ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام باقر علیه السلام فرمود:
هر کس به کعبه نگاه کند. تا وقتی به آن مینگرد مدام کار نیک برایش نوشته میشود و گناهش پاک میشود تا وقتی دیده از آن برگرداند. بحارالانوار ج 96 ص 65
هر کس به کعبه نگاه کند. تا وقتی به آن مینگرد مدام کار نیک برایش نوشته میشود و گناهش پاک میشود تا وقتی دیده از آن برگرداند. بحارالانوار ج 96 ص 65
زبان و ادبیات فارسی هویت و بخشی از شناسنامه ما است
علی نصیریان : زبان و ادبیات فارسی هویت و بخشی از شناسنامه ماست. شعر ما هزار سال قدمت دارد و اینها میراثی بسیار ارزنده از لحاظ تفکر، اخلاق، زندگی و زبان است. هر اقدامی که به حذف آموزش اینها منجر شود از نظر من نامطلوب است.
آموزش زبان و ادبیات فارسی قطعاً باید از دوران مدرسه اتفاق بیفتد و این وظیفه دولت و آموزش و پرورش است که پاسبان و نگهبان زبان فارسی باشد. همچنین از جایی مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم باید در این مورد سؤال پرسیده شود که چه اقدامی در مقابل این نوع اتفاقها انجام میدهند.
بخش عمده هویت ما زبان و ادبیات است؛ ادبیات جزئی از زندگی مردم ایران است و حتی قبرستانها را که نگاه کنید، میبینید که روی بیشتر سنگ قبرها شعر نوشته شده است بنابراین فکر میکنم هر آنچه منجر به حذف یا کم شدن جایگاه آموزش زبان و ادبیات فارسی شود به هویت واقعی یک ایرانی و بویژه بچهها لطمه میزند.
آموزش زبان و ادبیات فارسی قطعاً باید از دوران مدرسه اتفاق بیفتد و این وظیفه دولت و آموزش و پرورش است که پاسبان و نگهبان زبان فارسی باشد. همچنین از جایی مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم باید در این مورد سؤال پرسیده شود که چه اقدامی در مقابل این نوع اتفاقها انجام میدهند.
بخش عمده هویت ما زبان و ادبیات است؛ ادبیات جزئی از زندگی مردم ایران است و حتی قبرستانها را که نگاه کنید، میبینید که روی بیشتر سنگ قبرها شعر نوشته شده است بنابراین فکر میکنم هر آنچه منجر به حذف یا کم شدن جایگاه آموزش زبان و ادبیات فارسی شود به هویت واقعی یک ایرانی و بویژه بچهها لطمه میزند.
هنرمندان در فضای مجازی
علاقهمندان سینمای جهان میتوانند سری به صفحه احمدآرام، نویسنده و مدرس نمایشنامه نویسی و داستاننویسی بزنند. او دست به معرفی فیلم گزارشگر فرانسوی به نویسندگی و کارگردانی «وس اندرسون» زده است. این فیلم از نظر مضمونی در حوزه کارهای کمدی و درام قرار میگیرد. البته احمد آرام تماشای این فیلم را به مخاطبانی توصیه کرده که بهطور تخصصی سینما را دنبال میکنند. «گزارشگر فرانسوی» برگرفته از زندگی واقعی کارکنان مجله نیویورکر است. در این فیلم کارکنان یک نشریه در یک شهر تخیلی فرانسه تصمیم میگیرند به مناسبت درگذشت سردبیرشان یک نسخه یادبود چاپ کنند. به همین منظور، روایت بصری از چهار واقعه یکدهه گذر میکند. 1- یک دوچرخهسوار شهر 2- حبس ابد یک نقاش 3- شورش دانشجویی 4- ماجرای یک گروگانگیری. به نوشته آرام، هوشمندی کارگردان در عبور از این چهار واقعه باعث شده روایت، با مونتاژی نرم و دقیق، با مخاطب ارتباط برقرار کند. اطلاعات بیشتر را میتوانید در صفحه این مترجم و نمایشنامهنویس بخوانید.
چهرهها
کامران شرفشاهی، شاعر و منتقد ادبی، غزلی از دیوان سعدی را با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. «به سرو گفت کسی میوهای نمیآری/جواب داد که آزادگان تهی دستند/ به راه عقل برفتند سعــدیا بســیار/ کـــه ره بـــه عـــالم دیوانگـــان نـــدانستند»
آوا مشکاتیان، نوازنده و آهنگساز هم شعری را در صفحه خود منتشر کرده که در آن آمده: «ای شادی/ شادی نزیسته/ هر بار آنقدر دیر میرسی که دیگر/ داشتنت را بلد نیستم/ آنقدر دلتنگیات را کشیدهام/ که پرهیبتی از تو/ قلبم را از چشمانم فرو میچکاند» این اشعار با تصویری از طبیعت همراه شده است.
پوران درخشنده، کارگردان و فیلمنامه نویس تصویری از حضور خود در آیین سپاس انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در شناخت چهرههای برتر و مؤثر در سینما و ارتباط خوب با مخاطب را منتشر کرده است.
رضا موسوی مدیر هنری از اجرای کنسرت گروه همنوازان حصار به سرپرستی علی قمصری خبر داده که عنوان آن «موی لیلی و تار مجنون» است. رضا موسوی کارگردانی هنری این کار را برعهده دارد که امروز 14 تیر ماه در همدان برگزار میشود.
مهران احمدی، بازیگر سینما و تلویزیون بخشی از تیزر تبلیغاتی فیلم سینمایی «روز ششم» را منتشر کرده و دیالوگی از آن را نوشته: «من سیامکام، نه بلوف میزنم، نه بدقولی میکنم، نه سرم کلاه میره!» بنا براین نوشته، مهران احمدی در نقش «سیامک» به ایفای نقش در فیلم روز ششم پرداخته است. اکران این فیلم از ابتدای تیرماه در سینماهای سراسر کشور آغاز شده و همچنان نیز ادامه دارد.
الناز شاکردوست، بازیگر سینما خبری درباره اکران فیلم «تیتی» به کارگردانی آیدا پناهنده را به اشتراک گذاشته و از علاقهمندان دعوت کرده که روز چهارشنبه (فردا) به تماشای این فیلم در پردیس سینمایی کوروش بروند. بنا بر اطلاعات مندرج در این پست، سانسهایی که در این پردیس برای چهارشنبه پیش رو در نظر گرفته شده ساعتهای 19 و 20 است. شاکردوست از جمله هنرمندانی است که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است.
امیرآقایی، بازیگر سینما و تئاتر هم مانند مهران احمدی بخشی از تیزر فیلم روز ششم را در استوری خود منتشر کرده است و نوشته: «روز ششم مطلقاً سینماست.» مصطفی زمانی، بهاره افشاری، مهران احمدی، امیر جعفری، جمشید هاشمپور، همایون ارشادی و لویی سیفی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
چهرهها
کامران شرفشاهی، شاعر و منتقد ادبی، غزلی از دیوان سعدی را با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. «به سرو گفت کسی میوهای نمیآری/جواب داد که آزادگان تهی دستند/ به راه عقل برفتند سعــدیا بســیار/ کـــه ره بـــه عـــالم دیوانگـــان نـــدانستند»
آوا مشکاتیان، نوازنده و آهنگساز هم شعری را در صفحه خود منتشر کرده که در آن آمده: «ای شادی/ شادی نزیسته/ هر بار آنقدر دیر میرسی که دیگر/ داشتنت را بلد نیستم/ آنقدر دلتنگیات را کشیدهام/ که پرهیبتی از تو/ قلبم را از چشمانم فرو میچکاند» این اشعار با تصویری از طبیعت همراه شده است.
پوران درخشنده، کارگردان و فیلمنامه نویس تصویری از حضور خود در آیین سپاس انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در شناخت چهرههای برتر و مؤثر در سینما و ارتباط خوب با مخاطب را منتشر کرده است.
رضا موسوی مدیر هنری از اجرای کنسرت گروه همنوازان حصار به سرپرستی علی قمصری خبر داده که عنوان آن «موی لیلی و تار مجنون» است. رضا موسوی کارگردانی هنری این کار را برعهده دارد که امروز 14 تیر ماه در همدان برگزار میشود.
مهران احمدی، بازیگر سینما و تلویزیون بخشی از تیزر تبلیغاتی فیلم سینمایی «روز ششم» را منتشر کرده و دیالوگی از آن را نوشته: «من سیامکام، نه بلوف میزنم، نه بدقولی میکنم، نه سرم کلاه میره!» بنا براین نوشته، مهران احمدی در نقش «سیامک» به ایفای نقش در فیلم روز ششم پرداخته است. اکران این فیلم از ابتدای تیرماه در سینماهای سراسر کشور آغاز شده و همچنان نیز ادامه دارد.
الناز شاکردوست، بازیگر سینما خبری درباره اکران فیلم «تیتی» به کارگردانی آیدا پناهنده را به اشتراک گذاشته و از علاقهمندان دعوت کرده که روز چهارشنبه (فردا) به تماشای این فیلم در پردیس سینمایی کوروش بروند. بنا بر اطلاعات مندرج در این پست، سانسهایی که در این پردیس برای چهارشنبه پیش رو در نظر گرفته شده ساعتهای 19 و 20 است. شاکردوست از جمله هنرمندانی است که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است.
امیرآقایی، بازیگر سینما و تئاتر هم مانند مهران احمدی بخشی از تیزر فیلم روز ششم را در استوری خود منتشر کرده است و نوشته: «روز ششم مطلقاً سینماست.» مصطفی زمانی، بهاره افشاری، مهران احمدی، امیر جعفری، جمشید هاشمپور، همایون ارشادی و لویی سیفی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
دیگر چه خبر
مجمع ناشران انقلاب اسلامی گزارش مختصری درباره هفتمین نشست نقد و بررسی آثار مکتوب با عنوان «طعم کتاب» منتشر کرده. این نشست با محوریت بررسی و نقد رمان «همه فن حریف» و با حضور سعید حسین رفیعی، نویسنده کتاب و محمد نمازی، منتقد کتاب در روز شنبه یازدهم تیرماه جاری در محل مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شده است. بخشی از گفتههای حاضران در این جلسه را میتوانید در صفحه فضای مجازی مجمع ناشران انقلاب اسلامی و مشروحش را هم در سایت آن بخوانید.
صفحه خبر موسیقی درباره برگزاری کنسرت بزرگ ناصر وحدتی اطلاعرسانی کرده است. در پوستر برپایی این کنسرت اطلاعاتی درج شده که بخشی از آن را میخوانید: «نغمهها و شادیانههای کهن گیلان.» این اجرا به میزبانی تالار وحدت و نوزدهم تیرماه جاری برگزار خواهد شد. آرش عشقی، سبحان سرابی، میثم حسینپور و ستاره فردوسی از جمله هنرمندانی هستند که در این اجرا به عنوان نوازنده یا همخوان حضور دارند.
صفحه انتشارات افق خبر از اختصاص تخفیف 20 درصدی برای برخی آثار خود را منتشر کرده است. میراث همینگوی یکی از همین کتابها به شمار میآید. البته برای بهرهمندی از این تخفیف زمان مشخصی در نظر گرفته شده که برابر با یازدهم تا سیام تیرماه جاری است. این تخفیف از طریق فروشگاه افق در دسترس علاقهمندان است.
صفحه خبر موسیقی درباره برگزاری کنسرت بزرگ ناصر وحدتی اطلاعرسانی کرده است. در پوستر برپایی این کنسرت اطلاعاتی درج شده که بخشی از آن را میخوانید: «نغمهها و شادیانههای کهن گیلان.» این اجرا به میزبانی تالار وحدت و نوزدهم تیرماه جاری برگزار خواهد شد. آرش عشقی، سبحان سرابی، میثم حسینپور و ستاره فردوسی از جمله هنرمندانی هستند که در این اجرا به عنوان نوازنده یا همخوان حضور دارند.
صفحه انتشارات افق خبر از اختصاص تخفیف 20 درصدی برای برخی آثار خود را منتشر کرده است. میراث همینگوی یکی از همین کتابها به شمار میآید. البته برای بهرهمندی از این تخفیف زمان مشخصی در نظر گرفته شده که برابر با یازدهم تا سیام تیرماه جاری است. این تخفیف از طریق فروشگاه افق در دسترس علاقهمندان است.
زندگی مصرفی و سواد شفاهی
در مغز ما دونیمکره وجود دارد که هر کدام از این دو، وظیفهای دارند. در یکنیمکره رفتارهای هوشمندانه یا همان منطق تدوین و تدبیر میشود و در نیمکره دیگر، هوش هیجانی. بسیاری از من میپرسند چرا به نظر میرسد طی چندین سال گذشته ما در این معادله ساده، از هوش و در نتیجه رفتارهای هیجانی بیشتر استفاده میکنیم تا آن نیمکرهای که خاستگاه منطق است و استدلال؟ بخشی از دلیل را باید در پیشرفت جامعههای به اصطلاح مجازی، سرعـــت پیشــرفت تکنولوژی و نگاه ابزاری و مصرفی مردم به پیرامون خود جستوجو کرد. این موضوع است که وزنه عملکرد دو نیمکره مغز را به سمتی متمایل میکند که در مقدمه به آن اشاره کردیم. در نتیجه میبینیم که در هر بزنگاهی، این هوش هیجانی به ما دستور میدهد که چطور عمل کنیم و در نهایت این رفتارهای هیجانی باعث میشود در مواجهه با جامعه، برخوردی هیجانی داشته باشیم؛ یعنی یا چیزی را از بین ببریم و زمین بزنیم یا آن را بهطور غیرمنطقی و معقول به بت یا اسطورهای تبدیل کنیم.
با نگاهی به رفتارشناسی جامعه ایرانی، به نظر میرسد این واکنشهای هیجانی، تا حدودی در سرشت ما ایرانیها نهادینه شده، به ژن ما رسوخ کرده و هر چه تا امروز آمدهایم انگار از منطق و هوشمان کمتر استفاده میکنیم و بیشتر مصرفگرای اتفاقات لحظهای هستیم.
شاید بههمین دلیل است که بسیاری میپرسند: «چرا مثل قرنها و حتی سالها و دهههای پیشین، ما آدمهای نابغه نداریم؟» جواب اینجاست: جامعه شتابزده امروز، هوش ما را تنبل کرده و بهجای آن هوش هیجانی و عاطفی ما را تقویت کرده است. در نتیجه در بزنگاههای مختلف به جای اینکه با شعور و هوش ریاضی و منطق و آگاهی خود پیش برویم و تأمل و تفکر کنیم، با هیجانهای خود سراغ موضوعات میرویم و سعی میکنیم سریع در برابر آن موضعی اتخاذ کنیم. این فقط، به افراد حرکتهای فردی یا اجتماعی مجازی ختم نمیشود بلکه این افراد وقتی وارد پست، مقام یا جایگاهی اجتماعی میشوند نیز آن مجموعه را زیر چنین تعریف و عملکردی میبرند. یک روز یک بازیگر، خواننده یا شاعر و نویسنده را آنچنان بت میکنیم و بالا میبریم که به هیچ عنوان از دید کارشناسان فن و هنر، چنین جایگاهی ندارد یا جنبشهای اجتماعی به راه میافتد و همه ندیده و نشناخته بهدنبال آن راه میافتند اما در نهایت مشخص میشود سوءاستفادههای شخصی در آن دخیل بوده و با آن آرمانی که بسیاری از همین مردم در نظر داشتهاند، تفاوت داشته و دارد. منطق، حلقه مفقوده روزگار ما است و وقتی پژوهش و تحقیق و سکوت و مطالعه نداریم، طبیعی است که باید برای نشان دادن خود دست به هر کاری بزنیم تا بگوییم ما میفهمیم یا دربرابر اتفاقات و مسائل جامعه موضعی داریم. بههمین دلیل مثلاً یک روز همایون شجریان را به اوج میبریم و چند روز بعد، با یک موج توئیتری او را به زمین میزنیم یا نمونههایی مشابه.
با نگاهی به رفتارشناسی جامعه ایرانی، به نظر میرسد این واکنشهای هیجانی، تا حدودی در سرشت ما ایرانیها نهادینه شده، به ژن ما رسوخ کرده و هر چه تا امروز آمدهایم انگار از منطق و هوشمان کمتر استفاده میکنیم و بیشتر مصرفگرای اتفاقات لحظهای هستیم.
شاید بههمین دلیل است که بسیاری میپرسند: «چرا مثل قرنها و حتی سالها و دهههای پیشین، ما آدمهای نابغه نداریم؟» جواب اینجاست: جامعه شتابزده امروز، هوش ما را تنبل کرده و بهجای آن هوش هیجانی و عاطفی ما را تقویت کرده است. در نتیجه در بزنگاههای مختلف به جای اینکه با شعور و هوش ریاضی و منطق و آگاهی خود پیش برویم و تأمل و تفکر کنیم، با هیجانهای خود سراغ موضوعات میرویم و سعی میکنیم سریع در برابر آن موضعی اتخاذ کنیم. این فقط، به افراد حرکتهای فردی یا اجتماعی مجازی ختم نمیشود بلکه این افراد وقتی وارد پست، مقام یا جایگاهی اجتماعی میشوند نیز آن مجموعه را زیر چنین تعریف و عملکردی میبرند. یک روز یک بازیگر، خواننده یا شاعر و نویسنده را آنچنان بت میکنیم و بالا میبریم که به هیچ عنوان از دید کارشناسان فن و هنر، چنین جایگاهی ندارد یا جنبشهای اجتماعی به راه میافتد و همه ندیده و نشناخته بهدنبال آن راه میافتند اما در نهایت مشخص میشود سوءاستفادههای شخصی در آن دخیل بوده و با آن آرمانی که بسیاری از همین مردم در نظر داشتهاند، تفاوت داشته و دارد. منطق، حلقه مفقوده روزگار ما است و وقتی پژوهش و تحقیق و سکوت و مطالعه نداریم، طبیعی است که باید برای نشان دادن خود دست به هر کاری بزنیم تا بگوییم ما میفهمیم یا دربرابر اتفاقات و مسائل جامعه موضعی داریم. بههمین دلیل مثلاً یک روز همایون شجریان را به اوج میبریم و چند روز بعد، با یک موج توئیتری او را به زمین میزنیم یا نمونههایی مشابه.
زنده باد عشق
سالهاست که در حوزه آموزش بازیگرى تئاتر با پدیدهاى به نام «از ایده تا اجرا» مواجه هستیم و بارها بهشخصه شاهد خروجىهای این پدیده بودهام. در برخى از مواقع «غمگین و سرخورده» از سالن نمایش خارج شدهام و دائم این سؤال را از خود پرسیدهام که سرنوشت این علاقهمندان به تئاتر چه میشود؟ شاید نبود نظارت کافى باعث شد مسیرى که میتوانست پربار باشد، به بیراهه برود؛ البته تعداد این بیراههها انگشتشمار بودهاند و نمونههاى درخشان هم بسیار دیدهام.
نمایش «جنون جنینزده» به کارگردانى شادى اسدپور یکى از همین نمونههاى قابل اعتناست. نمایشى بر اساس نمایشنامه اتللو، شاهکار شکسپیر ولى با یک ساختار جسورانه و چشمنواز. شاید وقتى نام آثار شکسپیر مىآید، اولین ذهنیت ما برخورد با یک اثر کلاسیک است، با همان دستور زبان پرطمطراق، لباسهاى اشرافى و طراحى صحنه باشکوه؛ یعنى همان تکرار مکررات. ولى شادى اسدپور اثبات کرد که در کارگاه ایده تا اجرایش، واقعاً صاحب یک ایده خلاقانه است و همچنان بهدنبال اجراى آثار متفاوت است. در این اثر نمایشی، خطوط، رنگها و اشیا جایگاه ویژه دارند. کارگردان از خطوط در جسمانی کردن عواطف بازیگر بسیار بهره برده و به نظر میرسد از این خطوط زاویهدار و تکهتکه شده و مملو از تنشِ دراماتیک برای نشان دادن فلسفه رنج و تنهایی انسان مدرن بهره برده و همچنین در میزانسنها و ترکیببندیهایش خطوط شکسته و زاویهدار خودنمایی میکند و به طور کلی کارگردانی این اثر بسیار نمایان است و این امضای کارهای اسدپور است. دو نقطه درخشان این نمایش، کارگردانى و بازىهاى کنترل شده و ماهرانه بازیگران بود؛ قالب و ساختار نمایش، تلفیقى از امپرسیونیسم و سوررئالیسم بود تا مخاطب بتواند حقیقت پنهان در وجود آدمى را بدون هیچ نقاب و فیلترى به نظاره بنشیند. در همین راستا، ما روایت را از زبان یاگو و رؤیاپردازی او میشنویم. شخصیتى که لبریز از کینه و حسد است و با فریبکارى اتللو را دچار تردید و شک میکند. میزانسنها وام گرفته از متد بیومکانیکال است یعنی بدن جایگاه ویژه دارد و تبدیل به زبانی شده است برای نمایش عواطف انسانی. تلاشى سترگ که بازیگران از پس آن به خوبى برآمده بودند؛ ژستهاى زیبا، حرکتهاى منظم با ریتمى بسیار دقیق. در این نمایش هیچ حصاری بین بازیگر و مخاطب نیست، مخاطب در دل کنش قرار میگیرد و معنا از دل کنش و تصاویرزاده میشود. شاید به سختى بشود باور کرد که این جوانان فقط هفت ماه تمرین دیده باشند ولى حقیقت این است که شادى اسدپور، دست به یک حرکت تحسینبرانگیز زده و داشتههاى خود را که کم هم نیست، صادقانه و بیادعا در اختیار این هنرجویان قرار داده است. این یادداشت صرفاً قدردانى از هنرمندانى است که، روى صحنه خوش درخشیدند و بهجرأت میتوان ادعا کرد نمایشى درخور مخاطب فهیم تئاتر را روى صحنه بردهاند.
نمایش «جنون جنینزده» به کارگردانى شادى اسدپور یکى از همین نمونههاى قابل اعتناست. نمایشى بر اساس نمایشنامه اتللو، شاهکار شکسپیر ولى با یک ساختار جسورانه و چشمنواز. شاید وقتى نام آثار شکسپیر مىآید، اولین ذهنیت ما برخورد با یک اثر کلاسیک است، با همان دستور زبان پرطمطراق، لباسهاى اشرافى و طراحى صحنه باشکوه؛ یعنى همان تکرار مکررات. ولى شادى اسدپور اثبات کرد که در کارگاه ایده تا اجرایش، واقعاً صاحب یک ایده خلاقانه است و همچنان بهدنبال اجراى آثار متفاوت است. در این اثر نمایشی، خطوط، رنگها و اشیا جایگاه ویژه دارند. کارگردان از خطوط در جسمانی کردن عواطف بازیگر بسیار بهره برده و به نظر میرسد از این خطوط زاویهدار و تکهتکه شده و مملو از تنشِ دراماتیک برای نشان دادن فلسفه رنج و تنهایی انسان مدرن بهره برده و همچنین در میزانسنها و ترکیببندیهایش خطوط شکسته و زاویهدار خودنمایی میکند و به طور کلی کارگردانی این اثر بسیار نمایان است و این امضای کارهای اسدپور است. دو نقطه درخشان این نمایش، کارگردانى و بازىهاى کنترل شده و ماهرانه بازیگران بود؛ قالب و ساختار نمایش، تلفیقى از امپرسیونیسم و سوررئالیسم بود تا مخاطب بتواند حقیقت پنهان در وجود آدمى را بدون هیچ نقاب و فیلترى به نظاره بنشیند. در همین راستا، ما روایت را از زبان یاگو و رؤیاپردازی او میشنویم. شخصیتى که لبریز از کینه و حسد است و با فریبکارى اتللو را دچار تردید و شک میکند. میزانسنها وام گرفته از متد بیومکانیکال است یعنی بدن جایگاه ویژه دارد و تبدیل به زبانی شده است برای نمایش عواطف انسانی. تلاشى سترگ که بازیگران از پس آن به خوبى برآمده بودند؛ ژستهاى زیبا، حرکتهاى منظم با ریتمى بسیار دقیق. در این نمایش هیچ حصاری بین بازیگر و مخاطب نیست، مخاطب در دل کنش قرار میگیرد و معنا از دل کنش و تصاویرزاده میشود. شاید به سختى بشود باور کرد که این جوانان فقط هفت ماه تمرین دیده باشند ولى حقیقت این است که شادى اسدپور، دست به یک حرکت تحسینبرانگیز زده و داشتههاى خود را که کم هم نیست، صادقانه و بیادعا در اختیار این هنرجویان قرار داده است. این یادداشت صرفاً قدردانى از هنرمندانى است که، روى صحنه خوش درخشیدند و بهجرأت میتوان ادعا کرد نمایشى درخور مخاطب فهیم تئاتر را روى صحنه بردهاند.
نمایشى درخور مخاطب
سالهاست که در حوزه آموزش بازیگرى تئاتر با پدیدهاى به نام «از ایده تا اجرا» مواجه هستیم و بارها بهشخصه شاهد خروجىهای این پدیده بودهام. در برخى از مواقع «غمگین و سرخورده» از سالن نمایش خارج شدهام و دائم این سؤال را از خود پرسیدهام که سرنوشت این علاقهمندان به تئاتر چه میشود؟ شاید نبود نظارت کافى باعث شد مسیرى که میتوانست پربار باشد، به بیراهه برود؛ البته تعداد این بیراههها انگشتشمار بودهاند و نمونههاى درخشان هم بسیار دیدهام.
نمایش «جنون جنینزده» به کارگردانى شادى اسدپور یکى از همین نمونههاى قابل اعتناست. نمایشى بر اساس نمایشنامه اتللو، شاهکار شکسپیر ولى با یک ساختار جسورانه و چشمنواز. شاید وقتى نام آثار شکسپیر مىآید، اولین ذهنیت ما برخورد با یک اثر کلاسیک است، با همان دستور زبان پرطمطراق، لباسهاى اشرافى و طراحى صحنه باشکوه؛ یعنى همان تکرار مکررات. ولى شادى اسدپور اثبات کرد که در کارگاه ایده تا اجرایش، واقعاً صاحب یک ایده خلاقانه است و همچنان بهدنبال اجراى آثار متفاوت است. در این اثر نمایشی، خطوط، رنگها و اشیا جایگاه ویژه دارند. کارگردان از خطوط در جسمانی کردن عواطف بازیگر بسیار بهره برده و به نظر میرسد از این خطوط زاویهدار و تکهتکه شده و مملو از تنشِ دراماتیک برای نشان دادن فلسفه رنج و تنهایی انسان مدرن بهره برده و همچنین در میزانسنها و ترکیببندیهایش خطوط شکسته و زاویهدار خودنمایی میکند و به طور کلی کارگردانی این اثر بسیار نمایان است و این امضای کارهای اسدپور است. دو نقطه درخشان این نمایش، کارگردانى و بازىهاى کنترل شده و ماهرانه بازیگران بود؛ قالب و ساختار نمایش، تلفیقى از امپرسیونیسم و سوررئالیسم بود تا مخاطب بتواند حقیقت پنهان در وجود آدمى را بدون هیچ نقاب و فیلترى به نظاره بنشیند. در همین راستا، ما روایت را از زبان یاگو و رؤیاپردازی او میشنویم. شخصیتى که لبریز از کینه و حسد است و با فریبکارى اتللو را دچار تردید و شک میکند. میزانسنها وام گرفته از متد بیومکانیکال است یعنی بدن جایگاه ویژه دارد و تبدیل به زبانی شده است برای نمایش عواطف انسانی. تلاشى سترگ که بازیگران از پس آن به خوبى برآمده بودند؛ ژستهاى زیبا، حرکتهاى منظم با ریتمى بسیار دقیق. در این نمایش هیچ حصاری بین بازیگر و مخاطب نیست، مخاطب در دل کنش قرار میگیرد و معنا از دل کنش و تصاویرزاده میشود. شاید به سختى بشود باور کرد که این جوانان فقط هفت ماه تمرین دیده باشند ولى حقیقت این است که شادى اسدپور، دست به یک حرکت تحسینبرانگیز زده و داشتههاى خود را که کم هم نیست، صادقانه و بیادعا در اختیار این هنرجویان قرار داده است. این یادداشت صرفاً قدردانى از هنرمندانى است که، روى صحنه خوش درخشیدند و بهجرأت میتوان ادعا کرد نمایشى درخور مخاطب فهیم تئاتر را روى صحنه بردهاند.
نمایش «جنون جنینزده» به کارگردانى شادى اسدپور یکى از همین نمونههاى قابل اعتناست. نمایشى بر اساس نمایشنامه اتللو، شاهکار شکسپیر ولى با یک ساختار جسورانه و چشمنواز. شاید وقتى نام آثار شکسپیر مىآید، اولین ذهنیت ما برخورد با یک اثر کلاسیک است، با همان دستور زبان پرطمطراق، لباسهاى اشرافى و طراحى صحنه باشکوه؛ یعنى همان تکرار مکررات. ولى شادى اسدپور اثبات کرد که در کارگاه ایده تا اجرایش، واقعاً صاحب یک ایده خلاقانه است و همچنان بهدنبال اجراى آثار متفاوت است. در این اثر نمایشی، خطوط، رنگها و اشیا جایگاه ویژه دارند. کارگردان از خطوط در جسمانی کردن عواطف بازیگر بسیار بهره برده و به نظر میرسد از این خطوط زاویهدار و تکهتکه شده و مملو از تنشِ دراماتیک برای نشان دادن فلسفه رنج و تنهایی انسان مدرن بهره برده و همچنین در میزانسنها و ترکیببندیهایش خطوط شکسته و زاویهدار خودنمایی میکند و به طور کلی کارگردانی این اثر بسیار نمایان است و این امضای کارهای اسدپور است. دو نقطه درخشان این نمایش، کارگردانى و بازىهاى کنترل شده و ماهرانه بازیگران بود؛ قالب و ساختار نمایش، تلفیقى از امپرسیونیسم و سوررئالیسم بود تا مخاطب بتواند حقیقت پنهان در وجود آدمى را بدون هیچ نقاب و فیلترى به نظاره بنشیند. در همین راستا، ما روایت را از زبان یاگو و رؤیاپردازی او میشنویم. شخصیتى که لبریز از کینه و حسد است و با فریبکارى اتللو را دچار تردید و شک میکند. میزانسنها وام گرفته از متد بیومکانیکال است یعنی بدن جایگاه ویژه دارد و تبدیل به زبانی شده است برای نمایش عواطف انسانی. تلاشى سترگ که بازیگران از پس آن به خوبى برآمده بودند؛ ژستهاى زیبا، حرکتهاى منظم با ریتمى بسیار دقیق. در این نمایش هیچ حصاری بین بازیگر و مخاطب نیست، مخاطب در دل کنش قرار میگیرد و معنا از دل کنش و تصاویرزاده میشود. شاید به سختى بشود باور کرد که این جوانان فقط هفت ماه تمرین دیده باشند ولى حقیقت این است که شادى اسدپور، دست به یک حرکت تحسینبرانگیز زده و داشتههاى خود را که کم هم نیست، صادقانه و بیادعا در اختیار این هنرجویان قرار داده است. این یادداشت صرفاً قدردانى از هنرمندانى است که، روى صحنه خوش درخشیدند و بهجرأت میتوان ادعا کرد نمایشى درخور مخاطب فهیم تئاتر را روى صحنه بردهاند.
خودآگاهی کلید دستیابی به مهارتهای زندگی
خودآگاهی(consciousness) آگاهی و شناخت درست از احساسات، ادراک، عواطف، افکار و هویت درونی و بیرونی خود(من) است. در مهارت خودآگاهی افراد توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، استعدادها، تواناییها، قابلیتها، نقاط ضعف و قوت، خواستهها، انتظارات، ترسها و نگرانیهای خود را به دست آورده و درک درستی از خود و ماهیت اصلی خود را پیدا میکنند. امروزه به مدد آزمونهای روانشناختی، زمینههای شناخت و آگاهی مطلوبی فراهم شده است که افراد با بهرهگیری از آنها ضمن شناخت خصوصیات رفتاری، روانی، احساسی، منطقی و ارتباطی، میتوانند از سطح آنها نیز آگاهی داشته باشند تا بر همین اساس و با بهرهگیری از مشاورههای روانشناختی سطح مطلوب و شایستهای از خود را بروز دهند. نخستین گام در کسب مهارت خودآگاهی، خودارزیابی است؛ یعنی دریافت صحیح و کامل از خود واقعی و پذیرش آن و تکیه بر تواناییها و استعدادها و رفع اشکالات و نقاط قابل بهبود. شناسایی افکار خودآیند در این مسیر میتواند نسبت به تنظیم زاویه دید و نگرش ما نسبت به محیط پیرامون و اتفاقات آن کمک شایانی کند. اینکه باورهای ذهنی ما دچار خطا و اشکال هستند یا خیر؟ ریشه چالشها و مشکلات ما با دیگران در چیست؟ مفروضات ذهنی مادر جهت مقابله با جریان زندگی هست یا خیر؟ آیا عینکی که بر چشم داریم همان جریان واقعی را به ما نشان میدهد یا نه؟ برای درک افکار خودآیند میتوانیم تکنیک ثبت وقایع رفتاری داشته باشیم. در این جدول میتوانیم رفتارهای خود را در مواقع بروز و واکنشهای دریافت شده بهصورت روزانه ثبت کنیم. برای مثال رفتارهای تعاملی و مثبت یا رفتارهای توأم با عصبانیت، ناراحتی، غمگینی، خجالت و... را به همراه واکنشهای روی داده ثبتنمایی و حتی علائم بروز یافته در خود را بیان کنیم. در شناخت افکار خودآیند ما از دو جریان آگاه خواهیم شد؛ نخست رفتار بروز یافته و دوم واکنش رخ داده و آثار آن روی خودمان. به عبارتی دیگر میتوانیم سه رخداد موقعیت، افکار و نتیجه را با هم مشاهده کنیم. خودآگاهی دارای سه جزء است: اول؛ خودارزیابی صحیح شامل نقاط قوت و ضعف، محدودیتها، تواناییها، قابلیتها، استعدادها، ناتوانیها، تجربهها و یادگیری حاصل از آن، دوم؛ خودآگاهی هیجانی شامل آگاهی از احساسات، ادراک، عواطف، افکار و هیجانات خود در موقعیتهای مختلف و سوم؛ اعتمادبهنفس شامل اتکای فرد به تواناییها، قابلیتها، استعدادها، دانش، مهارت و امتیازات خود و همچنین میزان تلاش و تعهد فرد به تبدیل نقاط ضعف خود به نقاط قوت یا کاهش آن.
انواع خطاهای شناختی
1. تفکر همه یا هیچ: به جای اینکه یک موقعیت را بهصورت یک پیوستار ببینید، آن را به شکل دو قطب متضاد میبینید. مثال: اگر من موفق نشوم کاملاً شکست خورده هستم. 2. فاجعه سازی: شما آینده را بهصورت منفی پیشبینی میکنید بدون اینکه سایر پیامدهای محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: من خیلی آشفته خواهم شد و قادر به انجام هیچ کاری نخواهم بود. 3. بیاعتبار کردن یا دستکم گرفتن جنبههای مثبت: شما به طور غیرمنطقی به خودتان میگویید که تجارب و رفتارهای مثبتتان به حساب نمیآیند. مثال: من پروژه را خوب انجام دادم اما این به آن مفهوم نیست که با کفایت هستم، من فقط شانس آوردم. 4. استدلال هیجانی: شما فکر میکنید چیزی درست است چون قویاً آن را حس میکنید یا از شواهد مخالف چشمپوشی میکنید یا آنها را بیاهمیت میشمارید. مثال: میدانم خیلی از وظایف کاریام را درست انجام میدهم، اما هنوز احساس میکنم که یک شکستخورده هستم. 5. برچسب زدن: شما یک برچسب کلی و ثابت به خودتان یا دیگران میزنید، بیآنکه در نظر بگیرید ممکن است شواهد بهطور منطقیتر دلالت بر یک نتیجه کمتر فاجعهبار داشته باشند. مثال: من یک بازنده هستم. او آدم خوبی نیست. 6. ذهنخوانی: شما باور دارید از فکر بقیه خبر دارید، بیآنکه سایر احتمالات را در نظر بگیرید. مثال: او فکر میکند که من ابتداییترین چیزها را هم در مورد این پروژه نمیدانم. 7. تعمیم بیش از حد: شما یک نتیجه کلی و قطعی منفی میگیرید که فراتر از موقعیتهای فعلی تعمیم مییابد. مثال: چون در قرار ملاقات احساس راحتی نمیکردم پس شرایط لازم برای دوست پیدا کردن را ندارم. 8. شخصیسازی: شما اعتقاد دارید که بقیه به خاطر دلخوری از شما رفتار منفی دارند بدون اینکه علل محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: تعمیرکار با من سرسنگین است پس حتماً من کار بدی انجام دادهام.
شناسایی و پیدا کردن آگاهی نسبت به مواردی که در بالا ذکر شد به ما کمک میکند تا در سایر مهارتهای زندگی عملکرد موفقی داشته باشیم. مثلاً برای کنترل استرس باید اول بتوانیم موقعیتهای استرسزای زندگی خود را شناسایی کنیم سپس افکار خودآیندی را که منجر به این اضطراب شده است بشناسیم و در مراحل بعد خطاهای شناختی و مفروضههای شرطی و در نهایت باور بنیادین خود را شناسایی کنیم. آنگاه از تکنیکهایی برای تغییر افکار خودآیند و بهدنبال آن اصلاح خطاهای شناختی استفاده کنیم. این تکنیکها در سایر مهارتهای زندگی بهطور کامل توضیح داده خواهند شد.
انواع خطاهای شناختی
1. تفکر همه یا هیچ: به جای اینکه یک موقعیت را بهصورت یک پیوستار ببینید، آن را به شکل دو قطب متضاد میبینید. مثال: اگر من موفق نشوم کاملاً شکست خورده هستم. 2. فاجعه سازی: شما آینده را بهصورت منفی پیشبینی میکنید بدون اینکه سایر پیامدهای محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: من خیلی آشفته خواهم شد و قادر به انجام هیچ کاری نخواهم بود. 3. بیاعتبار کردن یا دستکم گرفتن جنبههای مثبت: شما به طور غیرمنطقی به خودتان میگویید که تجارب و رفتارهای مثبتتان به حساب نمیآیند. مثال: من پروژه را خوب انجام دادم اما این به آن مفهوم نیست که با کفایت هستم، من فقط شانس آوردم. 4. استدلال هیجانی: شما فکر میکنید چیزی درست است چون قویاً آن را حس میکنید یا از شواهد مخالف چشمپوشی میکنید یا آنها را بیاهمیت میشمارید. مثال: میدانم خیلی از وظایف کاریام را درست انجام میدهم، اما هنوز احساس میکنم که یک شکستخورده هستم. 5. برچسب زدن: شما یک برچسب کلی و ثابت به خودتان یا دیگران میزنید، بیآنکه در نظر بگیرید ممکن است شواهد بهطور منطقیتر دلالت بر یک نتیجه کمتر فاجعهبار داشته باشند. مثال: من یک بازنده هستم. او آدم خوبی نیست. 6. ذهنخوانی: شما باور دارید از فکر بقیه خبر دارید، بیآنکه سایر احتمالات را در نظر بگیرید. مثال: او فکر میکند که من ابتداییترین چیزها را هم در مورد این پروژه نمیدانم. 7. تعمیم بیش از حد: شما یک نتیجه کلی و قطعی منفی میگیرید که فراتر از موقعیتهای فعلی تعمیم مییابد. مثال: چون در قرار ملاقات احساس راحتی نمیکردم پس شرایط لازم برای دوست پیدا کردن را ندارم. 8. شخصیسازی: شما اعتقاد دارید که بقیه به خاطر دلخوری از شما رفتار منفی دارند بدون اینکه علل محتملتر را در نظر بگیرید. مثال: تعمیرکار با من سرسنگین است پس حتماً من کار بدی انجام دادهام.
شناسایی و پیدا کردن آگاهی نسبت به مواردی که در بالا ذکر شد به ما کمک میکند تا در سایر مهارتهای زندگی عملکرد موفقی داشته باشیم. مثلاً برای کنترل استرس باید اول بتوانیم موقعیتهای استرسزای زندگی خود را شناسایی کنیم سپس افکار خودآیندی را که منجر به این اضطراب شده است بشناسیم و در مراحل بعد خطاهای شناختی و مفروضههای شرطی و در نهایت باور بنیادین خود را شناسایی کنیم. آنگاه از تکنیکهایی برای تغییر افکار خودآیند و بهدنبال آن اصلاح خطاهای شناختی استفاده کنیم. این تکنیکها در سایر مهارتهای زندگی بهطور کامل توضیح داده خواهند شد.
عکس نوشت
«فلات جیزه» واقع درمصر برای بار دوم میزبان نمایشگاه هنرمدرن «ابدیت اینجاست» خواهد بود. این نمایشگاه هنری از ۲۷ اوت تا ۳۰ نوامبر ( 5 شهریور تا 9 آذر) برگزارمیشود و در جریان آن آثار هنری «ال سید» هنرمند تونسی ـ فرانسوی، «جی آر» هنرمند فرانسوی، «احمد کارالی» هنرمند مصری و «ناتالی کلارک» هنرمند امریکایی ـ بریتانیایی به نمایش گذاشته خواهد شد. این نمایشگاه، نخستینبار در شهریور سال گذشته در «فلات جیزه» و با نمایش چیدمانهای عظیم و سایر آثار هنری هنرمندان مصری و خارجی برگزار شد. در طول سه هفته ۵۰۰ هزار نفر از این نمایشگاه بازدید کردند./ایسنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
زبان و ادبیات فارسی هویت و بخشی از شناسنامه ما است
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
دیگر چه خبر
-
زندگی مصرفی و سواد شفاهی
-
زنده باد عشق
-
نمایشى درخور مخاطب
-
خودآگاهی کلید دستیابی به مهارتهای زندگی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین