نگاهی به ابعاد روابط راهبردی ایران و ونزوئلا
عمق استراتژیک ایران در امریکای لاتین
احمد فاضل زاده
دکترای روابط بینالملل
روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای امریکای لاتین هر چند تقریباً از آغاز قرن بیستم شروع شد، اما همیشه محدود باقی ماند به طوری که برای چندین دهه عمدتاً این روابط در سطح نه چندان گستردهای از مبادلات اقتصادی خلاصه میشد. تنها با وقوع انقلاب اسلامی بود که توسعه روابط با برخی از کشورهای این منطقه به طور محسوسی مورد توجه قرار گرفت و آنها ضمن استقبال از پیروزی انقلاب اسلامی، آمادگی ارتقای روابط فیمابین را مطرح نمودند. در این میان، بهدلیل برخی مواضع مشترک و یا نیازهای اقتصادی، توسعه روابط با برخی از کشورهای این منطقه در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت. در دوره پس از جنگ تحمیلی، بهدلیل وقوع برخی مشکلات و تغییر سیاستها در ایران و دگرگونیهای سیاسی در منطقه امریکای لاتین و همچنین تحولات نظام بینالملل، سطح روابط میان کشورهای این منطقه و جمهوری اسلامی ایران همچنان محدود باقی ماند. تحول مهم در روابط میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه با دوره نهم ریاست جمهوری و تقریباً مقارن با پیروزی برخی از احزاب سیاسی ضدسرمایهداری در تعدادی از کشورهای این منطقه در دهه اول قرن بیست و یکم آغاز شد.
فهم ماهیت ائتلاف راهبردی
ادبیاتی که در توصیف اتحاد ایران و ونزوئلا به کار گرفته میشود، مجموعهای از تئوریها و تفاسیر را دربرمیگیرد. در زمان دولتهای نهم و دهم تصور بر این بود که اتحاد این دو کشور صرفاً بر مبنای دوستی رؤسای جمهور آنها شکل گرفته است؛ اما بتدریج و با روی کار آمدن دولتهای جدید در هر دو کشور، همچنان این اتحاد باقی ماند و این موضوع، بیش از پیش ساختاری بودن و غیرشخصی بودن اتحاد را برجسته ساخت.
تئوریهای تشکیل ائتلاف در روابط بینالملل به طور قابل توجهی تداوم روابط ایران و ونزوئلا را توضیح میدهد. برای درک مبانی نظری ایجاد این اتحاد، باید منطق و محرکهای تشکیل ائتلافها را در روابط بینالملل بررسی کرد. مطالعه ادبیات مربوط به تشکیل اتحاد ممکن است بینش نظری مفیدی در مورد اینکه چرا ایران و ونزوئلا همسویی با یکدیگر را انتخاب کردهاند به دست دهد. از نظر استیون والت، برای مقابله با هژمونی در عرصه بینالملل، دولتها میتوانند با یکدیگر به ائتلاف بپردازند و نفس برقراری این ائتلاف، تهدیدی علیه هژمون به شمار میرود. کاراکاس و تهران هر دو با تهدیدی که ایالات متحده علیه کشورهایشان ایجاد میکند، با توجه به گستره جهانی قابل توجه واشنگتن، منابع نظامی گسترده و نفوذ گسترده اقتصادی که تحریم ایران و ونزوئلا را ممکن میکند، مخالف هستند.
می توان گفت ایران و ونزوئلا منافع خود در دفاع خارجی علیه واشنگتن را با منافع داخلی در حفظ خود ادغام کردهاند و همپوشانی منحصر به فردی بین منافع دولت و نظام سیاسی در این دو کشور ایجاد شده است. این همپوشانی به طور بالقوه همسویی ایران و ونزوئلا را توضیح میدهد. اتحاد ایران و ونزوئلا به ونزوئلا امکان میدهد تا سیاست خارجی مستقل خود را همچنان ادامه دهد و همکاری با قدرتهای بزرگی مانند ایالات متحده را رد کند. این اتحاد، همچنین الگویی برای سایر کشورهایی است که تصور میکنند تنها با اتکا به امریکا میتوانند راه توسعه و پیشرفت را طی کنند. برخی کارشناسان خارجی بیان میکنند که ایران و ونزوئلا بهدنبال تعامل با یکدیگر در چهار حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بودهاند. همکاری 20 ساله اخیر بنا بر گزارشها، در زمینههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نفتی و پتروشیمی و گردشگری توسط رؤسای جمهور دو کشور به امضا رسیده است. در ادامه به برخی فرصتهایی که به ائتلاف این دو کشور ارزش میبخشند، اشاره خواهد شد.
امتیازات ائتلاف راهبردی
از نظر اقتصادی فرصتهای قابل توجهی برای گسترش همکاریهای دو کشور وجود دارد. تداوم روند افتتاح فروشگاههای بزرگ کالا و مواد غذایی در کاراکاس از سوی ایران یکی از این فرصتها است که پیشتر نیز سابقه داشته است. در سال 99 که ایران یکی از این فروشگاهها را در این کشور افتتاح کرد، المانیتور در گزارشی این اتفاق را عاملی دیگر در تقویت روابط این دو کشور عنوان کرد و نوشت که ایران و ونزوئلا در حالی با تحریمهای دولت امریکا روبهرو هستند که مدتهاست بهدنبال سازوکارهای مختلفی برای کنار زدن این تحریمها بودهاند. بهدنبال این اتفاق آسوشیتدپرس نیز عنوان کرد که مقامات امریکایی نسبت به افتتاح اولین فروشگاه ایرانی در ونزوئلا ابراز نارضایتی کردهاند و حضور پررنگتر ایران در نیمکره غربی را مغایر با اصول سیاست خارجی واشنگتن میدانند. جان کوزاک دستیار موقت وزیر خارجه امریکا در امور نیمکره غربی نیز تقویت ائتلاف ایران- ونزوئلا را موجب نگرانی برای واشنگتن توصیف کرده بود.در حوزه انرژی نیز ابعاد همکاری دو کشور قابل توجه است. سرمایهگذاری در پالایشگاههای ونزوئلا و پالایش فراسرزمینی یکی از برنامههای دولت سیزدهم بوده است که در سفر اخیر وزیر نفت به این کشور ابعادی از آن مطرح شده است. ارسال محمولههای سوخت از سوی ایران به ونزوئلا نیز در راستای همکاری دو کشور در حوزه انرژی بوده و این اقدام، در حالی صورت گرفته بود که امریکا بارها ایران را در این مسیر تهدید کرده بود اما در نهایت نتوانست مانع از انتقال این محمولههای سوخت شود.
اگرچه بهرهمندی از منابع عظیم نفت و طلا یکی از ویژگیهای اقتصادی برجسته ونزوئلا بوده که همواره آن را به کشوری جذاب از نظر اقتصادی تبدیل کرده است، اما سیاست حضور ایران در امریکای لاتین که از دو دهه گذشته به شکلی جدیتر مطرح شده تنها در چهارچوب مبادلات اقتصادی قابل تعریف نیست و باید به جنبههای دیگر نیز توجه داشت.
از نظر سیاسی، همراهی ونزوئلا با ایران در مقاطع مختلف در دهههای اخیر با ایران در عرصه بینالملل بسیار قابل توجه بوده است. یکی از برجستهترین نمونههای همکاری سیاسی دو کشور در سال 2005 رخ داد. ونزوئلا، در زمان چاوز، حمایت دیپلماتیک از برنامه هستهای ایران را اعلام کرد و تنها کشوری بود که به قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) رأی منفی داد که ایران را محکوم میکرد. نمونه دیگر، واکنش ونزوئلا به اظهارات «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه امریکا در خصوص لغو معافیتهای همکاری صلحآمیز هستهای ایران بود که طی آن دولت این کشور اعلام کرد که «کاراکاس» در مقابل اقدامات تهاجمی و واشنگتن درکنار ایران خواهد بود. در مقابل نیز ایران با محکوم کردن تلاش امریکا برای تحمیل اراده خود به کشورهای مستقل، بر ضرورت تشکیل جبهه سیاسی بینالمللی برای حمایت از دولت قانونی ونزوئلا به منظور مقابله با زیادهطلبیهای واشنگتن تأکید کرده بود.
پیشتر «شان گوفورث» استاد دانشگاه کارولینای شمالی استدلال کرده بود که ائتلاف ایران و ونزوئلا قصد دارد اقدام ایالات متحده علیه هر یک از کشورها را پرهزینه کند و فشار واشنگتن بر دو شریک را کاهش دهد. بر مبنای تحلیل گوفورث حاکم بودن عملگرایی بر سیاست خارجی هر دو کشور، دستاوردهای اقتصادی متقابلی را برای آنها رقم میزند و حاصل این روابط به هر دو کشور کمک میکند تا آسیب تحریمهای بینالمللی علیه خود را کاهش دهند. موقعیت استراتژیک ونزوئلا بخصوص منابع نفتی آنکه بزرگترین دخایر نفتی را در خود جای داده است باعث شده است که ایالات متحده همواره بهدنبال سرنگونی دولت ضدامپریالیسم آن باشد. از اینرو دولت این کشور با نزدیکی به ایران و روسیه بهدنبال ایجاد یک موازنه قوا در برابر ایالات متحده و طرفداران آن در امریکای لاتین است.
تاکنون درباره همکاری نظامی ایران و ونزوئلا به طور رسمی مطلبی عنوان نشده است؛ اما گزارش رسانههای امریکایی درباره این موضوع نشان میدهد که ایالات متحده از به وقوع پیوستن این اتفاق بسیار هراسان است. گزارشهایی مبنی بر هشدار محافل امنیت ملی واشنگتن نسبت به انعقاد قراردادهای جدید تسلیحاتی با ایران منتشر شده است که بر مبنای آنها ایران برخی تسلیحات نظامی را در قالب قراردادهای تجاری به ونزوئلا ارسال کرده است که از جمله آنها موشکهای دوربرد با قابلیت رسیدن به ایالات متحده بودهاند. البته چنین اخباری هیچ گاه به تأیید رسمی نرسیده است و نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا نیز این اخبار را مایه سرگرمی دانسته است.
در خلال این اخبار، به گفته برخی تحلیلگران و مقامات سابق امریکایی، احتمالاً تهران و کاراکاس به گسترش روابط دوجانبه و همکاری نظامی خود در مواجهه با دشمنی ایالات متحده ادامه خواهند داد. امریکا همچنین در هراس است از اینکه در درازمدت، چنین همکاریهایی از سوی دشمنان امریکا که روسیه و چین را نیز در بر میگیرد، میتواند توانایی امریکا را برای شکلدهی به رفتار خود از طریق تحریمها و ابزارهای دیگر تضعیف کند.
سخن پایانی
ایران و ونزوئلا در طول دو دهه گذشته با یکدیگر «ائتلاف استراتژیک» قوی داشتهاند و ارزیابیها و مطالعات درباره روابط ایران و ونزوئلا عمدتاً از همین دوره پررنگتر شده است. اتحاد این دو کشور نه تنها از نظر سیاسی و تجاری که از نظر گفتمانی نیز قابل توجه بوده است. در کنار همکاری گسترده در حوزههای اقتصادی، دیپلماتیک و انرژی، همبستگی دو کشور در مخالفت با دشمنی مشترک به نام ایالات متحده معنای متفاوتی پیدا کرده است. پیوندهای قوی بین هر دو کشور، با وجود فاصله جغرافیایی قابل توجهی که بین آنها وجود دارد، شاید بتواند الگویی از یک اتحاد راهبردی علیه استکبار بینالملل را به نمایش بگذارد. ارزیابیها از این رابطه دوجانبه عمدتاً حول محور دو دیدگاه شکل گرفته است؛ یک دیدگاه، اتحاد را بهعنوان حفاظت از منافع استراتژیک و عملی نشان میدهد که هر دو کشور را قادر میسازد تا تحریمهای بینالمللی را دور بزنند و از همکاری متقابل از نظر اقتصادی سود ببرند. دیدگاه دیگر این رابطه را بهعنوان یک رابطه گفتمانی که منحصراً ریشه در ضدیت با امریکا دارد، تعریف میکند؛ بر این اساس، چنین اشتراک دیدگاهی هر دو کشور را قادر میسازد تا مخالفت خود را با ایالات متحده تشدید کنند و به آن ساختار بدهند.