چگونه غرب از رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال برای فریب و کنترل شهروندان ساکن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده میکند؟
اقتدارگرایی دیجیتال
مارک اون جونز
ستون نویس میدیل ایست ای
گروه سیاست/ مقاله ذیل بخشی از مقاله مارک جونز اونز فعال حوزه ارتباطات است. وی در این مقاله به فعالیتهای خود طی سالهای 2011 در زمان وقوع بهار عربی(بیداری اسلامی) اشاره میکند. وی نشان میدهد که چگونه غرب با استفاده از رسانههای اجتماعی فعالان حقوق بشری را در کشورهای خلیج فارس سرکوب میکرد. وی از بحرین و سوریه مثال میآورد و به استانداردهای دوگانه رسانهای غرب میپردازد و روشن میکند که غرب و امریکا چگونه افکار عمومی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را فریب میدهد و باعث میشود که آنها را به خیابان بکشاند.
در این مقاله وی میگوید: فیس بوک و توئیتر نقش فعالی در سوریه و بحرین داشتند. برای مثال شبکهها و اکانتهای حامی دولت سوریه را به حالت تعلیق درمیآوردند و از سویی دیگر اکانتهای داعش و سایر گروههای تروریستی آزادانه فعالیت میکردند. وی از دنیای اقتدارگرایی دیجیتال صحبت میکند. دنیایی که حاکم آن غرب است و به کشورهای مستبد در خلیج فارس همچون عربستان و امارات و بحرین اجازه سرکوب میدهد. در ادامه بخشهایی از مقاله وی ترجمه شده است.
به دنیای اقتدارگرایی دیجیتالی خوش آمدید، جایی که از آزار و اذیت دیجیتال، نظارت و اطلاعات نادرست در تلاش برای کنترل رفتار انسانی استفاده میشود. اقتدارگرایی دیجیتال «استفاده از فناوری اطلاعات دیجیتال توسط رژیمهای مستبد برای نظارت، سرکوب و دستکاری جمعیتهای داخلی و خارجی» است. غرب این را برای رژیمهای مستبد تسهیل میکند.
این شامل طیف گستردهای از تکنیکهای سرکوبکننده، از جمله «نظارت، سانسور، دستکاری و آزار اجتماعی، حملات سایبری و آزار و اذیت هدفمند علیه کاربران آنلاین» است. یکی از اجزای نگرانکننده دستکاری رسانههای اجتماعی، اطلاعات نادرست است. اصطلاحات اغلب به جای یکدیگر برای توصیف تلاش برای دستکاری افکار عمومی یا ایجاد توهم حمایت عمومی از موضوعات خاص استفاده میشوند.تمرکز اصلی این مقاله بر اطلاعات نادرست و فریب از طریق رسانههای اجتماعی است. اساساً، این سؤال میپرسد که چگونه دولتها و دیگر بازیگران غیردولتی از رسانههای اجتماعی و فناوری دیجیتال برای فریب و کنترل شهروندان ساکن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و بهطور خاصتر، منطقه خلیج فارس استفاده میکنند؟
اطلاعات نادرست و اخبار جعلی
از واشنگتن دی سی در ایالات متحده گرفته تا ریاض در عربستان سعودی، اطلاعات نادرست و آنچه گاهی اوقات «اخبار جعلی» نامیده میشود یک مشکل جهانی است. این بخشی از چیزی است که کلر واردل بهعنوان یک «اختلال اطلاعاتی» در حال رشد توصیف میکند. از سال 2008، توجه دانشگاهی در سراسر رشتهها، بویژه روانشناسی و ارتباطات، معطوف به درک هدف اطلاعات نادرست شده است.
با این حال، در حالی که اطلاعات نادرست جدید نیست، فناوریهای دیجیتالی که توسط کسانی که اطلاعات نادرست منتشر میکنند مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، نسبتاً جدید هستند. دیگر رسانههای متمرکزتر تلویزیون، اخبار چاپی و رادیو تنها - یا در واقع، اصلیترین - ابزار توزیع اطلاعات نادرست نیستند. دسترسی جدید رسانههای دیجیتال و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، که با افزایش فراگیر تلفنهای هوشمند مجهز به اینترنت همراه شده است، مقیاس اختلال اطلاعات را تغییر میدهد و اطلاعات نادرست اساساً درک مردم از حقایق و حقایق ثابت را تغییر میدهد.
در خاورمیانه و شمال آفریقا تفاوتی ندارد. بهعنوان یک منطقه عمیقاً نابرابر، تأثیر و استفاده از فناوری دیجیتال با توجه به پذیرش دولتی، تجاری و مصرف کننده متفاوت و متمایز است. امارات متحده عربی، بحرین و قطر در میان کشورهای برتر جهان از نظر پذیرش مصرفکننده دیجیتال، «با بیش از 100 درصد نفوذ گوشیهای هوشمند و بیش از 70 درصد پذیرش رسانههای اجتماعی» در سال 2016 هستند. این بالاتر از بسیاری از مناطق ایالات متحده و شمال اروپا است. از سوی دیگر، یمن یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و این نشان دهنده این واقعیت است که کمترین ضریب نفوذ اینترنت را در منطقه دارد. با این حال، در حالی که ضریب نفوذ اینترنت در حال افزایش یا کاهش است، رسانههای اجتماعی بیشتر در معرض نوسان هستند.
بهعنوان مثال، استفاده از توئیتر و فیسبوک به طور کلی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رو به کاهش است، اگرچه عربستان همچنان پنجمین بازار بزرگ توئیتر در جهان است و 38 درصد (10 میلیون) از جمعیت آن کاربران فعال محسوب میشوند. اگرچه استفاده از توئیتر، واتس اپ، فیس بوک و تا حدی اینستاگرام به طور کلی در سراسر خاورمیانه در حال کاهش است، اما در کشورهایی مانند مصر، استفاده از فیس بوک در حال افزایش است. با وجود تغییر روند، تعداد کسانی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند همچنان بالاست. پلتفرمهای جدید ممکن است بالا و پایین شوند، اما واقعیت نحوه برقراری ارتباط ما بهطور جبرانناپذیری توسط فناوری دیجیتال تغییر کرده است. در نتیجه، چالشهای موجود چنین فناوریهایی برای انتشار اطلاعات نادرست به این زودیها ناپدید
نمیشوند.
خطرات فزاینده فریب
این خطرات اختلال اطلاعات به طور فزایندهای آشکار میشود. اطلاعات نادرست میتواند منجر به تلقین شده که میتواند منجر به تحریک شود. بسته به ماهیت تلقین، تحریک میتواند منجر به خشونت و حتی نسل کشی شود.جهان عرب شاهد این فاجعه بوده است{ظهور داعش} به طور گسترده به توانایی اطلاعات نادرست، تبلیغات و تلقین برای فراتر رفتن از مرزهای جهانی از طریق فناوری دیجیتال نسبت داده شده است.
حتی فیس بوک نیز اذعان کرده است که پلتفرم آن برای تحریک آنچه بهعنوان خشونت «نسل کشی» علیه جمعیت مسلمان روهینگیا میانمار توصیف شده است، استفاده شده است. همین امر در محیط «بسته» واتساپ نیز صادق بود، بهعنوان مثال، یک ویدیو ادعا میکرد روهینگیاییها در حال آدمخواری هندوها هستند؛ البته نادرست بودن آن مشخص شد. صدها و احتمالاً هزاران نفر ممکن است در طول همهگیری کووید19 در نتیجه اطلاعات نادرست در مورد این ویروس جان خود را از دست داده باشند.
جنگ علیه واقعیت خطر بسیاری از پیشرفتها در تفکر انتقادی، علم و خلق دانش را که در چند قرن گذشته انجام شدهاند ، تضعیف میکند. پس جای تعجب نیست که اطلاعات نادرست و اصطلاح مرتبط «اخبار جعلی» در دهه گذشته در همه جا حاضر شده است. این اصطلاحات، همراه با عبارت «جنگ علیه واقعیت»، در واژگان عصر «پسا حقیقت» پیوند خوردهاند که در آن واقعیتهای عینی کمتر از توسل به احساسات و باورهای شخصی در شکلدهی افکار عمومی تأثیرگذار هستند.
انگیزههای چنین دروغهایی بیشمار است و چندین توضیح ارائه شده است. اطلاعات نادرست به شرکتها پول بیشتری میدهد یا اطلاعات نادرست برای سود خود یک مدل تجاری است. با این حال، در حالی که منافع مالی در حوزه تجارت اغلب اهداف ارائه دهنده خدمات است، مشتریان چنین اطلاعات نادرستی را نمیتوان نادیده گرفت. به هر حال بدون تقاضا، عرضه وجود ندارد و عصر پس از حقیقت به شیوههای خاصی در منطقه خلیج فارس شکل گرفته است.راه دیگر برای مشاهده اخبار جعلی مبارزه بر سر حقیقت نیست، بلکه در مورد قدرت است «اخبار جعلی شواهدی از یک پدیده اجتماعی در حال بازی است.» در قلمرو سیاست، اصطلاحات پسا حقیقت و جنگ با واقعیت گاهی اوقات حتی یک تعبیر عجیب و غریب به نظر میرسند.
استانداردهای دوگانه
رژیمهای دموکراتیک، با سطوح مختلف پیچیدگی، مردم خود را فریب دادهاند. برخی از این دروغها، مانند ادعاهایی مبنی بر داشتن سلاحهای کشتار جمعی (WMD) در عراق، برای توجیه یک جنگ بسیار غمانگیز مورد استفاده قرار گرفت که پیامدهای آن هنوز احساس میشود و برای نسلها خواهد بود.
توجه به این نکته مهم است که اطلاعات نادرست از مرزها فراتر میرود و بازیگران بدخیم از اطلاعات نادرست برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی سایر کشورها برای پیشبرد منافع خود استفاده میکنند. جهانی شدن دیجیتال لزوماً به حاکمیت دولتها یا مرزهای دیجیتالی که بهصورت فزایندهای در حال رشد است که در اصطلاح «وب جهانی» تجسم یافته است، احترام نمیگذارد.
موقعیت خاورمیانه
تاکنون مطالعه اطلاعات نادرست به یک الگوی جنگ سرد که روسیه و چین را بهعنوان نیروهایی که امنیت ایالات متحده و اروپا را تضعیف میکنند، ایجاد کرده است. تمرکز بندرت بر خاورمیانه و کشورهای همپیمان غرب خلیج فارس است. در همین راستا، تمایل به تمرکز بر بازیگرانی وجود داشته است که تواناییهای خود را تولید میکنند، مانند چین و روسیه. با این حال، برای کسانی که در خاورمیانه زندگی میکنند، اطلاعات نادرست بسیار آشناست اما، مانند سایر مناطق فراتر از اروپا و دنیای انگلیسی زبان، توسط شرکتهای رسانههای اجتماعی نیز مورد غفلت قرار گرفته است.
یکی از کارشناسان حوزه ارتباطات میگوید: چگونه فیس بوک در هنگام برخورد با اطلاعات نادرست، متمرکز بر ایالات متحده، واکنش نشان میدهد. «سوفی ژانگ»، کارمند سابق فیس بوک، تأکید کرد که چگونه فیس بوک تمایل به نادیده گرفتن یا تأخیر در برخورد با دستکاری پلتفرم در مکانهایی دارد که باعث واکنش آشکار افکار عمومی نمیشود. کاملاً روشن شده است که دستور کار تحقیقاتی باید بر اطلاعات نادرست در خاورمیانه و آفریقا متمرکز شود. چگونه غرب از طریق فناوری دیجیتال بر کشورهای منطقه خلیج فارس یا به طور کلی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تأثیر میگذارد. بهار عربی(بیداری اسلامی) واقعیتی را نشان داد که غرب استانداردهای دوگانه خود را نشان میدهد. برای مثال برای اسلام هراسی در رسانهها، داعش را بهعنوان نماد اسلام نشان میدادند، در حالی که در بحرین رژیم این کشور انواع و اقسام جنایتها را علیه مردم شیعه این کشور به کار میگرفت. مثال دیگر سوریه است؛ غرب از سال 2011 بخصوص در شبکه اجتماعی فیس بوک اکانتهای حامی دولت سوریه را به حالت تعلیق درآورد ولی اکانتهای حامی داعش و سایر گروههای تروریستی و ارتش آزاد، آزادانه فعالیت
میکردند.
در نهایت باید گفت رسانه دیجیتال اعم از شبکههای اجتماعی به صورت ویژه نقش مهمی در دادن اطلاعات نادرست به مخاطبان خود دارند. این اطلاعات میتواند موجب خشم و برانگیختن عواطف مردم شود، امری که در سوریه در طول بهار عربی خود را نمایان کرد.