ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام جواد علیه السلام میفرماید:
«با فضیلتترین و ارزشمندترین عبادتها آن است که خالص و بدون ریا باشد.»
(ج 68، ص 245)
«با فضیلتترین و ارزشمندترین عبادتها آن است که خالص و بدون ریا باشد.»
(ج 68، ص 245)
سینما نیاز دارد به سمت ستارهسازی برود
حمیدرضا نعیمی/ از آنجا که هیچ تفاوتی میان بازیگری تئاتر و سینما قائل نیستم و اعتقاد دارم که در هر دو این شاخهها و مدیومها بازیگری اتفاق میافتد، پس چیز عجیبی نیست که بازیگران تئاتر در سینما فعالیت دارند، همان طور که در تمام دنیا این گونه است. در دهههای گذشته قبل و بعد از انقلاب همچنان شاهد حضور بازیگران بزرگ و قدرتمندی بودیم که بازیگری را در سینمای ما بسیار پیش بردند و این به معنای کتمان تواناییهای بازیگرانی که فقط در سینما فعالیت داشتند، نیست. از دهه ۷۰ به این سو، با فیلم عروس بهروز افخمی اتفاق مهمی در سینمای بدنه ما افتاد و نیاز به چهرههای جدید و روز داشت. چهرههایی که تیپ جوان آن روز بعد از سالهای جنگ که دوران بسیار سختی را از سر گذرانده بود میخواست و نیاز داشت آدمهای شبیه به خودش را ببینند.
خیلیها اعتقاد دارند به این که چشم رنگیها وارد سینما شدند، اما اعتقاد من این است که سینما نیاز دارد به سمت ستارهسازی برود که ممکن است ستارههای ورزشی باشند که برای چند صباحی وارد سینما میشوند یا ستارههایی در حوزههای دیگر از جمله خوانندهها که در تمام دنیا مرسوم است.
بخشی از صحبت های این نویسنده ، کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون با ایرنا
هنرمندان در فضای مجازی
یاد
امروز 17 شهریور ماه، سالروز درگذشت فرهنگ شریف است. نوازنده چیره دست ساز تار. استاد فرهنگ شریف تنها یک نوازنده مطرح و پیشکسوت ساز تار نبود بلکه شیرین نوازی بود که توانست با ابداع در نحوه انگشتگذاری و مضرابزنی در نقاط مختلف سیمهای تار، صدایی را در این ساز به وجود آورد که به گفته بسیاری از کارشناسان زیباترین صدای تولیدشده از ساز تار است. اوهنر تارنوازی را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نیداوود از تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی تلمذ کرده بود اما هیچگاه مانند استادانش نوازندگی نکرد و سبک او مخصوص خود او بود. استاد فرهنگ شریف بیش از ۷۰سال عاشقانه برای مردم کشور نواخت و شریف زیست و شریف ماند.
چهرهها
مهدی سلطانی از فیلم سینمایی رؤیای سهراب به کارگردانی و نویسندگی علی قویتن نوشته و اشاره داشته: «رؤیای سهراب هنوز اکران است در سینماهای بسیار محدود. مواظب خودتون باشید.»
میرجلالالدین کزازی شاهنامه شناس برجسته ایران با انتشار ویدیویی از کنارهگیریاش از کار با مؤسسه لغتنامه دهخدا خبر داد و در شرح آن نوشته: سامانگر این تاربرگ، به آگاهی میرساند که دوره شاهنامه و اسطوره به استادی دکتر میرجلالالدین کزازی و همکاری مؤسسه لغتنامه دهخدا، برگزار نخواهد شد.
فرهاد حسنزاده از انتشار کارهای تازهاش خبر داده تحت عنوان قصههای کوتی کوتی و یا ماجراهای شنگل و منگل و چنگل و... که در قالب کودک و نوجوان است.
علی جعفری پویان از انتشار قطعه «نامهای برای حوا» خبرداده به آهنگسازی احسان بیرقدار و با شعر علیرضا کلیایی و اجرای آواز کیانوش روحی. این قطعه مقدمهای بر آلبوم «آتش و حوا» است که قرار است بزودی در قالب یک آلبوم با 12 قطعه منتشر شود.
کیهان کلهر که سابقه همکاری با گروه رامبراندتریو را داشته در صفحه مجازیاش به آلبوم تازه این گروه اشاره کرده و برای برگزیده شدن آخرین آلبوم رامبراند تریو در جایزه موسیقی جز ادیسون یک لینک به علاقهمندان معرفی کرده است.
محمد معتمدی از نمایش قفس نوشته، تئاتری به نویسندگی و کارگردانی محمد حاتمی که شهریور و مهر ۱۴۰۱ درتالار حافظ روی صحنه میرود. پوستر این نمایش روزگذشته رونمایی شد. شهره سلطانی، شهروز دل افکار، یزدان فتوحی، سام قریبیان، الهه شه پرست، احسان عباسی و محمد حاتمی بازیگران این نمایش هستند. اجرای قطعاتی از آن را هم محمد معتمدی برعهده دارد.
دیگه چه خبر!
پیشهمایش نخست «بزرگداشت رابعه بلخی» بانوی پارسیسرا، دیروز چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۸ با حضور دوستداران فرهنگ و تمدن در ساختمان کتابخانه و موزه ملی ملک برگزارشد. خبری که صفحه مجازی کتابخانه و موزه ملی ملک، منتشرکرده. رابعه بلخی شاعر پارسیگوی نیمه نخست سده چهارم هجری، برپایه پارهای سندهای تاریخی نخستین زن شاعر پارسیگوی به شمار میآید. بزرگداشت رابعه بلخی، بخشی از کوشش فرهنگدوستان برای پاسداشت مواریث فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی است.
اولین نمایشگاه کارتون و تصویرسازی گروه ماه تونز در تهران و کرج برگزارمی شود. خبری که جمال رحمتی کاریکاتوریست ایرانی درصفحه مجازی اش منتشر کرده. افتتاحیه این نمایشگاه در کرج 17 تا 23 شهریور درنگارخانه ماه زاد خواهد بود و درتاریخ اول تا هفتم مهر نیز در تهران برپا میشود. رحمتی در شرح این نمایشگاه نوشته: «هسته اولیه گروه ماه تونز در کرج و به منظور جریانسازی در حوزه کارتون و کاریکاتور شکل گرفت. کارتونیستهایی از تهران و کرج، جلسات منظم ماهانه تشکیل دادند و در گالری ماه زاد دور هم جمع شدند و به مباحث تکنیکی و محتوایی این حوزه پرداختند. حال این هسته بزرگ و بزرگتر شده است. 20 کارتونیست و دو تصویرگر هر کدام با دو اثر در این نمایشگاه حضور دارند.یک اثر آزاد و اثر دیگری با موضوع همدلی. دو گالری هم در تهران و کرج همدل شدهاند تا این نمایشگاه در کرج و تهران در معرض دید علاقهمندان قرار بگیرد. نگارخانه ماه زاد در کرج و گالری شمیس در تهران.
امروز 17 شهریور ماه، سالروز درگذشت فرهنگ شریف است. نوازنده چیره دست ساز تار. استاد فرهنگ شریف تنها یک نوازنده مطرح و پیشکسوت ساز تار نبود بلکه شیرین نوازی بود که توانست با ابداع در نحوه انگشتگذاری و مضرابزنی در نقاط مختلف سیمهای تار، صدایی را در این ساز به وجود آورد که به گفته بسیاری از کارشناسان زیباترین صدای تولیدشده از ساز تار است. اوهنر تارنوازی را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نیداوود از تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی تلمذ کرده بود اما هیچگاه مانند استادانش نوازندگی نکرد و سبک او مخصوص خود او بود. استاد فرهنگ شریف بیش از ۷۰سال عاشقانه برای مردم کشور نواخت و شریف زیست و شریف ماند.
چهرهها
مهدی سلطانی از فیلم سینمایی رؤیای سهراب به کارگردانی و نویسندگی علی قویتن نوشته و اشاره داشته: «رؤیای سهراب هنوز اکران است در سینماهای بسیار محدود. مواظب خودتون باشید.»
میرجلالالدین کزازی شاهنامه شناس برجسته ایران با انتشار ویدیویی از کنارهگیریاش از کار با مؤسسه لغتنامه دهخدا خبر داد و در شرح آن نوشته: سامانگر این تاربرگ، به آگاهی میرساند که دوره شاهنامه و اسطوره به استادی دکتر میرجلالالدین کزازی و همکاری مؤسسه لغتنامه دهخدا، برگزار نخواهد شد.
فرهاد حسنزاده از انتشار کارهای تازهاش خبر داده تحت عنوان قصههای کوتی کوتی و یا ماجراهای شنگل و منگل و چنگل و... که در قالب کودک و نوجوان است.
علی جعفری پویان از انتشار قطعه «نامهای برای حوا» خبرداده به آهنگسازی احسان بیرقدار و با شعر علیرضا کلیایی و اجرای آواز کیانوش روحی. این قطعه مقدمهای بر آلبوم «آتش و حوا» است که قرار است بزودی در قالب یک آلبوم با 12 قطعه منتشر شود.
کیهان کلهر که سابقه همکاری با گروه رامبراندتریو را داشته در صفحه مجازیاش به آلبوم تازه این گروه اشاره کرده و برای برگزیده شدن آخرین آلبوم رامبراند تریو در جایزه موسیقی جز ادیسون یک لینک به علاقهمندان معرفی کرده است.
محمد معتمدی از نمایش قفس نوشته، تئاتری به نویسندگی و کارگردانی محمد حاتمی که شهریور و مهر ۱۴۰۱ درتالار حافظ روی صحنه میرود. پوستر این نمایش روزگذشته رونمایی شد. شهره سلطانی، شهروز دل افکار، یزدان فتوحی، سام قریبیان، الهه شه پرست، احسان عباسی و محمد حاتمی بازیگران این نمایش هستند. اجرای قطعاتی از آن را هم محمد معتمدی برعهده دارد.
دیگه چه خبر!
پیشهمایش نخست «بزرگداشت رابعه بلخی» بانوی پارسیسرا، دیروز چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ از ساعت ۱۶ تا ۱۸ با حضور دوستداران فرهنگ و تمدن در ساختمان کتابخانه و موزه ملی ملک برگزارشد. خبری که صفحه مجازی کتابخانه و موزه ملی ملک، منتشرکرده. رابعه بلخی شاعر پارسیگوی نیمه نخست سده چهارم هجری، برپایه پارهای سندهای تاریخی نخستین زن شاعر پارسیگوی به شمار میآید. بزرگداشت رابعه بلخی، بخشی از کوشش فرهنگدوستان برای پاسداشت مواریث فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی است.
اولین نمایشگاه کارتون و تصویرسازی گروه ماه تونز در تهران و کرج برگزارمی شود. خبری که جمال رحمتی کاریکاتوریست ایرانی درصفحه مجازی اش منتشر کرده. افتتاحیه این نمایشگاه در کرج 17 تا 23 شهریور درنگارخانه ماه زاد خواهد بود و درتاریخ اول تا هفتم مهر نیز در تهران برپا میشود. رحمتی در شرح این نمایشگاه نوشته: «هسته اولیه گروه ماه تونز در کرج و به منظور جریانسازی در حوزه کارتون و کاریکاتور شکل گرفت. کارتونیستهایی از تهران و کرج، جلسات منظم ماهانه تشکیل دادند و در گالری ماه زاد دور هم جمع شدند و به مباحث تکنیکی و محتوایی این حوزه پرداختند. حال این هسته بزرگ و بزرگتر شده است. 20 کارتونیست و دو تصویرگر هر کدام با دو اثر در این نمایشگاه حضور دارند.یک اثر آزاد و اثر دیگری با موضوع همدلی. دو گالری هم در تهران و کرج همدل شدهاند تا این نمایشگاه در کرج و تهران در معرض دید علاقهمندان قرار بگیرد. نگارخانه ماه زاد در کرج و گالری شمیس در تهران.
«نگاه هنرمند» در حمایت از هنرمندان
هلیا سلمانی
مدرس دانشگاه هنر و نقاش
نمایشگاه نقاشی «نگاه هنرمند» ایرانی به همت خدیجه (هلیا) سلمانی از روز چهاردهم شهریورماه در گالری آرتز استانبول به صورت مجازی افتتاح شده و قرار است تا بیستم شهریور ماه به مدت یک هفته ادامه یابد.از سال 93 تاکنون حدود 50 نمایشگاه داخلی و خارجی برگزار کردم. از ابتدا به خاطر اینکه خودم نقاشی میکردم همیشه دوست داشتم برای حمایت از هنرمندان تجسمی پل ارتباطی فروش و فعالیت کاری بهوجود آورم. هر هنرمندی نیاز به دیده شدن و فروش آثارش دارد. بنابر این وقتی کار به نمایش گذاشته شود، برای فروش و تبلیغاتش هم بیشتر اقدام میشود و بیشتر هم استعداد هنرمند بروز و ظهور میکند. برای همین بجز نمایشگاههای داخلی، نمایشگاههای خارجی را هم برگزار کردیم. در کشورهای آلمان، لندن، ایتالیا و ترکیه و کشورهای خاورمیانه نمایشگاههایی برگزار کردیم. کار هنرمندان را در این نمایشگاهها فروختیم تا این گردونه هنر را داشته باشیم و دنبال کنیم تا بیشتر از هنرمندان حمایت شود. در دورانی از تاریخ به سر میبریم که هنرمندان ما قشر ضعیفی از جامعه هستند و نیاز به حمایت دارند. امیدوارم بتوانیم این راه را هم ادامه دهیم.درست است که هنرمندان ایرانی در دنیا خوش درخشیدند. اگر به تاریخ هنر ایران برگردیم میبینیم هنر ایران در دنیا بینظیر بوده است و باید دوباره آن را احیا کرد و هنرمندان را حمایت کرد و به این سمت کشاند تا بتوانیم هنر ناب ایرانی را از داخل این استعدادهای خوب به دست بیاوریم و به نمایش بگذاریم و به دنیا عرضه کنیم. بیشترین هدفم از برگزاری نمایشگاه «نگاه هنرمند» در ترکیه این بود که هنر ایرانی را در دنیا به تصویر بکشم.کرونا به دنیای هنر نشان داد که نمایشگاههای آنلاین در فضای مجازی هم میتوانند به خوبی فعالیت کنند و دیده شوند. تا پیش از کرونا تمام نمایشگاههایمان حضوری بود و اصلاً مجازی نبود. اینبار میخواستم در فضای مجازی نمایشگاه بگذارم. فضایی که کار در آن راحتتر است. نمایش آثار در وبسایت گالری برگزار میشود. هنرمند هم از این موضوع بیشتر استقبال میکند. چون دیگر نیازی به هزینه پست و ارسال و قاب و فریم ندارد و هم اینکه هنرمند میتواند اثرش را عرضه کند و وقتی به فروش رفت آن را ارسال و وجه را دریافت کند. و این به نفع هنرمند است. ترکیه به خاطر نزدیک بودن و راحت بودن رد و بدل مالی برای فروش آثار، گزینه خوبی بود و اینکه فعالیت هنرمندان ایرانی در اطراف کشورمان خیلی بیشتر است و هماهنگ کننده ما که با گالریهای کشورهای اطراف ایران در ارتباط است توانست یک گالری خوب به ما معرفی کند تا این نمایشگاه را برگزار کنیم.افرادی که دراین نمایشگاه حضور دارند از استادان حوزه تجسمی هستند و هنرمندانی که سالها است در این حوزه فعالیت دارند و پیشکسوتانی همچون آرمان استپانیان، امیر کشمیری و اکبر نیکانپور و مسعود رنگرزان و عباس محمدپور در این نمایشگاه اثر دارند. بجز اینها 50 هنرمند دیگر هم اثر دادهاند. در حوزههای نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، نقش برجسته، مجسمه، نگارگری و تذهیب اثر داشتیم.نگاه هر هنرمند به اثرش و دیدگاه هنری او مد نظرمان بود که هنرمندان در این زمینه کار کردند. تقریباً چهار ماه این پروژه طول کشید و اکنون به سرانجام رسید. هنرمندان در سطح بسیار خوبی هستند و آثار هم به شیوههای خوبی ارائه شده است. در افتتاحیه نمایشگاه تاکنون دو اثر فروش رفته است.گالری در ایران دفتر دارد و از این طریق آثار ارسال میشود. البته کشورهای اروپایی هم با برگزاری آنلاین نمایشگاهها کار را راحت کردهاند اما قبلاً این کار راحت نبود.
مدرس دانشگاه هنر و نقاش
نمایشگاه نقاشی «نگاه هنرمند» ایرانی به همت خدیجه (هلیا) سلمانی از روز چهاردهم شهریورماه در گالری آرتز استانبول به صورت مجازی افتتاح شده و قرار است تا بیستم شهریور ماه به مدت یک هفته ادامه یابد.از سال 93 تاکنون حدود 50 نمایشگاه داخلی و خارجی برگزار کردم. از ابتدا به خاطر اینکه خودم نقاشی میکردم همیشه دوست داشتم برای حمایت از هنرمندان تجسمی پل ارتباطی فروش و فعالیت کاری بهوجود آورم. هر هنرمندی نیاز به دیده شدن و فروش آثارش دارد. بنابر این وقتی کار به نمایش گذاشته شود، برای فروش و تبلیغاتش هم بیشتر اقدام میشود و بیشتر هم استعداد هنرمند بروز و ظهور میکند. برای همین بجز نمایشگاههای داخلی، نمایشگاههای خارجی را هم برگزار کردیم. در کشورهای آلمان، لندن، ایتالیا و ترکیه و کشورهای خاورمیانه نمایشگاههایی برگزار کردیم. کار هنرمندان را در این نمایشگاهها فروختیم تا این گردونه هنر را داشته باشیم و دنبال کنیم تا بیشتر از هنرمندان حمایت شود. در دورانی از تاریخ به سر میبریم که هنرمندان ما قشر ضعیفی از جامعه هستند و نیاز به حمایت دارند. امیدوارم بتوانیم این راه را هم ادامه دهیم.درست است که هنرمندان ایرانی در دنیا خوش درخشیدند. اگر به تاریخ هنر ایران برگردیم میبینیم هنر ایران در دنیا بینظیر بوده است و باید دوباره آن را احیا کرد و هنرمندان را حمایت کرد و به این سمت کشاند تا بتوانیم هنر ناب ایرانی را از داخل این استعدادهای خوب به دست بیاوریم و به نمایش بگذاریم و به دنیا عرضه کنیم. بیشترین هدفم از برگزاری نمایشگاه «نگاه هنرمند» در ترکیه این بود که هنر ایرانی را در دنیا به تصویر بکشم.کرونا به دنیای هنر نشان داد که نمایشگاههای آنلاین در فضای مجازی هم میتوانند به خوبی فعالیت کنند و دیده شوند. تا پیش از کرونا تمام نمایشگاههایمان حضوری بود و اصلاً مجازی نبود. اینبار میخواستم در فضای مجازی نمایشگاه بگذارم. فضایی که کار در آن راحتتر است. نمایش آثار در وبسایت گالری برگزار میشود. هنرمند هم از این موضوع بیشتر استقبال میکند. چون دیگر نیازی به هزینه پست و ارسال و قاب و فریم ندارد و هم اینکه هنرمند میتواند اثرش را عرضه کند و وقتی به فروش رفت آن را ارسال و وجه را دریافت کند. و این به نفع هنرمند است. ترکیه به خاطر نزدیک بودن و راحت بودن رد و بدل مالی برای فروش آثار، گزینه خوبی بود و اینکه فعالیت هنرمندان ایرانی در اطراف کشورمان خیلی بیشتر است و هماهنگ کننده ما که با گالریهای کشورهای اطراف ایران در ارتباط است توانست یک گالری خوب به ما معرفی کند تا این نمایشگاه را برگزار کنیم.افرادی که دراین نمایشگاه حضور دارند از استادان حوزه تجسمی هستند و هنرمندانی که سالها است در این حوزه فعالیت دارند و پیشکسوتانی همچون آرمان استپانیان، امیر کشمیری و اکبر نیکانپور و مسعود رنگرزان و عباس محمدپور در این نمایشگاه اثر دارند. بجز اینها 50 هنرمند دیگر هم اثر دادهاند. در حوزههای نقاشی، عکاسی، تصویرسازی، نقش برجسته، مجسمه، نگارگری و تذهیب اثر داشتیم.نگاه هر هنرمند به اثرش و دیدگاه هنری او مد نظرمان بود که هنرمندان در این زمینه کار کردند. تقریباً چهار ماه این پروژه طول کشید و اکنون به سرانجام رسید. هنرمندان در سطح بسیار خوبی هستند و آثار هم به شیوههای خوبی ارائه شده است. در افتتاحیه نمایشگاه تاکنون دو اثر فروش رفته است.گالری در ایران دفتر دارد و از این طریق آثار ارسال میشود. البته کشورهای اروپایی هم با برگزاری آنلاین نمایشگاهها کار را راحت کردهاند اما قبلاً این کار راحت نبود.
زندگی دیروز و تابآوری
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
وقتی به نسلهای گذشته که حدود سال های ۱۳۰۰ شمسی زندگی میکردهاند، نگاهی میاندازیم و آنها را با مردمی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ زیستهاند مقایسه می کنیم، میبینیم که سبک زندگی آنها تفاوتهای بسیاری با زندگی کنونی جامعه ما داشته است. در آن دوران تعریف مفاهیم با تعاریف فعلی از نظر خاستگاه آن مفاهیم و سبک زندگی متفاوت است. کلماتی مانند خوشی، غم، سازگاری نقشهای زنان و مردان در خانواده و جامعه، تربیت فرزندان، احترام و هزاران مفهوم دیگر در زندگی روزانه مردم وجود داشته که بر قوانین، رسوم و سبک زندگی خانوادگی آن دوران اثرات بسیار زیادی داشته است. در این یادداشت مجال بررسی پژوهشی جامعه آن دوران نیست و قصد چنین کاری را نیز نداریم و فقط از بعضی جهات رفتارهای فردی و خانوادگی افراد آن دوران را با مدل رفتاری امروز و تأثیرگذاریهای آنها بر زندگی جمعی و فردی افراد بیان میکنیم. زنان و مردان آن دوران مادربزرگها و پدربزرگهای دو نسل پیش از ما، نگاهشان به نقشهای یکدیگر در زندگی مشترک بسیار تفکیک شده بوده و شاید در آن رد پای جنسیتزدگی نیز دیده میشود ولی برای آنها در آن دوران این برداشت وجود نداشته است و خود افراد نیز به آن اذعان نداشتهاند بهدلیل همین پذیرش، هر کسی بنا بر تفکیک نقشهایش به فعالیت روزانه میپرداخت؛ زنان امور مربوط به خانهداری، شستن، روفتن و به دنیا آوردن فرزندان و تربیتشان را به عهده داشتهاند و مردان به تأمین معاش زندگی خانواده در بیرون از منزل میپرداختند. زن و مرد، هر دو با توجه به دیدگاهشان نسبت به زندگی، از آرامش فکر برخوردار بوده و سطح توقع کمتری نسبت به زنان و مردان امروزی داشتند. نکته قابل توجه در آن دوران این است که زندگی افراد از تنش و اضطراب کمتری برخوردار بوده است که یکی از دلایل مهم آن پذیرش نقشها و عدم کمالگرایی افراد آن دوران است. سهم مردان در تصمیمگیریها و تعیین تکلیف کردن در امور مربوط به خانواده، از معاشرت با افراد گرفته تا نوع پوشش زنان و دخترانشان و امر ازدواج فرزندان و خواهران شان همیشه بیشتر از زنان بوده است. از دیدگاه امروزی اما هر کدام از این موارد خود نقض حقوق دیگر افراد خانواده و بخصوص زنان و دخترانشان به حساب میآید ولی نکتهای که شاید شگفتانگیز به نظر برسد این است که زنان آن دوران نه تنها به این موضوعات براحتی جامه عمل میپوشاندند و تحت امر مرد خانواده بودند بلکه آن را نادرست نیز نمیپنداشتند شاید عدهای اندک مانند امروز ما فکر میکردند و بهدنبال احقاق حقوق زنان بودند ولی تعدادشان بسیار اندک بوده است.
از منظر رفتاری که نگاه کنیم این نوع پذیرش رفتار و تفکیک نقشهای زن و مرد خود باعث کاهش تنش و اضطراب بین افراد خانوادهها بوده و نوعی تابآوری آنها را بالا میبرده است. آنها با همین قوانین، با دوستان و آشنایان معاشرت داشتند و روابط فامیلی و خانوادگی مستحکمی در آن دوران برقرار بود و پایه اصلی آن نیز زنان خانواده بودهاند که با برپایی میهمانیها و دورهمیها و برنامهریزیهای منظم باعث ایجاد رفت و آمدها و دورهمیهای خانوادگی یا زنانه میشدند. زنهای آن دوران نقش بسیار پررنگی در ایجاد آرامش بین افراد خانواده و کاهش اضطراب و لذت بردن بقیه افراد خانواده از زندگی داشتهاند، آنها میتوانستند حتی با برپایی یک دورهمی برای تهیه موادغذایی مانند درست کردن رب، ترشی و... برای خانواده و برای فصلهایی که این موادغذایی در دسترس نبوده باعث شوند که خانمهای فامیل و دوستان دور هم جمع شده و گفتوگو بینشان اتفاق بیفتد و به همین بهانه از حال و احوال یکدیگر باخبر شوند. در این میان فرزندانشان نیز در محیط خانههای آن دوران به بازی و سرگرمی میپرداختند و همین سبب میشد احساس کارآمدی در آنها بالا برود و زنان چندین روز خود را به همین طریق سرگرم آمادهسازی این مواد میکردند. از طرفی این دوراندیشی زنان برای فصلهایی که یکسری از موادغذایی وجود نداشت، نشان از درایت و آیندهنگری آنها داشت، موردی که سالیان سال است در جامعه امروزی کمتر به چشم میخورد زیرا با پیشرفت علم و صنایع در تمامی فصول بیشترین امکانات در اختیار افراد قرار دارد و نیاز به دوراندیشی و آیندهنگری کمتری در این زمینهها به چشم میخورد.
مددکار اجتماعی
وقتی به نسلهای گذشته که حدود سال های ۱۳۰۰ شمسی زندگی میکردهاند، نگاهی میاندازیم و آنها را با مردمی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ زیستهاند مقایسه می کنیم، میبینیم که سبک زندگی آنها تفاوتهای بسیاری با زندگی کنونی جامعه ما داشته است. در آن دوران تعریف مفاهیم با تعاریف فعلی از نظر خاستگاه آن مفاهیم و سبک زندگی متفاوت است. کلماتی مانند خوشی، غم، سازگاری نقشهای زنان و مردان در خانواده و جامعه، تربیت فرزندان، احترام و هزاران مفهوم دیگر در زندگی روزانه مردم وجود داشته که بر قوانین، رسوم و سبک زندگی خانوادگی آن دوران اثرات بسیار زیادی داشته است. در این یادداشت مجال بررسی پژوهشی جامعه آن دوران نیست و قصد چنین کاری را نیز نداریم و فقط از بعضی جهات رفتارهای فردی و خانوادگی افراد آن دوران را با مدل رفتاری امروز و تأثیرگذاریهای آنها بر زندگی جمعی و فردی افراد بیان میکنیم. زنان و مردان آن دوران مادربزرگها و پدربزرگهای دو نسل پیش از ما، نگاهشان به نقشهای یکدیگر در زندگی مشترک بسیار تفکیک شده بوده و شاید در آن رد پای جنسیتزدگی نیز دیده میشود ولی برای آنها در آن دوران این برداشت وجود نداشته است و خود افراد نیز به آن اذعان نداشتهاند بهدلیل همین پذیرش، هر کسی بنا بر تفکیک نقشهایش به فعالیت روزانه میپرداخت؛ زنان امور مربوط به خانهداری، شستن، روفتن و به دنیا آوردن فرزندان و تربیتشان را به عهده داشتهاند و مردان به تأمین معاش زندگی خانواده در بیرون از منزل میپرداختند. زن و مرد، هر دو با توجه به دیدگاهشان نسبت به زندگی، از آرامش فکر برخوردار بوده و سطح توقع کمتری نسبت به زنان و مردان امروزی داشتند. نکته قابل توجه در آن دوران این است که زندگی افراد از تنش و اضطراب کمتری برخوردار بوده است که یکی از دلایل مهم آن پذیرش نقشها و عدم کمالگرایی افراد آن دوران است. سهم مردان در تصمیمگیریها و تعیین تکلیف کردن در امور مربوط به خانواده، از معاشرت با افراد گرفته تا نوع پوشش زنان و دخترانشان و امر ازدواج فرزندان و خواهران شان همیشه بیشتر از زنان بوده است. از دیدگاه امروزی اما هر کدام از این موارد خود نقض حقوق دیگر افراد خانواده و بخصوص زنان و دخترانشان به حساب میآید ولی نکتهای که شاید شگفتانگیز به نظر برسد این است که زنان آن دوران نه تنها به این موضوعات براحتی جامه عمل میپوشاندند و تحت امر مرد خانواده بودند بلکه آن را نادرست نیز نمیپنداشتند شاید عدهای اندک مانند امروز ما فکر میکردند و بهدنبال احقاق حقوق زنان بودند ولی تعدادشان بسیار اندک بوده است.
از منظر رفتاری که نگاه کنیم این نوع پذیرش رفتار و تفکیک نقشهای زن و مرد خود باعث کاهش تنش و اضطراب بین افراد خانوادهها بوده و نوعی تابآوری آنها را بالا میبرده است. آنها با همین قوانین، با دوستان و آشنایان معاشرت داشتند و روابط فامیلی و خانوادگی مستحکمی در آن دوران برقرار بود و پایه اصلی آن نیز زنان خانواده بودهاند که با برپایی میهمانیها و دورهمیها و برنامهریزیهای منظم باعث ایجاد رفت و آمدها و دورهمیهای خانوادگی یا زنانه میشدند. زنهای آن دوران نقش بسیار پررنگی در ایجاد آرامش بین افراد خانواده و کاهش اضطراب و لذت بردن بقیه افراد خانواده از زندگی داشتهاند، آنها میتوانستند حتی با برپایی یک دورهمی برای تهیه موادغذایی مانند درست کردن رب، ترشی و... برای خانواده و برای فصلهایی که این موادغذایی در دسترس نبوده باعث شوند که خانمهای فامیل و دوستان دور هم جمع شده و گفتوگو بینشان اتفاق بیفتد و به همین بهانه از حال و احوال یکدیگر باخبر شوند. در این میان فرزندانشان نیز در محیط خانههای آن دوران به بازی و سرگرمی میپرداختند و همین سبب میشد احساس کارآمدی در آنها بالا برود و زنان چندین روز خود را به همین طریق سرگرم آمادهسازی این مواد میکردند. از طرفی این دوراندیشی زنان برای فصلهایی که یکسری از موادغذایی وجود نداشت، نشان از درایت و آیندهنگری آنها داشت، موردی که سالیان سال است در جامعه امروزی کمتر به چشم میخورد زیرا با پیشرفت علم و صنایع در تمامی فصول بیشترین امکانات در اختیار افراد قرار دارد و نیاز به دوراندیشی و آیندهنگری کمتری در این زمینهها به چشم میخورد.
روزی روزگاری کرونا
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
مواجهه انسان با شرایط دشوار زیستی متأثر از بلاهای طبیعی یا بحرانهای اجتماعی، موضوع مستندهای بسیاری بوده است. «جانپناه» ساخته فرزاد جعفری روایتی از یک ماجرا در هفتههای نخست شیوع ویروس کرونا در ایران است. فیلمساز سعی کرده در این مستند، با تمرکز بر مراحل ساخت و تجهیز یک بیمارستان، به تقابل انسان و بحران (اینجا کرونا) بپردازد. تماشای فیلم، این روزها که به زندگی در کنار ویروس کرونا خو گرفته و از شرایط ملتهب ماه های نخست خارج شدهایم، مروری بر روزگاری دهشتناک و سخت است. تصاویر، به اندازه کافی گویای شرایط دشوار آن دوره هستند و فیلمساز توانسته، چالشهای آن زمان را به تصویر بکشد. «جانپناه» بهعنوان مستندی بیشتر گزارشی، یک شخصیت محوری (مهندس حسینی) دارد که تلاش میکند بیمارستان را با وجود دردسرهایی که هر روز با آن مواجه است، به بهرهبرداری برساند. بقیه شخصیتها، حول محور او معنا پیدا کرده و در قابی تعریف میشوند که مهندس در آن حضور دارد. همکاران، کارگرها و کادر درمان، به اندازه او پررنگ نمیشوند. «جانپناه» شروعی کنجکاوی برانگیز دارد، خیلی سریع وارد ماجرا میشود و در 50 دقیقه، مسیری طولانی و چند ماهه را به تصویر میکشد. بهعنوان مستندی گزارشی، تماشاگر از دیدن فیلم خسته نمیشود و تا انتها، آن را دنبال میکند. اگر ثبت سندی یکی از مهمترین کارکردهای سینمای مستند باشد، «جان پناه» نه به طور کامل، اما به شکلی قابل قبول بخشی از این وظیفه را انجام میدهد. فیلم، در آینده، بهعنوان یک سند، ارزشی بیش از یک مستند بحران یا مستند گزارشی صرف خواهد داشت و میتواند محل ارجاع باشد.
فیلمساز، بریدههایی از یک پازل را کنار هم قرار میدهد و جهان فیلم را میسازد، کارگران نگران، چالشهای ساخت و ساز در یک بافت قدیمی (قطع برق بیمارستان اصلی)، مردمی داغدار که عزیزانشان را از دست دادهاند و مهندسی که قرار نیست موانع، او را از ادامه مسیر باز دارد. اگر چه فیلم میتوانست به مردم بیشتر نزدیک شود، اما گویا فیلمساز ترجیح داده تمرکزش را داخل بیمارستان و بر مرحله ساخت و ساز آن بگذارد و برای پرهیز از تشتت در فیلم، از پرداختن به جوانب دیگر فاصله گرفته است. در آن صورت، تصویری که از کرونا در ایران، در «جانپناه» داشتیم کاملتر بود. در مقایسه با اغلب مستندهای بحران در سالهای اخیر که به موضوع جنگها و منازعات منطقه پرداختهاند، در «جانپناه» دوربین، بهدنبال ثبت یک بحران و چالش انسانی و جهانی در ایران بوده است. فیلم فرزاد جعفری، بدون آنکه پرگو و ملال آور شود، به لطف طنزی ظریف، فضای هولناک آن روزها را تلطیف کرده و برای تماشاگر، جذاب میشود. «جان پناه» بدون آنکه ادعایی داشته باشد، فیلمی ساده و سرراست است، گزارشی تصویری از یک موقعیت بحرانی فراموش نشدنی؛ وقتی سایه شوم کرونا، جهانی را تیره و تار کرده بود. علاقهمندان برای تماشای «جانپناه» میتوانند این مستند را در سایت هاشور تماشا کنند.
روزنامهنگار
مواجهه انسان با شرایط دشوار زیستی متأثر از بلاهای طبیعی یا بحرانهای اجتماعی، موضوع مستندهای بسیاری بوده است. «جانپناه» ساخته فرزاد جعفری روایتی از یک ماجرا در هفتههای نخست شیوع ویروس کرونا در ایران است. فیلمساز سعی کرده در این مستند، با تمرکز بر مراحل ساخت و تجهیز یک بیمارستان، به تقابل انسان و بحران (اینجا کرونا) بپردازد. تماشای فیلم، این روزها که به زندگی در کنار ویروس کرونا خو گرفته و از شرایط ملتهب ماه های نخست خارج شدهایم، مروری بر روزگاری دهشتناک و سخت است. تصاویر، به اندازه کافی گویای شرایط دشوار آن دوره هستند و فیلمساز توانسته، چالشهای آن زمان را به تصویر بکشد. «جانپناه» بهعنوان مستندی بیشتر گزارشی، یک شخصیت محوری (مهندس حسینی) دارد که تلاش میکند بیمارستان را با وجود دردسرهایی که هر روز با آن مواجه است، به بهرهبرداری برساند. بقیه شخصیتها، حول محور او معنا پیدا کرده و در قابی تعریف میشوند که مهندس در آن حضور دارد. همکاران، کارگرها و کادر درمان، به اندازه او پررنگ نمیشوند. «جانپناه» شروعی کنجکاوی برانگیز دارد، خیلی سریع وارد ماجرا میشود و در 50 دقیقه، مسیری طولانی و چند ماهه را به تصویر میکشد. بهعنوان مستندی گزارشی، تماشاگر از دیدن فیلم خسته نمیشود و تا انتها، آن را دنبال میکند. اگر ثبت سندی یکی از مهمترین کارکردهای سینمای مستند باشد، «جان پناه» نه به طور کامل، اما به شکلی قابل قبول بخشی از این وظیفه را انجام میدهد. فیلم، در آینده، بهعنوان یک سند، ارزشی بیش از یک مستند بحران یا مستند گزارشی صرف خواهد داشت و میتواند محل ارجاع باشد.
فیلمساز، بریدههایی از یک پازل را کنار هم قرار میدهد و جهان فیلم را میسازد، کارگران نگران، چالشهای ساخت و ساز در یک بافت قدیمی (قطع برق بیمارستان اصلی)، مردمی داغدار که عزیزانشان را از دست دادهاند و مهندسی که قرار نیست موانع، او را از ادامه مسیر باز دارد. اگر چه فیلم میتوانست به مردم بیشتر نزدیک شود، اما گویا فیلمساز ترجیح داده تمرکزش را داخل بیمارستان و بر مرحله ساخت و ساز آن بگذارد و برای پرهیز از تشتت در فیلم، از پرداختن به جوانب دیگر فاصله گرفته است. در آن صورت، تصویری که از کرونا در ایران، در «جانپناه» داشتیم کاملتر بود. در مقایسه با اغلب مستندهای بحران در سالهای اخیر که به موضوع جنگها و منازعات منطقه پرداختهاند، در «جانپناه» دوربین، بهدنبال ثبت یک بحران و چالش انسانی و جهانی در ایران بوده است. فیلم فرزاد جعفری، بدون آنکه پرگو و ملال آور شود، به لطف طنزی ظریف، فضای هولناک آن روزها را تلطیف کرده و برای تماشاگر، جذاب میشود. «جان پناه» بدون آنکه ادعایی داشته باشد، فیلمی ساده و سرراست است، گزارشی تصویری از یک موقعیت بحرانی فراموش نشدنی؛ وقتی سایه شوم کرونا، جهانی را تیره و تار کرده بود. علاقهمندان برای تماشای «جانپناه» میتوانند این مستند را در سایت هاشور تماشا کنند.
فاجعه 17 شهریور چگونه رقم خورد؟
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
بیتردید، واقعه 17 شهریور یکی از نقاط عطف مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی بود. در این روزکه به «جمعه خونین» نیز شهرت یافت، سران رژیم گذشته با هدف ایجاد رعب و وحشت به سوی مردم بیگناهی که در میدان ژاله تهران تحصن کرده بودند، آتش گشودند و دهها نفر را شهید و مجروح کردند. این واقعه با بازتاب وسیعی در داخل و خارج از کشور مواجه شده و به قیام مردم شتاب فزایندهای بخشید. در نتیجه این کشتار مردم و رهبران نهضت در حرکت خود مصمم ترشده و حمایتهای امریکا از استمرار نظام شاهنشاهی در ایران بلااثر، بلکه عاملی مؤثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی شد.
به خاک و خون کشیدن مردم حاضر در میدان ژاله، در شرایطی انجام گرفت که رژیم پهلوی با فریبکاری سعی داشت از خود چهرهای صبور، منعطف و مصمم برای مبارزه با فساد به نمایش بگذارد. از اینرو، دولت «جمشید آموزگار» را برکنار و «جعفر شریف امامی» را که روحانیزاده و به مخالفت با دولت هویدا مشهور بود با شعار«دولت آشتی ملی» بر سر کار آورد تا بر کنترل اوضاع فایق آید. اما واقعه خونین 17 شهریور نقطه پایانی بر آشتی بین مردم ستمدیده و رژیم ستمکار پهلوی گذاشته و بیش از پیش مؤید دروغگویی و فریبکاری دستگاه حاکمه و تصمیم مردم برای سرنگونی آن بود.
مشاوران شاه، بعد از راهپیمایی بزرگ و باشکوه مردم تهران در 16 شهریوربه وی توصیه کردند که با پیش گرفتن سیاست سرکوب به مهار بحران بپردازد. به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیمایی روز 16 شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هرچه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: «در راهپیمایی امروز سیل جمعیت بهراحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیو و تلویزیون را به تصرف خود درآورد، شاه بعد از چند ساعت تردید و دودلی با سفرای انگلیس و امریکا به تبادل نظر پرداخت و در نهایت تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»
حامیان شاه برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی روز قبل از شاه درخواست برقراری حکومت نظامی کردند و با موافقت شخص وی، تصویب شورای امنیت و هیأت دولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و به اجرا درآمد. ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران شد و به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را در میدان و خیابان ژاله (شهدا) که از سوی مبارزان در آن اعلام تجمع شده بود، مستقر نماید.
اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی دیرهنگام و زمانی اعلام شد که مردم زیادی در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن تجمع کرده بودند و بسیاری از برقراری حکومت نظامی خبر نداشتند.
ساعت نزدیک 7:30 صبح و در شرایطی که جمعیت حاضر در محل تصور میکردند نیروهای نظامی مستقر در میدان و اطراف آن قصد متفرق کردن مردم را دارند به یکباره از چهار طرف راههای گریز را روی مردم بسته دیدند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند شد و مردم از چندسو به رگبار بسته شدند. بهطوری که ظرف مدت کوتاهی دهها نفر در خاک و خون غلتیدند. مردم که غافلگیر شده بودند مجروحان و شهدا را روی دست به سوی بیمارستانها حمل و اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانهای نزدیک محل حادثه مملو از مجروح و جنازه بود به گونهای که امکانات بیمارستانها پاسخگو نبود.
خبر کشتار مردم تهران در میدان ژاله بسرعت همهجا پیچید و نفرت عمومی از شاه و نظام شاهنشاهی به اوج خود رسید. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانها ریختند و با مأموران فرمانداری نظامی درگیر و به هرچه که نشان دولتی داشت حملهور شدند.
در نتیجه این اقدام خونین تزلزل جدی در ارکان رژیم پهلوی به وجود آمده و طرفداران آن نیز در حمایت از رژیم دچار تردید شده و شیوه سرکوب در عمل شکست خورد. اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید و شاه برای یافتن یک راهحل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحبنظران امور ایران و کارشناسان داخلی، رایزنی کرد که حاصل این گفتوگوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتیها در توسعه فساد و سوءاستفادههای کلان مادی نهفته است. اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سردرگم شده و سرانجام امریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در امریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود که آن نیز به شکاف میان ارتشیان انجامیده و رژیم پهلوی را در معرض سقوط حتمی قرار داد.
دبیر گروه پایداری
بیتردید، واقعه 17 شهریور یکی از نقاط عطف مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی بود. در این روزکه به «جمعه خونین» نیز شهرت یافت، سران رژیم گذشته با هدف ایجاد رعب و وحشت به سوی مردم بیگناهی که در میدان ژاله تهران تحصن کرده بودند، آتش گشودند و دهها نفر را شهید و مجروح کردند. این واقعه با بازتاب وسیعی در داخل و خارج از کشور مواجه شده و به قیام مردم شتاب فزایندهای بخشید. در نتیجه این کشتار مردم و رهبران نهضت در حرکت خود مصمم ترشده و حمایتهای امریکا از استمرار نظام شاهنشاهی در ایران بلااثر، بلکه عاملی مؤثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی شد.
به خاک و خون کشیدن مردم حاضر در میدان ژاله، در شرایطی انجام گرفت که رژیم پهلوی با فریبکاری سعی داشت از خود چهرهای صبور، منعطف و مصمم برای مبارزه با فساد به نمایش بگذارد. از اینرو، دولت «جمشید آموزگار» را برکنار و «جعفر شریف امامی» را که روحانیزاده و به مخالفت با دولت هویدا مشهور بود با شعار«دولت آشتی ملی» بر سر کار آورد تا بر کنترل اوضاع فایق آید. اما واقعه خونین 17 شهریور نقطه پایانی بر آشتی بین مردم ستمدیده و رژیم ستمکار پهلوی گذاشته و بیش از پیش مؤید دروغگویی و فریبکاری دستگاه حاکمه و تصمیم مردم برای سرنگونی آن بود.
مشاوران شاه، بعد از راهپیمایی بزرگ و باشکوه مردم تهران در 16 شهریوربه وی توصیه کردند که با پیش گرفتن سیاست سرکوب به مهار بحران بپردازد. به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیمایی روز 16 شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هرچه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: «در راهپیمایی امروز سیل جمعیت بهراحتی میتوانست عمارت مجلس و تأسیسات رادیو و تلویزیون را به تصرف خود درآورد، شاه بعد از چند ساعت تردید و دودلی با سفرای انگلیس و امریکا به تبادل نظر پرداخت و در نهایت تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»
حامیان شاه برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی روز قبل از شاه درخواست برقراری حکومت نظامی کردند و با موافقت شخص وی، تصویب شورای امنیت و هیأت دولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و به اجرا درآمد. ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران شد و به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را در میدان و خیابان ژاله (شهدا) که از سوی مبارزان در آن اعلام تجمع شده بود، مستقر نماید.
اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی دیرهنگام و زمانی اعلام شد که مردم زیادی در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن تجمع کرده بودند و بسیاری از برقراری حکومت نظامی خبر نداشتند.
ساعت نزدیک 7:30 صبح و در شرایطی که جمعیت حاضر در محل تصور میکردند نیروهای نظامی مستقر در میدان و اطراف آن قصد متفرق کردن مردم را دارند به یکباره از چهار طرف راههای گریز را روی مردم بسته دیدند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند شد و مردم از چندسو به رگبار بسته شدند. بهطوری که ظرف مدت کوتاهی دهها نفر در خاک و خون غلتیدند. مردم که غافلگیر شده بودند مجروحان و شهدا را روی دست به سوی بیمارستانها حمل و اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانهای نزدیک محل حادثه مملو از مجروح و جنازه بود به گونهای که امکانات بیمارستانها پاسخگو نبود.
خبر کشتار مردم تهران در میدان ژاله بسرعت همهجا پیچید و نفرت عمومی از شاه و نظام شاهنشاهی به اوج خود رسید. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانها ریختند و با مأموران فرمانداری نظامی درگیر و به هرچه که نشان دولتی داشت حملهور شدند.
در نتیجه این اقدام خونین تزلزل جدی در ارکان رژیم پهلوی به وجود آمده و طرفداران آن نیز در حمایت از رژیم دچار تردید شده و شیوه سرکوب در عمل شکست خورد. اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید و شاه برای یافتن یک راهحل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحبنظران امور ایران و کارشناسان داخلی، رایزنی کرد که حاصل این گفتوگوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتیها در توسعه فساد و سوءاستفادههای کلان مادی نهفته است. اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سردرگم شده و سرانجام امریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در امریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود که آن نیز به شکاف میان ارتشیان انجامیده و رژیم پهلوی را در معرض سقوط حتمی قرار داد.
عکس نوشت
تئاتر کودک و نوجوان در پایان این هفته در مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تالار هنر، پردیس تئاتر شهرزاد و سالن نقطه عطف جم سنتر برای مخاطبان کودک و نوجوان در تهران روی صحنه میرود. نمایش «جک و لوبیای سحرآمیز» ، «پاهای خانم هزارپا»،«نیم وجبی» و «کتابخورها» روی صحنه خواهد رفت. علاقه مندان برای خرید بلیت و دریافت اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سینما نیاز دارد به سمت ستارهسازی برود
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
«نگاه هنرمند» در حمایت از هنرمندان
-
زندگی دیروز و تابآوری
-
روزی روزگاری کرونا
-
فاجعه 17 شهریور چگونه رقم خورد؟
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین