چه کسانی گردشگری سیستان و بلوچستان را به «دَرَک» فرستادند؟
گردشگری مهلکتر از موادمخدر!
زهرا کشوری
دبیر زیست بوم
چندی پیش افرادی مسلح کپرهای گردشگری چابهار را آتش زدند و رؤیای حضور گردشگر را برای بومیهایش به خاکستر تبدیل کردند. آنها هیچ ابایی از کاری که میکردند، نداشتند. اول نگهبان را ترساندند و از او خواستند از کپرها دور شود و بعد کپرها را به شعلههای آتش سپردند. این نخستین بار نبود که کسانی در چابهار مخالفت خود را با حضور گردشگر در منطقه اعلام میکردند. در تعطیلات نوروز هم تک نخل «دَرَک» را سر بریدند. تک نخل درک قصه ویژهای داشت. تک نخلی که پا در کویر داشت و چشم به ساحل دریای عمان دوخته بود. در ذهن بسیاری از گردشگران ایران، کویر هرگز راهی به ساحل دریا نداشت و دریا هیچ حرفی با کویر. اینجا اما سرزمین سیستان و بلوچستان است، کم شگفتی ندارد. استقبال ایرانیها از درک باعث شد تا رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سال 96 را سال گردشگری و سفر به سیستان و بلوچستان اعلام کرد. سیستان و بلوچستان برای قطب گردشگری شدن در ایران همه چیز داشت و هیچ چیز نداشت. همانطور که برای قطب کشاورزی شدن در ایران همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد، برای قطب تولید انرژیهای پاک شدن هم. بسیاری باز کردن گرههای اقتصادی و امنیتی استان را در ورود گردشگر میدانستند و میدانند. خشک شدن هامون، از بین رفتن زمینهای کشاورزی و هزار زخم دیگر باعث شده بسیاری راه مهاجرت را در پیش بگیرند، حتی آنجا که پلیس مرزی جلوی مهاجرت را میگیرد، اهالی از تاریکی شب استفاده میکنند و همه چیز را میگذارند و به سمت تهران، اصفهان، یزد، شیراز، گلستان و... میآیند. میآیند تا برای همیشه میهمان ناخوانده و حاشیه نشین شوند اما زیر ماسههای بیتدبیری مسئولان در استان دفن نشوند. فقط در 6 ماهه اول سال 92 سه هزار نفر عطای داشتههای سیستان و بلوچستان را به لقای نداشتههایش بخشیدند و رفتند. آن هم در تنها ساحل کشور که به آبهای آزاد راه دارد، چون همه چیز دارند و هیچ چیز ندارند...
گردشگری امنیت میآورد
گردشگری زودبازده و امنیت آور است. میتواند مرزها را از خالی شدن نجات بدهد. مرزی که از یک سو به پاکستان میرسد و از سوی دیگر به افغانستان. سیستان و بلوچستان همه چیز دارد. شهر سوختهاش با آن داشتههای شگفت انگیز میتواند مقصد گردشگران فرهنگی جهان باشد که خیره به تاریخ 5 هزار ساله جراحی مغز بمانند. نخستین نقاشی متحرک جهان را به تماشا بنشینند و اولین چشم مصنوعی جهان در هزاره سوم پیشاز میلاد را به خاطر بسپارند. شهرسوخته قطرهای از اقیانوس داشتههای سیستان و بلوچستان است. سیستان و بلوچستان در صنایع دستی، گردشگری غذایی، گردشگری موسیقی، گردشگری مردم شناسی، گردشگری کشاورزی و... هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما این داشتهها هرگز به آسودگی خیال سیستان و بلوچستانها منجر نشده است، چون آنچه نداشته و ندارد؛ مدیر دلسوز است! هنوز هم شناخته شدهترین تصویر سیستان و بلوچستان، کودکان پابرهنه در لباسهای مندرس سوزن دوزی شده است. در حالی که آوازه سوزن دوزی و نام زنان بلوچ به گوش جهان رسیده و دارد به کام پاکستان تمام میشود.
فلات مرکزی نجات دهنده جنوب شرق
مهمترین استانهای گردشگر فرصت ما در فلات مرکزی ایران قرار دارند و تهرانیها در صدر آنها هستند. در همان سالی که سال میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان نامگذاری شد، معاون وقت گردشگری با شرکتها و آژانسهای گردشگری نشست و برخاست کرد تا شاید از دل این نشستن و برخاستنها تورهای ارزان قیمت به سمت سیستان وبلوچستان برود اما به در بسته ایرلاینها خوردند! ایرلاین ها همیشه لقمه حاضر و آماده را برمی دارند، با گرانترین قیمت در گلوی مسافر فرومی کنند و برایشان مهم نیست که تعداد گردشگران کم شود، چون با افزایش قیمت بلیت، آن را جبران میکنند؛ تافته جدا بافته صنعت گردشگری!
در همین همسایگی ما هواپیمایی ترکیه گردشگری آن را میچرخاند. مگر ترکیه چه دارد جز گردشگرانی که بیایند از بناهای تاریخی آن دیدن کنند، از ترکیه لباس و جواهر بخرند و ببرند؟ لباس و جواهری که سینما و تولیدات سینمایی این کشور به جهان معرفی میکند و مخاطبانش از آسیا تا امریکای لاتین را شامل میشود. کارشناسانی که دنبال توسعه گردشگری بودند، میدانستند زیرساختها برای پذیرایی آماده نیستند اما گردشگر با خود برکت میآورد. آنها اعتقاد دارند که اگر بتوانند تورها را با قیمت پایینتر به سیستان و بلوچستان ببرند کم کم از رهگذر حضور گردشگر سرمایهگذاری برای زیرسازی و هموارسازی مسیر گردشگری هم شروع میشود اما از نظر سازمان هواپیمایی کشور و وزارت راه و.... تنها مسئول گردشگری ایران سازمان بیپول و وزارتخانه بیبرنامه و بیپول امروز بوده و است!
با وجود این داشتههای تاریخی، طبیعی و مردم شناسی سیستان و بلوچستان آنقدر زیاد است که مردم به سمت این استان بروند و چابهار به یکی از شلوغترین مراکز گردشگری در تعطیلات رسمی تبدیل شود اما آن تفکری که گردشگر را مهلکتر از موادمخدر در شرق ایران میداند اجازه نمیدهد گردشگری در این نقطه جان بگیرد، حتی به قیمت خالی شدن مرزها و مهاجرت مرزداران! اوایل دهه 90 بود که کمیته گردشگری و طبیعتگردی سازمان وقت میراث فرهنگی جمعی از خبرنگاران حوزه گردشگری و راهنمایان و آژانس داران مطرح کشور را به خراسان جنوبی برد تا راه ورود گردشگر به کویر دیدنی دهلسم و روستاهای اطراف باز شود. روستاهایی که پس از هر طوفان زیر همان کویر دفن میشوند. فقر در روستاهای خراسان جنوبی بیداد میکند. آن روزها در روستای دهسلم مردها یا در زندان بودند یا در حال فروش موادمخدر و هنوز دستگیر نشده بودند.
آن جمع گردشگری در سفرش با استاندار وقت هم دیدار کرد. استاندار آب پاکی را روی دست همگان ریخت و گفت: «گردشگر خط قرمز ماست.» درست همان زمان که مسئول امور عشایری استان در گفتوگو با «ایران» هشدار میداد ، در آن نقطه آنقدر فقر و آسیبهای اجتماعی زیاد بود که باعث از هم پاشیدن کانون خانوادهها شدهبود.
آن کسانی که تک نخل دَرَک را قطع کردند و کپرهای گردشگری را آتش زدند متهم ردیف اول این ماجرا نیستند. متهم ردیف اول همان مسئولانی هستند که گردشگر را خط قرمز میدانند اما موادمخدر را نه! گردشگر را تهدید میدانند اما مهاجرت و خالی شدن مرز را نه. متهم ردیف اول آن مسئولانی هستند که هرگز برنامهای برای توسعه گردشگری سیستان و بلوچستان نداشتند همانطور که در دیگر حوزهها هم، تنها ساحل راه یافته به آبهای آزاد جهان کشور راه به جایی نبرد. برای همین است که در روز روشن با اسلحه، کپرهای گردشگری سوزانده میشود و شبانه تک نخل درک، قطع! توسط کسانی که شاید خودشان هم قربانی این فقر و توسعه نیافتگی باشند. بله! سیستان و بلوچستان برای قطب گردشگری شدن همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد.
در روزهای گذشته 18500 باله و قطعه کوسه خلیج فارس کشف و ضبط شد
کوسه ایرانی در تور قاچاقچیان قاتل
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
سالها است که کوسههای ایرانی به شکل غیرقانونی در خلیجفارس مثله میشوند تا در کشورهای شرق آسیا و با قیمتی ناچیز سوروسات سوپ «باله چینی» فراهم شود. هر بار نیز که خبر کشتار دستهجمعی کوسهها منتشر میشود، مسئولان بار گناهان را به دوش نیروهای گارد ساحلی انداخته و از تعداد اندک نیروها به منظور پایش دقیق و دائمی سخن میگویند.
همین هفته گذشته بود که فرمانده انتظامی ویژه و پایگاه دریابانی کیش، از کشف محموله بزرگ بالههای کوسه ماهیان در خطر انقراض توسط دریابانان کیش خبر داد. به گفته سرهنگ علیاصغر جمالی، دریابانان کیش حین گشتزنی در آبهای حوزه استحفاظی، یک فروند لنج باری را توقیف کرده و در نتیجه بازرسیهای به عمل آورده، متأسفانه بیش از 2500 قطعه از انواع کوسه ماهیان کوچک و بزرگ در خطر انقراض، کشف و ضبط شد. در این خصوص 5 نفر دستگیر و این فروند لنج نیز توقیف شد. متأسفانه قیمت بالای باله کوسهها و علاقه کشورهای شرق آسیا به آن، بلای جان این گونههای حیوانی شده و همه ساله تورهای زیادی را به جان این گونه در معرض انقراض انداخته است. باله کوسه در تایلند، هنگکنگ و چین مشتریان پروپا قرصی دارد. سوپ باله نیز در میان چینیها بسیار محبوب و صد البته بسیار گرانقیمت است؛ همین امر نیز باعث شده تا آنها پول خوبی برای کوسههای ایرانی بدهند. صید کوسهها در سواحل ایران اگرچه مصرف داخلی ناچیزی دارد، اما با سفارش مشتریهای خاص و رابطهای بینالمللی صورت میگیرد. باله بالایی و دم کوسه، مشتریهایی ویژه در چین، ژاپن و چند کشور دیگر شرق آسیا دارد و روی دریا فروخته شده و توسط شرکتهای خصوصی صید و فریز شده یا لابهلای ماهیهای دیگر صادر میشود.
کوسههای در حال انقراض، در حالی شکار میشوند که برابر قانون، صید، حمل و خرید و فروش کوسهها با هدف صید اصلی و ضمنی، ممنوع بوده و جریمه صید هر کوسه در قانون شکار و صید، حدود ۳۰میلیون تومان تعیین شده است. با این حساب متخلفان دستگیر شده در کیش، باید 75میلیارد تومان جریمه پرداخت کنند. البته کارشناسان محلی میگویند: «با توجه به اینکه نوع گونه کوسههای ضبط شده مشخص نیست، حداقل جریمه 10میلیون تومان محاسبه میشود.» بنابراین در حال حاضر میزان جریمه 2500 باله کوسه کشف شده در منطقه آزاد کیش 250میلیارد تومان برآورد میشود.
اما آیا تا به حال شواهد و مستندات این جرایم از سوی سازمان محیطزیست دریافت شده است؟ چگونه میشود که تجارت کوسه هر روز سازمان یافتهتر شده و نهادهای نظارتی همچنان در غفلت به سر ببرند؟
به اعتقاد بسیاری از فعالان محیطزیست، زاد و ولد در کوسهها بالا بوده و افرادی که روی انقراض و نسلکشی کوسهها اصرار میورزند، صاحبان کشتیهای صنعتی هستند که میخواهند شکار و کوسهها را تحت اختیار و مالکیت خود بگیرند. آنها معتقدند این افراد، ایرانیان با نفوذی هستند که توانستهاند کشتیهای خارجی را تحت مالکیت خود درآورده و به صیدهای غیرقانونی در خلیجفارس بپردازند.
با وجود حجم بالای کشتار بیرحمانه کوسهها در خلیجفارس و فضای بالای اعتراضی در فضای مجازی، «افشین عسگری»، مسئول دریایی اداره کل حفاظت محیطزیست هرمزگان در گفتوگو با «ایران»، هرگونه اطلاعرسانی درخصوص این قتلعام را به پایان مراحل دادرسی در قوه قضائیه موکول کرده و میگوید: اداره حفاظت محیطزیست منطقه، درخواستی مبنی بر اطلاعرسانی از کشف محموله بزرگ بالههای کوسه ماهیان توسط دریابانان ناوبر شناور کیش و بررسی زیستمحیطی از این جنایت ارائه داده است که به محض دریافت گزارشهای لازم، اطلاعرسانیهای لازم انجام خواهد شد.
این مقام مسئول پیشتر در گفتوگو با «ایران»، صید این گونههای در حال انقراض را ممنوع دانسته و گفته بود: متأسفانه در چند سال اخیر تقاضا برای باله کوسه و همچنین روغن جگر آن، با هدف درمان پادرد و کمردرد زیاد شده است. درحقیقت بعد از ممنوعیت صید کوسهها، این گونههای حیوانی در حال انقراض، بهصورت غیرقانونی به خارج از استان فرستاده میشوند.
بهگفته عسگری، کوسه در بالاترین رده زنجیره غذایی در خلیجفارس قرار دارد که جمعیت سایر آبزیان، تنوعزیستی و تعادل اکولوژیک دریا را کنترل میکند. در حقیقت این گونهها، در اقیانوسها نقش جاروبرقی را ایفا کرده و محیط را متعادل نگه میدارند.
به گفته این مقام مسئول، فروش فیله کوسه با دوز و کلک در بازارهای داخلی نیز در جریان بوده و بهعنوان شیرماهی به مردم فروخته میشود. حتی فیله کوسه به جای ماهی هور یا زرده هم به صورت تُن و در بازار توزیع میشود. او همچنین یادآوری میکند که گوشت ماهیهای تن، قرمز است و هر تنی که از گوشت سفید تشکیل شده احتمالاً فیله کوسه یا ماهی دیگری است.
وی یکی از دلایل شکار کوسههای در معرض انقراض را عدم وجود یگان ساحلی دریا از سوی سازمان حفاظت محیطزیست دانسته و میگوید: دستگاههای درگیر با دریا باید با همکاری سازمان حفاظت محیطزیست یک یگان دریایی برای حفاظت خلیجفارس ایجاد کنند. او درباره چرایی و چگونگی صدور باله کوسه به کشورهای آسیای شرقی با وجود ممنوعیت شکار کوسه هم میگوید: «چند سال پیش گمرک تهران مجوز صادرات باله کوسه را داد. من در نامهای خواستار توضیح سازمان شیلات مبنی بر چرایی صادرات باله کوسه باوجود ممنوعیت شکار آن شدم؛ اما شیلات پاسخی به نامه محیطزیست نداد.»
همچنین روز گذشته داوود میرشکار رئیس اداره کل حفاظت محیطزیست سیستان و بلوچستان از کشف و ضبط 16 هزار باله و قطعه کوسه قاچاق در چابهار خبر داد.
در حال حاضر تراز سد کرخه حدود ۱۷۹ متر است و حجم مخزن حدود یک میلیارد و ۴۱ میلیون متر مترمکعب است که از این میزان حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب حجم مرده است و فقط حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب قابل برداشت وجود دارد. با توجه به این شرایط برای برداشت از سد کرخه فقط باید برای آب شرب برنامهریزی کرد. به گفته عباس صدریانفر مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان در میان سدهای استان خوزستان، وضعیت موجودی منابع آب سد کرخه از سایر سدها بحرانیتر است و ورودی این سد از ابتدای سال آبی جاری نسبت به میانگین بلندمدت حدود ۶۰ درصد کاهش داشته است.
حیات سیستان در گرو حیات هامون
زهرا قریشی
دانشآموخته دیپلماسی آب و هیدروپلیتیک
تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه در سیستان اراده محلی برای دریافت آب شکل گرفته است، دولت مرکزی نسبت به درخواست خطه با ارزش شرق کشور بیتفاوت نبوده و تأمین آب این منطقه را در دستور کار خود قرار داده است. برای نمونه یکی از علل عمده انعقاد معاهده 1973 (1352 شمسی) ایران و افغانستان بر سر رودخانه هیرمند، مطالبهگری گسترده مردم سیستان از سال 1952 (1331 شمسی) بوده است. این مطالبه گری در آن دوره توانست به نیاز مربوطه در آن دوره (تأمین آب برای شرب و زراعت) پاسخ دهد. اما در سال 2022 نیاز منطقه چیست؟ و راهکار محلی تأمین این نیاز چگونه است؟ در این سالها مهمترین نیاز منطقه سیستان «تأمین حقابه محیط زیست» است.
از بین رفتن و خشک شدن تالابهای هامون در خلال چند دهه گذشته متأسفانه ساختار اجتماعی منطقه سیستان را با تغییرات اجتماعی مواجه کرده است. زیرا تالابهای بینالمللی هامون به لحاظ اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، زیستبومی و حیاتی برای منطقه سیستان ارزشمند هستند. ارزش بینالمللی تالابهای هامون، بهعنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین شرق فلات ایران و یکی از سایتهای ثبتشده در کنوانسیون رامسر، در آن است که میتواند با فصل مشترک فعالیت سازمانهای بینالمللی مرتبط باشد و توجه جهانیان را به منطقه جلب کند و نمونه آن کمک 10 میلیون یورو توسط سازمان ملل و اتحادیه اروپا در سال 2020 برای احیای تالابهای هامون است. در ارزش فرهنگی تالاب هامون میتوان به اهمیت مذهبی، تاریخی و فرهنگی -اجتماعی هامون سرزنده که باعث هویت دادن به مردم سیستان، افزایش ارتباط عاطفی مردم و حفظ روحیه مشارکت، آرامش روح و روان، سرزندگی و نشاط مردم، افزایش امید به زندگی، افزایش روحیه شکرگزاری و عبودیت و تأثیر بر رفتار و کردار مردم بومی میشود، اشاره کرد. ارزش اقتصادی تالابهای هامون و تولیدات حاصل از آن مطابق برآورد سال 1385 دریاچه هامون چیزی حدود ۳۳۱ میلیارد تومان بوده است. ایجاد اشتغال با توسعه گردشگری بویژه طبیعتگردی، توسعه کشاورزی، صنایعدستی (حصیربافی)، صید و صیادی، دامداری و تأمین علوفه و تأمین برخی گیاهان دارویی که میتوانند بار اقتصادی زیادی را از دوش دولت و اقتصاد کشور بردارند از جمله فعالیتهای اقتصادی وابسته به هامون است. در خصوص ارزش امنیتی، قابل ذکر است که تالابهای هامون عامل افزایش ارتباطات مرزی و جلوگیری از ناامنی فیزیکی در منطقه بودهاند. با از بین رفتن تالاب هامون درگیریهای مرزی میان مردمان محلی تشدید شده است. از بین رفتن این تالابها منجر به مهاجرت مردم از منطقه شده است که خالی شدن منطقه مرزی از سکونت تبعات امنیتی برای نوار شرقی کشور ایجاد کرده است. در حالی که وجود تالابهای هامون از مهاجرت اهالی سیستان ممانعت میکرد. همچنین از بین رفتن تالاب هامون سبب شده است که برای حفاظت از دایک مرزی ناسازگار با محیط زیست ، دیوار مرزی ایجاد شود که از ورود همان اندک آبی که افغانستان به ایران رهاسازی می نماید نیز ممانعت شود.
ارزش اجتماعی تالاب هامون در وجود بهرهبرداران پرشمار از این تالاب و ممانعت از مهاجرت اهالی سیستان است که باعث ماندگاری مردم در منطقه شده و از ناهنجاریهای اجتماعی بر اثر شغلهای کاذب جلوگیری میکند. همچنین حفظ ذخایر ژنتیکی، حفظ تنوع زیستی (فون و فلور)، تغذیه آبهای زیرزمینی، تأمین آب شرب دامها، محل زمستانگذرانی پرندگان مهاجر، محل زیست ماهیان و سایر آبزیان و پناهگاه حیات وحش از ارزشهای زیستبومی تالابهای هامون است. از سویی دیگر، تالاب هامون با ظرفیت پذیرش سیلابهای بالادست باعث تثبیت خاک، جلوگیری از آتشسوزی، کاهش ریزگردها و گرد و غبار، جذب آلایندهها برای تلطیف هوا و کاهش بیماریهای گوارشی، چشمی، تنفسی میشود که این دسته از ویژگیها مربوط به ارزش حفاظتی آن است. از اینرو، تأمین حقابه زیستمحیطی تالابهای هامون برای حفاظت و مصرف پایدار، منصفانه و صلحآمیز آب توسط انسان و اکوسیستم برای حفظ جامعه و محیط پیرامونی از آسیب قابل توجه فراوانی برخوردار است که با از بین رفتن و خشک شدن تالابهای هامون در خلال چند دهه گذشته در اثر توسعه فناوریهای ناسازگار با بستر اجتماعی و کنترل منابع آبی ورودی به این تالابها این ارزشهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستبومی و حیاتی دچار تغییر شدهاند.
راهکار محلی تأمین نیاز زیستمحیطی بهعنوان مهمترین مسأله حال حاضر سیستان، در دو سطح قابل بحث است: یک- شکلگیری مطالبه مردمی و دو- پرهیز سیاسیون از فرصتسازی و دادن وعدههای رأیساز و بدون نتیجه. مردم سیستان با مطالبه نیاز اصلی خود (تأمین آب زیستمحیطی) باید صدای خود را به گوش تهران برسانند و پژوهشگران باید صدای مردم مظلوم سیستان در فضای بینالمللی و ملی باشند. نمایندگان مجلس و فرمانداران باید عزم خود را جزم کرده و اجازه انجام اقدامات پوپولیستی به همتاهای خود ندهند. این دو سطح اقدامات منجر خواهد شد که مطالبه حقابه محیط زیستی هامون بهطور جدی در دستور کار دولت قرار گیرد، دولتمردان به اقدامات کم و کوتاه مدت محدود نشوند، پیگیری حقابه سیستان با تغییر دولتمردان از دستور کار خارج نشود و با ورود دولت جدید به مسأله رأی ساز هم تبدیل نشود. زیرا حیات سیستان در گرو حیات هامون است.
جاده سفر گردشگری ایران به مالزی دوطرفه شود
رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران به مدیرکل گردشگری مالزی پیشنهاد داد تور مشترک سفر به ایران و مالزی برای گردشگران قطری و عمانی تعریف شود. این پیشنهاد با واکنش مسئولان گردشگری مالزی روبهرو شد و آنها از درخواست بالای مسافران مالزی برای سفر به ایران خبر دادند.
«حرمتالله رفیعی» درخواست کرد: از مالزی میخواهیم جاده سفرها را دوطرفه کند، یعنی همانقدر که برای جذب مسافر ایرانی تلاش میکند، کمک کند مردم مالزی هم به ایران سفر کنند. از طرفی، با توجه به برنامه مالزی برای بازاریابی گسترده در عمان و قطر میتوان با ایران تورهای مشترک تعریف کرد تا عمانیها و قطریها در حین سفر به مالزی چند روزی هم در ایران بمانند.
عبدالوهاب، مدیرکل گردشگری مالزی در پاسخ گفت: برای مالزیاییها ایران کشور جذابی است. حتماً این شرایط در گردشگری ایران و مالزی میتواند دوجانبه و جذاب باشد.
نظام حلیم، کاردار سفارت مالزی در تهران نیز گفت: از سمت مالزی درخواستهای زیادی برای سفر به ایران وجود دارد و سؤالهای زیادی درباره امنیت، زیرساخت و هتل در ایران میشود و این ظرفیت زیاد است. همانطور که مالزی تلاش میکند به استاندارد بینالمللی دست یابد ایران هم باید تلاش کند.
منوهران پریاسامی، مدیرکل ارشد قاره آسیا و آفریقا در وزارت گردشگری مالزی نیز گفت: برای تسهیل شرایط سفر یکسری قرارداد با هواپیمایی امارات و قطر امضا شده است که از کل خاورمیانه به مالزی پرواز دارند که میتوان ارتباط پروازی بین ایران و مالزی را از طریق این شرکتهای هواپیمایی برقرار کرد. تأکید ما فقط روی پروازهای مستقیم نیست.