گفتاری در اهمیت شعر آیینی به عنوان رسانه ای جهانی در نمایاندن عظمت قیام عاشورا
ضرورت جهانی سازی «گفتمان عاشورایی»
رضا اسماعیلی
شاعر
بیهیچ تردیدی، در عاشورا شاهد تقابل و رویارویی دو اسلام هستیم: اسلام نبوی و اسلام اموی.
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، رفته رفته اسلام «نبوی» که در وجود قرآن ناطق علی(ع) متجلی بود، به حاشیه رفت و با شروع جریان خلافت، اسلام در تحولی معکوس و سیری قهقرایی، از «امامت» به «خلافت» و «سلطنت» تبدیل شد. قیام حسینی، عکسالعملی به این انحراف آشکار بود. اعتراض به فاصله گرفتن از آموزههای اصیل نبوی و فرو افتادن اسلام در دامچاله برداشتهای قدرت طلبانه، عامیانه و سطحی از دین. برداشتهایی ابزاری، آمیخته به خرافه و گزافه برای تحکیم و تثبیت «اسلام اموی».
عاشورای حسینی پاسخ به یک ضرورت تاریخی برای بازگشت به اسلام اصیل نبوی و احیای آموزههای توحیدی بود. از همین رو، رسالت امروز ما ترجمان و بازتولید این آموزهها است؛ آموزههای انسانسازی که تضمین کننده «حیات طیبه» و زمینه ساز بلوغ و بالندگی جامعه اسلامی است. ارزشهایی همچون توحید و یکتاپرستی، آزادگی، حق جویی، عدالتخواهی، ظلم ستیزی و مظلوم نوازی؛ ارزشهایی که ظرفیت و قابلیت «جهانی سازی» را دارند، ارزشهایی که با اشاعه و ترویج آن نمیتوان «گفتمان عاشورایی» را جهانیسازی کرد.
با توجه به ضرورت جهانیسازی گفتمان «عاشورایی»، در این نوشتار به تبیین و تحلیل این ضرورت تاریخی میپردازیم.
با بررسی دورههای مختلف تاریخی، به سهولت میتوان دریافت که شعر و ادبیات، متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی زمانه خویش است. در آیینه ادبیات هر عصری، میتوان سیمای منظومه سیاسی و اجتماعی آن عصر را به تماشا نشست. با عنایت به این نکته، بیهیچ تردیدی باید گفت که راهپیمایی باشکوه اربعین، بهعنوان یک واقعه تأثیرگذار اجتماعی، زمینه ساز خلق و آفرینش آثاری قابل تأمل در روزگار ما شده است؛ آثاری که بیانگر تأثیرپذیری غیر قابل انکار شاعران از این همایش عظیم است.
راهپیمایی اربعین – بهعنوان یک پدیده برون متنی – بر متن ادبی روزگار ما تأثیر گذاشته و انگیزه سرایش اشعار فراوانی با موضوع عاشورا و قیام حسینی شده است. به عبارت دیگر، حرکت عظیم اربعین، گفتمان ادبی شعر معاصر را تغییر داده و روحی حماسی در کالبد شعر دینی و آیینی ما دمیده است.
شعر اربعین به مثابه یک رسانه قدرتمند، در انتقال پیامهای انسانی عاشورا به جهان معاصر نقش بسزایی داشته است. شعر اربعین، با گفتمان ظلمستیزانه خود، لرزه مرگ در جان و جهان ظالمان افکنده است.
اگر شاعران عاشورایی حقیقت عاشورا و حماسه بیبدیل حسینی را دریابند و در مسیر رونمایی از این حقیقت روشن گام بردارند، شعر اربعین میتواند در بازتولید گفتمان «جهانیسازی عاشورا» نقش تأثیرگذاری داشته باشد. یکی از رسالتهای بزرگ شعر عاشورایی و اربعینی، به اهتزاز درآوردن پرچم توحید و یکتاپرستی، دعوت به عبودیت و بندگی و پیراستن جان و جهان دین از خرافهها و گزافههاست. شاعر اصیل عاشورایی باید به این دقایق و ظرایف معنوی توجه داشته باشد و دین را از گزند اژدهای هفت سر «خرافات» و «تحریفات» در امان نگاه دارد.
