کمیل فرحزادی
تا آنجایی که من میدانم «اثریا» اولین کتابی است که از جبهههای نبرد علیه تروریستهای تکفیری داستان میگوید. پیش از این کتابهایی که درباره معرکه سوریه و مدافعان حرم منتشر شده بودند، بیشتر به خاطرات شهدای مدافع حرم میپرداختند و روایتها بیشتر از نگاه نزدیکان و کسانی بود که شهید مدافع حرم را پیش از عزیمت به دیار شام دیده و با او در ارتباط بودند. کسانی که از منش و رفتار و اخلاق حسنه رفیق شهیدشان میگفتند و معمولاً کمتر به وقایع و اتفاقاتی میپرداختند که در شام و در میانه عملیات بر عزیزشان گذشته بود. جدای از کتابهای خاطرهنگاری، خلأ آثار داستانی که جنبه حماسی جنگ و رشادتهای رزمندگان جبهه مقاومت را در کف میدان نبرد جلوی چشم خواننده بیاورد، احساس میشد و البته هنوز هم احساس میشود.
کتاب داستان گروهی عملیاتی به نام «طیار» است که در جنگ سوریه مسئولیت هلیبرن در مناطق تحتمحاصره را برعهده دارد. تیمی که از نیروهایی با تخصصهای مختلف تشکیل شده است. شخصیت اول داستان ما و راوی کتاب یکی از رزمندههای این گروه عملیاتی است که مسئولیت مقابله با تانکها و تجهیزات زرهی دشمن را برعهده دارد.
راوی کتاب، داستان را از آنجایی آغاز میکند که در هواپیمای تهران-دمشق نشسته تا دوباره به جنگ بازگردد. رزمندهای که مدتی به تهران بازگشته و پس از مدتی زندگی در امنیت، نتوانسته فراق جنگ را تاب بیاورد و دوباره به منطقه عملیاتی برگشته. البته در اثنای داستان هم هنوز با خودش صحبت میکند و حتی در واگویهها هنوز با خودش درگیر است.
راوی کتاب از اثراتی میگوید که جنگ روی انسانها میگذارد. دیدن جنگ ویژگیهای انسانها را تغییر میدهد. در بخشی از کتاب راوی میگوید: «از جنگ که برگردی، زندگیت تقسیم میشه به دو بخش. قبل از جنگ و بعد از جنگ. اینکه قبل از جنگ کی بودی و چی بودی و چطوری فکر میکردی اصلاً مهم نیست. بعد از جنگ توی خونه از چیزی نمیترسی. اینم یه مشکله. آدمها باهات همدل نمیشن. فکر میکنن تو سنگی، سفتی، سردی، کمکم از جمعها دور میشی. وقتی دور بشی تازه میفهمی ترسیدن برای زندگی اجتماعی چقدر لازمه.»
اسم کتاب از منطقهای در سوریه وام گرفته شده؛ منطقهای که در داستان کتاب ما، به نقطهای استراتژیک تبدیل شده و حالا گروه طیار باید از آن حراست کند و جلوی تروریستهای تکفیری را برای تصرف این روستای استراتژیک بگیرد. البته نبردی که در تعداد نفرات و در تجهیزات و ادوات کاملاً نابرابر است و همین موضوع هم به عطش خواننده برای خواندن ادامه داستان اضافه میکند. کتاب جذابیت داستانی دارد و خواننده را بهدنبال خود میکشاند تا سرنوشت نبرد را مشخص کند. از آنجایی که در داستان با ادوات جنگی سروکار داریم و نویسنده درباره برخی از این ادوات در پاورقی توضیح داده، میتواند برای مخاطب علاقهمند به کارهای نظامی و عملیاتی جذاب باشد؛ جذابیتی که میتواند در روند داستان و تصور مخاطب از روند و شرایط عملیات بیشتر هم شود.
به نظر من البته مهمترین ویژگی کتاب، فانتزیشکن بودن آن است. کتاب تلاش میکند روایتی صادقانه از رزمندگان ارائه دهد. نمیخواهد ویژگیهای رزمندهها را سانسور کند و روی شخصیتشان فیلتر بگذارد تا همه را شبیه به هم کند. در واقع دارد از زاویهای به جنگ و مدافعان حرم میپردازد که تاکنون نشنیدهایم یا کمتر شنیدهایم؛ زاویهای که تلاش میکند بیکموکاست ابعاد مختلف شخصیت رزمندهها را نشان دهد و از آنها شخصیتهای دستنیافتنی و قدیس نمیسازد.
نویسنده داستان را طوری روایت میکند که احساس میکنیم یکی از دوستانمان از نبرد سوریه بازگشته و دارد جزء به جزء خاطرات سرزمین شام و جنگ را تعریف میکند و ما هم همراه با او گاهی از خشم دندان به دندان میساییم، گاهی از غصه اشک میریزیم و گاهی به خاطرات طنز او میخندیم. هنگام روایت از عملیاتها هم آب دهانمان را قورت میدهیم و آرزو میکنیم تیر رفیقمان به هدف خورده باشد، انتحاری به جبهه بچهها نرسیده باشد و برای همرزم و رفیقمان هم اتفاقی نیفتاده باشد. زبان کتاب ساده، صمیمی و خودمانیاست، برای همین خوشخوان است و نمیگذارد خواننده به زحمت بیفتد. علاوه بر این با توجه به حجم کم، کتاب با دو سه ساعت مطالعه به اتمام میرسد. اثریا را «نیما اکبرخوانی» به رشته تحریر درآورده و انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است.
«اثریا» میتواند گام آغازین برای داستاننویسی در فضای جنگ سوریه باشد، جایی که ما توانستیم با تلاش و رشادت شهدا، مدافعان حرم و حاج قاسم سلیمانی پیروز از صحنه نبرد خارج شویم، نباید در روایت جنگ و جنگ روایتها بیتفاوت باشیم و میدان آن را به دشمن بسپاریم. رحمت خدا بر شهدای مدافع حرم.
در آستانه 27 خرداد روزی که با فرمان امام صف جهادگران سازندگی شکل گرفت
جهاد در جهاد
دکتر صادق صدقگو
معاون امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی
چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از دانشجویانی که تحت عنوان نهضتهای دانشجویی، حضور مؤثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، به دیدار امام خمینی(ره) رفتند تا آمادگی خود را برای خدمت به انقلاب اسلامی اعلام کنند. با رهنمود ایشان و پس از مشورت با برخی دیگر از نیروهای مؤثر در جریان انقلاب، تصمیم بر آن شد که دانشجویان برای اعزام به مناطق محروم و بحرانی بسیج شوند تا ضمن رصد و پایش محرومیتها و کاستیها، چالشهای مناطق کمتر توسعه یافته را سامان داده و مدیریت کنند.
اعزام گروههای جهادگر دانشجویی به سراسر کشور برای نوسازی و سازندگی
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تجربیات پراکندهای با عنوان اردوهای عمران ملی وجود داشت اما دانشجویان به این نتیجه رسیده بودند که لازم است این طرح مورد بازنگری قرار گیرد و حرکتی برای توسعه پایدار روستایی و تقویت اقتصاد کشور پایهریزی شود. در این طرح جدید، دانشجویان به مناطق کمتر توسعه یافته گسیل داده شدند و برای نوسازی و سازندگی دست به دست روستاییان دادند. سازماندهی گروهها از اول اسفندماه ۱۳۵۷ آغاز شد و در نیمه اسفندماه گروههایی متشکل از دانشجویان به سراسر کشور اعزام شدند:
گروه اعزامی از دانشگاه پلیتکنیک (صنعتی امیرکبیر) به گیلان به سرپرستی محسن میردامادی، گروه اعزامی دانشگاه پلیتکنیک (صنعتی امیرکبیر) به کردستان به سرپرستی علی اکبر مهرفرد، گروه اعزامی دانشگاه صنعتی شریف به گنبد و ترکمن صحرا به سرپرستی شهید حسین شوریده، گروه اعزامی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) به خوزستان و مسجدسلیمان به سرپرستی آعبدالله و سیفیکاران، گروه اعزامی دانشگاه صنعتی اصفهان به شهرکرد (چهارمحال و بختیاری) به سرپرستی محمود حجتی، گروه اعزامی دانشگاه تهران به سیستان و بلوچستان به سرپرستی شهید جواد خیابانیان.۱
پس از اعزام این گروهها و دریافت اطلاعات و اخباری از وضع موجود، لزوم ایجاد نهضتی برای سازندگی کشور با مشارکت دانشجویان احساس شد. پس از مشورت با جمعی از دانشگاهیان سراسر کشور، طرحی به نام «جهاد برای سازندگی در روستاها» تهیه شد که در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ از طریق شهید آیتالله دکتر بهشتی به حضرت امام(ره) تقدیم شد. امام(ره) با دریافت این پیشنهاد فوقالعاده، به گونهای شگفتزده شدند که به تعبیر شهید بهشتی: «با دیدن این طرح بال درآورد»۲
پس از انجام مقدمات لازم و هماهنگی با نمایندگان نهضت دانشجویی در سراسر کشور، امام خمینی(ره) در تاریخ ۲۷ خردادماه ۱۳۵۸ با تأکید بر سازندگی انسانها و ایجاد سرمایههای انسانی برای انقلاب، در پیامی رادیو- تلویزیونی فرمان تشکیل جهاد سازندگی را صادر کردند.۳ و جهادگران با شعار «قُل انَّما اَعِظُکم بِواحِدَهٍ أن تَقُومُوالله مَثنی وَ فُرادی۴» گامهای آغازین خود را در راستای کمک به مردم محروم روستاها برداشتند.
در آن مقطع زمانی، مناطق روستایی کشور از پنج درصد خدمات زیربنایی بهرهمند بود. از آب شرب بهداشتی و برق تا مدرسه و حمام و راه روستایی در سطح بسیار محدودی قرار داشت. استمرار این شرایط و عدم عنایت به این اقشار آسیبپذیر، میتوانست آنان را بهنظام نوپای جمهوری اسلامی بدبین کند. جوانان مؤمن و متعهد جهادگر پای در میدان سازندگی گذاشتند و «بذر انقلاب را در دل روستاییان کاشتند»۵ و «بزرگترین آبرو را به انقلاب اسلامی خود دادند و بهترین نمونه و الگو برای همه جوانان مسلمان و متعهد اسلامی شدند.»۶
اقدامات جهاد سازندگی به قدری متنوع و گسترده بود که دیگر در چهارچوب یک مجموعه اداری یا صرفاً بهعنوان یک تشکل مردمی شناخته نمیشد بلکه نامی آشنا برای مردم دشت و کوهستان و همنشینی دلسوز برای روستاییان شده بود.مجموعهای که علاوهبر خدمترسانی به مردم در قالب کمیتههای: فرهنگی، عمران و فنی، کشاورزی، بهداشت و درمان، در قامت یک نهادِ انقلابی «نخبهپرور» ظاهر شده بود.
شهید بهشتی معتقد بود که انقلاب به یک کارگاه عملی و عینی برای تربیت نیروی انسانی نیاز دارد. از این رو، در دومین همایش سراسری جهادسازندگی که در خردادماه ۱۳۶۰ در مسجدالجواد تهران برگزار شد، میگوید: «به ما ایراد میگیرند که شما با تخصیص اعتبار به جهادسازندگی موجب اجرای ناصحیح طرحها میشوید. اما من در برابر به آنها میگویم که اگر ۲ میلیارد تومان هم به جهاد اختصاص دهیم و همه آن هم تلف شود جای دوری نمیرود. چون ما نیاز داریم که کادرهای انقلاب را در جایی تربیت کنیم. چه جایی بهتر از کارگاههای جهادسازندگی!» ۷ و بدین صورت بود که بخش قابل توجهی از بدنه دولت، مجلس و حتی قوه قضائیه را جهادگران تشکیل دادند.
حماسه جهادگران در جنگ تحمیلی
آغاز جنگ تحمیلی، فصل جدیدی را در خدمترسانی جهادگران رقم زد. جهادگران توانستند بار دیگر با تکیه بر تخصص توأم با ایمان به هدف، عظیمترین حماسهها را خلق کنند. جهاد سازندگی با اینکه یک سال از تأسیس آن میگذشت، با قبول مسئولیت مهندسی جنگ به یکی از سه رکن مدیریت جنگ (در کنار ارتش و سپاه پاسداران) تبدیل شد. در این سالها نیروهای جهاد در دو جبهه حضور داشتند: جبهه توسعه و عمران روستایی و جبهه نبرد با دشمن بعثی. در طول جنگ تحمیلی جهاد سازندگی با ۶ قرارگاه فرماندهی، ۴ تیپ، ۴۰ گردان پشتیبانی و مهندسی جنگ، ۲۵ ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ استان در تمام محورهای عملیاتی جبهه شمالغرب، غرب و جنوب حضوری تعیین کننده داشت و با اعزام ۵۴۰ هزار نیروی جهادگر داوطلب، برگ زرین دیگری در تاریخ سراسر افتخار و مجاهدت ملت ایران ثبت کرد.امام خمینی(ره) در توصیف اقدامات جهادگران در ۸ سال دفاع مقدس میفرمایند: «نقش جهاد سازندگی در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نبوده و نیست و این اقراری است مکرر از سوی فرماندهان ارتشی و سپاهی ما که اگر جهاد نبود پیروزی با این سرعت به دست نمی آمد.» ۸
در هشت سال دفاع مقدس کارهایی که هیچ حساب و کتاب معمول و مادی امکان وقوع آنها را تأیید نمیکرد با قدرت ایمان و اخلاص جهادگران به حقیقت پیوست. از ابتکارات شاخص نیروهای پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد در دوران جنگ تحمیلی که برای نخستین بار صورت پذیرفت میتوان به ساخت موشک، انواع پلها، نفربر، زیر دریایی، هاورکرافت، باتلاق رو، ماشین دود استتار، لودر کنترل از راه دور، ماشین ضد شیمیایی و ماشین شنرو اشاره کرد.
«سنگرساز بیسنگر» عنوانی که امام برای جهادگران عرصه دفاع مقدس انتخاب کردند
جهادگران- این نامآوران گمنام و رزمآوران بیادعای عرصه دفاع مقدس- با تلفیق تعهد و تخصص از این امتحان نیز سربلند بیرون آمدند و با کارآمدی، توانمندی، خلاقیت و تدبیری که از خود نشان دادند، از دستان پربرکت امام امت(ره) نشان پرافتخار «سنگرساز بیسنگر» را دریافت کردند:
«زحمات بیوقفه جهاد این سنگرسازان بیسنگر، در دفاع مقدسمان ازجمله مسائلی است که ترسیم آن در قالب الفاظ نمیگنجد. عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم چشم دل عشاق خدمت به دین و مردم را روشن کرده است.»۹
جنگ تحمیلی ۸ ساله با نصرت رزمندگان اسلام به پایان رسید و جهاد سازندگی با تقدیم 3هزار و ۳۹۶ شهید، 23هزار و ۹۱۳ جانباز و بیش از یک هزار و ۲۰۰ آزاده، نقش مهمی در تداوم و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایفا کرد.
جهادگران پس از حضور اثرگذار در عرصههای محرومیتزدایی و مهندسی جنگ، با کوله باری از تجارب عبور از میادین سخت و طاقتفرسا، این بار پای در میدان بازسازی و بهسازی کشور گذاشتند و با بهکارگیری تمام مهارتها و ابزارها، برنامهها و فعالیتهای خود را بر محور توسعه پایدار روستایی و خود اتکایی کشور در تولید محصولات غذایی سامان دادند.
پینوشتها:
۱- تاریخچه جهاد سازندگی، عبدالله فاتحی، ج ۱ (تاریخچه تشکیل و خلاصه عملکرد)، ص ۳۶
۲- بخشی از مصاحبه پیشکسوت جهادگر دکتر محمدتقی امانپور (از مؤسسین جهاد سازندگی) با برنامه تلویزیونی سرچشمه (۱ /۸ /1399)
۳- صحیفه امام(ره)، ج۸، صص: ۱۷۹ و ۱۸۰
۴- قرآن کریم- سوره سباء – آیه ۴۶ (آرم جهاد به این آیه مزین است)
۵- اشاره به سخنان حضرت امام، صحیفه امام(ره)، ج ۱۶، صص: ۲۰۳ و ۲۰۴
۶- اشاره به سخنان حضرت امام، صحیفه امام(ره)-ج ۱۶- ص ۳۳۹
۷- بخشی از مصاحبه عباس آخوندی (عضو اولین شورای مرکزی جهاد سازندگی)، هفته نامه تجارت فردا، شماره ۴۴، خرداد ۹۲
۸- صحیفه امام(ره)-ج ۱۶- ص ۳۳۹
۹- همان
دیدگاه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره جهادگران
جهاد؛ تکیهگاه سلاحم
از جهادی نوشتن، یعنی تفسیر بر آیات جهاد نوشتن، بنابراین برای امثال من بسی سخت است، دسترسی بر آن قله رفیعی که به بلندای آسمان هاست.
شیرمردان گمنامی که حضورشان طوفان معنویت بود. هرچه بر قلم فشار میآورم تا بتوانم او را که بر بلندای لودر و بولدوزرش بر مرگ میخندید و دهها تانک که او را نشان گرفته بود و باران گلولههایی که بر او باریدن گرفته بود ترسیم کنم، خود را عاجز و ناتوان مییابم.
من او را در عبور از «هور» دیدم، گرد آلود، چون ماه مستتر در زیر ابر سفید، از باتلاقها عبور کرده بود. نیزارها را در نور دیده بود و در کنار دجله خود را به محبوبش (بسیجی) رسانده بود و حجله میساخت. «حجله عشق»– «حجله دفاع» - «حجله شهادت». فراوان او را دیدم درحالیکه خون سرخش بر زین مرکب آهنینش ریزان بود. او را کنار پل خیبر دیدم. او را در اروند دیدم، درحالیکه شط را از خون خود گلگون کرده بود. او را در مجنون دیدم. او را در دریاچه نمک دیدم در حالیکه دودههای باروت بر چهره چون ماهش نشسته بود. او را در وسط میدان مین دیدم در حالیکه زمین را از خون خود پر از شقایق کرده بود.
او را در کوههای سخت و سرد کردستان در سورن دیدم، او جلودار بود. آری او همیشه جلودار بود. همه خاکریزهای جبهه بوی او را میدهد زیرا هر کیلومتر آن با خون دهها جهادی احداث شده است. به کجا بنگرم تو را ببینم ای اسطوره جهاد و شهادت. همه جای جبهه نشان از تو دارد و هرکجا تو بودی آنجا مقاومت را دیدم. ایثار را ملاقات کردم و شهادت آنجا میهمان بود.
تو با «صفا» همراه بودی و محبت «طنین» تو بود.
راستی میدانی چرا شهدای تو همه از ناحیه سر به شهادت رسیدند، چون ایستادهترین بودند.
درود بر تو ای «سنگرساز بیسنگر»
ای همه معنای آیات جهاد. ای از شط خون عبور کرده و خرمن آتش درنوردیده. ای شهادت در آغوش گرفتگان و ای خاکیان خاک در هم نوردیده. تو سنگرم بودی، تو تکیهگاه سلاحم بودی. تو مقاومتم را تداوم بدادی. با تو من دشمن را به تمسخر گرفتم و با حضور و کمک تو هشت سال افتخار ساخته شد.
چه بگویم که قلم عاجز و زبانم الکن است. بهتر است دم فروبندم و خاضعانه و خاشعانه بگویم: «السلام علیک یا خاصة اولیاءالله»
روزنامه نسل آفتاب شماره 56در تاریخ 1372/7/12
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی از جهاد سازندگی میگوید
جهاد؛ پدیده الهی
جهاد را باید بهعنوان یک پدیده الهى تصور کرد و ان شاءالله روزى برسد که همه احساس جهادى بودن بکنیم. براى رسیدن به چنین حالت ایدهآلى، بایستى برنامه ریزى کرد. الحمدلله جهاد همچنان نقش خودش را در این ترکیب مقدسى که ما داریم، در جبههها به نحو بسیار کامل و رو به تکامل حفظ کرده و بنابراین در تمام قسمتها چه در قسمت خاکریز زدن، چه براى پلسازى، جاده سازى و چه براى امدادگرى مثل سایت سازى که پدیده جدیدى شده براى جهاد و ما را از این نظر مطمئن کرده براى رسیدن به آن تسهیلاتى که داریم، با سرعت میتوانیم آن تسهیلات را به جاى دیگر منتقل بکنیم. اینها همه فعالیتهایى است که جهاد همیشه داشته است بیان نقش جهاد و تلاش هایى که این ایثارگران واقعى راه خدا در جبهههاى نبرد انجام دادهاند، محتاج وقت زیادى است؛ ولى اگر ما چکیده اى از آن فعالیتها را بخواهیم و بدانیم؛ میتوانیم به تاریخچه جنگ مراجعه کنیم. ما در هر عملیاتى میبینیم که جهاد بر خلاف دیگر ارگانهاى درگیر جنگ، نقشش فقط در طول عملیات نیست، بلکه هم قبل از شروع عملیات و هم در حین و هم بعد از عملیات، بهصورت جدى تلاش میکند. حتى دیده شده است که بعضى از مواقع آن فعالیتها و تلاشهایى که جهاد قبل از عملیات انجام میدهد، علاوهبر اینکه تلاشهاى فشرده و گسترده اى بوده، نقش بسیار حساس هم براى موفقیت آن نبرد داشته، جهاد سازندگى که اگر تاریخ امروز بخواهد ایثارگریها و فداکاریهاى او را مطالعه کند، تنها به اندازه اى است که با آن سر و کار داشته و یا در حدى است که توان شنیدن آن را داشته است و بیش از این قادر نیستند و اکنون قدرت تاریخ نویسان آنقدر نیست که بتوانند در مورد انقلاب اسلامى و نهادهاى جوشیده از بطن انقلاب ما، همه چیز را تحلیل کرده و بنویسند و منتشر کنند و این مسأله بر دوش خود جهاد سازندگى است، نهادها و خصوصاً که در مورد آن مطالعه کنند و بنویسند تا جهانیان پى به عظمت انقلاب و نهادهاى ما ببرند. اگر کسى بخواهد پى به عظمت انقلاب ما ببرد، لازمه آن، آگاهى داشتن از مبانى مکتب اسلام است. هم اکنون تاکتیک هایى که رزمندگان ما در صحنه نبرد به کار میبرند، تاکتیک هایى است که تنها افراد معتقد به مکتب اسلام میتوانند آن را درک کنند، غیر مسلمانان اگر این تاکتیکها را بدانند و مطالعه نیز بکنند، چون اعتقادى به مبانى ما ندارند، چیزى از آن نمیفهمند و نمیتوانند از آن بهره بردارى کنند و برایشان قابل اجرا نیست و همین تاکتیک هایى که ما اکنون در صحنههاى نبرد به کار میگیریم؛ دشمن با تمام قدرت و امکاناتى که دارد نتوانسته است در برابر آن اقدامى کند. ما همیشه در جلسات خودمان به نقش مهم جهادگران اشاره و سعى میکنیم قدر و منزلت این نهاد انقلابى را بدانیم و به آنها گوشزد کنیم که جدا شدن آنها از ما حتى براى یک لحظه هم ممکن نیست. جهاد در آن زمان و موقعیت حساس کردستان، براى ما دور تا دور این منطقه، سنگر و پایگاه درست میکند. این پایگاهها بهعنوان سندى معتبر تا قرنها خواهند ماند. من خواهم گفت که ما بعد این مسأله را مکرراً از خداوند در صحنههاى نبرد، تنها به نیرو و ایثار جهادگران متکى هستیم.
سخنرانی در جمع فرماندهان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد