جنگلبان جواد غلامی به ضرب گلوله یکی از متصرفان اراضی ملی جان باخت
عاشق کشی
زهرا کشوری
جنگلبان جواد غلامی چند روز پیش از آنکه به ضرب گلوله یکی از متصرفان اراضی ملی جان ببازد رتبه اول کنکور سراسری رشته منابع طبیعی را کسب کرده بود. تنها یک سال از ازدواج غلامی فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری چناران خراسان رضوی میگذرد. او بیست و دومین جنگلبانی است که به جرم حفاظت از جنگل و منابع طبیعی جانش را میبازد. از میان این 22 نفر تنها پرونده 2نفر از جانباختگان جنگل از سوی بنیاد شهید پذیرفته شده است.
شلیک از پشت به جنگلبان
جواد غلامی و همکارانش پیش از آنکه به روستای میریژگان چناران بروند تا 2200 متر اراضی ملی تصرف شده را به حکم قانون رفع تصرف کنند، به گفته «محسن فنودی» مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان رضوی با متخلف تماس میگیرند و او اعلام میکند که آماده پذیرش اجرای قانون است. رفع تصرفها همیشه با حضور نیروی انتظامی انجام میگیرد. جنگلبانها هرگز با خود اسلحه حمل نمیکنند. محسن فنودی به «ایران» میگوید که فرمانده نیروی انتظامی در زمان اجرای حکم در شهرستان بود. فرمانده به همکاران او در منابع طبیعی میگوید که برای اجرای حکم بروند و نیروی انتظامی هم خود را به آنها میرساند. جواد غلامی و همکارانش چند اصله درخت از درختان میوه کاشته شده در اراضی ملی را قطع میکنند که فرد متخلف از چشمشان ناپدید میشود و با اسلحه شکاری برمیگردد سپس از پشت به جنگلبان غلامی شلیک میکند. جواد غلامی در دم جان میبازد و نیروی انتظامی وقتی به منطقه میرسد که کاری جز دستگیری ضارب از دست این نیرو برنمیآید. فنودی میگوید: «جواد غلامی، نیروی پیمانی اداره بود. برای مراتع و منابع طبیعی ایده داشت. در بهترین دانشگاههای ایران منابع طبیعی خوانده بود. برای همین او را به فرماندهی یگان حفاظت انتخاب کردیم.»
جواد غلامی 33 سال داشت و کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته منابع طبیعی در دانشگاههای فردوسی و مشهد به پایان رسانده بود. او اولین شهید منابع طبیعی خراسان رضوی است و به گفته فنودی برای نخستین بار است که روی جنگلبان استان سلاح گرم کشیده میشود. پیش از این البته جنگلبانانی در این استان با سلاح سرد زخمی شده بودند.
سال 98 بود که بالاخره جنگلبانها و محیطبانها بعد از چهار دهه «ضابط قضایی» شدند. رسیدن به این نقطه تا آن روز هم هزینه گزافی داشت؛ هزینه گزاف جانی. تا محیطبانها از مناطق «چهارگانه» به بهارستان برسند و جنگلبانها شاهد رأی قاطع مجلسیها به لایحه حمایت از محیطبانان و جنگلبانان باشند، محیطزیست ایران ۱۴۰ محیطبانش را از دست داده بود.۲۱ جنگلبان هم جان خود را فدای حفاظت از جنگلهای هیرکانی، خزری و زاگرسی کرده بودند. ضابط قضایی شدن اما پایان این تلخی بیپایان نبود. از سال 98 تا 1401 تعداد محیطبانهای شهید به بیش از 156 نفر رسید. ضابط قضایی شدند اما سپری بین عاشق منابع طبیعی و محیطزیست و گلولههای سربی متصرفان و قاچاقچیان ایجاد نشد.
سرگردانی خانوادهها
شهادت جنگلبانها و محیطبانها آغاز دادخواهی خانوادههاست. براساس قوانین مصوب بهارستان قرار بود پس از این لایحه با آنها مثل سایر نیروهای نظامی و انتظامی برخورد شود اما پرونده شهادت آنها در راهروهای بنیاد شهید به فرجام نرسیده است. آن روز که جنگلبانها و محیطبانها ضابط قضایی شدند چند نفر از آنها در گفتوگو با «ایران» گفتند که در این لایحه قانونی وضعیت معیشت آنها در نظرگرفته نشده و همچنان با کمترین رقم حقوقی و جان برکف با شکارچیان غیرمجاز، قاچاقچیان چوب و متصرفان اراضی ملی روبهرو میشوند. از نگاه آنها «حق تیر» اصل ماجرا نیست آنها بهدنبال اعمال «ضریب حق شغل» هستند. جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست کشور پیش از این به «ایران» گفته بود: «براساس این ماده، حمایت بیمهای و قضایی شامل حال نیروی انتظامی به کارکنان سایر یگانهای دستگاههای اجرایی از جمله محیطبانان و جنگلبانان تعمیم داده شده و بدین ترتیب خلأ موجود در این حوزه از بین میرود.»
شهادت پی در پی محیطبانها و جنگلبانها نشان داد ضابط قضایی شدن نه پیش از جان باختن و نه پس از جان باختنها به دردشان نمیخورد. این قانون در حالی به کار جنگلبانها و محیطبانها نمیآید که قرار بود همیاران محیطزیست و منابع طبیعی را هم در زمان حادثه زیر چتر حمایت خود ببرد. البته همان روز که لایحه حمایت از جنگلبانها و محیطبانها تصویب شد هم بسیاری اعتقاد داشتند این لایحه نمیتواند از جان آنها دفاع کند. آنها فرهنگسازی را مؤثرتر از این لایحه دانستند. اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان هنوز نمیداند اسلحه شکاری که قلب جواد غلامی را از پشت نشانه رفته مجوز دارد یا نه اما این سؤال هم بیپاسخ مانده است این همه اسلحه شکاری مجوزدار دست متخلف و قانونگریز چه میکند؟
گزارش «ایران» از افسانه ای که به تخریب محوطه های تاریخی منجر می شود
تجارت گنج دروغین
مرجان حاجی رحیمی
هر روز بیشتر این واژه را میشنویم، گنج، گنج یابی، دفینه، فلزیاب و گنج یاب که بیشتر شاید منظور یافتن طلا و نقره باشد و ثروتی افسانهای. بهتر است بگوییم رواج این تفکر به داغ شدن مبحث آن در شبکههای مجازی نیز ربط دارد، صفحات زیادی در اینستاگرام وجود دارد که به آموزش گنج یابی میپردازد و عدهای را در سودای یک شبه پولدار شدن به دنبال خود میکشاند، بی آنکه خطری جدی آنها را تهدید کند. حتی کار به جایی رسیده است که برای خیلیها «باستانشناسی» به معنای گنجیابی است. این در حالی است که طبق ماده 562 قانون مجازات اسلامی: «هرگونه حفاری و کاوش به قصد به دست آوردن اموال تاریخی ـ فرهنگی ممنوع بوده و مرتکب به حبس از شش ماه تا سه سال و ضبط اشیای مکشوفه به نفع سازمان میراث فرهنگی کشور و آلات و ادوات حفاری به نفع دولت محکوم میشود. چنانچه حفاری در اماکن و محوطههای تاریخی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، یا در بقاع متبرکه و اماکن مذهبی صورت گیرد علاوه بر ضبط اشیای مکشوفه و آلات و ادوات حفاری مرتکب به حداکثر مجازات مقرر محکوم میشود.»
اما آیا واقعاً چیزی به نام «گنج» وجود دارد؟ آیا گنج همان صندوقهای پر از زر و سیم و مرواریدی است که از قصه ها و انیمیشنهای دوران کودکی همچون «سندباد» به یاد داریم؟ این گنج چیست که در این سالها تقریباً نقطه سالمی از ایران باقی نگذاشته است؟ از تخریب درختهای قدیمی و بقعه امامزادگان گرفته تا نقش برجستههای سنگی و محوطهها و تپههای باستانی.
حامد وحدتی نسب، مدیرگروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس برای اینکه بتواند اهمیت باستانشناسی علمی را در برابر گنجیابی بیشتر روشن کند، ابتدا به بیان مفهوم باستانشناسی میپردازد. او به روزنامه ایران توضیح میدهد: « باستانشناسی در حقیقت دانشی است تا کمک کند از روی اشیایی که از گذشته باقی مانده بتوان زندگی مردمان گذشته را بازسازی کرد و تخصصی است که چند شاخه دارد و به باستانشناسی دوران اسلامی، تاریخی، پیش از تاریخ و پارینه سنگی دستهبندی میشود.»
وحدتی نسب متذکر میشود که هیچ گاه هیچ باستانشناسی هیچ نقطهای را کاوش نمیکند تا «گنج» به دست آورد. او میگوید: «باستانشناسان بر اساس طرح پرسشی که قرار است به دانش ملی و بینالمللی درباره گذشتگان بیفزاید، از پژوهشکده باستانشناسی مجوز میگیرند تا برای مدتی مشخص محوطهای را کاوش کنند که طی آن به پاسخ پرسشهای خود برسند و هیچ گاه هیچ محوطهای برای یافتن گنج کاوش نمیشود.»
او با بیان اینکه کاوش باستانشناسی یک عمل تخریبی است، اضافه میکند: «وقتی باستانشناس در ترانشهای [گود طبیعی یا مصنوعی] یک در دو متری کاوش میکند و یافتههای به دست آمده را از آن خارج میکند برای همیشه ارتباط آنها را با محیط اصلی خود قطع میکند برای همین تا حدامکان همه چیز دقیق ثبت و ضبط میشود.»
این باستانشناس با اشاره به فاجعهای که در حفاریهای غیرمجاز توسط گنجیابان ایجاد میشود، توضیح میدهد: «حفاران غیرمجاز که تنها به دنبال طلا و ظروف سفالی کامل هستند هرآنچه را که به نظرشان بی ارزش است از بین میبرند در حالی که باستانشناسان از تمام مواد فرهنگی که یافت میشود و کنار هم گذاشتن اطلاعات آنان، به شیوه زندگی پدرانمان دست مییابند. بنابراین میتوان گفت که حفاران بخشی از تاریخ کشور را برای همیشه از بین میبرند به خاطر سوداهای خود.»
سود در نقشه گنج است
وحدتی نسب که سالها در محوطههای بسیاری کاوش علمی انجام داده است، میگوید: «اگر گزارشهای باستانشناسی نیم قرن اخیر ایران را مطالعه کنید در مییابید که در خوشبینانه ترین حالت در کمتر از یک صدم کاوشها، زر و سیم یافت شده است. این آمار مربوط به کاوشهایی است که باستانشناسان انجام دادهاند یعنی محوطههایی را کاوش کردهاند که صد درصد میدانستند بقایایی از گذشته وجود دارد.»
اما وحدتی نسب به نکته دیگری اشاره میکند و آن تجارت گنج است. مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس میگوید: «عدهای سودجو به دنبال اغفال افرادی هستند که سودای گنج دارند و سود آنها در فروش نقشه گنج، ابطال سحر و بی ثمر کردن جادوست و از این راه به پولهای هنگفتی میرسند و این در حالی است که هیچ کس تا حالا از نزدیک ندیده که کسی جایی را کنده و به گنجی دست پیدا کرده باشد. آنها با این سودا همه محوطههای تاریخی ایران را از بین میبرند.»
وحدتی نسب میگوید: «تاریخ اروپا بر معماری استوار است اما تاریخ کشورهایی مثل ایران، هند، عراق، مصر و چین بر محوطههای باستانی آن. ایران کشوری است که با محوطههای باستانی فرش شده و جزو نخستین سکونتگاههای یکجانشینی بشر به شمار میرود بنابراین باید قوانین سختگیرانهای برای حفاظت از تاریخ مملکت وجود داشته باشد.»
آیا حق الکشف علاج درد است؟
مدتهاست داستان حق الکشف آغاز شده و هنوز به سرانجامی نرسیده است. محمدرضا کارگر، کارشناس میراث فرهنگی در این باره به ایلنا میگوید: بهتر است موضوع حقالکشف را توضیح دهیم. نخست حقالکشف متعلق به دستگاهها، نیروهای انتظامی و دستگاههای مرتبط با امور قضایی و انتظامی است که در راستای وظایف و مسئولیتشان به آثاری که توسط قاچاقچیها و از طریق حفاریهای غیرقانونی و طرق مختلف به دست آمدهاند، میرسند و بر اساس قانون به کاشفان چنین آثاری حقالکشف پرداخت میشود و سپس افرادی هستند که به صورت اتفاقی مثلاً در زمان کشاورزی یا بازسازی خانهشان به آثاری دست پیدا میکنند. در چنین زمانی اگر به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مراجعه کنند و برای سازمان نیز محقق شود که آثار از طرق ذکر شده به دست آمده، وزارتخانه موظف است آثار به دست آمده را وزن کند و حق الکشف آن را بپردازد.
سردار حسن مهری، فرمانده یگان حفاظت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از کسانی است که با حق الکشف بسیار موافق و معتقد است قانونی است که تاکنون مغفول مانده و به آن عمل نشده است. او میگوید: پرداخت پاداش و حق الکشف به منظور افزایش انگیزه در عوامل نیروی انتظامی و مردم جهت کشف و حفاظت از آثار تاریخی و باستانی صورت میگیرد. امیدواریم با پرداخت مشوق و حق کشف به یابندگان آثار تاریخی علاوه بر جلوگیری از قاچاق آثار تاریخی و باستانی، حفاظت از آثار ملی افزایش یابد. او همین طور درباره فعالیت گنجیابان در شبکههای مجازی نیز توضیح میدهد: با آنها برخورد میشود و فضای مجازی یکی از بخشهایی است که روی آن کنترل و رصد وجود دارد.
پرسش اینجاست، در شرایط نامناسب اقتصادی کنونی کشور، اگر بحث حق الکشف جدی باشد نخست دولت بودجه آن را چطور تأمین خواهد کرد و سپس آیا همین کار انگیزهای برای تخریب محوطههای باستانی نمیشود؟
دادخواهی بازماندگان تصادف اتوبوس خبرنگاران
مراسم نخستین سالگرد جان باختن مهشاد کریمی خبرنگار محیط زیست ایسنا و ریحانه یاسینی سردبیر ایرنا 24 در حالی برگزارشد که هنوز هیچ یک از مقصران تصادف اتوبوس خبرنگاران به دادگاه فرخوانده نشده اند. بازماندگان این حادثه تلخ در مراسم فرزندانشان بار دیگر تأکید کردند تا محکومیت تمام مقصران این سفر به پیگیری قضایی خود ادامه می دهند.
جایگاه مبهم صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه
یکی از چالشهای مهم صنایع دستی در دهه گذشته جایگاه کمرنگ آن در برنامههای پنجساله توسعه بوده که متأسفانه در دولتهای گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفت. در نتیجه آن صنایع دستی نتوانست جایگاهی ارزنده در اسناد بالادستی کشور پیدا کند و به تبع آن از احکام و اعتبارات لازم برای تحقق امر توسعه محروم مانده است. با نگاهی به برنامههای پنجساله ششم این خلأ به گونهای چشمگیر دیده میشود، جایی که از یک سو مسئولان دولت وقت مدام بر قابلیت صنایع دستی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور تأکید میکردند، ولی در مقابل در احکام قانون برنامه ششم توسعه اتفاقی برای صنایع دستی نیفتاد و به شدت جایگاهی کمرنگ برای این عرصه ترسیم شد.
به طوری که در کل برنامه پنجساله ششم کشور، تنها در دو ماده؛ یعنی ماده 92 که با هدف تعالی و مقاومسازی فرهنگی حمایت از بخشهای مختلف فرهنگی تأکید داشت، به صنایع دستی هم اشاره شد، بی آنکه به چگونگی این حمایت از صنایع دستی اشاره شود و همچنین در بند ب ماده 98 هم بر ایجاد شهرهای جهانی صنایع دستی تأکید شده است. مقولهای که نسبت به دیگر مشکلات صنایع دستی، هرگز اولویت مهم و قابل توجهی نبوده و نیست، چراکه عنوان شهر جهانی صنایع دستی صرفاً جنبه ترویجی داشته و شورای جهانی صنایع دستی به عنوان مرجع اعطاکننده این عنوان، در عرصه بینالمللی وجاهت حقوقی و تنفذ بالایی ندارد. در دیگر بخشها و احکام برنامه ششم توسعه دیگر هیچ ردی از صنایع دستی نمیتوان یافت، اتفاقی که نتایج منفی آن در سالهای اجرای این برنامه یعنی بازه زمانی 1396 تا 1400 در عرصه صنایع دستی مشهود بود و این حوزه هر سال از نظر اعتبارات و حمایتهای پیشین محرومتر شد و مشکلات فعالانش همچنان لاینحل باقی ماند، اتفاقی که اگر مدیریت صنایع دستی در دولت های یازدهم و دوازدهم با کمی جدیت و دلسوزی آن را پیگیری میکردند، شاید شرایط به مراتب بهتر از وضعیت امروز بود.
نباید فراموش کنیم که برنامه پنجساله توسعه یکی از اسناد بالادستی و مهم ایران است که روندهای توسعه را در بازههای زمانی پنجساله تدوین کرده و به عنوان نقشه راه ساختار اجرایی کشور مورد توجه و حمایت همه نهادها و ارگانهای دولتی و غیردولتی قرار میگیرد. و بدیهی است که عدم حضور پررنگ و محکم حوزهای مانند صنایع دستی و احکام اختصاصی آن در بطن برنامه پنجساله، فرصتهای زیادی را در سالهای اجرای آن سلب میکند، اتفاقی که در جریان اجرای قانون برنامه ششم توسعه برای صنایع دستی به وقوع پیوست.
با وجود این در مقطع زمانی فعلی که در آستانه تدوین احکام برنامه هفتم توسعه قرار داریم و در همین بزنگاه، شاهد تغییر مدیریت صنایع دستی کشور هم بودیم،اتفاقی که میتواند با تغییر رویکرد مدیریتی و اتخاذ نگرش واقع بینانه توسط تیم مدیریت جدید، تلاشی بنیادی برای تدوین احکام کارآمد برای صنایع دستی صورت گیرد و پیگیری و لابی مستمر برای اخذ ابلاغ برای این احکام انجام شود.
آنچه مسلم است برنامه هفتم توسعه فرصتی مهم برای تقویت بنیادین جایگاه حقوقی صنایع دستی و ایجاد بسترهای لازم جذب اعتبارات لازم در بودجههای سالانه دولت و نیز ایجاد تکلیف قانونی برای همراهی همه دستگاههای اجرایی برای حمایت از صنایع دستی و هنرهای سنتی و بسیاری دستاوردهای دیگر برای این حوزه است، اما آنچه امروز تأمل برانگیز است وضعیت مبهم صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه است و رفع این ابهام مستلزم تلاش وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و نیز حمایت همه جانبه مجلس شورای اسلامی و نگاه هم افزایانه سازمان برنامه وبودجه کشور است.اگر ساختار مدیریت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور واقعاً بر این باور است که صنایع دستی میتواند مشکلات و چالشهای اشتغال و معیشت بخشی از جامعه را به طور پایدار برطرف کند، در بزنگاه زمانی فعلی فرصتی مغتنم مهیا شده تا همه با نگرش حمایتی و ایجابی کمک کنند تا احکام بیشتری در بخش فرهنگ، کار و اشتغال و اقتصاد به حوزه صنایع دستی اختصاص پیدا کند. با چنین نگرشی است که میتوان انتظار داشت صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه جایگاه مطلوبی پیدا کند و از رهگذر آن بستر مناسبی برای کسب امتیازات حقوقی و اجرایی و حمایتی برای صنایع دستی و فعالانش مهیا شود، تا شاید بتوان از این طریق خاطره تلخ و لرزان وضعیت صنایع دستی در برنامه ششم توسعه از خاطر فعالان این عرصه راهبردی فرهنگی ایران پاک شود.
ایسنا- مجتبی اخوان، مشاور رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشوربا اشاره به ضرورت حفاظت از مزارع گفت: بیتوجهی به این موضوع علاوه بر هجوم ریزگرد و وقوع طوفانهای گرد و غبار، موجب نامناسب شدن شرایط اقلیمی برای زندگی میشود و مهاجرت روستاییان را در پی دارد.
ایسنا-«علی سالاروند» مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان گفت: هوای مناطق مختلف استان دو تا شش برابر حد مجاز آلوده است.بر اثر نفوذ گرد و غبار به منطقه در حال حاضر هوای شهرستانهای پلدختر، کوهدشت، رومشکان، چگنی و خرمآباد در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد و پنج تا شش برابر حد مجاز آلوده است.
مهر- عزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور گفت: حفظ محیط زیست اهمیت زیادی دارد. پرنده نگری از جمله فلامینگوهای ایتالیایی یک ظرفیت بکر برای توریسم آبادان است. مقطعی که فلامینگوها به این منطقه مهاجرت میکنند تصاویر بسیار زیبایی دارد که میتواند زمینه توسعه گردشگری و جذب گردشگر را فراهم کند.
تسنیم- حسن اکبری، معاون محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست گفت: بعد از این زایمان توصیه میشود که تا ۵،۶ ماه یوزپلنگ جفتگیری نداشته باشد و حتی اگر آمادگی برای جفتگیری در یوز وجود داشته، باید صبر کنیم تا دوره زادآوری آن به طور کامل طی شود.