شدت گرفتن آشفتگی سیاسی در ساختار رژیم صهیونیستی
آیا کابینه نفتالی بنت به خط پایان نزدیک شده است؟
سمیه خلیلی
خبرنگار
در هفته و روزهای اخیر شاهد بههم ریختگی اوضاع در سرزمینهای اشغالی هستیم، وضعیتی که شاید به دلیل اختلافات داخلی در کابینه نفتالی بنت و وضعیت امنیتی شکننده در اراضی اشغالی حتی کمی تشدید هم شده باشد. در کنار تمام این مشکلات که موجب افزایش فشارهای امنیتی در داخل و خارج از مرزها به کابینه بنت شده، شاید احتمال برگزاری انتخابات پارلمانی برای پنجمین بار متوالی و اعتراضات داخلی در میان یهودیان و صهیونیستها نیز دلیلی بر بنبست سیاسی این روزهای کابینه رژیم صهیونیستی باشد.
احتمال برگزاری انتخابات پارلمانی برای پنجمین بار پیاپی و نیز تنش میان احزاب عرب و یهودی و استعفای برخی مقامات احزاب در هفتههای اخیر، اوضاع سیاسی در کابینه بنت را بیش از پیش متزلزل کرده است. حتی به فرض اینکه این مشکلات هیچ کدام در شرایط فعلی وجود نداشتند یا اینکه راه حل هایی برای آنها متصور بود؛ انتقال قدرت از نفتالی بنت به یائیر لاپید که قرار است در ماههای پایانی سال جاری میلادی اتفاق بیفتد، به خودی خود میتوانست پایههای سیاسی را از داخل کابینه سست کند. حال اگر وضعیت امنیتی، سیاسی و بحرانهای داخلی در سرزمینهای اشغالی به همین منوال و با همین سرعت پیش برود احتمال فروپاشی کابینه بسیار بالاست.
نکته بعدی که نباید از نظر دور داشت اقداماتی است که این روزها بنیامین نتانیاهو برای ضربه زدن به رقیب دیرینه خود انجام میدهد. نتانیاهو طبق قولی که از همان ابتدای شکست در انتخابات و پیروزی رقیب خود داده بود تمام تلاش خود را به کار گرفته تا نفتالی بنت را پیش از موعد از قدرت برکنار کند. بسیاری در این روزها پیشبینی کردهاند که اگر رژیم صهیونیستی تحت فشارهای فزاینده تن به برگزاری انتخابات زودهنگام دهد، احتمال پیروزی و بازگشت نتانیاهو به عرصه سیاسی بسیار بالاست.
آشفتگی سیاسی این روزها بهقدری در ساختار و دستگاه رژیم صهیونیستی مشهود و مشخص است که حتی رسانههای این رژیم هم در گزارشهایی تفصیلی پایان کابینه بنت در هفتههای آینده را پیشبینی کرده و یک شکست سیاسی در داخل احزاب مختلف رژیم صهیونیستی را دور از انتظار نمی دانند.
روزنامه «تایمز اسرائیل» در گزارشی از پشت پردههای اوضاع شکننده سیاسی در کابینه بنت پرده برداشته و گفته که این روزها فشارها به منصور عباس برای انصراف از ائتلاف خود و همراهی با کابینه بنت افزایش یافته است. البته نباید این را دور از نظر داشت که بهدنبال افزایش تنشها در مسجدالاقصی و یورشهای چندینباره نظامیان صهیونیستی به نمازگزاران فلسطینی حزب «فهرست متحد عربی» از 29 فروردین سال جاری مشارکت خود در کابینه رژیم صهیونیستی را به حالت تعلیق درآورده است. این حزب که در حال حاضر دارای چهار کرسی در کنست است، اعلام کرده اگر سیاستهای تهاجمی رژیم صهیونیستی و هتک حرمت به ساحت مقدس مسجدالاقصی و نیز فلسطینیان ادامه پیدا کند تمام اعضای این حزب بهصورت دستهجمعی استعفا خواهند کرد؛ اتفاقی که اگر بیفتد میتواند پایههای اصلی کابینه بنت را سست و آن را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.
«عیدیـــت ســـلیمان» عضـــــو راستگرای کنست نیز که در هفتههای گذشته استعفا داده موجب شده تا راستگراها در کنست اکثریت خود را از دست بدهند و همین امر هم یکی از دلایل اوضاع شکننده این روزهای رژیم صهیونیستی است. بسیاری میگویند نتانیاهو در کنارهگیری سلیمان از قدرت نقش اساسی داشته؛ ظاهراً نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی وعدههای بهتری به سلیمان داده و او را در تلاش برای ضربه زدن به کابینه بنت با خود همراه کرده است بهطوری که پس از اعلام رسمی کنارهگیری از قدرت توسط سلیمان، بنیامین نتانیاهو آشکارا از این اتفاق اظهار رضایت کرد و آن را اقدامی در جهت اعتراض به بیکفایتی کابینه فعلی دانست.
با استعفای سلیمان از کابینه بنت، اوضاع سیاسی در داخل این کابینه بیش از پیش در لبه پرتگاه است؛ چراکه پیش از این اتفاق هم وضعیت بنت در میان احزاب چندان تعریفی نداشت، ولی حالا تعداد حامیان وی در کنست به 60 کرسی تقلیل پیدا کرده که در مقابل مخالفان کابینه که آنها هم 60 کرسی در اختیار دارند در حال یک دوئل سیاسی هستند. از این رو، کوچکترین تغییری در تعداد کرسیها و در صورت استعفای تنها یک عضو دیگر کابینه، اکثریت خود در کنست را از دست خواهد داد و در آستانه سقوط قرار خواهد گرفت.
اگر بخواهیم وضعیت کابینه رژیم صهیونیستی را از خارج از مرزهای اراضی اشغالی بررسی کنیم، میبینیم که این روزها جنگ اوکراین موقعیت و وضعیت کشورهای غربی نسبت به رژیم صهیونیستی را بسیار تغییر داده است؛ نگرانی از ادامه درگیریها در اوکراین، چگونگی برخورد با روسیه، بحران انرژی و تلاش برای تأمین زنجیره غذایی که این روزها به دلیل بحران در مناطق مختلف اوکراین دچار اختلالات جدی شده و کشورهای اروپایی و وابسته به سوخت روسیه را با مشکلات عدیده روبهرو کرده، موجب شده است نگاهها و توجهات به رژیم صهیونیستی بهطرز قابلتوجهی از سوی متحدانش کمرنگ تر شود. بهطوری که این روزها کشورهای غربی علاقه و حتی فرصتی برای ایفای نقش در معادلات بهاصطلاح صلح صهیونیستها ندارند. همین امر موجب هراس این رژیم شده و برای همین منظور بهدنبال طراحی امنیتی ساختگی است؛ امنیتی که به تصور صهیونیستها با یک رزمایش نظامی میتواند تأمین شود. برای همین است که در روزهای اخیر، این رژیم تصمیم گرفته رزمایشی بیسابقه را به گفته خودش اجرایی کند، نمایشی که گفته میشود ممکن است تا یک ماه ادامه داشته باشد. بسیاری از تحلیلگران در داخل سرزمینهای اشغالی میگویند این اقدام در شرایطی که بنت با وجود مشکلات سیاسی با مشکلات بودجه ای هم مواجه است، چیزی جز خودزنی آنها برای جلب توجه افراط گرایان و جذب دوباره حامیان خود نیست. رویکردی که البته با توجه به تشدید روند تحولات و ناتوانی بنت در ایجاد یک اجماع سیاسی و پاسخگویی به عملیاتهای شهادتطلبانه مقاومت کمی مبهم به نظر میرسد. بنت میخواهد تا حد ممکن تلاش کند تا قبل از به پایان رسیدن تعطیلات کنست در ماه مه، اوضاع سیاسی نابسامان را کمی سروسامان دهد؛ اتفاقی که اگر موفق به انجام آن نشود، شاید به قیمت از دست دادن جایگاه سیاسیاش تمام شود و دیگر هرگز نتواند رنگ و روی نخستوزیری را ببیند.
«شیرین ابوعاقله» اولین و آخرین شهید جامعه رسانهای حامی فلسطینیها نیست
چهره کریه صهیونیسم باید عیان شود
سلطان برکت
مدیر بخش مطالعات مردمی در انستیتو دوحه
مترجم: وصال روحانی
قتل تراژیک «شیرین ابوعاقله» که در کرانه غربی روی داد، جدیدترین نشانه تلاش صهیونیستها برای از میان برداشتن روزنامهنگاران آزادیخواهی است که قصد افشای جنایات بیشمار اسرائیلیها درقبال فلسطینیها را دارند. وقتی تروریستهای اسرائیلی با شلیک گلولهای بهصورت ابوعاقله، وی را از پا درآوردند، او در کنار همکارانش بهسر میبرد و هیچ رزمنده مسلح فلسطینی دور و بر او نبود و این را تمامی شاهدان عینی گواهی میدهند.
رژیم اشغالگر قدس بعد از این رویداد، مدعی شد ابوعاقله یا بر اثر تیراندازیهای بیهدف یک رزمنده فلسطینی کشته شده یا بهطور اتفاقی در مسیر تیراندازیهایی قرار گرفته که در خیابان جریان داشته است؛ ادعایی کاملاً کذب؛ زیرا تمامی شواهد حاکی است، ترور وی یک نقشه از پیش تعیینشده و با هدف ارعاب سایر خبرنگارانی بود که واقعیت خشونت رژیم صهیونسیتی را بر جهانیان آشکار میسازند. البته این خبرنگار پرسابقه شبکه خبری الجزیره، اولین روزنامهنگار به شهادت رسیده فلسطینی نیست و در سال 2018 دو روزنامهنگار دیگر فلسطینی هم با نامهای احمد ابوحسین و یاسر مرتجا زمانی که مشغول تهیه گزارش از امواج مقاومت مبارزان فلسطینی درمقابل جنایات صهیونیستها بودند، توسط تکتیراندازان اسرائیلی هدف قرار گرفته و شهید شدند. اضافه بر آنها میتوان دهها خبرنگار دیگر فلسطینی شامل باسیل فرج، فاضل شنا و حسام سلامه و برخی روزنامهنگاران آزاده سایر کشورها را هم نام برد که طی سالهای اخیر بر اثر خشونت سربازان رژیم نامشروع تلآویو مجروح یا قطع عضو شدند و از کاراییهایشان کاسته شد. همین سال پیش بود که رژیم صهیونیستی در ادامه سیاستهای ضدانسانی و سرکوبگرانهاش مقر فعالیتهای شبکه الجزیره در نوار غزه را بمباران کرد و دامنه این عملیات به محل استقرار خبرگزاری آسوشیتدپرس هم بسط یافت و در آن ماجرا هم تعدادی از کارکنان این بنگاههای خبری مجروح شدند. این مجموعه کامل و سرشار از بیعدالتی قاطعترین سند و جدیدترین دلیل برای شروع پیگرد رسمی قضایی رژیم اشغالگر قدس بابت سرکوب روزنامهنگاران حقیقتطلبی است که تلاش در افشای جنایات وسیع این رژیم دارند. برای اینکه حق شیرین ابوعاقله ستانده و چهره قاتلان وی افشا شود، باید دست به تلاشی بزرگ و بینالمللی زد هرچند که اسرائیل خواهد کوشید روند تحقیقات نهادهای بینالمللی در این خصوص را مسدود کند. شاید گفته شود درصورت بهبار نشستن این تلاشها هم ملت فلسطین و قشرهای رسانههای حمایتگر آنها احساس امنیت نخواهند کرد زیرا نیروهای مسلح اسرائیلی ید طولایی در سرکوب این امواج خبری و تولیدکنندگان آنها دارند و با بیشرمی هرچه بیشتر به حذف فلسطینیها ادامه خواهند داد. با این حال هر اقدام افشاگرانهای که نشان دهد اسرائیل در پشت لوای امنیتطلبی صوریاش مشغول چه جنایاتی است و نقاب از چهره دروغینش بردارد، قدم بلندی در راه سقوط تدریجی صهیونیستها و بدنامتر شدن حامیان آنها و بویژه امریکا خواهد بود.
در اواخر ماه آوریل (دهه اول اردیبهشت) امسال، دادگاه بینالمللی کیفری (ICC) شکوائیهای رسمی از اتحادیه بینالمللی روزنامهنگاران دریافت کرد که در آن شرح مبسوط جنایات اسرائیلیها درقبال روزنامهنگاران آمده و از این نهاد بینالمللی درخواست شده که به این موضوع خطیر رسیدگی کرده و عاملان این جنایات را به سزای اعمالشان برساند. بنابراین اگر ماجرای تلخ ابوعاقله بهدرستی پیگیری و اثبات جرم شود، رژیم صهیونیستی نه تنها در سطح جهان رسواتر بلکه بابت تلاش طولانی و سازماندهی شدهاش علیه جامعه جهانی خبری و روزنامهنگاران متعهد محکوم و مجبور به برخی تعدیلها در سیستمهای ضدانسانی خود خواهد شد.
* منبع: Aljazeera.com
سیامک کاکایی، کارشناس مسائل ترکیه درباره سیاستهای ترکیه در ایجاد روابط گسترده با همسایگان در مصاحبه با برنامه «بدون خطخوردگی» رادیو گفتوگو گفت: ترکیه دچار تورم 70 درصدی شده و به دنبال تقویت روابط با عربستان، امارات، مصر و رژیم صهیونیستی برای جذب سرمایهگذار است.
کاکایی در پاسخ به سؤالی درباره دلایل نزدیک شدن ترکیه به کشورهایی که بیشترین چالش را با آنها داشته، افزود: این سؤال مهم مطرح میشود که چرا ترکیه در یک سال اخیر چرخشی را در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه انجام میدهد. برای پاسخ به این سؤال باید به شرایط داخلی و خارجی ترکیه نگاه بیندازیم.
وی با اشاره به شرایط داخلی ترکیه اظهار کرد: روند بحران مالی و ارزی در این کشور تشدید شده و در چند روز گذشته اعلام شد که تورم در ترکیه به 70 درصد رسیده است. در حالی که این مسأله برای حزب عدالت و توسعه یک نقطهضعف است. شدت گرفتن بحران اقتصادی به این معنی است که وضعیت در جناح مخالفان اردوغان بیشتر خواهد شد بخصوص آن که یک سال بعد در این کشور انتخابات برگزار میشود.
این کارشناس مسائل ترکیه درباره سیاستهای خارجی این کشور بیان کرد: حدود 6 ماه است که ترکیه یک بازنگری در سیاست خاورمیانه خود انجام داده و درصدد است روابط خود با مصر، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات را بازسازی کند. بویژه اینکه بازسازی روابط با عربستان و امارات از نظر اقتصادی و مالی برای ترکیه اهمیت بسیار زیادی دارد.
کاکایی درباره دیگر دلایل و اهداف ترکیه برای ارتباط با رژیم صهیونیستی گفت: ترکیه در حال ایجاد شکل دیگری در سیاست خارجی خود است، زیرا تنشهایی میان این کشور با کشورهای دیگر منطقه به وجود آمده است. درگیری با سوریه به دلیل تصرف برخی از مناطق این کشور توسط ترکیه یکی از این تنشها است. اما چشمانداز پایداری در این زمینه نمیتوان متصور بود و انتقادهای زیادی از اقدامات در قبال سوریه صورت گرفته است.
وی افزود: منتقدان اردوغان، بخشی از بحران مالی را مربوط به افزایش هزینههای نظامی و سیاست تهاجمی ترکیه در سالهای اخیر میدانند.
این کارشناس مسائل ترکیه در مورد روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی و مصر در حوزه مدیترانه شرقی اشاره کرد و گفت: در این حوزه، سیاست، اقتصاد و امنیت برای ترکیه بسیار مهم است زیرا چالشها در این منطقه بسیار جدی شده و ترکیه به یک بازیگر چالشزا تبدیل شده است. همکاریهای گازی بین برخی از کشورها در این منطقه با رژیم صهیونیستی شکل دیگری گرفته و ترکیه از گردونه خارج شده است، بنابراین برای ترکیه اهمیت دارد که بازگشتی به این منطقه داشته باشد و این مهم را تنها از مسیر بازیابی روابط خود با اسرائیل و مصر تعریف میکند.
این کارشناس مسائل ترکیه درباره نگرانی ترکیه در مورد روابط خود با امریکا بیان کرد: تنشی بین ترکیه با غرب بر سر مسائل روابط این کشور با روسیه به وجود آمده است؛ سیستمهای موشکی اس400، خارج کردن ترکیه از قراردادهای نظامی و اعمال تحریمها، تنشهایی هستند که میان دو کشور ترکیه و امریکا ایجاد شده است. بحران اوکراین، ترکیه را بیش از پیش در منگنه گذاشته است.
اخگر به گریبان (1)
برگهایی از خاطرات منیر شفیق (اندیشمند و استراتژیست فلسطینی و عرب)
حسین جابری انصاری
کارشناس مسائل خاورمیانه
کتابی که ترجمه فارسی آن، از امروز تقدیم خوانندگان ارجمند روزنامه ایران میشود، «من جمر الی جمر: صفحات من ذکریات منیر شفیق» نام دارد که ترجمه تحت اللفظی آن به فارسی «از اخگری به اخگری دیگر: برگههایی از خاطرات منیر شفیق» است. این کتاب توسط نافذ ابوحسنه تدوین شده و بخشهایی از ترجمه فارسی آن توسط نگارنده این مطلب از امروز از این ستون در روزهای زوج منتشر خواهد شد. نسخه فارسی کتاب، با بهرهگیری از ادبیات غنی فارسی و با هدف تقریب به ذهن بهتر و بیشتر، «اخگر به گریبان» نام گرفته است. این نام با توجه به محتوای کتاب و زندگی آکنده از درد و رنج آوارگی راوی آن، از فراز زیر از غزلی زیبا، سروده جاودانه جناب «صائب تبریزی»، بزرگ شاعر درد و رنج در ادبیات شیرین فارسی، وام گرفته شده است:
از دلِ سوخته «اخگر به گریبان» دارم
سینهای گرمتر از خاک شهیدان دارم
«بوی خونِ شفق» از خنده من میآید
گر چه چون صبح به ظاهر لبِ خندان دارم
شعری که زبان حال استاد منیر شفیق و خاطراتی است که در این کتاب روایت کرده است. منیر شفیق اندیشمند مبارز و استراتژیست نامدار فلسطینی و عرب، راوی شیرین سخن «اخگر به گریبان»، در سال ۱۹۳۶ میلادی در خانوادهای مسیحی در شهر «بیت المقدس» در «فلسطین»زاده شد. پدر او یک وکیل شناخته شده دادگستری با جهتگیری فکری چپگرایانه بود که پس از سرخوردگی از اشغال «فلسطین» و ناامیدی از ایجاد تغییری در این زمینه، سیاست را به کلی کنار گذاشت و از فرزند خود نیز همین را خواست. منیر شفیق، چپگرایی را از پدر آموخت، اما دوری از سیاست را از او نپذیرفت و درست برعکس خواسته او، غریق دریای سیاست شد. فعالیت سیاسی را با عضویت در «حزب کمونیست [فلسطین و] اردن» در سال ۱۹۵۲ آغاز و آنچنان با شور و شوق جوانی در هم آمیخت که زودهنگام طعم زندان را به او چشاند و به خاطر مبارزات پرشور خود، حدود یک دهه از عمرش را در زندانهای «اردن» گذراند. او آن گونه که خود روایت میکند، در آغازین مراحل فعالیت در این حزب، «کمونیستی خوب» و گوش به فرمان رهبری آن بود، اگر چه نشانههایی از «اخگر به گریبان»ی، «بی قراری» و «روح ناآرام»، در همان مرحله نیز در او هویدا بود. در زندان، به مرور با سیاستهای «حزب کمونیست» بویژه در زمینه دنباله روی چشم و گوش بسته از «اتحاد جماهیر شوروی»، رویارویی با جریان ناصری به رهبری «جمال عبدالناصر» رهبر وقت «مصر» و عدم همراهی عملی با ایده وحدت جهان عرب دچار مشکل شد و در نتیجه دست به بازنگری در مسیر زندگانی سیاسی خود زد. او در سال ۱۹۶۵، از زندان آزاد و یک سال بعد به «لبنان» گریخت و در آنجا با نگهداشتن گرایشهای چپ روانه اش، آن را با اندیشههای ناسیونالیسم فلسطینی و عربی، در هم آمیخت و از «حزب کمونیست» جدا شد و در سال ۱۹۶۸ به نماد برتر ناسیونالیسم فلسطینی یعنی «جنبش ملی آزادیبخش فلسطین» (فتح) به رهبری مرحوم «یاسر عرفات» پیوست. منیر شفیق، در دوره همکاری خود با «فتح» و «عرفات»، از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۲ مسئولیت مرکز برنامهریزی «سازمان آزادیبخش فلسطین» (ساف) را برعهده داشت و سرانجام بهخاطر اختلاف عمیق با برنامه سازش در حال اجرا در قالب مذاکرات اسلو، از مسئولیت خود استعفا داده و از رهبری سازمان آزادیبخش جدا شد. در دوران فعالیت در «جنبش فتح» بود که به مرور، با میل آرام به سوی اندیشههای ملی - مذهبی و عربی - اسلامی، با همراهی برخی رهبران میانی این جنبش، «گردانهای جهاد اسلامی» را تأسیس کرد. گروهی جهادی که از دل «جنبش فتح» برآمده، اما با هستههای اولیه «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» به رهبری شهید دکتر «فتحی شقاقی»، نوعی همکاری نزدیک و درهم تنیدگی داشت. «منیر شفیق» در همین دوران و همزمان با پیروزی «انقلاب اسلامی ایران» به رهبری «امام خمینی» و برآمدن آفتاب اسلام سیاسی، نه تنها به ایدههای سیاسی اسلام گرایش یافت، بلکه از مسیحیت نیز به اسلام گروید و وارد فراز سوم زندگانی سیاسی و عقیدتی خود شد. او، اگر چه در زندگی خود از «حزب کمونیست» تا «جنبش آزادیبخش ملی فلسطین» و از «فتح» تا «جهاد اسلامی» و از «مارکسیسم» تا «ناسیونالیسم» و «اسلام سیاسی» و از مسیحیت تا بیدینی، تا اسلام، راه درازی پیموده و گاه از سوی برخی منتقدان خود، به ناروا، انگ هُرهُری مذهبی و چند رنگی خورده است، اما در برآیند این زندگانی پُر فراز و نشیب، از اصول و آرمانهای ثابتی در هر دو حوزه سیاسی و اخلاقی برخوردار بوده و از این زاویه، شخصیتی مثال زدنی داشته است: هدفگیری اساسی و راهنمای عمل او در حوزه سیاسی، آزادی فلسطین - همه فلسطین - از اشغال صهیونیستی و راهنمای اخلاقی او در زندگی، دوری از «نمک خوردن و نمکدان شکستن» و پرهیز از خیانت به دوستان و همراهان در هر یک از ایستگاههای حیات خود و نامردی و نامرادی در حق آنان بوده است. خوانندگان گرامی این کتاب، در جای جای این خاطرات، با این هر دو جنبه از حیات فکری، سیاسی و اخلاقی منیر شفیق آشنا خواهند شد. روشن است که هر دو جنبه سیاسی و اخلاقی مورد اشاره، از دید برخی در تنافر با «واقع گرایی» و «ضرورتهای فعالیت سیاسی» تلقی میشود، اما آنچه منیر شفیق را به یکی از شخصیتهای برجسته فلسطین و جهان عرب تبدیل کرده است، از همین پایبندی به اصول سیاسی و اخلاقی در عین بیقراری و «اخگر به گریبان»ی سرچشمه میگیرد. تواناییهای فکری و تحلیلی عمیق منیر شفیق، ضلع سوم مثلث شخصیتی او در کنار این دو بعد سیاسی و اخلاقی است. منیر شفیق، از ذهنی چند لایه و عمیق با افق دیدی راهبردی، در تحلیل پدیدههای سیاسی و شناخت روندهای منطقهای و بینالمللی برخوردار است. امری که خوانندگان ثابت کتابها و یادداشتهای گاه به گاه او بر آن گواهی میدهند و گمان من این است که خوانندگان کتاب حاضر نیز پس از خواندن فصول مختلف آن به همین جمعبندی خواهند رسید. معدل برداشت مجموعه جریانهای چپگرا، ملیگرا و اسلامگرای عرب نیز از شخصیت سیاسی و اخلاقی منیر شفیق، مثبت بوده و این مسأله از جمله در انتخاب او بهعنوان هماهنگ کننده «کنفرانس قومی - اسلامی» (بزرگترین تجمع جریانهای سه گانه حامی مقاومت در جهان عرب) برای دو دوره پی در پی نماد یافته است...
* متن کامل این مطلب در وب سایت ایران آنلاین قابل مطالعه است.