شهید چمران؛ نمادی از انسان انقلابی و جهادگر
دکتر عبدالحسین خسروپناه
استاد فلسفه و رئیس هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی
1مرحوم شهید مصطفی چمران، شخصیت ویژهای داشت؛ فردی باهوش و با استعداد در رشته فیزیک پلاسما در امریکا بود اما از آنجا که وضعیت شیعیان را در جهان اسلام مخصوصاً شیعیان مظلوم لبنان را نابسامان میدید، به همراه امام موسی صدر «جنبش امل» را شکل داد و فعالیتهای نظامی را آغاز کرد. او، از نظر سیاسی با مرحوم مهدی بازرگان، آیتالله سید محمود طالقانی و دکتر علی شریعتی ارتباط نزدیکی داشت. انجمن اسلامی دانشجویان ایران را در امریکا تأسیس کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران برگشت و در دولت بازرگان وزیر دفاع شد. اولین نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ولی وقتی جنگ عراق علیه ایران آغاز شد به عنوان یکی از فرماندهان نظامی، چون دورههای نظامی هم دیده بود، به اهواز رفت و «ستاد جنگهای نامنظم» را تشکیل داد. او نهایتاً در دهلاویه سوسنگرد به شهادت رسید.
2شهید چمران از 15 سالگی در کلاسهای قرائت قرآن مرحوم آیتالله طالقانی و در درسهای فلسفه و منطق شهید مطهری شرکت میکرد و یک شخصیت ذو ابعاد، فکور و مأنوس با قرآن و روایات بود و لذا، علاوه بر دانش فیزیک و بویژه فیزیک پلاسما انس خاصی با معارف اسلامی و قرآنی داشت و به لحاظ سیاسی هم بشدت مخالف استعمار، استبداد و استکبار بود و در سفرهایی هم که به مصر و لبنان داشت نگاه و رویکرد مبارزه با استعمار، استکبار و استبداد را دنبال میکرد.
3شهید چمران یک «مجاهد متفکر» بود. او را میتوان به عنوان نمادی از «انسان انقلابی و جهادگر» به نسل امروز معرفی کرد. وقتی ناآرامیهای کردستان شکل گرفت و جداییطلبها در آن منطقه درگیریهایی ایجاد کردند به آنجا رفت و کوشید تا منطقه را آرام کند. شهید چمران، مرد پشت میز نشین نبود؛ مرد میدان بود و در عین حال رویکردی عرفانی هم داشت و با مولوی مأنوس بود. در جایی مینویسد:
همیشه میخواستم که شمع باشم؛ بسوزم، نور بدهم و نمونهای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم. میخواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم.
میخواستم در دریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم.میخواستم فریاد شوق سر بدهم و زمین و آسمان را با فداکاری و پایداری خود بلرزانم. میخواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان و مصلحتطلبان و غرضورزان را رسوا کنم. میخواستم آنچنان نمونهای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند، طریق مستقیم، روشن و صریح و معلوم باشد و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند.
از منش و روش شهید چمران همچون سردار شهید قاسم سلیمانی میتوان در قالب یک «مکتب» سخن گفت و در این راستا، همان طور که باید مکتب حاج قاسم را تدوین، تبیین و ترویج کرد، باید مکتب شهید مصطفی چمران نیز تدوین، تبیین و ترویج شود.