تقویت گفتمان «فرامذهبی»
بیهیچ شکی، شعر اربعین نیز فرزند رشید «شعر عاشورا» است، با این تفاوت که رسالتی بزرگتر و جهانیتر بر دوش دارد.
از همین رو باید گفتمانی «فرامذهبی» داشته باشد و مردم آزاده جهان را – از هر دین و مسلکی - مخاطب خویش قرار دهد. رسالت شعر اربعین «تمدنسازی» است.
نکته مغفول مانده و فراموش شده در حوزه شعر عاشورایی، بیمهری و بیاعتنایی به «مخاطب جهانی» است. شعر عاشورایی در روز و روزگار ما، متاعی است که صرفاً برای مصرف داخلی تولید میشود و خروجی مناسبی ندارد. درست مثل جزیرهای که امکانات محدود آن فقط نیازهای ساکنان جزیره را تأمین میکند و کانالهای ارتباطی آن با جهان - حتی جهان اسلام - قطع است.
بیهیچگونه اغراقی، دایره مخاطبان شعر عاشورا، به مسلمانان - و متأسفانه در مواردی فقط به اهل تشیع - محدود میشود. به این معنا که خوانش این شعر حتی برای اهل تسنن نیز جاذبهای ندارد!
علت این امر محدود بودن افق دید و خلاصه کردن دایره مخاطبان «شعر عاشورا» به اهل تشیع است. در این شعر، شاعر فقط با هممذهبان و هممسلکان خویش به گفتمان میپردازد و با این فرض که همه مخاطبانش خودیاند، ضرورتی به توضیح واضحات - معرفی اباعبدالله(ع) و تبیین فلسفه و اهداف متعالی قیام عاشورا - نمیبیند. به این معنا که شاعر به مجالس عزاداری امام حسین(ع) تنها به چشم یک دورهمی مذهبی برای کسب ثواب و گرفتن شفاعت نگاه میکند، از همین رو بزرگترین رسالت خود را در سرودن شعر عاشورایی، تحریک احساسات مخاطب میداند.
نگاه تبیینی، تحلیلی به عاشورا
از همین رو، به جای پرداختن به اصل مسأله (تبیین شخصیت امام و اهداف قیام)، با استناد به روایات و احادیث سوگمحور، بیشتر بهدنبال تحریک احساسات و گرفتن اشک از جمعیت است و این امر کاملاً بدیهی است. چنان که هیچ مداحی نیز برای شرکتکنندگان در مجلس ترحیم، به بیان بیوگرافی متوفی نمیپردازد. چون بر این واقف است که همه شرکتکنندگان در مجلس، در شمار خویشاوندان نسبی و سببی متوفی هستند.
در شعر عاشورا نیز پاسخ به این سؤال که «امام عاشورا که بود و برای چه قیام کرد؟» برای کسانی که همقبله و همقبیلهاند، چندان ضرورتی ندارد. از همین رو شاعر عاشورا، فقط و فقط در مسیر «گریستن» بر این مصیبت گام برمیدارد و تلاشی برای گشودن چشم مخاطب خویش برای «نگریستن» به وجوه معنوی، حماسی و عرفانی این حماسه نمیکند.
در شعر اربعین اما، شاعر باید افق دید خود را گسترش دهد و بنا را بر این بگذارد که برای مخاطبی سخن میگوید که هیچ شناختی از امام عاشورا و قیام کربلا ندارد. استاد سیدمهدی شجاعی در کتاب ارزشمند «خون خدا» در این مسیر خجسته گام برداشته است.
شجاعی در کتاب «خون خدا» که تفسیر و ترجمه هنرمندانه «زیارت عاشورا»ست، با فرض اینکه کتاب خود را برای مخاطبانی مینویسد که ممکن است تاکنون حتی نام مبارک امام حسین را نشنیده باشند، به روایت پردهبهپرده این مینیاتور باشکوه الهی و بازخوانی آنچه در عاشورا بر امام و یاران وفادارش گذشته است، میپردازد. او در فرازی از مقدمهای که بر این کتاب نگاشته است، چنین میگوید: «مخاطب این یادداشت شمایید که از حسین و عاشورا و کربلا هیچ نمیدانید...
شما که از سوگواری و عزاداری هرساله جماعتی از مردم جهان به حق تعجب میکنید.
شما که از زیارت دستهجمعی یا راهپیمایی هماهنگ چند میلیون نفر در یک تاریخ (اربعین) و در یک مسیر و یک جهت، دچار سؤال، ابهام، استفهام و اعجاب و شگفتی میشوید؛ سؤال و اعجابی که کاملاً بجا و درست است.
آن کسی که رفته و رفتنش جهانی را به سوگ نشانده، که بوده و چه محبوبیت عمیق و گسترده و بینظیری در میان مردم مختلف با فرهنگها و ملیتهای متفاوت داشته که تعزیتی اینچنین را به یادگار گذاشته؟ این سؤالی بجا و طبیعی و پرسیدنی است...»
و این کاری بدیع و ضرورتی مغفولمانده در حوزه شعر عاشوراست که برای پایان دادن به انزوای شعر و شاعران عاشورایی و جذب مخاطبان جهانی به آن نیاز داریم. اینکه بگوییم: «امام حسین که بود؟ چه کرد؟ چرا در کربلا تنها ماند؟ و چگونه به شهادت رسید؟» و این رسالت بزرگی است که «شعر اربعین» باید در مسیر تحقق آن گام بردارد.
ما برای «وصل» کردن آمدیم
شعر اربعین – پیش و بیش از پرداختن به بازماندگان – باید در مسیر تمدن سازی گام بردارد و گفتمان عاشورایی را جهانی کند. از این منظر، تفکیک شعر عاشورایی از شعر اربعینی چندان ضرورت ندارد.
شعر عاشورا و اربعین هم ریشهاند و باید مکمل همدیگر باشند. ما باید در حوزه شعر آیینی بیشتر به «وصل» بیندیشیم، نه «فصل». سیرت و حقیقت شعر عاشورایی و اربعینی یکی است.
زیارت اربعین؛ فرصتی مغتنم برای دستاوردی آسمانی
شگفتا راه عشق است این که مرد جاده می خواهد
دکتر عبدالحسین طالعی
استاد دانشگاه قم
(1)
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
دلی آرام و پرغوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حریت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد
ندارد هیچ آدابی و ترتیبی اگر عشق است
نه محرابی و نه تسبیح، نه سجاده میخواهد
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسین بن علی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد
کاروان دلهای سوخته و جانهای گداخته در مسیر نور در حرکت است. آنها قدمزنان به سوی بهشت زمین پیش میروند و ما قلمزنان در پی آنان روانهایم.
و این چند سطر بهانهای است برای همراهی و همگامی با سفر کردههایی که صد قافله دل همراه دارند. بادا که امام نور از ما بپذیرد.
(2)
ششمین امام معصوم فرمود:
«وقتی فرد از خانه به قصد زیارت امام حسین علیهالسلام خارج میشود، نخستین قدم را که برمیدارد همه گناهانش آمرزیده میشود و با هر قدمی قداست او بیشتر میگردد تا وقتی که به حرم میرسد، خداوند میفرماید: بنده من درخواست کن تا به تو بدهم، دعا کن تا اجابت نمایم».
امامان معصوم در آداب دینی که برای دعا به ما آموختهاند، تأکید کردهاند که همیشه و در تمام حالات، بویژه زمانهایی که استجابت دعا بیشتر احتمال میرود، برای دیگران دعا کنید نه تنها خودتان. این آموزه در ایام اربعین – چه برای رهروان طریق الحسین و چه برای آنها که دل در آن جاده محبت دارند – بسیار درسآموز و عبرتانگیز است.
و ما بسیار امید داریم که وقتی برای دیگران دعا کنیم، خدای مهربان خواسته ما را پاسخ مثبت میدهد. و دعا برای امامی که ظهورش حیات عدالت را در زمین ظلمتزده به ارمغان میآورد، دعا برای همگان است.
(3)
راویان راستگفتار چنین آوردهاند:
«کنیزی چند شاخه گل به امام حسین علیهالسلام هدیه داد، حضرت فرمودند: تو به خاطر خدا آزاد هستی و آزادش نمودند؛ راوی میگوید: با چند شاخه گل که ارزش زیادی نداشت او را آزاد فرمودید؟ امام علیهالسلام فرمودند: اینگونه خداوند ما را ادب فرموده که هنگامی که به شما سلام میکنند بهتر جواب دهید و جواب بهتر چند شاخه گل آزادی او بود».
اینک زائری است که به سوی مقصد راستین دل به راه افتاده است. اگر از همان آغاز به این بیندیشد که برای امامش هدیهای ببرد، چه لطف و احسان بیمانندی از حضرتش را میتواند امید داشته باشد؟
و چه هدیهای به سرور شهیدان، بهتر از دعا برای ظهور آخرین امام از سلسله هدایت، که تبیین حقیقت عاشورا و ضلالت شبپرستان حاضر در آن رویداد جاودانه به ظهور آن امام همام وابسته است؟
(4)
زائری که عطر زیارت عاشورا را یک عمر بر لب داشته و دارد، و این را هدیهای ویژه از جانب خدایش میداند، در ایام اربعین به یاد میآورد که بارها در این زیارتنامه از خداوند چنین خواسته است:
«من از خدا میخواهم که خونخواهی تو را همراه امام منصور که امام زمان علیهالسلام هستند به من روزی نمایند.»
آنگاه به عقل خود رجوع میکند و میگوید:
عقل به ما میآموزد که هرگاه به یکی از نزدیکان ما ظلمی شد، فقط ابراز تأسف نمیکنیم بلکه هم بسیار ناراحت میشویم و هم بلافاصله در صدد رفع ظلم برمیآییم و هم او را دعا میکنیم که بتواند حقش را بگیرد.
اگر در این حوادث در صدد رفع ظلم از کسی برنیامدیم و یا دعای کاملی برایش نکردیم؛ نشان میدهد که علاقه زیادی به او نداریم که از ناراحتیاش خیلی ناراحت نشدهایم. لذا هرگاه که درعزای امام حسین علیهالسلام سوختیم، باید بلافاصله برای احقاق حق ایشان توسط فرزندشان، دعا کنیم یعنی ظهور منتقمشان را از خدا بخواهیم.
(5)
این چند بیت، واگویه دل مسافران اربعین است، چه آنها که به سوی کربلا قدم بر میدارند و چه آنها که دلهای مشتاق را به این مسیر آسمانی فرستادهاند:
تنهاترین غریب کجایی ظهور کن
ای بهترین حبیب کجایی ظهور کن
آقا بیا دوباره حوالی قتلگاه
پیچیده بوی سیب کجایی ظهور کن
بر سینه حسین نشسته هنوزهم
این شمر نانجیب کجایی ظهور کن
داری شبیه فاطمهها گریه میکنی
بر گونه تریب کجایی ظهور کن
بر روی دست باد، سوار است روی نی
زلفی که شد خضیب کجایی ظهور کن
با جامههای پاره به بازار میرود
این عترت غریب کجایی ظهور کن
این خاک کربلاست و هر روز جاری است
این قصه عجیب کجایی ظهور کن
(6)
در حدیث آمده است:
«هرکس به فرد غمگینی تسلیت گوید خداوند لباس تقوی بر او میپوشاند و بر روح او درود میفرستد».
نیز پیامبر رحمت فرمود: «هر کس برادر مؤمنش را در مصیبتش تسلیت دهد خداوند در قیامت جامهاى سبز بر او مىپوشاند که مردم نسبت به آن لباس غبطه مىبرند».
اینک ما ایستادهایم، در برابر مصیبتی که به تعبیر زیارت عاشورا «در آسمان و زمین بزرگ و سترگ است» و درباره آن روز جانسوز به حق میگوییم که: «آمد آن روزی که مانندش نبود».
و اربعین فرصتی است برای حضور در مجلسی به گستردگی زمین، که رو به سوی آسمان دارد. آیا سزا است که در چنین مجلسی حضور یابیم ولی به صاحبعزا تعزیت نگوییم؟ آن هم صاحبعزایی که سررشته انواع نعمتهای دینی و دنیایی ما را در دست دارد. انصاف این است که بیتوجهی یا حتی کمتوجهی به امام مهدی در چنین زمان حساسی، عین بیانصافی است.
(7)
صحنههای دیدنی و به یادماندنی از تعاون و محبت خالصانه در میان مردم در ایام اربعین، آنچنان فراوان و متنوع است که نه تنها دیدن، بلکه حتی شنیدنش اشک شوق از دیدگان جاری میسازد. بسیار اتفاق میافتد که زائری غذا میل کرده و در موکبهای بعدی با اصرار، غذا تعارف میکنند ولی کسی نمیگیرد.
چه خوب است که با دیدن این صحنههای بهشتی – که فقط در چند روز معدود در طول سال، آن هم فقط در یک گوشه از زمین - پیش میآید، یاد کنیم بینیازی زمان ظهور را که امام صادق علیهالسلام در وصف دوره آسمانی ظهور میفرمایند: «مردم به دنبال کسی میگردند که از آنان زکات و صدقه بپذیرد ولی کسی را نمییابند».
(8)
نکته مهم این است که در طریق اربعین گاهی پیش میآید که امکاناتی کم باشد، مثلاً جای خواب کافی نباشد، اما تحملش برای افراد بسیار راحت است؛ چون برای هدف معنوی دیگری آمدهاند، لذا به کمی یا زیادی امکانات نمینگرند، بلکه به احسان خالصانه میزبان و قناعتی که در دل دارند، یعنی موهبتی الهی که خدای بزرگ در دل میزبان و میهمان مینهد.
با دیدن این حال، یاد کنیم که درباره دوره آسمانی ظهور به ما خبر دادهاند: «خداوند بینیازی را در دل این امت قرار میدهد»؛ یعنی در زمان ظهور، از یک طرف امکانات بسیار زیاد است و از سوی دیگر قناعت و احساس بینیازی، باعث راحتی آنان شده است. لذا مال به آنان عرضه میشود ولی بعضی به خاطر عدم نیاز و بعضی به خاطر قناعت تمایل به دریافت ندارند.
روشن است که گنجینه پایانناپذیر قناعت بسیار فراتر از تمام امکانات است، بلکه با آن اساساً قابل قیاس نیست.
(9)
زیارت اربعین فرصتی مغتنم است که در پی عمل زمینی نه چندان دشوار به دستاوردی آسمانی و بیمانند دست یابیم:
«با هر قدمی، گناهی از ما آمرزیده شده و حسنهای برایمان ثبت شده و درجهای، مقاممان بالا رفته است». آنگاه به ما گفتهاند: «استانف العمل، یعنی زشتیها و گناهان گذشتهات آمرزیده شده، اینک دوباره پرونده اعمالت را از سر بگیر». به این ترتیب با زیارت امام حسین علیهالسلام درون ما پاک میشود و سنخیت بیشتری با امام زمان علیهالسلام پیدا میکنیم و آمادگی بیشتری برای خدمتگزاری به آستان مقدس حضرتش برای ما فراهم میشود.
کیست که نداند خواستهای به عظمت خدمت به آستان مقدس آن امام منتظَر، جان و درونی میخواهد که با آن تقدس والا سنخیتی داشته باشد. و کیست که نداند شکر چنین تقدیسی که خدای حکیم در پی چنان زیارتی نصیب میکند، درخواست نصرت امام موعود است نه دعایی کمتر از آن.
(10)
امامان هدایت به ما آموختهاند که در بارگاه الهی خواستههای بزرگ از خداوند متعال بخواهیم. امیر مؤمنان علیهالسلام فرمودند: «خداوند به اندازه نیت افراد، آنها را کمک میفرماید». لذا اگر همت و نیت انسان کم باشد، کم به او اعطا خواهد فرمود، ولی اگر همتش بلند باشد، زیاد کمکش میفرماید؛ پس برای رسیدن به این آرزوی بزرگ همت را بلند بدانیم و در هر فرصت و موقعیتی، برای خود و دیگران، این آرزوی بزرگ (لیاقت یاری حضرت مهدی برای یاری امام حسین) را بخواهیم، بدان امید که خداوند به ما این توفیق را عطا کند.
برای دستیابی به چنین خواستهای بزرگ، تمهید مقدمات اخلاقی در صحنه اخلاق فردی و اجتماعی ضرورت دارد، یعنی بهسازی روابط میان خود و دیگران، بدانگونه که نمونه آن را حضرت سید الساجدین علیهالسلام در رساله حقوق بیان میفرماید.