نگاهی به فرصتهای همکاری ایران و ترکمنستان
30 سال روابط سازنده
علیرضا کوهکن
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
ترکمنستان با ایران دارای پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اشتراکات بسیاری است. این کشور در آسیای مرکزی به لحاظ شرایط خاص جغرافیایی از موقعیت بسیار مطلوبی برای روابط با ایران برخوردار است. سه ویژگی کلی ترکمنستان شامل تنگناهای جغرافیایی، کمتر توسعه یافتگی اقتصادی، بویژه مکمل بودن ایران و ترکمنستان بنا به ملاحظات ژئوپلیتیک، زمینههای پایدار، استوار و تقریباً تغییرناپذیری را فراهم میکند تا دولت- ملت ترکمنستان در جستوجوی دستیابی گام به گام و فزاینده برای برقراری روابط استراتژیک با ایران باشد.
ترکمنستان با توجه به حضور جمعیت قابل توجهی از ایرانیان ترکمن در مجاورت مرز مشترک از نظر فرهنگی دارای اهمیت مضاعفی است. ایران جزو اولین کشورهایی بود که استقلال یافتن ترکمنستان را به رسمیت شناخت. ایران پس از عراق بیشترین طول مرزی را با ترکمنستان دارد. این وابستگی متقابل جغرافیایی، فلسفه همکاری و تعامل بینالمللی و توسعه و تکامل سیستم سیاسی جهان است. از طرفی، حوزه دیگر همکاری اهمیت تجاری و اقتصادی دو کشور است. نظر به اینکه کشورهای آسیای مرکزی تنها از طریق افغانستان و بخش غربی چین میتوانند با جهان خارج از روسیه ارتباط برقرار کنند بنابراین داشتن ارتباط با ایران، دسترسی به خاورمیانه، ترکیه، خلیج فارس و پاکستان را بسیار آسان میکند و به همین دلیل ترکمنستان میتواند نقش مؤثری را در آسیای مرکزی ایفا کند. از سوی دیگر ترکمنستان دروازه ورود به آسیای مرکزی و تنها راه مناسب جهت دسترسی کشورهای دیگر به کشورهای آسیای مرکزی به شمار میآید. این کشور در مسیر جاده ابریشم که از زمانهای دور بهعنوان راه ارتباطی خاور دور با اروپا تلقی میشد، قرار گرفته است. ترکمنستان از یک سو با ایران و در ناحیه جنوب شرقی با کشور افغانستان هم مرز است که پیوسته در منازعات سیاسی و نظامی داخلی غوطه ور بوده و سرایت تنشهای داخلی افغانستان، همواره موجب نگرانی مقامات این کشور شده است. مهمترین حوزههای همگرایی میان ایران و ترکمنستان را میتوان حوزههای فرهنگی، اقتصادی و امنیتی دانست که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
حوزه فرهنگی
عوامل فرهنگی شامل آداب و رسوم تاریخی مشترک است که با تقویت و احترام و پاسداشت این آداب موج ایجاد حس احترام و شخصیت بین کشورها را بهوجود میآورد. استفاده از دیپلماسی فرهنگی که بر پایه پیوندهای زبانی، تاریخی و هویتی بنا شده به اقناع مردم منطقه و جذب آنها حول محور فرهنگ مشترک میتواند عاملی مطمئن برای روابط بهتر و بیشتر باشد.
پیوندهای زبانی: امتیاز پیوندهای زبانی با برخی ملتهای منطقه آسیای مرکزی از مهمترین و بارزترین امتیازهای جمهوری اسلامی ایران است. زبانها و لهجههای ایرانی که در آسیای مرکزی کاربرد دارند عبارتند از: زبان سغدی که در سمرقند رایج بوده است و زمانی زبان بینالمللی آسیای مرکزی به شمار میرفت، زبان یغنوبی که از بازماندگان یکی از لهجههای سغدی به شمار میرود و زبان خوارزمی که تا قرن هشتم هجری در برخی نقاط منطقه رایج بوده است، جزو زبانها و لهجههای ایرانی تقسیمبندی میشوند. امتیاز اشتراک زبانی با برخی اقوامی که به زبان فارسی آشنا هستند در کشور ترکمنستان بویژه در اطراف عشق آباد و مرو و همچنین اقوامی به زبان مشترک ترکی یا مردمان ترکمنی که زبان رسمی در بیشتر کشورهای منطقه آسیای مرکزی از جمله ترکمنستان است میتواند با جمعیتی زیاد در ایران برای نزدیکی بین جوامع دو کشور ایجاد کند.
آیینهای مشترک: نوروز یکی از کهنترین و متداولترین آیینهای به جامانده از ایران باستان است که امروز بهصورت فراگیر در قسمت بزرگی از فلات قاره ایران گرامی داشته میشود. عید نوروز برای مردم تاجیکستان بویژه مردم بدخشان عید ملی نیاکان است و از آن بهعنوان عید بزرگ یاد میکنند. ترکمنستان یک سال پس از استقلال در سال ۱۹۹۲ نوروز را بهعنوان یکی از اعیاد ملی خود اعلام کرد و از سال ۲۰۰۳ تعطیلات نوروز به سه روز افزایش یافت. دولت ترکمنستان روزهای ۲۲ تا ۲۳ مارس را به قصد تجلیل عید نوروز یا به اصطلاح نوروز بایرامی تعطیل رسمی اعلام کرده است. همچنین، از مهمترین رسوم مشترک در این زمینه میتوان به گرامیداشت عید فطر و قربان اشاره کرد که از فرهنگ اسلامی نشأت گرفته است.
تاریخ مشترک: در طول تاریخ و اکثر دورهها بیشتر کشورهای منطقه جزئی از تمدن ایران و تحت حکومت مرکزی ایران بودهاند. بر همین اساس، در زمینههای مختلف تاریخی باهم پیوندهای فراوانی دارند. بسیاری از شاعران و ادیبان بزرگ ایرانی اهل منطقه آسیای مرکزی و ترکمنستان بودهاند.
همچنین بعضی از اقوامی که در ایران حکومت تشکیل دادهاند مانند خوارزمشاهیان از این منطقه بودهاند. بهصورت کلی، منطقه آسیای مرکزی جزو هویت تاریخی ایران باستان به حساب میآید. همچنان نیز این نزدیکیهای فرهنگی بین ایرانیان و مردمان منطقه کاملاً نمایان است. بهدلیل آنکه موطن اصلی ترکمنها خاک ترکمنستان میباشد لذا تمام طوایف این کشور، در این سوی مرز یعنی خاک ایران دنباله قومی دارند از جمله تکه، یموت، گوگلان، تخورلی، ارساری و... که شاخصترین طایفه ساکن در ترکمنستان طایفه تکه است.
حوزه اقتصادی
اقتصاد ترکمنستان در دوران اتحاد شوروی در ابتدا به تولید کالای خاصی (پنبه) تخصیص یافته بود؛ سپس به دو بخش ویژه صادرات و کالاهای مصرفی محلی تبدیل گردید و در مرحله بعد توسعه وابستگی منطقه سبب آسیبپذیری شدید آن در برابر نوسانات بازار گردید و در نهایت بخش وسیعی از فعالیتهای اقتصادی در این کشور به تولید پنبه تخصیص داده شد. این تک محصولی شدن سر آغاز وابستگی میان جمهوری بود. یکپارچگی اقتصادی که از سوی برنامهریزان اقتصادی شوروی طراحی و اجرا شده بود، رهبران جمهوریهای آسیای مرکزی را با دشواریهایی جدید در کسب استقلال واقعی روبهرو کرده است. همه جمهوریها پس از کسب استقلال، درپی یافتن راههای جدید و شرکای تازه برای رفع نیازهای اساسی اقتصادی خود برآمدهاند، به همین دلیل اقتصاد این جمهوریها و بخصوص ترکمنستان بر پایه تولیدات کشاورزی و مواد معدنی است و عمده کالاهای مصرفی خود را از کشورهای دیگر وارد میکند. کشورهای قدرتمند و تراز اول جهان صادرکننده انواع کالاهای مصرفی به این کشور هستند. آسیای مرکزی و ترکمنستان بازار مصرف کالاها، سرمایه و فناوری است. ترکمنستان بعد از استقلال این کشور با توجه به شرایط اقتصادی دست به اقداماتی همچون قطع رشتههای وابستگی اقتصادی به مسکو و دیگر کشورهای مستقل هم سود و پایهریزی یک اقتصاد ملی به منظور استفاده مستقل از منابع خدادادی و تأمین نیازهای داخلی زد.
بر اساس آمارها در ماههای گذشته از شروع به کار دولت سیزدهم روند نزولی تجاری بین دو کشور به روند صعودی تبدیل شده تا جایی که گمرک ایران از افزایش بیش از ۷۹درصدی تجارت ایران و ترکمنستان در ۹ ماه اخیر خبر داده است. سخنگوی گمرک ایران، همزمان با سفر رئیسجمهور ترکمنستان به تهران، جزئیات تجارت غیرنفتی کشور با ترکمنستان از اول شهریورماه ۱۴۰۰ تا پایان اردیبهشت امسال (از ابتدای شروع بهکار دولت سیزدهم) را تشریح کرده است. بر اساس این گزارش، یکمیلیون و ۱۴ هزار و ۴۷۴ تن کالا به ارزش ۲۹۹ میلیون و ۷۲۸ هزار و ۵۳۵ دلار حجم تجارت خارجی دو کشور بوده که در مقایسه با دوره زمانی مشابه با رشد ۴، ۲۲ درصدی در وزن و ۴، ۷۹درصدی در ارزش همراه بوده است. سهم صادرات کالاهای ایرانی از این میزان تجارت غیرنفتی ۹۸۷ هزار و ۷۵۵تن به ارزش ۲۷۶ میلیون و ۶۳۷ هزار دلار است که نسبت به مدت مشابه (ابتدای شهریور ۱۳۹۹ تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۰) رشد ۱۶درصدی در وزن و ۸۹ درصدی در ارزش داشته است. در رابطه با سهم واردات از ترکمنستان در این ۹ماه نیز، ۳۵ هزار و ۷۱۹ تن کالا به ارزش ۲۳میلیون و ۹۱هزار و ۴۸۶ دلار بوده که بهرغم کاهش ۳۸ درصدی در وزن، رشد ۱۴درصدی در ارزش داشته است. بر اساس گزارشهای منتشره، ایران در گذشته در بازار پنج میلیارد دلاری وارداتی ترکمنستان بیش از ۱۰ درصد، سهم داشته که این سهم در دولتهای روحانی کاهش زیادی داشته است. این کشور شریک نخست جمهوری اسلامی ایران بین کشورهای همسود است، از مهمترین شاخصهای همکاری برنامه هفت ساله (۲۰۲۵-۲۰۱۹) توسعه صنعتی، اقتصادی و اجتماعی ترکمنستان با جمهوری اسلامی ایران در ترکمنستان منعقد شده است. در این سند برنامهها در چهار محور نفت و گاز، الکترونیک، غذایی و شیمیایی در نظر گرفته شده و علاوهبر آنها، تقویت ترانزیت به منظور انتقال انرژی و کالا در اولویت است. برنامه هفت ساله، ۲۹۰ میلیارد منات (واحد پول ترکمنستان) پروژه برای سرمایهگذاری تعریف شده که ۱۶۰ میلیارد آن مربوط به بخش نفت و گاز است.
حوزه ژئواکونومیک
از جمله مهمترین زمینهها و فرصتهای همکاری ژئواکونومیک میان ایران و ترکمنستان میتوان به حوزههای سوآپ، سرمایهگذاری و کمکهای فنی، ترانزیت ریلی و مبادلات تجاری و تراز تجاری اشاره کرد.
مزایای این فرصتها برای ایران عبارتند از:
-فرصتهای مناسب ریلی ایران و سرمایه گذاریهای کلان جهت کسب سود اقتصادی
-نیاز ایران به واردات گاز در فصول سرد و موقعیت ایران جهت
سوآپ
-خطوط انتقال انرژی ایران فرصتی مناسب برای انتقال انرژی
-توانایی بالای متخصصان ایرانی جهت انتقال کمکهای فنی
-نیاز به شرکای تجاری جهت تأمین اقلام وارداتی و صادرات تولیدات داخلی.
مزایای این فرصتها برای ارمنستان عبارتند از:
- نیاز ترکمنستان به اتصال به خطوط ریلی بینالمللی جهت ترانزیت کالا
- پتانسیل بالای نفت و گاز و نیاز به شرکای صادراتی
- پتانسیل بالای نفت و گاز و نیاز به خطوط انتقال
- نیاز به سرمایه گذاریهای فنی و کمکهای خارجی
- نیاز به شرکای تجاری جهت تأمین اقلام وارداتی و صادرات تولید داخلی.
جمع بندی
در رابطه با اهمیت روابط ایران با ترکمنستان باید گفت که موقعیت جغرافیایی ترکمنستان باعث شده اهمیت این کشور به سبب دروازه آسیای مرکزی بودن و تلاش برای گسترش روابط با همسایگان بیشتر باشد. واقع شدن در مسیر جاده ابریشم که خاور دور را به اروپا وصل میکند، مجاورت با دریای خزر و امکان ارتباط با خلیج فارس و اقیانوس هند از طریق ایران و پاکستان از مزایای این رابطه است؛ بر این اساس ترکمنستان اقدام به تهیه زیرساختهای لازم نموده که از جمله ساخت فرودگاه بزرگ، اتصال خطوط راهآهن این کشور به خط راهآهن ایران، بازسازی بندر ترکمنباشی، احداث هتل و میهمانسرا طبق معیارهای بینالمللی و بازسازی و توسعه راههای توسعه هستند. ترکمنستان درحال حاضر اصلیترین شریک منطقهای تهران است و بهنظر میرسد همینطور باقی بماند. به غیر از ارتباطات اقتصادی و زیربنایی مربوطه، این دو کشور نگرانیهای امنیتی مشترکی دارند و ترکمنستان موضعی مشخص علیه داعش داشته که در راستای اهداف سیاست خارجی ایران است. علاوهبر این، با توجه به مرز بزرگ مشترک، ترکمنستان یک شریک مهم ایران برای پیشگیری از تهدیدات منطقه آسیایمرکزی است. در این رابطه، ترکمنستان تلاش روزافزونی برای تقویت امنیت مرزی خود بهگونهای که تنها میتواند بهنفع منافع ایران باشد، انجام داده است. همچنین ترکمنستان نهتنها در رابطه با منطقه آسیایمرکزی بلکه با توجه به افغانستان، یک ظرفیت مهم برای تهران بهشمار میرود. با توجه به همکاری مهمی که عشقآباد با کابل دارد، ترکمنستان میتواند از امنیت انرژی و اهرمهای دیگر خود برای هموارکردن روابط بین ایران و افغانستان بهره گیرد.
نگاهی به بحرانهای اخیر ایالاتمتحده در گفتوگوی «ایران» با امیرعلی ابوالفتح
شکافهای جامعه امریکا بسیار عمیق شده است
دلایل شرایط اقتصادی کنونی در امریکا
همه ماجرا جنگ اوکراین نیست ولی بدون تأثیر نیز نبوده است. قبل از فوریه 2022 تورم در امریکا روند صعودی داشته یعنی از تابستان سال گذشته 2021 نرخ تورم 3 و4 درصد بوده و اکنون سیر افزایشی آن در جنگ اوکراین به 8 درصد رسیده است. تورم پیش از جنگ اوکراین و به دلیل بازگشت اقتصاد امریکا از دوران کرونایی به رونق اقتصادی پس از کرونا و خارج شدن از رکود تورم نیز ایجاد شده است. بستههای حمایتی کرونایی که در زمان ترامپ تصویب شده بود، در دوران ریاستجمهوری بایدن به اوج خود رسید که نتیجه آن پولپاشی در جامعه بوده است. تزریق منابع عظیم مالی برای اینکه اقتصاد را به چرخش دربیاورد 10تریلون دلار بوده که به شیوههای مختلفی به بازارها تزریق شد که نهایتاً باعث تورم بوده است که موجی از نارضایتیها را به همراه داشته است. وضعیت کنونی اقتصادی و اجتماعی امریکا مطلوب نیست و نسبت به گذشته و کشورهای نزدیک به آن دچار افول شده است. به طور کلی مسأله معیشت خیلی مهم است و میتواند همراه با خود ناهنجاریهای اجتماعی به بار آورد.
امروزه جامعه امریکا با پدیده کشتار مواجه است که جامعه را دوقطبی کرده است. عدهای خواستار تضمین آزادی سلاح هستند و هر گونه محدودیتزایی با مخالفت آنها در جامعه مواجه میشود. در مقابل عدهای معتقدند آزادی سلاح باید کنترل و برطرف شود و این مطالبات در جامعه شکل نگرفته است.
در جامعه امریکا دو، سه مورد دیگر نیز مورد توجه است که یکی کنترل مرزها و ورود مهاجران غیرقانونی است که در باب آن نیز عدهای مخالف و عدهای موافق هستند. مورد دیگری که اخیراً مطرح شده ماجرای قانون سقط جنین است که آیا قانون آن باید تعلیق شود یا نه و نهایتاً موجب شده مخالفان و موافقان آن اعتراضاتی داشته باشند. در مورد سیاست خارجی هم انتقاداتی متوجه دولت بایدن است که چرا امریکا یک خروج شتابزده و هیجانی را از خاک افغانستان داشته است یا اینکه در جنگ اوکراین دولت نتوانست از جنگ جلوگیری کند و بهرغم مخالفان داخلی جنگ شروع شد و پیامدهای اقتصادی دامنگیر ایالاتمتحده شد. این موضوع انتقاداتی را به سمت بایدن افزایش داده است. وزارت امنیت داخلی امریکا بارها هشدار داده که فعالیتهای گروههای افراطگرا در خاک این کشور در حال افزایش است. افراطگرایی طیفهای مختلفی دارد و از راست افراطی تا چپ افراطی را دربرمیگیرد. این رادیکال شدن جامعه و یا به نوعی قطبی شدن جامعه زمینه را برای فعالیت آنها فراهم میکند. اینکه اوایل قرن جاری توجهات به القاعده و تروریستهای خارجی و موضوع برجهای دوقلو بود، اما در حال حاضر نگرانیها از تروریستها در سطح اتفاقات داخلی است. به طور مثال ماجرای زخمی شدن یک نفر در اتفاقات کنگره، حمله به رژه همجنسگراها و یا حمله به قاضی دستیار دیوان عالی امریکا، از این دست موضوعاتی است که وزارت امنیت به دلیل وظایف امنیتی خود این هشدار را داده است. گروهی از تحلیلگران معتقدند اگر روند بحرانهای ایالاتمتحده بدین گونه افزایش پیدا کند و شکافهای عمیق اجتماعی حل و فصل نشود و درک مشترکی از منافع ملی و مصلحت عمومی در جامعه به وجود نیاید، چه بسا ممکن است جنگ داخلی در داخل امریکا شکل بگیرد. البته تیم ترامپ معتقدند جنگ اکنون نیز به نحوی پنهان و به شکلهای مختلفی در جریان است، اما گروههایی معتقدند اگر این بستر اجتماعی و این اختلافات منتفی نشود و سیاستمداران نتوانند به موضوعات مهمی همچون سقط جنین، سیاستهای مالیاتی، مهاجرین و آزادی سلاح توجه کنند جامعه دو یا چند پاره خواهد شد.
چالشهای دولت بایدن
همه موضوعات فوق چالشهایی است که برای رئیسجمهورهای پیشین، فعلی و در آینده خواهد بود و با گذشت زمان چالشها بزرگتر هم خواهد شد. حتی اگر موضوعات جدیدی نیز اضافه نشود، همین چالشها روزبهروز بیشتر و شکافها هر لحظه عمیقتر خواهد شد و دوقطبی تقویت خواهد یافت. اگر دولتها بخواهند، میتوانند در مسائل اقتصادی به دستاوردهایی برسند ولی نمیتوانند همه مشکلات را اصلاح کنند. مثلاً برای تورم و موضوعات اقتصادی میتوانند با سیاستهای مالی چون مالیات برخی از مشکلات را سریعتر حل کنند ولی موضوعات فرهنگی و اجتماعی مانند موضوع سقط جنین، خشونتها، مهاجرین و تضادهای ایدئولوژیک به این راحتی امکانپذیر و قطعی نیست. بنابراین اگر فردی 8 سال هم فرصت ریاستجمهوری امریکا را داشته باشد احتمال قریب به یقین دستاوردی در این حوزه نخواهد داشت. بنابراین در مسأله تورم یا مقابله با خطر رکود، دولتها امکان موفقیت دارند ولی در مورد شدنی بودن موضوعات فرهنگی، قطعیتی امکان ندارد.
کاهش شدید محبوبیت دولت بایدن
وجود موضوعاتی مانند خشونت، مهاجرت، جرم و جنایت، نفرتپراکنی، تبعیض نژادی و بیگانهستیزی به دولت بایدن ارتباطی نداشته و سابقه طولانی در دولتهای امریکا داشته است. هیچ دولتی توانایی از بین بردن آنها را ندارد و تنها امکان مدیریت آن وجود دارد. در حوزه اقتصاد نقد جدی به دولت بایدن وارد شده که سیاست تزریق بیش از اندازه منابع مالی به بازارها در کنار افزایش مالیات باعث شده در کشور تورم ایجاد شود و جامعه امریکا را دچار رکود تورمی کند، موضوعی که کشورهای در حال توسعه با آن درگیر هستند. اینها مواردی هستند که بر اساس دستورالعمل دموکرات ها خصوصاً جناح ترقیخواه دموکرات در حال پیگیری است و مسئولیتش برعهده شخص رئیسجمهور و حزب حاکم است. به هر حال به همین دلیل بایدن محبوبیتش درحال کاهش است.
مسأله سلاح و کشتارها در ایالاتمتحده
در درجه اول بحث فرهنگ است که به موضوع مهم حمل سلاح دلالت دارد. مردم امریکا خواهان چنین فرهنگی هستند و از حاکمیت نیز میخواهند که چنین قوانینی اعمال کند. از طرفی حاکمیت نیز برخواسته از دل ملت است و رفتار آن نیز منطبق بر مقصود مردم است. بنابراین ریشهیابی این موضوع به فرهنگ میان مردم برمیگردد.
ایالاتمتحده با مقوله ناامنی متولد شده است و 230 سال است که این احساس را داشته و هرچه زمان بیشتر میگذرد این احساس ناامنی حتی با وجود داشتن بزرگترین ارتش بیشتر میشود ولی به هر حال نگرانیهایی در داخل و خارج وجود دارد. تیراندازی و کشتارهای رو به افزایش، جامعه امریکا را نگرانتر کرده است. افراد برای اینکه نگرانی خود را با زمین گذاشتن سلاح رفع کنند به طور معکوس رو به خرید بیشتر آن میروند. این موضوع در مورد مدارس هم موجود است و سیاستمداران سعی دارند برای برقراری امنیت در مدارس، آنها را مانند دژهای نظامی کنند که یک ورودی داشته باشد. از طرفی، هر دانش آموز باید خلع سلاح شود و حتی دانش آموزان در برابر تیراندازی آموزش ببینند. معلمان نیز باید برای دفاع مسلح باشند. این موارد نشاندهنده نگرانی و اضطراب در سطح جامعه است. این فرهنگ در جامعه وجود دارد که اگر افراد سلاح نداشته باشند کشته میشود و الزاماً فرد برای دفاع ازخود و مصون ماندن از خطر کشتار باید مسلح باشد که این خود یک دور بسته را به وجود میآورد. بنابراین اراده دولت با توجه به فرهنگ تعمیق شده چندان کارساز نیست زیرا جامعه به نحوی شکل گرفته است که پذیرای آن نخواهد بود. تا وقتی این احساس روانی در جامعه اصلاح نشود تدابیر به طور اصلاح کننده مؤثر نخواهند بود. مثلاً باراک اوباما در زمان ریاست جمهوری به صراحت اعلام کرد که هویت یک امریکایی به داشتن سلاح است. بنابراین نمیتوان یک امریکایی را متصور شد که بدون سلاح باشد.
بنابراین دولتها فقط یک طرف سکه هستند و طرف دیگر که بر حاکمیت نیز تأثیرگذارند خود جامعه هستند. برای همین تصمیمگیری در سطح سیاستمداران به تنهایی به دلیل نهادینه شدن فرهنگ در میان مردم سخت خواهد بود.