاری هفته مهر سینمای ایران که قرار بود از ۶ تا ۱۲ مهرماه امسال برگزار شود، به زمانی دیگر موکول شده است.
با دلی خونین و با لبی خندان
خندیدن، طغیان علیه تلخیهای جهان است. قیام در برابر سرشت اندوهبار و تحملناپذیر زندگی است. انتقام گرفتن از سرنوشت بیرحم و نامهربان است. خنده، سلاح کارآمد و کشنده فرزندان آدم در نبرد با دشواریهای طاقتسوز و طلسم نافذ در سازگاری با شرایط ناخوشایند است. شادمانه زیستن، شاخصی معتبر برای تخمین خلاقیت و عاملیت انسان در زندگی است.
این حکم را افزون بر سطح فردی، در سطح تمدنی نیز میتوان جاری دانست. فرهنگها و تمدنهایی که به نشاط و بهجت و شادی و خندیدن التفات دارند شکوفاتر بودهاند. به این اعتبار در تاریخ فرهنگ ایرانی، نمونههای فراوانی از آثار و مکتوبات را میتوان سراغ گرفت که از جنس مطایبات و لطایف هستند و تماماً یا بعضاً مشتمل بر حکایات لطیف و شیرین و طنزآمیزند. توجه به این زنجیره بلند آثار شادانه، نشان از آن دارد که برخلاف تصور اولیه، تمدن و فرهنگ تاریخی ایران، ماهیتی حزنآلود و «اندوهپسند» ندارد. این، غفلت ماست که فرازها و فصول «شادزیستی» و «لطیفاندیشی» و «ظریفگویی» را در سنت فرهنگی ایرانزمین کشف و احیا نکردهایم.
«لطایفالطوایف» کتابی ارجمند شامل حکایات شیرین و طنزآمیز است که در قرن دهم و در اوج تلاطمات سیاسی ممالک اسلامی نوشته شد تا ساکنان این قلمرو تمدنی، با خواندن این لطایف و مطایبات، تجربهای خوشایند و روزگاری دلپسند داشته باشند. فخرالدین علیصفی، مؤلف کتاب از نویسندگان بزرگ قرن دهم و اهل سبزوار بوده که سالیان درازی را در هرات و سمرقند به سرآورده است. او کتابش را در 14 باب و110 فصل و 709 حکایت فرحافزا و دلانگیز گرد آورد. «لطایفالطوایف» فقط جنبه سرگرمی یا تفنن ندارد بلکه سرشار از اطلاعات تاریخی و ارزشهای ادبی است و برخلاف بسیاری از آثار این گونه ادبی، شخصیت های حکایاتش از افراد مجعول نیستند بلکه جزو اعلام و معاریف و مشاهیر زمانه به شمار می آیند.
«از لطافتهای روزگار» که گلچینی از حکایتهای لطایفالطوایف است به همت و گزینش سلیقهمند شهابالدین عباسی تألیف شده و از میان آن 709 حکایت، 297 فقره را برگزیده و با توضیحات نافع و راهگشا در تدوینی تازه عرضه کرده است. مقدمه سودمند او زوایای مهم و مؤثری از روزگار فخرالدین علیصفی را بازمینماید و اطلاعات دقیق و جذابی را در اختیار خواننده میگذارد. خواندن این حکایات شادی بخش و فرح افزا در زمانهای که تلخی بر شیرینی و اندوه بر نشاط غالب است برای همه ایرانیان واجب می نماید. روح ایرانی به مدد همین نازک اندیشیها بوده است که سختیهای تاریخ را با توفیق پشت سر نهاده است.
عباسی در عرصه رجوع به میراث تاریخی و فرهنگی و استخراج و تلخیص آنها کارنامهای پربار و پربرگ دارد و با شیوهای کمابیش شبیه این اثر، سراغ برخی دیگر از متون کهن فارسی مثل فیهمافیه، پند پیران، مثنوی معنوی، کیمیای سعادت، مقالات شمس و به تازگی قابوسنامه رفته و آن گنجینههای ماندگار را تلخیص و تبویب کرده و با صورتبندی تازه به همراه توضیحات روشنگر، به پسند و ذائقه مخاطب امروزین نزدیک کرده است. عباسی به گواهی آثار پرشمارش، افزون بر التفات به سرمایه معرفتی اندیشمندان مغربزمین و ترجمه آنها به فارسی، دغدغهای جدی برای بازخوانی میراث حکمی و فرهنگی و تاریخی ایران هم داشته و به بازشناسی و احیای این گنجینه دانایی بومی اهتمامی تمام دارد. «از لطافتهای زندگی» در سلسله این بازخوانیها و بازشناسیها جای میگیرد.
از لطافتهای زندگی / شهابالدین عباسی / انتشارات مروارید
این حکم را افزون بر سطح فردی، در سطح تمدنی نیز میتوان جاری دانست. فرهنگها و تمدنهایی که به نشاط و بهجت و شادی و خندیدن التفات دارند شکوفاتر بودهاند. به این اعتبار در تاریخ فرهنگ ایرانی، نمونههای فراوانی از آثار و مکتوبات را میتوان سراغ گرفت که از جنس مطایبات و لطایف هستند و تماماً یا بعضاً مشتمل بر حکایات لطیف و شیرین و طنزآمیزند. توجه به این زنجیره بلند آثار شادانه، نشان از آن دارد که برخلاف تصور اولیه، تمدن و فرهنگ تاریخی ایران، ماهیتی حزنآلود و «اندوهپسند» ندارد. این، غفلت ماست که فرازها و فصول «شادزیستی» و «لطیفاندیشی» و «ظریفگویی» را در سنت فرهنگی ایرانزمین کشف و احیا نکردهایم.
«لطایفالطوایف» کتابی ارجمند شامل حکایات شیرین و طنزآمیز است که در قرن دهم و در اوج تلاطمات سیاسی ممالک اسلامی نوشته شد تا ساکنان این قلمرو تمدنی، با خواندن این لطایف و مطایبات، تجربهای خوشایند و روزگاری دلپسند داشته باشند. فخرالدین علیصفی، مؤلف کتاب از نویسندگان بزرگ قرن دهم و اهل سبزوار بوده که سالیان درازی را در هرات و سمرقند به سرآورده است. او کتابش را در 14 باب و110 فصل و 709 حکایت فرحافزا و دلانگیز گرد آورد. «لطایفالطوایف» فقط جنبه سرگرمی یا تفنن ندارد بلکه سرشار از اطلاعات تاریخی و ارزشهای ادبی است و برخلاف بسیاری از آثار این گونه ادبی، شخصیت های حکایاتش از افراد مجعول نیستند بلکه جزو اعلام و معاریف و مشاهیر زمانه به شمار می آیند.
«از لطافتهای روزگار» که گلچینی از حکایتهای لطایفالطوایف است به همت و گزینش سلیقهمند شهابالدین عباسی تألیف شده و از میان آن 709 حکایت، 297 فقره را برگزیده و با توضیحات نافع و راهگشا در تدوینی تازه عرضه کرده است. مقدمه سودمند او زوایای مهم و مؤثری از روزگار فخرالدین علیصفی را بازمینماید و اطلاعات دقیق و جذابی را در اختیار خواننده میگذارد. خواندن این حکایات شادی بخش و فرح افزا در زمانهای که تلخی بر شیرینی و اندوه بر نشاط غالب است برای همه ایرانیان واجب می نماید. روح ایرانی به مدد همین نازک اندیشیها بوده است که سختیهای تاریخ را با توفیق پشت سر نهاده است.
عباسی در عرصه رجوع به میراث تاریخی و فرهنگی و استخراج و تلخیص آنها کارنامهای پربار و پربرگ دارد و با شیوهای کمابیش شبیه این اثر، سراغ برخی دیگر از متون کهن فارسی مثل فیهمافیه، پند پیران، مثنوی معنوی، کیمیای سعادت، مقالات شمس و به تازگی قابوسنامه رفته و آن گنجینههای ماندگار را تلخیص و تبویب کرده و با صورتبندی تازه به همراه توضیحات روشنگر، به پسند و ذائقه مخاطب امروزین نزدیک کرده است. عباسی به گواهی آثار پرشمارش، افزون بر التفات به سرمایه معرفتی اندیشمندان مغربزمین و ترجمه آنها به فارسی، دغدغهای جدی برای بازخوانی میراث حکمی و فرهنگی و تاریخی ایران هم داشته و به بازشناسی و احیای این گنجینه دانایی بومی اهتمامی تمام دارد. «از لطافتهای زندگی» در سلسله این بازخوانیها و بازشناسیها جای میگیرد.
از لطافتهای زندگی / شهابالدین عباسی / انتشارات مروارید
تئاتر، ابزاری کارآمد برای انتقال حقایق جنگ
رضا آشفته
منتقد
جای جنگ تحمیلی هشت ساله هنوز هم در تئاتر ما خالی است و این بهدلیل کمتر پرداخته شدن به حقایق تراژیک آن است. بر همین اساس و پس از گذشت سه دهه هنوز بخش عمدهای از این واقعه مورد بیتوجهی است. در حالی که در تمام جوامع دنیا بر آن هستند که میتوان با گذر تاریخی و به اصطلاح دور شدن از زمان حساس، حقایقی راکه میتواند در لحظه و زمان خود حساسیت برانگیز باشد به بحث گذاشت و دربارهشان اظهارنظر کرد. به هر حال جنگ هشت سالهص که آن را دفاع مقدس میخوانیم، برای خود لبریز از حقایق ریز و درشتی است که در آن پیروزیها و شکستها و دردها و ملالهای ناگفته بسیار وجود دارد...جنگی که در پی آن ملتی یک تنه در برابر تمام قدرتهای جهانی ایستادگی کردند.
اگر در تاریخ جنگهای مهم معاصر جهان دقیق شویم، خواهیم دید که در جنگ تحمیلی علیه کشورمان، حقایقی تلختر از دیگر نبردهای جهانی موج میزند، مسائلی که حتی تلختر از حقایق جنگ ویتنام است چراکه ویتنامیها فقط در برابر امریکا ایستادگی میکردند اما در این جنگ، صدام و رژیم بعث عراق بهانهای بود برای اینکه شرق و غرب عالم در برابر ایران صف آرایی کنند و انواع تسلیحات نظامی را در اختیار صدام قرار دهند و با وضع قوانین بینالمللی سعی کنند که این جنگ به نفع آنان پایان یابد. در عین حال این تلخی تحمیلی هنوز آنطور که باید در عرصه هنر بیان نمیشود، چنانکه گاهی با تولید یک تئاتر و فیلم یا انتشار کتاب خاطراتی که بیانگر آن روزها است مردم کنجکاوتر از پیش بهدنبال درک و دریافت بهتری از آن هشت سال برخواهند آمد.
با این توصیفات درمییابیم چرا نویسندهای مانند علیرضا نادری که تا امروز بهترین راوی این حقایق تلخ و تراژیک است به چنان حقایق دردناکی میپردازد، هر چند که آن هم فقط بخش ناچیزی از یک کلیت دردناکتر است و البته در فراوانی این نوع نمونههای راستین است که جنگ تحمیلی بیشتر از پیش مردم را با این حقایق عجین و همراه خواهد کرد. در حالی که غفلت از آن نه به نفع تاریخ جنگ است و نه بیانگر رشادت مردان جنگ و نه جامعه امروز را میتواند در ایجاد فضای متعادلی رهنمون گرداند.
جنگ تحمیلی، نقطه مشترک همگانی است، آنچنان که ملت ما همچنان وفادارانه پای این رشادت و پیروزیها ایستادهاند. به هر روی جاننثاری و جانبازی و آزادگی و آوارگیهایی در این جنگ روی داده که هنوز هم خاطره فردی و همگانی بسیاری است که شنیدن و دانستن آنها و در واقع ثبت این حقایق در آثار ادبی و هنری دیگر امری ضروری و بیمانع است اما اگر افرادی با نیت سودجویانه بهدنبال بیتوجهی هستند؛ این دیگر قابل بخشش نیست چون این روزگار را افراد دیگری رقم زدهاند که دلشان میخواهد نسلهای آینده با دانستن آنها همچنان پرچمدار بزرگی برای یک توافق ملی برای پابرجایی وطنشان باشند. نسلی که جنگ هشت ساله را ندیده میتوانند با ثبت آن در تاریخ و ادبیات صریح و راستین، به درک درست و بسامانی از آن برسند. همچنین باید بازماندگان جنگ تحمیلی راوی این حقایق باشند و در انتشار این خاطرات هیچ درنگ و غفلتی نباشد و این سرچشمههای راستین باید در اختیار ادیبان و هنرمندان قرار بگیرد که با بازنگری و قالبگیری در مدیومها و شیوههای هنری بتوانند به تولیدات درخوری دست یابند و تئاتر نیز بهدلیل زنده بودن، بهتر و چالشگرایانهتر از هر هنر دیگری میتواند مردم را ضمن آگاه ساختن، به بستری داستانی از باورهای انسانی سوق دهد.
به هر حال ملت ایران با آنکه با ذات جنگ مخالف هستند اما در این دفاع به ضرورت ایستادگیهایی کردهاند و این خاطرات باید به شکلی راستین برای آیندگان پژواک شود و بازهم تأکید میکنم که در این بین بهترین ابزار برای تحقق چنین هدفی، بهرهمندی از هنر و ادبیات است و هنر تئاتر بیشترین و مطلوبترین کارآمدی را در این راه بازی خواهد کرد.
منتقد
جای جنگ تحمیلی هشت ساله هنوز هم در تئاتر ما خالی است و این بهدلیل کمتر پرداخته شدن به حقایق تراژیک آن است. بر همین اساس و پس از گذشت سه دهه هنوز بخش عمدهای از این واقعه مورد بیتوجهی است. در حالی که در تمام جوامع دنیا بر آن هستند که میتوان با گذر تاریخی و به اصطلاح دور شدن از زمان حساس، حقایقی راکه میتواند در لحظه و زمان خود حساسیت برانگیز باشد به بحث گذاشت و دربارهشان اظهارنظر کرد. به هر حال جنگ هشت سالهص که آن را دفاع مقدس میخوانیم، برای خود لبریز از حقایق ریز و درشتی است که در آن پیروزیها و شکستها و دردها و ملالهای ناگفته بسیار وجود دارد...جنگی که در پی آن ملتی یک تنه در برابر تمام قدرتهای جهانی ایستادگی کردند.
اگر در تاریخ جنگهای مهم معاصر جهان دقیق شویم، خواهیم دید که در جنگ تحمیلی علیه کشورمان، حقایقی تلختر از دیگر نبردهای جهانی موج میزند، مسائلی که حتی تلختر از حقایق جنگ ویتنام است چراکه ویتنامیها فقط در برابر امریکا ایستادگی میکردند اما در این جنگ، صدام و رژیم بعث عراق بهانهای بود برای اینکه شرق و غرب عالم در برابر ایران صف آرایی کنند و انواع تسلیحات نظامی را در اختیار صدام قرار دهند و با وضع قوانین بینالمللی سعی کنند که این جنگ به نفع آنان پایان یابد. در عین حال این تلخی تحمیلی هنوز آنطور که باید در عرصه هنر بیان نمیشود، چنانکه گاهی با تولید یک تئاتر و فیلم یا انتشار کتاب خاطراتی که بیانگر آن روزها است مردم کنجکاوتر از پیش بهدنبال درک و دریافت بهتری از آن هشت سال برخواهند آمد.
با این توصیفات درمییابیم چرا نویسندهای مانند علیرضا نادری که تا امروز بهترین راوی این حقایق تلخ و تراژیک است به چنان حقایق دردناکی میپردازد، هر چند که آن هم فقط بخش ناچیزی از یک کلیت دردناکتر است و البته در فراوانی این نوع نمونههای راستین است که جنگ تحمیلی بیشتر از پیش مردم را با این حقایق عجین و همراه خواهد کرد. در حالی که غفلت از آن نه به نفع تاریخ جنگ است و نه بیانگر رشادت مردان جنگ و نه جامعه امروز را میتواند در ایجاد فضای متعادلی رهنمون گرداند.
جنگ تحمیلی، نقطه مشترک همگانی است، آنچنان که ملت ما همچنان وفادارانه پای این رشادت و پیروزیها ایستادهاند. به هر روی جاننثاری و جانبازی و آزادگی و آوارگیهایی در این جنگ روی داده که هنوز هم خاطره فردی و همگانی بسیاری است که شنیدن و دانستن آنها و در واقع ثبت این حقایق در آثار ادبی و هنری دیگر امری ضروری و بیمانع است اما اگر افرادی با نیت سودجویانه بهدنبال بیتوجهی هستند؛ این دیگر قابل بخشش نیست چون این روزگار را افراد دیگری رقم زدهاند که دلشان میخواهد نسلهای آینده با دانستن آنها همچنان پرچمدار بزرگی برای یک توافق ملی برای پابرجایی وطنشان باشند. نسلی که جنگ هشت ساله را ندیده میتوانند با ثبت آن در تاریخ و ادبیات صریح و راستین، به درک درست و بسامانی از آن برسند. همچنین باید بازماندگان جنگ تحمیلی راوی این حقایق باشند و در انتشار این خاطرات هیچ درنگ و غفلتی نباشد و این سرچشمههای راستین باید در اختیار ادیبان و هنرمندان قرار بگیرد که با بازنگری و قالبگیری در مدیومها و شیوههای هنری بتوانند به تولیدات درخوری دست یابند و تئاتر نیز بهدلیل زنده بودن، بهتر و چالشگرایانهتر از هر هنر دیگری میتواند مردم را ضمن آگاه ساختن، به بستری داستانی از باورهای انسانی سوق دهد.
به هر حال ملت ایران با آنکه با ذات جنگ مخالف هستند اما در این دفاع به ضرورت ایستادگیهایی کردهاند و این خاطرات باید به شکلی راستین برای آیندگان پژواک شود و بازهم تأکید میکنم که در این بین بهترین ابزار برای تحقق چنین هدفی، بهرهمندی از هنر و ادبیات است و هنر تئاتر بیشترین و مطلوبترین کارآمدی را در این راه بازی خواهد کرد.
مانا باش ای ایران عزیزتر از جانم
محمد خزاعی
رئیس سازمان سینمایی
ای ایران عزیز ای مرز پرگهر؛
همزمان با پیروزی انقلاب شکوهمند، زنان و مردان که به تو عشق می ورزیدند با رأی بیش از ۹۸ درصدی جمهوری اسلامی ایران را برگزیدند و حکومتی براساس رأی و خواست ملت برای تحقق شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بنا نهادند، از همان روز اول توطئه و دشمنی بدخواهان داخلی و خارجی شروع شد که شمارش آنها از حوصله این متن خارج است اما به اختصار به جنگ تحمیلی - کودتای نوژه، تجزیهطلبیها، فتنههای سالهای اخیر و... میتوان اشاره کرد.
ایران من!
نظام سلطه و اذنابش برای تکهتکه کردنت، برای تغییر نامت و برای تغییر هویتت، لحظهای درنگ نکردهاند. اما ماندی استوار با پرچمی برافراشته به بلندای آسمان و شهره شدی به گستره جهان.
فرزندانت به تأسی و اطاعت از معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک تو کاسته شود. امروزه توسط گرگها و کفتارها محاصره شدی، همه دنبال چنگ انداختن به چهره زیبای تو هستند و از هر فرصتی نهایت استفاده را میکنند تا دین، مذهب، انقلاب اسلامی مردمت و خاک پاکت را نشانه بروند و لطمه بزنند، اما از اوایل انقلاب تاکنون فرزندان شجاع و ولایتمدار و مخلص تو ای مرز پرگهر، اجازه چنین کاری را ندادهاند و نخواهند داد و با جان و دل خود و با تمام وجود از خاکت، اعتبارت و هویتت دفاع کرده و میکنند.
چند روزی است با فوت مرحومه مهسا امینی اعتراضاتی را مشاهده کردهاید، ولی عدهای از اول هم دنبال روشن شدن علل فوت مرحومه خانم امینی نبودند و گوش به فرمان اربابان داخلی و خارجی خود مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند و خاطر مردم را مکدر کردند. لذا در این رابطه لازم دانستم چند نکته را یادآور شوم: اول از کسانی که اعتراض کردند ولی خطشان را از آشوبگران جدا کرده و از مردم شریف ایران که در سراسر کشور از اغتشاش و اغتشاشگران و هرج و مرجطلبان ابراز انزجار کردند و از ایران متحد و ستون خیمه این انقلاب، ولایت فقیه و ولی زمان خود حمایت کردند، تشکر میکنم. دوم، اغتشاشگرانی که نفهمیدند یا نخواستند بفهمند. «دریغ است ایران که ویران شود؛ کنام پلنگان و شیران شود.» نمیدانند که امروز ایران در عرصه داخلی و منطقهای و جهانی آنقدر مقتدر است که این رفتارها و تخریبها و شعارها، گزندی به آن وارد نمیکند و در حوزه اندیشه و مبانی اعتقادی به اسلام عزیز، انقلاب اسلامی و ولایت فقیه آنقدر عمیق ریشه دوانده که عالمگیر شده است و امروز مردم جهان با افتخار آن را زمزمه و در وصف آن سرود عزت میسرایند.
اربابان و اغتشاشگران بشنوند و بدانند، مردم ایران عزیز این شعر را در دل جان خود حک کردهاند «چو ایران نباشد تن من مباد. در این بوم زنده یک تن مباد.
نمیخواهند بدانند که مردم ایران؛ زن و مرد، پیر و جوان اقوام ایرانی و همه و همه یکصدا فریاد میزنند: ایران من ای عشق جاویدان من»
و عبرت نگرفتند از گذشته تاریخ نه چندان دور این سرزمین که رزمندگان اسلام و امت حزبالله از اوایل انقلاب تاکنون با تمام وجود از انقلاب اسلامی و آرمانهای آن و از تمامیت ارضی ایران اسلامی دفاع میکنند و همواره به این عهد پایبند هستند.
روی دیگر سخنم با گروههای سیاسی و فرصتطلبان سیاسی است که بدانند در یک کشتی نشستهاید. نگذارید و رضایت ندهید که کشتی سوراخ شود که اگر خدای ناکرده این اتفاق بیفتد همه با هم غرق میشوید.
داعشیان، تجزیهطلبان و دشمنان ایران نیز به شما فرصت نفس کشیدن را نمیدهند «فاعتبروا یا اولی الابصار، فاعتبروا یا اولیالالباب.»
سخن آخر با نیروهای اصیل انقلاب است. نیک میدانید که انقلاب اسلامی ایران ثمره خون هزاران سرو قامت تاریخ (شهدای عزیز ما) است. چه انسانهای عزیزی که برای این انقلاب و اسلام جان خود را فدا کردند مانند شهید فهمیدهها، سلیمانیها، احمدیروشنها، دستغیبها.
ماندن و استقامت دراین راه خون دل خوردن میخواهد، صبر و بردباری میطلبد. این آیه از قرآن کریم (فاستقم کما امرت) راهبرد نیروی انقلابی است. در این ایام سکوت جایز نیست. هم، باید از آرمانهای امام راحلمان حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دفاع کنیم و هم از خط مشی مبرهن ولایت، جهاد تبیین را جدی بگیریم. بر اساس تجربه تاریخ معاصر، غبار این گونه فتنهها بزودی فرو خواهد نشست و یادمان باشد به قول سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی: «حزبالله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است. پایمردی میخواهد و وفاداری.»
و «باید بدانیم و دشمن باید بداند که هر توطئهای را علیه انقلاب طرحریزی کند این مردم آگاه با پیروی از رهبری آن را خنثی خواهند کرد.»
دشمنان داخلی و خارجی بدانند صبر و مدارای مردم ولایتمدار ایران اسلامی حدی دارد و حکایت از نجابت و درایت آنهاست و اگر روزی این صبر به سر آید، هیچ کس وهیچ چیز جلودار آن نخواهد بود.
مانا باش ای ایران عزیزتر از جانم
رئیس سازمان سینمایی
ای ایران عزیز ای مرز پرگهر؛
همزمان با پیروزی انقلاب شکوهمند، زنان و مردان که به تو عشق می ورزیدند با رأی بیش از ۹۸ درصدی جمهوری اسلامی ایران را برگزیدند و حکومتی براساس رأی و خواست ملت برای تحقق شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بنا نهادند، از همان روز اول توطئه و دشمنی بدخواهان داخلی و خارجی شروع شد که شمارش آنها از حوصله این متن خارج است اما به اختصار به جنگ تحمیلی - کودتای نوژه، تجزیهطلبیها، فتنههای سالهای اخیر و... میتوان اشاره کرد.
ایران من!
نظام سلطه و اذنابش برای تکهتکه کردنت، برای تغییر نامت و برای تغییر هویتت، لحظهای درنگ نکردهاند. اما ماندی استوار با پرچمی برافراشته به بلندای آسمان و شهره شدی به گستره جهان.
فرزندانت به تأسی و اطاعت از معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک تو کاسته شود. امروزه توسط گرگها و کفتارها محاصره شدی، همه دنبال چنگ انداختن به چهره زیبای تو هستند و از هر فرصتی نهایت استفاده را میکنند تا دین، مذهب، انقلاب اسلامی مردمت و خاک پاکت را نشانه بروند و لطمه بزنند، اما از اوایل انقلاب تاکنون فرزندان شجاع و ولایتمدار و مخلص تو ای مرز پرگهر، اجازه چنین کاری را ندادهاند و نخواهند داد و با جان و دل خود و با تمام وجود از خاکت، اعتبارت و هویتت دفاع کرده و میکنند.
چند روزی است با فوت مرحومه مهسا امینی اعتراضاتی را مشاهده کردهاید، ولی عدهای از اول هم دنبال روشن شدن علل فوت مرحومه خانم امینی نبودند و گوش به فرمان اربابان داخلی و خارجی خود مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند و خاطر مردم را مکدر کردند. لذا در این رابطه لازم دانستم چند نکته را یادآور شوم: اول از کسانی که اعتراض کردند ولی خطشان را از آشوبگران جدا کرده و از مردم شریف ایران که در سراسر کشور از اغتشاش و اغتشاشگران و هرج و مرجطلبان ابراز انزجار کردند و از ایران متحد و ستون خیمه این انقلاب، ولایت فقیه و ولی زمان خود حمایت کردند، تشکر میکنم. دوم، اغتشاشگرانی که نفهمیدند یا نخواستند بفهمند. «دریغ است ایران که ویران شود؛ کنام پلنگان و شیران شود.» نمیدانند که امروز ایران در عرصه داخلی و منطقهای و جهانی آنقدر مقتدر است که این رفتارها و تخریبها و شعارها، گزندی به آن وارد نمیکند و در حوزه اندیشه و مبانی اعتقادی به اسلام عزیز، انقلاب اسلامی و ولایت فقیه آنقدر عمیق ریشه دوانده که عالمگیر شده است و امروز مردم جهان با افتخار آن را زمزمه و در وصف آن سرود عزت میسرایند.
اربابان و اغتشاشگران بشنوند و بدانند، مردم ایران عزیز این شعر را در دل جان خود حک کردهاند «چو ایران نباشد تن من مباد. در این بوم زنده یک تن مباد.
نمیخواهند بدانند که مردم ایران؛ زن و مرد، پیر و جوان اقوام ایرانی و همه و همه یکصدا فریاد میزنند: ایران من ای عشق جاویدان من»
و عبرت نگرفتند از گذشته تاریخ نه چندان دور این سرزمین که رزمندگان اسلام و امت حزبالله از اوایل انقلاب تاکنون با تمام وجود از انقلاب اسلامی و آرمانهای آن و از تمامیت ارضی ایران اسلامی دفاع میکنند و همواره به این عهد پایبند هستند.
روی دیگر سخنم با گروههای سیاسی و فرصتطلبان سیاسی است که بدانند در یک کشتی نشستهاید. نگذارید و رضایت ندهید که کشتی سوراخ شود که اگر خدای ناکرده این اتفاق بیفتد همه با هم غرق میشوید.
داعشیان، تجزیهطلبان و دشمنان ایران نیز به شما فرصت نفس کشیدن را نمیدهند «فاعتبروا یا اولی الابصار، فاعتبروا یا اولیالالباب.»
سخن آخر با نیروهای اصیل انقلاب است. نیک میدانید که انقلاب اسلامی ایران ثمره خون هزاران سرو قامت تاریخ (شهدای عزیز ما) است. چه انسانهای عزیزی که برای این انقلاب و اسلام جان خود را فدا کردند مانند شهید فهمیدهها، سلیمانیها، احمدیروشنها، دستغیبها.
ماندن و استقامت دراین راه خون دل خوردن میخواهد، صبر و بردباری میطلبد. این آیه از قرآن کریم (فاستقم کما امرت) راهبرد نیروی انقلابی است. در این ایام سکوت جایز نیست. هم، باید از آرمانهای امام راحلمان حضرت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دفاع کنیم و هم از خط مشی مبرهن ولایت، جهاد تبیین را جدی بگیریم. بر اساس تجربه تاریخ معاصر، غبار این گونه فتنهها بزودی فرو خواهد نشست و یادمان باشد به قول سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی: «حزبالله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است. پایمردی میخواهد و وفاداری.»
و «باید بدانیم و دشمن باید بداند که هر توطئهای را علیه انقلاب طرحریزی کند این مردم آگاه با پیروی از رهبری آن را خنثی خواهند کرد.»
دشمنان داخلی و خارجی بدانند صبر و مدارای مردم ولایتمدار ایران اسلامی حدی دارد و حکایت از نجابت و درایت آنهاست و اگر روزی این صبر به سر آید، هیچ کس وهیچ چیز جلودار آن نخواهد بود.
مانا باش ای ایران عزیزتر از جانم
عکس نوشت
مهلت ارسال آثار به دومین نمایشگاه و فروشگاه عکس «ایران من» تا ۱۳ مهر ۱۴۰۱ تمدید شد. متقاضیان حضور در دومین نمایشگاه عکس «ایران من» تا ۱۳ مهر ۱۴۰۱ فرصت دارند آثار خود را به این رویداد تجسمی ارسال کنند. دومین نمایشگاه عکس «ایران من» با هدف ایجاد بستر مناسب برای ظهور و بروز خلاقیت هنری هنرمندان عکاس، معرفی ظرفیتهای فرهنگی هنری ایران، ایجاد زمینه ارتباط هنرمندان عکاس و انتقال تجربه، فراهم آوردن امکان فروش آثار هنرمندان عکاس و بازنمایی طبیعت ایران برگزار خواهد شد./ایسنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حفظ تمامیت ارضی این آب و خاک آرمان همه ما است
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
با دلی خونین و با لبی خندان
-
تئاتر، ابزاری کارآمد برای انتقال حقایق جنگ
-
مانا باش ای ایران عزیزتر از جانم
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین